روزنامه گاردین: زمان آن رسیده که جهان به فاجعه اقلیمی افغانستان توجه کند

روزنامه گاردین با انتشار یادداشت جدیدی می‌گوید فاجعه اقلیمی که افغانستان با آن مواجه است، از بیرون تحمیل شده است. نویسنده این یادداشت می‌گوید زمان آن فرا رسیده است که کشورهای جهان، منطقه و همسایه که در آلوده‌ کردن محیط زیست زیست نقش داشته‌اند، مسئولیت خود را بر عهده بگیرند.

بسیاری از مزارع شهرها و روستاهای ویران شده از جنگ، بعد از جاری شدن باران‌های نابهنگام، آب شدن یخچال‌های طبیعی و به راه افتادن سیلاب‌های بی‌امان، زیر آب شده‌اند.

در یادداشتی که توسط شادی‌خان سیف نوشته شده، آمده است این سیلاب‌های مرگبار جان مردم را گرفته و معیشت جوامع به حاشیه رانده شده‌ای را نابود می‌کند که پیش از سیلاب‌ها با آذوقه اندکی زنده مانده بودند.

در حال حاضر، اوج فصل برداشت تابستان است. فصلی که دهقان‌ها، میوه‌ها و محصولات خود را جمع‌آوری می‌کنند و برای فرا رسیدن زمستان آمادگی می‌گیرند اما در ارتفاعات مرکزی، زمانی که کشاورزان شدیداً مشتاق باران‌های معمول فصل بهار بودند، بعد از دوره‌های خشک طولانی و فلج‌کننده، برای مدت کوتاهی برف بارید.

بعد از آن، توفان‌های ژاله شدیدی وزیدن گرفت که باغ‌ها را ویران کرد و در نهایت بارانی جاری شد که محصولات گندم را از بین برد.

نویسنده یادداشت گاردین می‌گوید هیچ یک از این رویدادها، از نظر آب و هوای این کشور محصور در خشکی با جمعیت نزدیک به ۴۰ میلیون نفر، به هیچ وجه نرمال نیست.

یخچال‌های هیمالیا با سرعتی بی‌نظیر در حال آب شدن هستند و سیل‌های مرگبار را از کوه‌های ولایت‌های شمالی به سمت دشت‌های جنوب می‌آورند.

این یخچال‌های طبیعی که به سرعت در حال نابودی‌اند، راه نجات افغان‌هایی هستند که به شدت به نهرها و رودخانه‌های طبیعی متکی‌اند.

با وجود این، هیچ کار توسعه‌ای در زمینه حفظ، ذخیره و توزیع آب در چند دهه گذشته در سطح ملی انجام نشده است.

آب‌های زیرزمین با سرعت هشداردهنده‌ای در حال کاهش است زیرا از سال‌ها قبل به اینسو تنها منبع مردم محلی برای دست یافتن به آب بوده است.

قبل از آخرین بارندگی‌ها، خشکسالی آنقدر شدید و موج گرما آنقدر بلند بود که منجر به وقوع آتش‌سوزی‌های متعدد جنگل‌ها در شرق و جنوب کشور شد.

آتش‌ گرفتن جنگل‌های نورستان و خوست، یک تراژیدی تلخ بود. مردم محلی در ولایات آسیب‌دیده خوست و نورستان مجبور شدند برای خاموش کردن آتش به جوانان قریه‌های خود اتکا کنند. جوانان با حمل سطل‌های آب و ریگ با دستان خالی روزها و شب‌ها برای خاموش کردن آتش تلاش کردند.

بحران آب و هوا در افغانستان به قدری واقعی است که احتمالاً در ماه‌های آینده بحران غذایی دیگری را آغاز خواهد کرد.

همه اینها در شرایطی است که تحویل کمک‌ها به افغانستان تحت شعاع تهاجم روسیه به اوکراین قرار گرفته است. این وضعیت، منجر به اختلالات زنجیره تامین کمک‌ها، تورم و خستگی اهداکنندگان شده است.

آیا رسانه‌ها تقصیر دارند؟

هرچند نویسنده یادداشت گاردین از بی‌توجهی رسانه‌های بین‌المللی به وضعیت افغانستان انتقاد کرده، با این حال اذعان کرده است که رسانه‌ها مقصر وضعیت به وجود آمده نیستند، اما می‌توانند برای حل آن کمک بیشتری انجام دهند.

در این یادداشت آمده است که آلوده‌کنندگان عمده محیط زیست باید مسئولیت بدبختی‌هایی را بپذیرند که بر مردمی که در دست طالبان رها شده آمده است.

قبل از اینکه افغانستان وارد بحران کنونی شود، صندوق آب و هوای سبز به این کشور وعده کمک مالی داده بود، اما با سقوط کابل به دست طالبان، به نظر می‌رسد که جهان به سادگی کشور را رها کرده و چشم خود را بر روی فجایع روزافزون بسته است.

در میان همه این‌ها، همسایگان افغانستان با معاملات نامطلوب با طالبان، وضعیت را به نفع خود دستکاری کرده‌اند. همسایگان افغانستان به طالبان امکان دسترسی به منابع طبیعی غنی افغانستان را فراهم می‌کند تا آن‌ها را با قیمت ارزان در اختیار این کشورها قرار دهند، این کار منابع مالی یک رژیم ناقص را تامین خواهد کرد.

چین به ذخایر غنی و گسترده سنگ معدن لیتیوم، آهن و مس افغانستان چشم دوخته است. در همین حال پاکستان واردات زغال سنگ با عیار بالا را با قیمت‌های ارزان سرعت بخشیده است.

به گفته نویسنده گاردین استخراج سریع زغال سنگ، ذوب شدن یخچال هیمالیا و افزایش آلودگی جهانی را سرعت بخشیده است.

انتقال سریع زغال سنگ از افغانستان به پاکستان در شرایطی که اسلام‌آباد با شرایط سخت مالی دست و پنجه نرم می‌کند، کمک می‌کند که نیروگاه‌ها و شبکه ریلی بیمار خود را به راه اندازد.

دسترسی به زغال سنگ، حتی مقامات پاکستانی را بر آن داشت تا اعلام کنند که در طول شبانه‌روز گمرک‌ها به گونه بدون توقف زمینه عبور و مرور ترانسپورت را فراهم کنند. عبور و مرور بی‌توقف حتی در اوج جنگ که هزاران افغان خسته از جنگ از کشور فرار می‌کردند، ارائه نمی‌شد.

در این یادداشت آمده است که گزارش‌‌دهی در مورد فجایع زیست محیطی در افغانستان مهم است، اما رسانه‌های معدود محلی که بعد از ورود طالبان در این کشور فعال مانده‌اند به دلیل ترس آشکاری که از این گروه دارند نمی‌توانند گزارش‌های انتقادی تولید کنند.

این اتفاق در شرایطی رقم خورده که داستان افغانستان برای رسانه‌های بین‌المللی هم به بن‌بست غمگینی رسیده است.، به نظر می رسد که داستان افغانستان به بن بست غمگینی رسیده است، دیگر ا بدون هیچ چیز جدید یا "هیجان انگیز" برای رسانه های بین المللی یا مصرف کنندگان آن.