اکرامالله مسید، از فرماندهان طالبان پاکستانی، بدون اجازه و بدون بازرسی وارد ادارههای امنیتی طالبان در خوست میشود. زمانی که او وارد دفتر میشود، ماموران فرماندهی پولیس و استخبارات با لبخند میگویند: «قاتل بوتو آمد».
موتر او هیچگاه برای پر کردن تیل توقف نمیکند، زیرا مقامهای طالبان همیشه تانک موترش را پر میکنند.
در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷ بیتالله مسید، رهبر پیشین تحریک طالبان پاکستان، دو مهاجم انتحاری را به باغ لیاقت در شهر راولپندی فرستاد؛ جایی که بینظیر بوتو، رهبر پیشین حزب مردم پاکستان، در یک گردهمایی بزرگ سخنرانی میکرد. یکی از آن دو مهاجم، اکرامالله مسید بود.
بلال که عینک دودی به چشم داشت، از سمت چپ موتر زرهی بوتو نزدیک شد. تفنگچهاش را بیرون کشید و سه گلوله پیاپی شلیک و سپس خود را منفجر کرد. در چند ثانیه، روسری سفید بوتو خونین شد و جسدش بر روی موتر افتاد. اکرامالله مسید جلیقه انتحاری و تفنگچهاش را در مسجدی در نزدیکی رویداد انداخت و از محل حادثه گریخت.
یک مرد مسلح مظنون با عینک آفتابی و یک بمبگذار انتحاری مظنون با لباس سفید در نزدیکی موتر بینظیر بوتو در راولپندی، ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷
در سال ۲۰۱۴، پس از آغاز عملیات «ضرب عضب» در وزیرستان شمالی، اکرمالله مسید همراه با شهریار مسید، یکی از فرماندهان کشتهشده گروه حکیمالله مسید، به افغانستان رفتند. در آن زمان، او هرگونه دستداشتن در قتل بینظیر بوتو را انکار میکرد.
از سال ۲۰۱۴ بدینسو، اکرامالله در ترس و پنهانکاری در ولایات ننگرهار، کنر، خوست و پکتیکا در رفتوآمد بود و با فرماندهان طالبان پاکستانی همکاری میکرد. اما پس از بهقدرت رسیدن طالبان در سال ۲۰۲۱، او دیگر پنهان نمیشود. اکنون انکار نمیکند که در قتل بینظیر بوتو نقش داشته و آشکارا میگوید که برای کشتن او به باغ لیاقت رفته بود.
یافتههای واحد تحقیقی افغانستان اینترنشنل نشان میدهد که بیشتر فرماندهان ارشد طالبان پاکستانی — از جمله مفتی نور ولی مسید، حافظ گل بهادر، عظمتالله مسید، اختر محمد خلیل و مفتی صادق نور داور — در میان کابل و ولایتهای کنر، خوست، پکتیا و پکتیکا و مناطق قبایلی در رفتوآمد هستند.
بینظیر بوتو، لحظاتی قبل از کشتهشدن در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷
گلبهادر نیز مثل هبتالله خود را از چشم مردم پنهان میکند
غبرگی، از قریههای قبیله زدران در ولسوالی سپیره ولایت خوست است. اما آنسوتر، تا ولسوالی گیانِ پکتیکا، منطقه مداخیلِ وزیرها امتداد دارد؛ جایی که سیم خاردار و خط دیورند آن را از وزیرستان جدا کرده است.
شماری از گروهها در قبیله مداخیل به شاخه گلبهادر تحریک طالبان پاکستان یا شورای اتحادالمجاهدین وابستهاند و در دو سوی مرز دیورند زندگی میکنند. از همینرو، او در این منطقه بهعنوان یکی از نیرومندترین و بانفوذترین چهرهها شناخته میشود.
در افغانستان، موترها در دست راست خیابان حرکت میکنند اما از ولسوالی تنی ولایت خوست که وارد منطقه زدرانهای غبرگی میشوی، موترها در سمت چپ حرکت میکنند، زیرا طالبان پاکستانی در اینجا همگی به سبک پاکستان، در سمت چپ رانندگی میکنند.
در ماه حمل سال ۱۴۰۱ (مارچ ۲۰۲۲)، پس از حملات هوایی پاکستان بر روستای افغاندبی و مناطق اطراف آن در ولسوالی سپیره خوست، گل بهادر از این منطقه به ولسوالی برملِ پکتیکا رفت. برخی از فرماندهان او به ولسوالی شملِ خوست و دیگر مناطق پراکنده شدند، اما مدارس و جنگجویان وابسته به او هنوز هم در سپیره فعالاند.
پس از زمینلرزه شدید در جولای ۲۰۲۲، سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، و پس از حملات پاکستان در ماه حمل، مالیخان صدیق، معاون ستاد ارتش وزارت دفاع، از این منطقه دیدار کردند. اندکی بعد، عکسهایی از دیدار آنان با اختر محمد خلیل و فرمانده آفتاب داور، دو فرمانده پاکستانی طالبان، منتشر شد.
یکی از بزرگان قبیله مداخیل بدون ذکر نام به افغانستان اینترنشنل گفت: «سراجالدین حقانی در این سفر به قبیله مداخیل وعده داده بود که برای آنان تشکیلات یک ولسوالی جداگانه را به نام ‘کاني’ منظور کند.»
اما بهدلیل حساسیتهای پاکستان و بیم از آنکه این منطقه به «وزیرستان دوم» تبدیل نشود، روند تصویب آن ولسوالی به تعویق افتاد.
طالبان در آن زمان در منطقه «کانی» یک پاسگاه نظامی ایجاد کرد تا اوضاع منطقه را از نزدیک زیر نظر بگیرد.
