دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا روز سهشنبه برای شرکت در مهمانی رسمی پادشاه بریتانیا وارد لندن شد. مخالفان آقای ترامپ، عکس بزرگ او و جفری اپستین، آزارگرجنسی بدنام را در برابر کاخ وینزر گستردهاند؛ در جایی که اقامتگاه رئیسجمهور و بانوی اول امریکا در این سفر خواهد بود.
سایه شوم اپستین، نه تنها در این سوی اقیانوس اطلس هم آقای ترامپ را رها نمیکند، بلکه گلوی نخستوزیر بریتانیا را هم به سختی میفشارد.
در فاصله ضیافت سلطنتی نخست برای آقای ترامپ در بهار ۲۰۱۹ تا ضیافت دوم در پایان تابستان ۲۰۲۵، بریتانیا فراز و فرودهای زیادی داشته و پنج نخستوزیر عوض کرده است.
بریتانیای امروز و آن روز
شش سال پیش که بریتانیا از سوی یکی از راستگراترین حکومتهای خود در دهههای اخیر اداره میشد، بوریس جانسون، نخستوزیر وقت که در رقابت درون حزبی رهبر حزب حاکم شده بود، انتخابات زودهنگام اعلام کرد تا از سوی رایدهندگان عادی هم تایید شود و دستاویز قانونی برای اجرای نتیجه همهپرسی برگزیت بهدست آورد.
رسانههای نوشتند که نخستوزیر وقت بریتانیا نمیخواست در کنار آقای ترامپ در یک عکس دیده شود
در آن زمان، در آن سوی اقیانوس اطلس، دونالد ترامپ، رئيسجمهور امریکا بود. آقای ترامپ آنقدر در بریتانیا نامحبوب بود که به گفته رسانهها، بوریس جانسون در جریان مراسم هفتاد سالگی ناتو در بریتانیا، میکوشید با او در یک کادر عکاسی قرار نگیرد تا مبادا بختش برای پیروزی در انتخابات اواخر دسامبر ۲۰۱۹ کمرنگ شود. این دو رهبر در آن مراسم خوش و بش کوتاهی کردند که البته از چشم عکاسهای خبری دور نماند.
آقای جانسون با شعار «بیاید برگزیت را به انجام برسانیم»، در انتخابات ماه دسامبر ۲۰۱۹ حزب محافظهکار را به پیروزی قاطعی رساند، سختترین شکست در تاریخ معاصر را به حزب کارگر وارد کرد که به استعفای جرمی کُربن از رهبری حزب انجامید و حزب لیبرال دموکرات را که با شعار بازگشت به اتحادیه اروپا وارد انتخابات شده بود، به سختی به حاشیه راند.
شش سال گذشت؛ در این فاصله در دو سوی اقیانوس اطلس تغییرات زیادی آمده است. دونالد ترامپ پس از یک دوره واگذاری ناخواسته قدرت به حزب دموکرات، دوباره – و این بار با رای بالایی، و بسی تند و تیزتر از گذشته – به کاخ سفید بازگشته و پسلرزههای پیروزی او، نه تنها امریکا بلکه اروپا و جهان را تکان داده است.
در بریتانیا پس از این که حزب محافظهکار سه رهبر عوض کرد و نتوانست از زیر بار سنگین کرونا و برگزیت قامت راست کند، حزب کارگر با آرایش تازهای و با یک پیروزی قاطع پس از چهارده سال به قدرت بازگشت.
کییر استارمر برای جلب نظر دونالد ترامپ تلاش زیادی کرده است
در آرایش تازه، طیف چپگراتر حزب کارگر به حاشیه رانده شدند، جرمی کُربن که بهگونه مستقل وارد پارلمان شده بود حالا حزب تازهای ساخته و کییر استارمر در خانه شماره ۱۰ – دفتر نخستوزیری بریتانیا – کابینهای از چهرههای چپ میانه حزب تشکیل داده است. البته این میانهروی نه تنها نظر مساعد راستگرایان جامعه را بهدست نیاورده، بلکه باعث فاصله گرفتن رایدهندگان سنتی حزب کارگر شده است.
آقای استارمر در ۱۸ ماهی که از به قدرت رسیدنش میگذرد، در سامان دادن به بحران پناهجویانی که با قایقهای بادی از راه دریا خود را به بریتانیا میرسانند، موفق نبود. همین ناکامی، ناخنافگار یا چشم اسفندیار حکومت او شد و دستاویزی برای راستگرایان شد که شنبه گذشته دهها هزار نفر از آنها در خیابانهای لندن قدرتنمایی کردند.
