بازنگری دکترین اسلامآباد در قبال طالبان؛ چهار سال شورش، دردسر و بحران برای پاکستان
روزنامه دان چاپ پاکستان در تحلیلی به مناسبت چهارمین سالگرد قدرتگیری طالبان نوشته است که امیدهای اسلامآباد به یک پیروزی راهبردی در افغانستان بر باد رفته و آنچه زمانی فرصت تلقی میشد، امروز به بحرانی تمامعیار برای پاکستان بدل شده است.
این روزنامه در مقالهای که امروز یکشنبه هفدهم اگست منشتر کرده، نوشته است که پاکستان بهجای داشتن یک متحد در مرزهای غربی، اکنون با شورش پیهم تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی)، شدت گرفتن حملات انتحاری و ترورهای هدفمند، و رابطهای پرتنش با حکومتی مواجه است که حاضر نیست علیه همپیمانان پیشین خود اقدام کند.
این وضعیت، هم ناکامی سیاست دیرینه اسلامآباد در تکیه بر بازیگران غیردولتی را آشکار ساخته و هم پاکستان را با هزینههای سنگین امنیتی، سیاسی و اقتصادی روبهرو کرده است؛ هزینههایی که امروز از خیبر پختونخوا تا بلوچستان گسترده است و حتی به عمق پاکستان سرایت میکند.
طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ پس از فروپاشی حکومت جمهوری و فرار رهبران سیاسی، بدون مقاومت جدی وارد کابل شدند.
بازگشت طالبان به جهش چشمگیر تروریزم در پاکستان منجر شده است
نویسنده در ادامه نوشته است که پیروزی طالبان در کابل گروههای شورشی را در سراسر کمربند غربی پاکستان جسور کرده و به آنها مجال داده شورشهای خود علیه دولت پاکستان را شدت بخشند. سه گروه پاکستانی، «تحریک طالبان پاکستان»، «ارتش آزادیبخش بلوچستان» و «داعش خراسان»، اکنون در میان مرگبارترین سازمانهای تروریستی جهان قرار دارند و این امر نشان میدهد که بازگشت طالبان در ۲۰۲۱ به جهش چشمگیر تروریزم در پاکستان منجر شده است.
بازگشت کامل طالبان به قدرت نقطه عطفی برای ایدیولوگهای شورشی بود و برای تحریک طالبان پاکستان هم الهامبخش و هم تأییدی بر استراتژی درازمدتشان شد. نویسنده تاکید کرده است که پس از این تحول، پاکستان شاهد خیزش مجدد خشونت و شورش بوده و تنها در سال ۲۰۲۴ حملات تروریستی ۷۰ درصد افزایش یافته و جان صدها تن را گرفته است؛ روندی که چهارمین سال پیهم افزایش حملات از زمان بازگشت طالبان را نشان میدهد.
زمان جمهوریت، پاکستان تهدیدی از جانب تروریستان نداشت
دان در این مقاله نوشته، افغانستان تحت حاکمیت طالبان به پناهگاهی برای گروههای شورشی منطقهای بدل شده و تحریک طالبان پاکستان اکنون در یک «محیط مساعد» در آن کشور با شش هزار جنگجو و جنگافزارهای پیشرفته فعالیت میکند. نویسنده تاکید کرده است که پیش از تسلط طالبان، پاکستان از افغانستان تهدید وجودی نداشت، اما امروز افغانستان تحت تسلط طالبان دقیقاً همین تهدید را ایجاد کرده است. اداره طالبان بهطور فعال از تلاشهای تحریک طالبان پاکستان برای بازپسگیری کمربند قبایلی پاکستان حمایت میکند و این وضعیت پرهزینه، ناکامی اسلامآباد در سازماندهی یک پاسخ مؤثر ضدتروریزم را آشکار ساخته است.
اکنون بر خلاف سال ۲۰۱۴، احزاب عمده سیاسی پاکستان آشکارا با عملیات تازه مخالفت میکنند و هشدار میدهند که چنین اقداماتی تنها به آوارگی گسترده و آشفتگی اجتماعی منجر خواهد شد. نویسنده تاکید کرده است که بدون اجماع سیاسی، توانایی دولت برای اقدام قاطع محدود است.
دان: طالبان، تیتیپی را به سلاحهای مدرن و دید در شب مجهز کردهاند.
طالبان همفکران پاکستانی خود را به سلاح دید در شب مجهز کردهاند
دان در ادامه نوشته است که از زمان تسلط طالبان بر کابل، تحریک طالبان پاکستان توانسته شاخههای پراکنده خود را یکپارچه کند و امروز در افغانستان پناهگاههای امن در اختیار دارد. نویسنده تاکید کرده است که حکومت طالبان هم به این گروه (تحریک طالبان پاکستان) پناه داده و هم آنها را به سلاحهای مدرن و تجهیزات دید در شب امریکایی مجهز کرده است.