عبدالقیوم روحانی، والی پیشین خوست، زمانی پاسگاه امنیتی «افغاندبی» را افتتاح کرد که کندکهای دهم و پنجمِ نیروهای «کیپیاِف» در ولایت خوست، تحت کنترول جنگجویان حافظ گل بهادر بودند.
یک منبع پیشین امنیتی در خوست به افغانستان اینترنشنل گفت: «در حال حاضر، در کندک دهم ولسوالی سپیره و کندک پنجم ولسوالی تنی، جنگجویان یکی از فرماندهان حافظ گل بهادر به نام سید انار، معروف به قوماندان تلوار، مستقر هستند.»
به گفته این منبع، «سلاحهای این دو کندک در زمان سقوط نظام جمهوری، بهدست گروه صادق نور از تحریک طالبان پاکستان و فرمانده آن آفتاب یاسر داور افتاد. آفتاب داور که گاه با پروازهای هوایی به کابل و قندهار سفر میکرد، در یک حمله مسلحانه در قندهار کشته شد. گروه گل بهادر، سازمان استخبارات پاکستان را در این رویداد دخیل دانست.»
آوازههای تاییدناشدهای وجود داشت که آفتابالله سلاحهای پیشرفته امریکایی را به جنگجویان بلوچ میفروشد.
در سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱ میلادی)، طالبان تعدادی از مقامهای نظامی خود را به این منطقه فرستادند و از مردم خواستند که از جمعآوری کمکهای نقدی و شلیک با «پیکا» و سایر سلاحهای سنگین در مراسم عروسی خودداری کنند. اما این توصیهها بر جنگجویان پاکستانی مقیم آنجا تاثیری نگذاشت، زیرا بسیاری از این جنگجویان خارجی از همرزمان پیشین طالبان در جبهات جنگ بودند.
دو منبع محلی به افغانستان اینترنشنل گفتند که امنیت این منطقه را «قوم سلویشتی» (شورای محلی ۴۰ نفری از بزرگان قبیله) تامین میکند و در عمل، منطقه زیر کنترول و حاکمیت گل بهادر قرار دارد.
در اواخر جون ۲۰۲۵، بهدلیل ترس از حملات هوایی پاکستان، حافظ گل بهادر و مولوی صادق نور داور از ولسوالی برملِ پکتیکا و ولسوالی شملِ خوست به مکانهای نامعلوم رفتند.
دو منبع در هشتم جولای به افغانستان اینترنشنل گفتند که حافظ گل بهادر و دو فرمانده دیگرش، قاری اسماعیل و اخترمحمد خلیل، در ولسوالی برمل اقامت داشتند، اما پنج روز پیش از آن منطقه را ترک کردهاند.
مولوی صادق نور داور و دو فرمانده محلی او، مولوی صدیقالله و سید انار، در ولسوالی شملِ خوست و امتداد مرز دیورند رفتوآمد داشتند، اما پس از حمله انتحاری ۲۸ جون علیه ارتش پاکستان در منطقه میرعلای وزیرستان شمالی، هر دو این مناطق را ترک کردند.
در این حمله حداقل ۱۳ سرباز پاکستانی کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند.
پس از حمله، ارتش پاکستان اعلام کرد که در جریان عملیات پاکسازی، ۱۴ جنگجوی مسلح را در منطقه کشته است. عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان، پس از حمله اعلام کرد: «از عاملین انتقام خواهد گرفت.» او تاکید کرد که «رد پای تروریستها را خواهد گرفت و منبع اصلی تروریسم در منطقه را افشا خواهد کرد.»
ارتش پاکستان این حمله را کار یک گروه نیابتی هند دانست، اما دهلی نو این اتهام را رد کرد.
مسئولیت حمله را گروه اتحادالمجاهدین به رهبری حافظ گل بهادر پذیرفت. گروهی که بیشتر فعالیتهایش در وزیرستان شمالی متمرکز است.
منابع به افغانستان اینترنشنل گفتند: «حافظ گل بهادر قبلا در مهمانیها و محافل حضور داشت، اما اخیرا خود را کنار کشیده بود. هفته گذشته اطلاعاتی به دست آورده بود که ممکن است هدف حمله پاکستان قرار گیرد، از همین رو منطقه را ترک کرد.»
به گفته منابع، حافظ گل بهادر به اعضای جرگه قومی وزیرستان گفته است که دیگر برای مذاکرات با او مراجعه نکنند.
گل بهادر مشکوک بود که ارتش پس از جرگه بزرگان قومی، محل اختفای او را شناسایی کرده و سپس عملیات انجام خواهد داد.
یکی از بزرگان قومی وزیرستان شمالی، که مدت طولانی در مذاکرات میان حکومت ایالتی خیبرپختونخوا و طالبان پاکستانی مشارکت داشته، به افغانستان اینترنشنل گفت: «ارتش پاکستان در اواخر جون به قبیله اتمانزی وزیر و وزیرستان شمالی، که وابسته به گل بهادر است، ضربالاجل داده بود: یا با طالبان مذاکره کنند و آنان را از انجام حملات در مناطق خود بازدارند، یا برای عملیات نظامی در منطقه آماده شوند.»
در پایگاه گروه گل بهادر، گردانهایی مانند «جیش عمری»، «فرسان محمد»، «غازیانو کاروان»، «شملهور کاروان»، «سفیان کاروان» و «جیش انصارالمهدی» فعالیت میکنند که دست به حملات انتحاری گروهی، انفجارها و ترورهای هدفمند میزنند.
اداره ملی مبارزه با تروریسم پاکستان در ۳۱جولای ۲۰۲۴، حافظ گل بهادر و گروه او را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد.