دونالد ترامپ در ضیافت سلطنتی سال ۲۰۱۹، مهمان ملکه بریتانیا بود
او همچنین در این یک و نیم سال تصمیمهای جنجالی زیادی گرفته که هیچکدام آنها از یک نخستوزیر کارگری انتظار نمیرفت. در کنار سیاستهای اقتصادی راستگرایانه، مانند افزایش بودجه نظامی به قیمت کاهش خدمات اجتماعی و رفاهی، تا حمایت سرسختانه از اسرائيل و تروریستی خواندن یک گروه حامی فلسطینیان، تا نزدیکی بیش از حد به دونالد ترامپ و دعوت از او برای یک ضیافت سلطنتی دیگر به میزبانی شاه.
آقای ترامپ که یک بار در دوره اول خود به ضیافت شاهانه ملکه بریتانیا آمده بود، تنها رهبر غیرسلطنتی جهان است که دوبار در بریتانیا به چنین ضیافتی دعوت میشود. شاه بریتانیا رهبران جهان را به پیشنهاد نخستوزیر مهمان میکند و شرکت دوباره در ضیافت سلطنتی، برای بسیاری در این کشور، نمایانگر کیسهای است که کییر استارمر برای روابط اقتصادی با قدرتمندترین اقتصاد دنیا دوخته است. او با این ترفند توانست دل آقای ترامپ را بهدست آورد و تعرفههای ایالات متحده برای تولیدات بریتانیایی را در حد ۱۰ درصد نگه دارد.
لرد مندلسن (چپ) رابطه نزدیکی با جفری اپستین داشته است
سایه شوم اپستین در دو سوی اقیانوس
تازهترین جنجال و رسوایی کییر استارمر، برکناری سفیر با نفوذش در امریکاست. لرد پیتر مندلسن، در سیاست بریتانیا، نامی آشنا و در ایالات متحده، چهرهای صاحبنفوذ است. بسیاری باور دارند که کامیابی نخستوزیر بریتانیا در بهدست آوردن دل دونالد ترامپ، نتیجه رایزنیهای آقای مندلسن و رابطه نزدیک او با کاخ سفید است.
آقای ترامپ در حالی وارد لندن شده است که معمار رابطه ویژه او با نخستوزیر این کشور، از مهمترین سفارت بریتانیا کنار زده شده است. او شاید بتواند با جانشین آقای مندلسن هم کنار بیاید، اما نخستوزیر، کییر استامر، بعید است از زیر بار این رسوایی کمر راست کند.
رسوایی این نیست که چرا لرد مندلسن برکنار شده، بلکه جنجال اینجاست که چرا دیر برکنار شده است.
در این اواخر و با انتشار مجموعهای از نامههای جفری اپستین، آزارگر جنسی کودکان - که در دوره اول آقای ترامپ در زندان خودکشی کرد – رابطه نزدیک و صمیمی این چهره بدنام با لرد مندلسن هم برملا شده است. مشخص شده که آقای مندلسن حتی پس از بازداشت اپستین برای رسیدگی به جرایم جنسیاش، با نوشتن نامه یا نامههایی از او حمایت کرده است.
حالا بسیاری در دو سوی پارلمان بریتانیا – هم حزب مخالف و هم حزب حاکم – خواهان پاسخگویی و چه بسا کنارهگیری کییر استارمر از مقام نخستوزیری اند. نکته اینجاست که آقای استارمر، به باور منتقدانش، از این رسوایی خبر داشته و با این حال از لرد مندلسن دفاع کرده است.
او سرانجام وادار شد سفیر بانفوذ بریتانیا در ایالات متحده را، یک هفته مانده به سفر جنجالی آقای ترامپ به لندن برکنار کند؛ اما رسوایی جفری اپستین، همانگونه که بر سر مهمان امریکایی آقای استامر در این سفر سایه انداخته و در نشستهای خبری در لندن مطرح خواهد شد، بلکه بهسختی گریبان نخستوزیر بریتانیا را هم گرفته است.
چه بسا بار بعد که رهبران امریکا و بریتانیا در جایی با هم دیدار کنند، فردی که در کنار آقای ترامپ ایستاده، دیگر کییر استارمر نباشد.
یک کمیسیون تحقیقی سازمان ملل متحد اعلام کرده است که اسرائیل در غزه مرتکب نسلکشی شده و مقامهای ارشد این کشور، از جمله بنیامین نتانیاهو، در تحریک و پیشبرد این اقدامات نقش داشتهاند.
