پنجاه سالگی یک اسطوره؛ دیوید بکهام، هنرمندی با کاشته‌های جادویی در حافظه تاریخ

روزگاری چند جمله در گزارشگری فوتبال تکراری بود، مثل «چه می‌کنه این بازیکن»؛ اما وقتی دیوید بکهام پشت ضربه کاشته می‌ایستاد، گزارشگران می‌گفتند، «تمام مربیان و بازیکنان جهان، زاویه و شکل ضربه بکهام را می‌دانند و برای دفع آن برنامه‌ریزی می‌کنند؛ اما باز هم کاری از پیش نمی‌برند.»

بکهام دوم می ١٩٧٥ در لندن به دنیا و ٢٦٥ بار برای منچستریونایتد بازی کرد؛ سپس راهی رئال مادرید شد و چهار سال در جمع کهکشانی‌ها بود، او در تیم‌های آث میلان ایتالیا و لس‌آنجلس گلکسی امریکا نیز به میدان رفت و در نهایت سال ٢٠١٣ با لباس پاریسن ژرمن فرانسه شنکاک‌های فوتبالش را آویزان کرد.

پس از دوران بکهام در دهه نود و دوهزار میلادی، هیچ بازیکنی با توانایی او در ضربات ایستگاهی فنی، زیبا و جذاب در فوتبال جهان ظهور نکرد.

امروز این اسطوره پنجاه ساله شد، عددی که در جنتری یک شماره است؛ اما برای کسانی که بکهام را دیده‌اند، یادگار و خاطره‌ی زیبا از هنر و زیبایی در مستطیل‌سبز به خصوص با پیراهن شماره هفت شیاطین سرخ در تیاتر رؤیاها است.

پنجاه سالگی بکهام امروز لحظه‌های زیبا از زندگی یک افسانه‌ است، افسانه‌ای زنده که با جادویش در زمین فوتبال به سرعت قلب و ذهن میلیون‌ها انسان را در سراسر جهان تسخیر کرد.

داستان الهام‌بخش زندگی بکهام درست مثل عبور انسان‌های سخت از ناهنجاری‌ها و یک قصه‌ای متحرک از رؤیاهایی است که به واقعیت تبدیل شدند.

شاید کمتر کسی در فوتبال وجود داشته باشد که از غم‌ها، خوشی بسازد و از هو شدن‌های مداوم در ورزشگاه‌ها به دلیل از دست دادن پنالتی تیم ملی، در قواره یک ستاره بزرگ ظاهر شود؛ اما بکهام این کار را کرد.

می‌توان گفت فراتر از پاس‌های میلی‌میتری و دقیق‌اش روی بند شنکاک هم‌تیمی‌ها، ضربات ایستگاهی جادویی، او مردی بود که هر لحظه از زندگی خود را با عشق سپری کرد، عشق نافرجام به خانواده و به دنیایی که ازش یاد گرفت و بزرگ شد!

بکهام صدای کودکان بی‌پناه و پیام‌آور صلح در جهان پر از مصیت شد و تلاش کرد در اوج قدرت و شهرت، محبوب شود. او از آن دسته فوتبالیست‌ها بود که برخی هواداران به آن‌ها شاعر مستطیل‌سبز می‌گویند.

پسری با موهای طلایی که از آکادمی منچستریونایتد بیرون آمد و مستقیم به عنوان میزبان، وارد تاریخ شد.

مردی از جنس رؤیا که خودش را وقف هنر و زیبایی هم در زمین فوتبال و هم در بیرون از آن کرد.

وقف چیزهایی فراتر از فوتبال مثل خانواده، انسانیت و کسانی که او را دوست دارند. در پس زمینه‌ای تمام زرق و برق‌های دنیای فوتبال و مُد که او را احاطه کرده بودند، همیشه مردی ساده دیده می‌شد که عاشق زیبایی‌ها است.

در این پنجاه سال فوتبال، خانواده و تلاش برای گسترش انسانیت در جهان از بکهام مردی ساخت که می‌تواند برای نسل‌های بعد از خودش عشق، هنر و انسانیت را هدیه کند.

دیوید بکهام با وجود شهرت، پول و قدرت، هرگز رویه انسانی را فراموش نکرد، سفیر یونیسف شد و به برخی قاره‌ها و کشورهای فقیر سفر کرد، دست کودکان نادار و غریب را با این پیام به دست گرفت که دنیا می‌تواند جایی بهتر برای کودکان و انسان‌ها باشد.

در دورانی که اسطوره‌های ورزشی به سرعت فراموش می‌شوند، بکهام به دلیل رفتارهای انسانی و فرافوتبالی، به عنوان نماد تعهد و انسانیت دوام آورد و هم‌چنان در یادها و خاطره‌ها ماند.

شاگرد خلف سر آلکس فرگوسن، فراتر از اولدترافورد، سانتیاگو برنابئو و سن سیرو، به بخش بزرگی از خاطرات، عشق و جذابیت فوتبال و زندگی برای مردم بدل شد.

فوتبالیستی کاریزماتیک که با تمام وجود و قلبش به میدان می‌رفت و به همان اندازه در بیرون زمین نیز قلب بزرگ و نگاه وسیع داشت. او بارها محبوبیت‌اش را هزینه‌ای کمک به کودکانی کرد که تمام عمر شان به دنبال یک نگاه محبت‌آمیز و دست‌های مهربان گشته بودند.

بکهام با فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌اش به همه نشان داد که اگر از شهرت در مسیر خوب و انسانی استفاده شود، دنیا می‌تواند جایی بهتری برای زندگی، کودکان و انسان‌ها باشد.

بکهام با تمام تفاوت‌هایی که با ویکتوریا (همسرش) داشت، کنار او ماند و با عشق، خانواده تشکیل داد. بکهام پدر خوبی هم برای فرزندانش است و همواره پیام آور عشق، دوستی و آرامش برای آن‌ها بوده است.

بکهام با وجودی که مشهور است، محبوب نیز هست، او در عین قدرت، فروتن است. چندی پیش لیونل مسی گفته بود، باورم نمی‌شود که بکهام تا این اندازه بی‌تکبر و خاکی است.

حالا بکهام در پنجاه سالگی هم‌چنان مشهور، محبوب و خوب باقی مانده است.

مدیریت باشگاه اینتر میامی با ستارگان بزرگی مثل لیونل مسی، لوئیس سوارز، سرخیو بوسکتس، یوردی آلبا و دیگران، معنای تازه‌ به فعالیت و زندگی بکهام به عنوان یک اسطوره ماندگار بخشیده است، جایی که او در یک نقطه دیگر از جهان سرزندگی و شادی به مردم هدیه می‌کند.

بکهام برای بسیاری، تنها یک ستاره‌ای فوتبال نیست که بخشی از خاطرات و لحظه‌های کودکی، نوجوانی، رؤیاها و الهام‌بخش فردای آن‌ها است. او به همه یاد داد که در زمان شهرت، می‌توان محبوب و انسان نیز بود.

تولدت مبارک، هنرمندی با کاشته‌های جادویی در حافظه تاریخ!