این گروه در سال ۲۰۰۶ میلادی با دولت پاکستان توافق کرده بود و مردم آن را «طالبان خوب» و گروهی حامی ارتش و دستگاههای اطلاعاتی پاکستان میدانستند، اما پس از عملیات نظامی «ضرب عضب» در وزیرستان شمالی، گروه گل بهادر مخفیگاههایی در اطراف مرز دیورند یافت و عملیاتهای سنگینی علیه ارتش و نیروهای امنیتی پاکستان آغاز کرد.
گل بهادر، مانند هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان افغانستان، بهندرت در انظار عمومی حضور پیدا میکند و تاکنون هیچ ویدئویی از او منتشر نشده است.
توافق چندجانبه میرعلی
طالبان افغانستان پیش از سقوط کابل، در منطقه میرعلی وزیرستان شمالی با طالبان پاکستانی و دیگر گروههای جنگجوی خارجی توافقنامهای امضا کردند که براساس آن پس از بازگشت طالبان به قدرت در «امارت اسلامی»، کابل در قالب «جهاد» و حمایت از استقرار نظام شرعی در پاکستان با آنها همکاری خواهد کرد.
یک منبع نزدیک به گروه گل بهادر، بدون ذکر نام، به افغانستان اینترنشنل گفت که این توافقنامه توسط سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی که در آن زمان معاون رهبر طالبان بود امضا شد. رهبران پیشین تحریک طالبان پاکستان، رهبران القاعده، حافظ گل بهادر، رئیس شورای اتحادالمجاهدین وزیرستان شمالی، مولوی صادق نور داور و چند رهبر دیگر طالبان نیز آنرا امضا کردند.
به گفته این منبع، در اپریل ۲۰۲۲، پس از حملات هوایی پاکستان بر ولسوالی سپیره ولایت خوست و فشار اسلامآباد بر طالبان افغانستان برای بازگرداندن حملات تیتیپی در پاکستان، محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، رهبران طالبان پاکستانی و حافظ گل بهادر، که در آن زمان در ولسوالی شکردره کابل بود را فراخواند و از آنها خواست حملات خود در پاکستان را متوقف کنند.
این منبع افزود: «گل بهادر، که در وزیرستان شمالی سایه حمایتی برای شبکه حقانی و القاعده ایجاد کرده بود، در این نشست سند توافق میرعلی را به یعقوب مجاهد نشان داد که بر حمایت امارت اسلامی از گروههای جنگجوی خارجی تاکید میکند.»
به باور این منبع، در این سند، جنگجویان افغان و خارجی توافق کردند که برای احیای امارت اسلامی افغانستان با طالبان افغان متحد شوند و علیه حکومت افغانستان، ناتو و نیروهای امریکایی بجنگند، در بدل آن پس از بازگشت امارت اسلامی، طالبان افغان نیز همکاری متقابل خواهند داشت.
یک منبع دیگر، بدون ذکر نامش به افغانستان اینترنشنل گفت که پس از کشتهشدن ایمن الظواهری، رهبر سابق القاعده، در حمله پهپادی امریکا، سراجالدین حقانی و یعقوب مجاهد کابل را برای رهبران القاعده و طالبان پاکستانی امن ندانستند و از آنها خواستند در ولایتهای مرزی افغانستان یا مناطق دورافتاده و منزوی سکونت کنند تا از نظارت داخلی و بینالمللی مصون باشند.
این منبع افزود: «حافظ گل بهادر از ولسوالی شکردره کابل به منطقه مرزی برمل در پکتیکا رفت و مفتی نور ولی، که تا همین اواخر در خیرخانه کابل اقامت داشت، به ولایت کنر رفت، اما رفتوآمد او به کابل ادامه داشت.»
سه روز پیش از حملات پاکستان بر کابل در اکتبر ۲۰۲۵، نور ولی مسید برای بررسی وضعیت جنگجویان زخمی تیتیپی به شفاخانه «هیات شفا» در منطقه قلعهچه در مسیر کابل-لوگر رفت، اما پس از حمله، این شفاخانه قرارداد درمان جنگجویان تیتیپی را فسخ کرد. افغانستان اینترنشنل با مسئولان شفاخانه گفتوگو کرد، اما آنها گفتند که هیچ قراردادی برای درمان جنگجویان ندارند و تنها به درمان زخمیان رویدادهای ترافیکی میپردازند.
در اول جون ۲۰۲۳، شورای امنیت سازمان ملل در گزارش خود اعلام کرد که کشتهشدن ایمن الظواهری در کابل باعث بیاعتمادی برخی از طالبان شد. آنها احساس کردند که در مورد حضور رهبر القاعده فریب خوردهاند. برخی دیگر نیز بر این باور بودند که اطلاعات درباره محل اختفای ظواهری عمدا به امریکاییها داده شده است.
این موضوع طالبان را، از جمله عبدالغنی برادر، که به جامعه جهانی وعده روابط خوب و عدم پناه دادن به جنگجویان خارجی داده بودند، نگران کرد.
بر اساس گزارش، عبدالغنی برادر پس از مرگ ظواهری در جلسهای به وزیر داخله گفت با پناهدادن به ایمن ظواهری او پیش جامعه جهانی دروغ معرفی شده است، اما سراجالدین حقانی در پاسخ گفت که محل استقرار ظواهری در کابل با موافقت هبتالله اخوندزاده در اختیار او قرار گرفته بود.
منابع نزدیک به طالبان پاکستانی به افغانستان اینترنشنل گفتند که حکومت طالبان حتی از مفتی نور ولی، رهبر تیتیپی، خواست از ظاهرشدن در انظار عامه خودداری کند اما او در پاسخ گفت: «خورشید را نمیتوان با دو انگشت پنهان کرد.»