در گزارش این کمیسیون آمده است که اقدامهایی چون قطع کمکهای بشردوستانه، آوارگی اجباری، کشتار غیرنظامیان و تخریب مراکز صحی بهعنوان نمونههای مشخص این «جنایت» بررسی شده است.
ناوی پیلای، رئیس کمیسیون تحقیقی ملل متحد درباره سرزمینهای اشغالی فلسطین و قاضی سابق دادگاه کیفری بینالمللی، سهشنبه ۲۵ سنبله در یک نشست خبری در ژنو گفت: «امروز ما به طور واقعی شاهد هستیم که چگونه تعهد (دیگر هرگز) در برابر چشمان جهانیان شکسته میشود.» نسلکشی مداوم در غزه یک بیحرمتی اخلاقی و یک فوریت قانونی است.»
این مقام سازمان ملل تاکید کرد که مسئولیت این «جنایات وحشیانه» بر عهده مقامات اسرائیلی در بالاترین سطوح است. او گفت مقامات اسرائیلی در دو سال گذشته کارزار نسلکشی را به هدف نابودی فلسطینیها به راهانداختهاند.
همزمان ولکر ترک، رئیس حقوق بشر سازمان ملل از اسرائیل خواست که فوراً حمله زمینی خود به شهر غزه را که روز سهشنبه آغاز شد، متوقف کند. او تاکید کرد که شواهد «جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت» و مواردی از این دست در حال افزایش است.
ولکر ترک در یک نشست خبری گفت: «من فقط میتوانم تصور کنم که اگر غزه دوباره مورد حمله قرار گیرد، برای زنان، کودکان دچار سوءتغذیه، افراد دارای معلولیت چه معنایی خواهد داشت.» او تصریح کرد که در پاسخ به تشدید اوضاع میتوان گفت: «قتل عام را متوقف کنید.»
آقای ترک اصطلاح «نسلکشی» را درباره اقدامات اسرائیل در غزه به کار نبرده است.
این مقام سازمان ملل تاکید کرد که فلسطینیها و اسرائیلیها برای صلح فریاد میزنند. همه خواهان پایان این وضعیت هستند. او اضافه کرد که تشدید بیشتر اوضاع «کاملا و مطلقا غیرقابل قبول است.»
پس از تصمیم کابینه امنیتی اسرائیل برای تصرف کامل غزه، ارتش این کشور سهشنبه حملات زمینی به این باریکه غزه را آغاز کرد. این اقدام اسرائیل واکنشهای بسیاری را برانگیخته است.
با این حال، ولکر ترک، رئیس حقوق بشر سازمان ملل گفت: «من از اسرائیل میخواهم که تخریب بیملاحظه غزه را متوقف کند.»
اینترنت بیسیم در پنج ولایت افغانستان قطع شده است. این نوشته بررسی میکند که چرا رهبر طالبان از اینترنت میترسد و چگونه قطع تدریجی خدمات فایبر و بیسیم در ولایتهای افغانستان بخشی از سیاست کنترول روایتها، مهار اعتراضها و جلوگیری از دسترسی جامعه به اطلاعات آزاد است.
قطع اینترنت بیسیم در بلخ، قندهار، هلمند، نیمروز و ارزگان به دستور مستقیم رهبر طالبان، نشانهای واضح و آشکار از روندی است که بهگفته منابع قرار است بهتدریج به سراسر افغانستان گسترش یابد. ظاهراً این تصمیم برآمده از هراس عمیقی است که هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان نسبت به اینترنت و جهان باز اطلاعات دارد.
گذشته عملکرد طالبان نشان میدهد که این گروه هیچگاه علاقهای به ابزاری که خارج از کنترول خودش، جریان اطلاعرسانی را ممکن سازد نداشته است. طالبان از همان آغاز در پی انحصار روایت بوده است. حکومت طالبان میکوشد تنها صدایی باشد که از داخل افغانستان شنیده میشود. اما اینترنت در چهار سال گذشته مهمترین روزنهای بوده که این انحصار آنان را شکسته است. ویدیوهای کوتاه، گزارشهای شهروندی و روایتهای مستقل از زندگی روزمره زیر سلطه طالبان، توانستهاند نظم تبلیغاتی این گروه را فرو بریزند. هبتالله رهبر طالبان میداند هر تصویر و جملهای که بدون اذن و سانسور او منتشر شود، میتواند مشروعیت این گروه را زیر پرسش ببرد.