دان همچنان مینویسد که آزادسازی صدها جنگجوی زندانی تیتیپی از زندانهای افغانستان توسط طالبان، شورش را احیا کرده و این گروه اکنون با توانایی بیشتر عملیات خود را ادامه میدهد.
در این تحلیل آمده است که امروز پاکستان در حالی با موج تازه تروریزم دستوپنجه نرم میکند که دیگر از حمایتهای مالی و اطلاعاتی امریکا مانند گذشته برخوردار نیست و خروج امریکا از افغانستان دینامیکهای منطقهای را تغییر داده و اکنون همکاری واشنگتن با اسلامآباد محدود و صرفاً تاکتیکی است. امریکا حاضر است حمایت تخنیکی و اطلاعاتی ارائه کند، اما هیچ تمویل مالی در اختیار پاکستان قرار نخواهد داد و مبارزه با تروریزم دیگر در صدر اولویتهای واشنگتن نیست.
دان در ادامه نوشته است که پس از سقوط کابل، فشار اسلامآباد بر طالبان برای توقف حملات تحریک طالبان پاکستان ناکام مانده و برعکس، طالبان از پاکستان خواستند «شکایتهای» تیتیپی را حل کند؛ اقدامی که به باور نویسنده، عمق بیمیلی آنها برای برخورد با متحدان قدیمی میدان جنگ را آشکار میسازد.
طالبان داعش را هدف قرار میدهد، تیتیپی را نه
نویسنده تاکید کرده است که سیاست ضدتروریزم طالبان گزینشی است، آنها داعش خراسان را هدف میگیرند، اما تحریک طالبان پاکستان را تحمل میکنند و حتی از برچسب «تروریست» برای آنها خودداری کرده و آنان را خویشاوندان ایدیولوژیک و همسنگران تاریخی میدانند.
به باور نویسنده، رابطه طالبان با تحریک طالبان پاکستان فراتر از سیاست و بر پایه پیوندهای ایدیولوژیک، تاریخی و فرهنگی است و همین نزدیکی باعث شده طالبان از قطع این رابطه پرهیز کنند. برای رهبران طالبان، خاطراتی چون فداکاریهای مشترک گذشته یادآور تعهدی تاریخی است و هر اقدام سختگیرانه علیه تیتیپی، میتواند شکاف داخلی ایجاد کرده و جنگجویان این گروه را به سوی داعش خراسان سوق دهد.
در ادامه آمده است که پاکستان در واکنش به افزایش حملات تروریستی، هم حملات هوایی در خاک افغانستان انجام داده و هم با اخراج بیش از یک میلیون مهاجر افغان و محدودیتهای مرزی و تجاری، فشار اقتصادی و جمعیتی بر کابل وارد کرده است اما زمانبندی این اقدامات نشان میدهد هدف اسلامآباد اعمال فشار مستقیم بر طالبان بوده، هرچند این سیاستها با محکومیت نهادهای بینالمللی و حقوق بشری روبهرو شده است.
رفتار طالبان افغانستان، شبکهای پیچیده از بحرانهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده است
نویسنده تاکید کرده است که سیاست «عمق استراتژیک» پاکستان در قبال افغانستان پیامدهای سنگینی داشته و به تقویت شورش، تنشهای مرزی و افزایش انزوای دیپلوماتیک کشور انجامیده است. چهار سال حاکمیت طالبان نه تنها ثباتی برای منطقه نیاورده، بلکه برای پاکستان شبکهای پیچیده از بحرانهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده است. نویسنده تاکید کرده است که مقایسه میان طالبان و پاکستان تلخ و ناراحتکننده است: طالبان با منابع محدود توانسته است کنترول داخلی را حفظ و داعش خراسان را تضعیف کند، اما پاکستان با وجود زیرساخت وسیع امنیتی همچنان در برابر شورش بازخیزنده ناتوان مانده است.
پاکستان ممکن است دست به عملیات بزرگ بزند
دان در ادامه نوشته است که با شدت گرفتن خشونت در خیبرپختونخوا، اسلامآباد ممکن است ناچار شود از عملیاتهای محدود دست بکشد و به کارزارهای بزرگ نظامی روی آورد. نویسنده تاکید کرده است که موفقیت تنها با زور بهدست نمیآید و اگر پاکستان نتواند اعتماد عمومی را بازسازی کند و از تکرار چرخههای گذشته جلوگیری نماید، سرنوشت شورش کنونی به چالشی پایدارتر برای امنیت کشور بدل خواهد شد.