به گفته منابع، حکومت طالبان پس از آن، رهبران و فرماندهان تیتیپی و دیگر گروههای جنگجوی مسلح را از مصاحبه با رسانهها و سکونت و رفتوآمد آشکار در شهرها منع کرد. به همین دلیل، اکنون آنها از مصاحبهها اجتناب میکنند و در جلسات عمومی ظاهر نمیشوند.
انتقال تحریک طالبان پاکستانی به شمال
در ماه می ۲۰۲۲، پس از فشارهای پاکستان، حکومت طالبان به تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) پیشنهاد داد که از مناطق مرزی به شمال افغانستان، لوگر و غزنی منتقل شود، اما تیتیپی این ولایتها را برای فعالیت خود مناسب ندانست.
وزیر داخله طالبان به جنگجویان خارجی وعده داد که در مناطق اسکان آنها راههای پخته ساخته شود، خانههای مجهز برای آنها فراهم شود و این مناطق به مراکز اصلی متصل شوند تا رفتوآمد برایشان آسان شود، اما رهبران گروههای جنگی استدلال کردند که به وزیرستان و مناطق قبایلی نزدیک باشند تا با مردم خود در تماس باشند و انتقال به مناطق دیگر، فعالیتهای جنگیشان را مختل میکند.
انتقال خانوادههای جنگجویان به غزنی، لوگر و ولایتهای بغلان و قندوز برای آنها مطلوب نبود. زیرا این کار فعالیتهای نظامیشان را تحت تأثیر قرار میداد. پیش از این نیز بسیاری از خانوادههای جنگجوی وزیرستان و مناطق قبایلی در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۸ بهدلیل شکایتهای هند بریتانیا به شمال افغانستان، غزنی، لوگر، میدانوردک و شمال کابل منتقل شده بودند. انتقال آنان فعالیتهای نظامیشان را محدود کرد. آنان در آن زمان به جای جنگ، مشغول کار کشاورزی شدند.
با این حال، در اوایل ۲۰۲۵ و پس از فشارها و حملات پاکستان، رهبران تیتیپی با انتقال برخی از خانوادههای خود بهطور مشروط موافقت کردند.
براساس این توافق، در آخرین هفته جنوری ۲۰۲۵، اداره طالبان دهها خانواده وابسته به تحریک طالبان پاکستان را بهصورت مخفیانه از اردوگاههایی در ولایتهای خوست و پکتیکا به «اردوگاههای مهاجران» غزنی منتقل کرد.
در این توافق، اداره طالبان پذیرفت که اعضای این خانوادهها انگشتنگاری نشوند، عکس آنها گرفته نشود و به هر خانواده حقوق ماهانه و هزینههای انتقال و تهیه وسایل منزل پرداخت شود.
یک منبع درگیر در انتقال خانوادههای بیجاگان وزیرستان به افغانستان اینترنشنل گفت: «خانوادهها با شرط حفظ حریم خصوصی و دریافت کمک مالی موافقت کردند.»
به گفته این منبع، در روند انتقال، اداره مهاجران، وزارت امور داخله، وزارت قبایل و وزارت اطلاعات طالبان مشارکت داشتند و توافق شد که به هر عضو خانواده مهاجر، ۴۰ دالر حقوق ماهانه، ۵۰۰ دالر برای انتقال، هزینه کرایه و هزینه خرید وسایل خانه در غزنی پرداخت شود.
یک منبع نزدیک به تیتیپی به افغانستان اینترنشنل گفت که رهبران خانوادههای وزیرستانی تحت نامهای مستعار ثبت شدند و در زمینه حقوق و امکانات، تنها کارتهای صادر شده توسط تیتیپی معتبر است.
حکومت طالبان برای خانوادههای جنگجویان وزیرستانی و دیگر اتباع خارجی، سه اردوگاه بهشکل شهرک در ولایت غزنی ساخته است. یکی در منطقه ملکدین ولسوالی ناوه، دیگری در بیابان عطارباغ در گُلکوه ولسوالی قرهباغ، و سومی در منطقه دشت کابلی ولسوالی واغظ.
در این شهرکهای یکطبقه و مستحکم، ساخت مدرسهها، مکتبها، مراکز صحی و سیستم آبرسانی در نظر گرفته شده است. با این حال، از مدتها پیش دور این شهرکها سیم خاردار کشیده شده، زیرا خانوادههای بیجاشدگان وزیرستانی از رفتن به این اردوگاهها خودداری کردند.
قرار بود خانوادههای جنگجویان وابسته به حافظ گل بهادر و تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی)از مناطق افغان دبی، پسه میله، خره وپه، سور کنده و کانی در ولایت خوست و نیز از مناطق لمن، مرغه، میله، منگریتی و زبرگی در ولسوالی برمل ولایت پکتیکا، به این اردوگاهها منتقل شوند.
با این حال تاکنون تنها شماری از خانوادههای مربوط به قبایل محسود و داور وابسته به تیتیپی به اردوگاه قرهباغ رفتهاند. یافتههای تازه افغانستان اینترنشنل از غزنی نشان میدهد که برخی از این خانوادهها دوباره به خوست و پکتیکا بازگشتهاند.
بر اساس توافق انتقال خانوادههای تحریک طالبان پاکستان، امنیت این اردوگاهها قرار است توسط خود تحریک طالبان پاکستانی تامین شود و آنها نیروی نگهبان و ساختار اداری ویژه خود را داشته باشند.