ترس طالبان از حقیقتسنجی و روایتهای بدیل
بهار عربی که در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا شعلهور شد و منشاء آن اینترنت آزاد و شبکههای اجتماعی بود، نشان داد که این فضا میتواند حقیقتسنجی جمعی و سازماندهی اعتراضها را ممکن سازد.
پژوهشهای نهادهایی مانند «فریدم هاوس» نیز تأیید کردهاند که افت آزادی اینترنت همواره با افزایش کنترولگری سیاسی همراه بوده است. در چنین فضایی، ماشین تبلیغات رسمی کارکرد خود را از دست میدهد. برای طالبان، که مشروعیتش بر خوانش خاصی از دین استوار است، این تهدید دوچندان است. اینترنت به کاربران در افغانستان امکان میدهد به دانش دینی متنوع، روایتهای بدیل و شهادتهای مستقیم از نقض حقوق بشر دسترسی یابند؛ چیزی که ستونهای ایدئولوژیک این گروه را فرسایش میدهد.
نگرانیهای امنیتی هبتالله
ترس هبتالله از اینترنت ریشهای امنیتی نیز دارد. او میداند برای رهبری که اقتدارش بر سکوت و ترس عمومی بنا شده، اینترنت ظرفیتی بسیار خطرناک است؛ زیرا کوچکترین اعتراض محلی میتواند با اتصال شبکههای مجازی به بحرانی ملی تبدیل شود. تجربه کشورهای دیگر نیز این واقعیت را تأیید میکند: در ایران اعتراضهای پراکنده بارها به جنبشهای سراسری انجامید، در مصر تجمعهای محدود میدان تحریر به سرنگونی حکومت انجامید، و در سودان شبکههای اجتماعی توانستند صدای مخالفان را به موجی ملی بدل کنند. همین نمونهها نشان میدهد که چرا طالبان از اتصال آزاد مردم به اینترنت چنین هراس دارد.
علاوه بر همه اینها، رهبر طالبان اینترنت را منبع «فساد» هم میداند. در نگاه رهبر طالبان، دسترسی جوانان و زنان به موسیقی، فیلم یا گفتمانهای مدرن درباره آزادی فردی و حقوق زنان، بنیانهای ایدئولوژیک نظامی را که طالبان بنا کرده متزلزل میکند. اینجاست که نگرانی مذهبی و فرهنگی با ترس امنیتی در هم میآمیزد. روحانیت سنتی نیز با تهدید مشابهی روبهرو است؛ چرا که مرجعیت فتواهای دینی، زمانی که هر کاربر میتواند به منابع متنوع دینی کشورهای اسلامی و دانشگاه های معتبر اسلامی دسترسی پیدا کند، دیگر یکپارچه باقی نمیماند.
کاربران افغان تا کنون هزاران بار دستورها و فرمانهای هبتالله آخندزاده را زیر سؤال بردهاند. هزاران متن در شبکههای اجتماعی، چه بهصورت پستهای مستقل و چه در قالب دیدگاهها زیر خبرها و مطالب رسانهای، تولید شده که مستقیم یا غیرمستقیم مشروعیت او را به چالش کشیده است. این حجم از روایتهای بدیل، که گاهی در چند ساعت دستبهدست میشود و به مخاطبان گستردهای میرسد، نشان میدهد فضای دیجیتال به ابزاری بدل شده که اقتدار طالبان را از درون میساید.
بُعد دیگری از این هراس، هزینهای است که فساد و سرکوب بر طالبان تحمیل میکند. اینترنت امکانی پدید آورده که اسناد افشا شوند و روزنامهنگاری دادهمحور راه خود را باز کند. گزارشهای نهاد «اکسیس ناو» نشان میدهد خاموشیهای اینترنت در جهان رو به افزایش است، چون حکومتها برای گریز از هزینههای شفافیت به ابزارهای خشنتری متوسل میشوند. طالبان نیز نگران همین وضعیت است؛ هر معامله، هر خشونت و هر تصمیم دیر یا زود افشا میشود و در حافظه دیجیتال میماند. این گروه تا امروز بارها از این مسیر ضربه خورده است؛ از انتشار اسناد مالی گرفته تا درز گزارش نشستهای محرمانه و حتی علنیشدن اختلافهای درونی رهبرانش.
