او اظهار داشت که خروج غیرمسئولانه امریکا موجب تقویت روحیه گروههای جهادی در سراسر جهان شده، القاعده را احیا کرده و آن را به یک تهدید جهانی تبدیل کرده است.
سادات در مقالهای که روز یکشنبه ۲۸ اسد در روزنامه نیویارکپست منتشر شد، تاکید کرد که بازگشت طالبان به قدرت، تروریستهای بینالمللی را به شدت تقویت کرده است. به گفته او، «القاعده اکنون زمان، فضا و انگیزه لازم برای حمله به غرب دارد.»
سادات نوشت که القاعده اعتبار خود را در میان شبه نظامیان اسلامگرا افزایش داده و از پایگاههای امن در افغانستان برخوردار است.
او نوشت: «آنچه امروز در افغانستان رخ میدهد، نتیجه مستقیم سیاستهایی است که با اوباما آغاز شد و با بایدن به پایان رسید.» او افزود: «خروج فاجعهبار بایدن اعتبار ایالات متحده را در سطح جهان از بین برده است.»
این فرمانده پیشین ارتش خاطرنشان کرد که جنگ ۲۰ ساله افغانستان، نه به دلیل قدرت طالبان، بلکه به این دلیل باخته شد که ایالات متحده آن را بهعنوان یک «مداخله کوتاهمدت» تلقی کرد و نه یک جنگ واقعی.
پس از حملات ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱، ایالات متحده برای کشتن اسامه بنلادن و نابودی القاعده به افغانستان حمله کرد. با کشتهشدن اسامه بنلادن در عملیاتی در پاکستان، ایالات متحده اعلام کرد که به هدف خود رسیده است.
اتحاد القاعده با ایران
سادات در مورد توافق القاعده با ایران نوشت: «پس از توافق ایالات متحده با طالبان در سال ۲۰۲۰، ایران با القاعده توافق کرد که با هم علیه ایالات متحده در خاورمیانه کار کنند و امریکا را وادار به ترک منطقه کنند.»
او ابراز داشت که ایران، طالبان و القاعده بهعنوان مهمترین نیروهای بیثباتکننده از پاکستان تا سومالیا عمل میکنند. سادات اظهار داشت که همه این مسائل قابل اجتناب بود اگر ایالات متحده بهجای توافق با دشمن، با دولت افغانستان همکاری میکرد.
این فرمانده سابق ارتش افغانستان تاکید کرد که طالبان با حمایت از القاعده، شرط اصلی توافق دوحه برای خروج امریکا و متحدانش را نقض کردهاند. زیرا، طالبان در توافقنامه ۲۹ فبروری دوحه تعهد کرده بودند که اجازه بازگشت و احیای القاعده در افغانستان را نخواهند داد.
نارضایتی گسترده از طالبان
سادات به نارضایتی عمومی از محدودیتهای روزافزون طالبان اشاره کرد و گفت که «طالبان با ترس حکومت میکنند و حمایت آنها سطحی است.»
او گفت: «در حال حاضر من یک جنرال بدون ارتش هستم. پیوسته با سیاستمداران بدون پارلمان، رهبران زنانی که برای بازگشت به برابری که از آن بهرهمند بودیم کمپین میکنند، و تاجرانی که از ویرانی اقتصاد افغانستان عزادار هستند، ملاقات میکنم. ما به خوبی میدانیم که از دست دادن کشور، نداشتن حق رای، و زندگی در جاهاییکه به آن تعلق نداریم و اغلب مورد استقبال قرار نمیگیریم، چگونه است.»