یک منبع در کابل به افغانستان اینترنشنل گفت که این انتقال هیچ تاثیری بر وضعیت امنیتی مناطق قبایلی نداشته، زیرا «این خانوادهها بهدلیل فشار بر سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، منتقل شدند. این یک اقدام نمایشی و حسابشده بود که بیشتر جنبه ظاهری داشت.»
کارشناسان این جابهجایی را مشابه انتقال شبکه حقانی در سال ۲۰۱۴ از وزیرستان شمالی میدانند. زمانی که خانوادههای اعضای شبکه حقانی از وزیرستان به کرم، پشاور و اسلامآباد منتقل شدند اما مراکزشان همچنان در وانه، میرانشاه، تَل و ترِیمنگل فعال ماند.
اکنون نیز دفترهای نورولی محسود و سایر رهبرانطالبان پاکستانی، انبارهای سلاح و پناهگاههایشان هنوز در ولایتهای پکتیکا، خوست و پکتیا فعال هستند و تنها خانوادههایشان بهصورت نمادین به غزنی منتقل شدهاند.
منابع میگویند این روند تا کنون تنها در ولایتهای قندهار، خوست و پکتیکا آغاز شده و در ولایتهای کنر و ننگرهار هنوز عملی نشده است.
تحلیلگران امنیتی میگویند پاکستان از حضور جنگجویان در امتداد خط دیورند بهویژه در خوست و پکتیکا نگران است. زیرا در دو سوی مرز، پیوندهای قومی، قبیلهای و خانوادگی عمیقی وجود دارد که محیطی مساعد برای حمایت از جنگجویان فراهم کرده است.
در قندهار، خانوادههای وابسته به جنگجویانطالبان پاکستانیدر امتداد شاهراه قندهار–ارزگان، حدود ۱۳۷ کیلومتری دور از مرز دیورند، در ولسوالی شاهولیکوت در مناطق کریزگی، کتهسنگ، تناوچه، قاسمکلی و سرخبید مستقر شدهاند. ورود مردم عادی به این مناطق ممنوع است اما کامیونهای بزرگ برای ساخت خانهها و بازسازی به آنجا رفتوآمد دارند.
افغانستان اینترنشنال در این مورد با برخی باشندگان مناطق کتهسنگ و تناوچه در ولسوالی شاولیکوت گفتوگو کرده است. یکی از ریشسفیدان منطقه که در شاهولیکوت باغ انجیر دارد، به شرط افشا نشدن نامش به افغانستان اینترنشنل گفت: «مدت زیادی است که این افراد به اینجا آمدهاند. با مردم عادی کاری ندارند و با کسی صحبت نمیکنند. ظاهرشان با دیگران فرق دارد، موهای بلندی دارند و بیشتر اوقات به لهجههای گوناگون در میان خودشان صحبت میکنند.»
خبرنگاران افغانستان اینترنشنل تلاش کردند از این مناطق عکس و ویدیو بگیرند، اما فقط توانستند از جاده، تصویری از روستاها بگیرند.
جنگجویان پاکستانی که در کنار شبکه حقانی در ولایتهای پکتیا میجنگیدند، خوست، پکتیا و پکتیکا را محیطهای امنی برای خود میدانند. در حالی که آنهایی که در نبردهای جنوب و حوزه قندهار شرکت داشتند، بهشکل محدود در آنجا پراکنده شدهاند.
خالد پشتون، نماینده مردم قندهار در دوره جمهوری، به افغانستان اینترنشنل گفت که علاوه بر ولسوالی شاهولیکوت، در ولسوالی نیش نیز جنگجویان و فرماندهان تحریک طالبان پاکستان همراه خانوادههای خود زندگی میکنند.
آقای پشتون میگوید این جنگجویان به درخواست و فشار پاکستان از امتداد مرز دیورند به مناطق دورافتاده منتقل شدهاند: «این منطقه برای اقامت و پنهان شدن مکان بسیار مناسبی است. تحریک طالبان پاکستان تنها برای حفظ امنیت خانوادههایش در این منطقه مستقر شده، اما جنگجویان جوان آنها هنوز با کمک و تجهیز طالبان افغان به سمت خط دیورند میروند و در جنگها شرکت میکنند.»
مخالفت مردم با انتقال طالبان پاکستانی به اطراف قوشتپه
منابع از درون طالبان به افغانستان اینترنشنال گفتند شبکه حقانی قصد داشت جنگجویان و خانوادههای طالبان پاکستانی را از امتداد مرز دیورند دور کند و در شمال افغانستان، بهویژه اطراف کانال قوشتیپه، اسکان دهد. برنامه این بود که زمینهای کانال قوشتپه در میان اعضای طالبان پاکستانی تقسیم شود، اما این طرح بهدلیل مخالفت مردم محل ناکام ماند وتیتیپیاز رفتن به آن مناطق خودداری کرد.
در نتیجه، حکومت طالبان برای تعدادی از جنگجویان و خانوادههای طالبان پاکستانی،ولسوالی شاهولیکوت در ولایت جنوبی قندهار را برگزید. این ولسوالی علاوه بر دسترسی به بیشتر ولسوالیهای قندهار، با زابل، ارزگان، هلمند، دایکندی، غزنی و چند ولایت دیگر نیز راههای ارتباطی دارد.
کانال قوشتپه در شمال افغانستان
شاهولیکوت از شرق با ولسوالی جلدک ولایت زابل، از غرب با خاکریز و ارغنداب قندهار، از شمال با ارزگان و میانشین قندهار و از جنوب با ولسوالیهای دامان و ارغنداب هممرز است.
این پناهگاهها تا مدتها مشکلی برای پاکستان ایجاد نکرده بودند اما از زمانی که فعالیتهایتیتیپیدر بلوچستان آغاز شد و جنگجویان بلوچ سلاحهای پیشرفته بهدست آوردند، اسلامآباد به حساسیت این منطقه پی برده است.