چرا قطع مرحله به مرحله؟
به نظر میرسد هبتالله آخندزاده تحت فشار شماری از رهبران دیگر طالبان تصمیم گرفته است دسترسی به اینترنت بیسیم را یکباره متوقف نکند. این سیاست شباهت زیادی به روندی دارد که در مورد رسانههای تصویری اجرا شد؛ روندی تدریجی که از محدودیتهای کوچک آغاز شد و اکنون، پس از مدتی، به تعطیلی و انسداد بیش از هشتاد درصد رسانههای تصویری دولتی در افغانستان انجامیده است. طالبان با این شیوه هم واکنش جامعه را میسنجد و هم هزینههای سیاسی را گامبهگام کاهش میدهد. انسداد مرحلهبهمرحله، فرصتی برای آمادهسازی افکار عمومی و مهار اعتراضهای احتمالی فراهم میکند.
پارادوکس سانسور؛ خاموشی که صدا را بلندتر میسازد
سانسورچیان در همه جای دنیا با تناقضی روشن روبهرویند؛ هرچه فشار برای بستن مسیرهای اطلاعرسانی بیشتر میشود، تقاضا برای دسترسی نیز افزایش مییابد. پژوهشها این پدیده را «پارادوکس سانسور» نامیدهاند؛ وضعیتی که در آن حذف یک محتوا خود به خبر تبدیل میشود و دامنه توجه را چند برابر میکند. طالبان نیز با همین واقعیت مواجه است. تصمیم به قطع اینترنت شاید در کوتاهمدت جریان اطلاعات را کند کند، اما در عمل کنجکاوی عمومی را دامن میزند و توجه جهانی را بهسوی افغانستان جلب میکند.
ترس هبتالله از اینترنت، در واقع ترس از جامعهای است که میتواند آگاه شود، سازمان یابد و روایت مستقل خود را بسازد. طالبان به جای آنکه با مردم وارد گفتوگو شود، سکوت و تاریکی را تحمیل میکند. اما تجربهی جهانی نشان داده هیچ دیواری توان مقاومت در برابر سیلاب اطلاعات را ندارد.
علاوه بر همه اینها، طالبان بار دیگر نشان میدهد که تا چه اندازه با ابزارهای دنیای امروز در تضاد است. در جهانی که اینترنت به بخش جداییناپذیر اقتصاد، آموزش، ارتباطات و حتی سیاست بدل شده، تصمیم به بستن دروازههای دیجیتال هم نشانه بیاعتمادی این گروه به جامعه است و هم پرده از ناتوانی آن در همزیستی با واقعیتهای عصر جدید برمیدارد. طالبان میخواهد با تکیه بر روشهای قرون وسطایی، نظمی نو را مهار کند، اما همین تلاش بیش از پیش شکاف میان این گروه و نسلی را عیان میسازد که زندگیاش با شبکههای مجازی و جریان آزاد اطلاعات تعریف شده است.
طالبان شاید بتواند موقتاً سرعت اینترنت را کم کند یا دروازههای ارتباطی را ببندد، اما نمیتواند نسلی را که در دنیای دیجیتال بزرگ شده به دوران شتر و چراغهای پلیتهدار بازگرداند. جوانان افغانستان، چه در داخل و چه در مهاجرت، زندگی و هویتشان با ابزارهای آنلاین پیوند خورده است. هر انسداد تازه تنها شکاف میان حاکمان و جامعه را عمیقتر میسازد و نشان میدهد که طالبان در جدالی نابرابر با زمانهای قرار گرفته که دیگر به عقب برنمیگردد.
مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا گفت در سفر به دوحه با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، نخستوزیر و وزیر خارجه این کشور دیدار کرده است.
او گفت در این دیدارها به تعهد مشترک امریکا و قطر درباره امنیت و ثبات منطقه تاکید شده است.
مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا سهشنبه، ۲۵ سنبله در یادداشت در صفحه اکس خود نوشت که در این دیدارها از تلاشهای قطر در میانجیگری برای دستیابی به توافق صلح میان اسرائیل و حماس قدردانی کرده است.
وزیر خارجه امریکا نوشت که از تلاشهای مداوم قطر برای بازگرداندن گروگانهای اسرائیلی به خانه سپاسگزاری کرده است.
دیدار وزیر خارجه امریکا با مقامات قطر در حالی انجام میشود که دوحه همزمان میزبان نشست اضطراری سران کشورهای عربی و اسلامی در پی حمله اسرائیل به این کشور بوده است.