در اواخر دسامبر ۲۰۲۴، نماینده ویژه پیشین پاکستان برای افغانستان در مصاحبهای تلویحاً گفت که پناهگاههای تحریک طالبان پاکستان در قندهار وجود دارد.
باورها و روابط مذهبی، دوستیها، خویشاوندیها و پیوندهای تاریخی که در جریان جنگ افغانستان گسترش یافتهاند، اکنون میان این جنگجویان، شبکهای تازه از ارتباط و همکاری ایجاد کرده است.
خالد پشتون، که خود از باشندگان ولایت قندهار است، میگوید در ماههای اخیر، اجساد طالبان افغان از بلوچستان و خیبرپختونخوا به ولایتهای جنوبی، و حتی فراه و بادغیس، منتقل و به خانوادههایشان تحویل داده شده است. او به افغانستان اینترنشنل گفت: «در دوران جمهوری نیز مناطق شاهولیکوت ناامن بودند و طالبان در آنجا پایگاههای نیرومند داشتند و نبردهای سنگینی میکردند.»
سمیع سادات، فرمانده سابق قولاردوی ۲۱۵ میوند در هلمند بخش زیادی از عمرش را در نبرد با طالبان، القاعده و دیگر جنگجویان خارجی در هلمند و ولایتهای اطراف گذرانده است. آقای سادات به افغانستان اینترنشنل گفت طالبان افغان از طالبان پاکستانی در زمینههای مالی و نظامی پشتیبانی میکنند.
او افزود: «طالبان افغان به طالبان پاکستانی کمک مالی میکنند، تجهیزات نظامی و آموزش میدهند. حتی برخی از طالبان افغان بهعنوان بخشی از تشکیلات تیتیپیبه آنان میپیوندند و شماری از آنان در جنگها کشته شدهاند.»
در ماههای اخیر، در ولسوالیهای وزیرستان شمالی و جنوبی، بنو، تانک، لکی مروت، مهمند و باجور در ایالت خیبرپختونخوا، شماری از طالبان افغان کشته شدند که در کنار جنگجویان پاکستانی علیه ارتش پاکستان میجنگیدند — دقیقاً همان کاری که پیش از سال ۲۰۲۱، جنگجویان پاکستانی با حمایت ارتش و نهادهای استخباراتی پاکستان در افغانستان انجام میدادند.
تجهیزات جنگی پیشرفته در بازار سیاه
هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در ماه اگست ۲۰۲۴ با صدور فرمانی توزیع تمام تجهیزات نظامی را تحت صلاحیتهای انحصاری خود قرار داد. بر اساس این فرمان، وزیران دفاع و داخله و رئیس اداره استخبارات طالبان دیگر نمیتوانند سلاحها را از انبارها خارج یا به صورت مستقل توزیع کنند.
پس از صدور این فرمان، ثبت سلاحها و تجهیزات نظامی در تمامی ولایتها آغاز شد و شمار زیادی اسلحه، بهویژه سلاحهای ام ۴، به قندهار منتقل و در اختیار نیروی ویژه هبتالله آخوندزاده قرار گرفت.
با این حال، این اقدام نتوانست جلو فروش و قاچاق سلاح را بگیرد. همزمان با انتقال اعضایطالبان پاکستانیبه افغانستان، بازرگانان و قاچاقچیان اسلحه در ولایتهای خوست، پکتیا، پکتیکا، کنر، ننگرهار، هلمند و نیمروز پراکنده شدهاند. در پاکستان نیز با افزایش شدت نبردها، بازار خرید و فروش سلاح دوباره رونق گرفت.
در نخستین ماههای تسلط طالبان بر کابل پس از اگست ۲۰۲۱، قیمتهای خرید و فروشام ۱۶وام ۴در حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ دالر امریکایی بود. در همان زمان جنگجویان اقدام به خرید و فروش اسلحه میکردند. اما هرچه این سلاحها در بازار کمیابتر شدند، قیمتشان افزایش یافت.
حاجی مطیعالله که پیشتر در اعظم وِرسکِ وزیرستان جنوبی و مرکز میرانشاه در وزیرستان شمالی در کار و بار اسلحه فعال بود، اکنون کسبوکارش را به خوست و پکتیکا منتقل کرده است.
مطیعالله به افغانستان اینترنشنال گفت که در بازارهای افغانستان، بهویژه در خوست و پکتیکا، یکام ۴ امریکایی حدود ۴۲۸۵ دالر و یکام ۱۶حدود ۱۴۲۸ دالر فروخته میشود. قیمت تفنگهای چینیام ۴تقریباً سهچهارم نسخه امریکایی آن است و با قیمت یکام ۱۶ امریکایی فروخته میشود.
این سلاحها عمدتا توسط طالبان پاکستانی خریداری شده و در جنگ علیه ارتش پاکستان بهکار میروند.
جنگجویان برای دوربینهای شببین لیزری از مدلهای نصبشونده بر ام ۴، ام ۱۶ امریکایی وام ۴چینی استفاده میکنند.
موشکهای بیامیک (BM1)که قیمتشان اکنون حدود ۴۲۴ دالر است، برای حملات دوربرد به میدانهای هوایی و مراکز نظامی استفاده میشوند و تیتیپی به آن علاقه دارند. استفاده از پرتابکننده راکت روسی RPG-7 اکنون در میان جنگجویان اسلحه رایج است و قیمت آن به حدود ۵۳۵ دالر میرسد. از این سلاح معمولا برای حمله به کاروانهای موترها استفاده میشد، اما اکنون بهجای آن توپِ ۸۲ میلیمتری بهطور فزایندهای جایگزین شده که میتواند دیوارهای بتنی مستحکم را سوراخ کند.