نشست اضطراری سران کشورهای عربی و اسلامی روز دوشنبه ۱۵ سپتامبر در دوحه برای بررسی حمله اخیر اسرائیل به قطر برگزار شد. رهبران این کشورها در قطعنامهای حمله اسرائیل را «تجاوز آشکار» خواندند و همبستگی کامل خود را با قطر اعلام کردند.
سران کشورهای عربی و اسلامی در این نشست از کشورهای مختلف خواستند در روابط خود با اسرائیل «بازنگری» کنند.
مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا روز دوشنبه در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، وعده «حمایت بیوقفه» از تلآویو در جنگ غزه را داد. روبیو همچنین به اسرائیل وعده داد که «فشار حداکثری» بر ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح هستهای حفظ خواهد شد.
وزیر خارجه امریکا در اورشلیم به خبرنگاران گفت: «مردم غزه شایسته آیندهای بهتر هستند، اما این آینده بهتر تا زمانیکه حماس نابود نشود، آغاز نخواهد شد.»
باشندگان غزه میگویند که ارتش اسرائیل از بامداد سهشنبه حملات گسترده و «بیوقفه» هوایی و زمینی را بر غزه آغاز کرده است؛ حملاتی که تاکنون دستکم ۶۸ کشته برجای گذاشته است.
الجزیره گزارش داده که نیروهای اسرائیلی وارد مرکز شهر شدهاند و بسیاری از ساکنان مجبور به فرار به سوی جنوب شدهاند. ارتش اسرائیل اعلام کرده که حدود چهل درصد از جمعیت غزه به مناطق جنوبی گریختهاند، درحالیکه صدها هزار تن در اردوگاه ساحلی «المواسی» در شرایط دشوار بدون آب، خدمات صحی و سرپناه مناسب بهسر میبرند.
منابع محلی و نهادهای صحی در غزه گفتهاند که از بامداد سهشنبه تاکنون دستکم ۶۸ تن در نتیجه بمباران و حملات زمینی ارتش اسرائیل جان باختهاند. به گفته آنان، شمار زیادی از قربانیان غیرنظامیاناند و بیشتر تلفات در محلههای پرجمعیت رخ داده است.
در همین حال، کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد تأکید کرده است که جنگ نزدیک به دو ساله اسرائیل در غزه مصداق «نسلکشی» است. کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، ولکر تورک، حمله اخیر اسرائیل بر قطر را «نقض تکاندهنده حقوق بینالملل» و «ضربه به روندهای صلح» خوانده است.
همزمان نخستوزیر لوکزامبورگ اعلام کرده که کشورش به جمع دولتهایی خواهد پیوست که در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در ماه جاری، دولت فلسطین را به رسمیت میشناسند. کشورهای بریتانیا، کانادا، بلجیم و آسترالیا نیز تصمیم مشابهی گرفتهاند.
وزارت خارجه آلمان در تازهترین بهروزرسانی «راهنمای سفر و امنیت ایران» که امروز، ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵، منتشر شده است، بار دیگر از شهروندان آلمانی خواست تا ایران را ترک کنند. در این اعلامیه همچنان به شهروندان آلمانی گفته شده که «سفر به ایران ممنوع است».
به گفته این وزارتخانه، دلیل صدور هشدار تازه، خطر اقدامات تلافیجویانه پس از فعال شدن «مکانیزم ماشه» در ۲۸ اگست و محدود بودن خدمات قنسولی سفارت آلمان در تهران است.
برخی از خبرگزاریهای آلمانی از احتمال توقف پروازها میان دو کشور نیز هشدار دادهاند.
فرانسه، آلمان و بریتانیا در ۲۸ اگست روند فعالسازی مکانیزم ماشه را علیه ایران آغاز کردند. این سازوکار که در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تعریف شده، امکان بازگشت خودکار تحریمهای بینالمللی را در صورت نقض تعهدات از سوی ایران فراهم میکند.
بر اساس مقررات، پس از اطلاعرسانی رسمی این سه کشور به شورای امنیت، یک دوره ۳۰ روزه آغاز شده است. اگر در این مدت تغییری در رفتار هستهای ایران صورت نگیرد یا قطعنامهای برای ادامه تعلیق تحریمها به تصویب نرسد، تحریمها به طور خودکار بازخواهد گشت.
ایران اقدام اروپاییها را غیرقانونی خوانده و هشدار داده است که فعال شدن مکانیزم ماشه میتواند پیامدهای تلافیجویانه داشته باشد.