بمبگذارانتحریک طالبان پاکستانیاخیراً توانستهاند گلولههای توپِ ۸۲ میلیمتری را برای راکتهای RPG-7 سازگار کنند. جنگجویان، گلولههای توپِ ۸۲ میلیمتری را با ماشینِ خراطی میسازند و سپس فتیله پرتابِ راکتِ RPG-7 را به آن میبندند.
یک بازرگان قدیمی اسلحه از میرعلی در شمال وزیرستان، که بهدلایل امنیتی خواست با نام مستعار «داور» سخن بگوید، به افغانستان اینترنشنال گفت: «تقاضا برای توپهای ۸۲ میلیمتری که برد طولانی دارند، بهشدت افزایش یافته. این توپها در حملات به پستهای نظامی پاکستان بسیار مؤثر بودهاند زیرا میتوانند دیوارهای بتنی و سنگی محکم را فرو بریزند یا سوراخ کنند. راکتهای RPG-7 این قابلیت را ندارند.»
به گفته او، قیمت توپِ ۸۲ میلیمتری به ۱۷۸۴ دالر رسیده و قیمت هر گلوله آن حدود ۷۱ دالر است. همچنین مسلسل روسی پیکا (PK) که هنوز نزد جنگجویان پاکستانی محبوب است، قیمتی در حدود ۱۷۱۰ دالر دارد و یک گلوله آن (۱۰ عدد) تقریباً ۳.۴۰ دالر فروخته میشود.
در دیگر انواع سلاح با قیمتهای متفاوت، هم ساختههای شوروی و هم امریکایی دیده میشوند. در بازار سیاه میان پکتیکا و وزیرستان، نارنجک دستی (hand grenade) در حدود ۱۲ تا ۱۴ دالر معامله میشود. قیمت یک کلاشینکف ساخت داخل روسیه (AK-47) بین ۱۳۷۰ تا ۱۵۴۰ دالر است.
پیش از ۲۰۰۲ کلاشینکف، نشانِ هویت هر جنگجو و زینت هر فرمانده دانسته میشد، اما با تغییر نسل جنگجویان، فرهنگ اسلحهداریِ روسی نیز تغییر کرده و جای خود را به تفنگهای امریکایی ام ۱۶وام ۴داده است. ارزش سلاحهای امریکایی اغلب بر اساس مقاومتشان و تجهیزاتی که روی آنها نصب میشود سنجیده میشود.
ده خشاب از این سلاحها حدود ۵.۴۳ دالر فروخته میشود که تقریباً یک دالر گرانتر از ده فشنگ کلاشینکف (۴.۳۶ دالر) است. جنگجویان معمولاً از دوربینهای ساخت روسیه و چین روی سلاحهای خود استفاده میکنند، زیرا دسترسی به دوربینهای امریکایی محدود است.
افغانستان اینترنشنال پارسال نوع و تاکتیک حملات طالبان پاکستانی را در مناطق جنوبی و شمالی وزیرستان، باجوُر، مهمند، تانک، لکی مروت و بنو در خیبرپختونخوا بررسی کرده است. بررسیها نشان میدهد این گروه در بیشتر حملات تعرضی، گروهی و هدفدار ابتدا بهوسیله دوربینها و تجهیزات لیزری عموماً نصبشده برام ۴وام ۱۵ دوربینهای حفاظتی ارتش پاکستان را نشانه میگیرند و سپس حمله میکنند. در حملات لیزری آنها اغلب از جنگجویان باتجربه طالبان افغان بهره میبرند.
عابدالله مسید (نام مستعار)، که رهبری یک گروه کوچک از طالبان پاکستانی را برعهده دارد و در مناطقی از جنوب وزیرستان فعال است، میگوید تجهیزات جدید نسبت به قدیمیها اقتصادیتر اند. آقای مسید میگوید: «این دوربینها و لیزرها هزینههای جنگ را تا سه برابر کاهش دادهاند. پیشتر حملات هزینهبر بودند، اما اکنون گلولهها دقیقتر به هدف میخورند و از هزینههای اضافه جلوگیری میشود.»
او میافزاید: «قبلاً جنگجویان از لانچرهای روسی برای شلیک در فاصله حدود یک کیلومتر استفاده میکردند، اما اکنون لانچرهای امریکایی بهکار میرود که تا ۱۵۰۰ متر برد دارند و بهخوبی روی تفنگهایام ۴و ام ۱۶نصب میشوند.» قیمت یک لانچرِ گلوله (grenade launcher) حدود ۷۲۷ دالر است و گلولههای شبیه توپِ بمبدار آن تقریباً ۳.۶۴ دالر قیمت دارند.
حاجی مطیعالله میگوید القاعده، طالبان پاکستانی، جداییطلبان بلوچ، گروهِ جیشالعدل (که علیه ایران میجنگد) و بازرگانانی از پاکستان خریداران عمده سلاحهای امریکایی هستند.
آقای مطیعالله به افغانستان اینترنشنال گفت: «در سالهای نخست، بازرگانان پاکستانی عمدتاً از مناطق قبیلهای اسلحه را با قیمت ارزان میخریدند، زیرا پس از سقوط أفغانستان، القاعده بدهیهای سالهای گذشته را به آنها بازپرداخت کرد و آنها برای خرید اسلحه پول کافی داشتند.»
برای ساخت مواد منفجره، تیتیپی از نیترات آمونیوم، آمونیوم فسفات و پتاسیم استفاده میکند که از طریق قاچاق به ولسوالیهای قبایلی خیبرپختونخوا و اطراف خط دیورند منتقل میشود. اخیراً پاکستان صادرات و واردات این مواد را محدود کرده است. صادرات این مواد از بندر گوادر به داشتن بیمه مشروط شده است، اما گروههای مسلح اکنون به ایران و کشورهای دیگر روی آوردهاند.
مطیعالله میگوید در پاییز ۲۰۲۲، تیتیپیموفق شد به نیترات آمونیوم ساخت امارات متحده عربی دسترسی پیدا کند. نیترات آمونیومِ خاکستریرنگ برای استفاده کشاورزی تولید میشود و قاچاقچیان آن را از طریق ایران به افغانستان منتقل میکنند. جنگجویان این نیترات را از باغداران میخرند و از مسیرهای ننگرهار و پکتیکا به مناطق قبایلی کمعرض میرسانند.
او میافزاید که: «پیشتر نیترات آمونیوم در پکتیکا و ننگرهار به باروت تبدیل میشد و سپس به مناطق قبایلی فرستاده میشد، اما بعداً مشکلی پیش آمد؛ پس از دو ماه باروت ساختهشده از نیترات اثر خود را از دست میداد و دیگر قابلیت انفجاری نداشت؛ بههمیندلیل تولید باروت در آنجا متوقف شد.»
جنگجویان اکنون نیترات آمونیوم و دیگر مواد لازم برای ساخت بمب را از مسیرهای کمخطر در جادههای صعبالعبور از خیبر به حوزه تحصیل ته خیل در شمال وزیرستان منتقل میکنند و از آنجا آن را به دیگر مناطق قبیلهای میرسانند.
یک کارشناس ساخت بمبِتیتیپیمیگوید جنگجویان نیترات آمونیوم را گرم میکنند تا از حالت جامد به مایع تبدیل شود، سپس برای هر ۱۵ کیلوگرم حدود پنج لیتر دیزل به آن میافزایند تا دوباره جامد شود و از آن باروت ساخته شود.
در زمینه نیترات پتاسیم (KNO₃)، قاچاقچیان هلمند که باتیتیپیهمکاری دارند، معمولاً آن را از ایران وارد میکنند.
این پتاسیم که بهصورت «شیره خشک» در پاکتهای کاغذی از ایران میآید، به قاچاقچیانِ وزیرستانیِتیتیپیفروخته میشود. پتاسیم این خاصیت را دارد که با مخلوط شدن با دیزل تا یک سال فاسد نمیشود، و جنگجویان از آن برای ساخت مواد انفجاری استفاده میکنند.
یک منبع که روند تولید مواد منفجره توسط جنگجویان را از نزدیک دیده، میگوید: «بیست کیلو نیترات آمونیوم میتواند یک تانک را منهدم کند و هفت کیلوگرم پتاسیم، تانکهای فلزی سنگین را قطعهقطعه میکند. پس از گرم کردن و مخلوط کردن پتاسیم یا نیترات آمونیوم با دیزل، مواد را در سطل و ترموز میریزند تا دوباره جامد شود؛ در حالت مایع، داخل آن مواد منفجره دیگری (پِتاکی) قرار میدهند تا هنگام جامد شدن داخل آنها حبس شوند.»
منبع میگوید: «وقتی طالبان افغان هنوز در وزیرستان بودند، از مواد چینی و پاکستانی استفاده میکردند که بسیاری از آنها عمل نمیکرد و باروت تولیدشده قابل انفجار نبود، اما اکنون پِتاقیهای ایرانی بهسرعت منفجر میشوند.»
به گفته منبع، بستههای پریماکورد (Primacord) در فواصل ۲۰۰ تا ۳۰۰ متری توزیع میشوند و قاچاقچیانِ هلمند و نیمروز آنها را به جنگجویان تیتیپی میرسانند. منابع به افغانستان اینترنشنال گفتند: «در پاییز ۲۰۲۲ همه ذخایر ایرانی باروت، پریماکورد و صفحات منفجره در هلمند به گروه نورولی مسید رسید.»
سلاحهای مدرن، چهره سنتی جنگ را دگرگون کردهاند
در جنوری ۲۰۲۵، عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان، در نشستی درباره تمرینات نظامی در بلوچستان گفت که نیروهای مسلح پاکستان «بر اساس نیازهای کشور» تسلیحات و سامانههای خود را نوسازی میکنند. آقای منیر تأکید کرد که هدف از نوسازی ارتش، توانایی پاسخ مؤثر و پیشدستی در برابر هر تهدیدی است که متوجه پاکستان میشود.
دسترسی گروههای مسلح پاکستانی به سلاحهای پیشرفته، چالشی بزرگ برای نیروهای امنیتی این کشور بهوجود آورده است. از میان حملات طالبان پاکستان (تیتیپی) و گروههای جداییطلب بلوچ، بیشترین آسیب متوجه نیروهای مرزی و نیروهای انتظامی، بهویژه پولیس خیبرپختونخوا است. این نیروها اغلب با اسلحههای قدیمی مجهزند که در میدان نبرد کارآمد نیستند و آموزششان نیز در مقایسه با جنگجویان در محیطی نامناسب و ناکافی انجام شده است.
وجود تسلیحات لیزری و بهطور کلی سلاحهای استاندارد امریکایی و ناتو در دست طالبان برای ارتش پاکستان به ویژه نیروهای مرزی یک نگرانی بزرگ است. سربازان نمیتوانند از پاسگاهها آزادانه خارج شوند و اغلب هدف این سلاحها قرار میگیرند.
از این رو پاکستان در سطح بینالمللی نگرانیاش را درباره باقیماندن تسلیحات امریکایی در افغانستان ابراز میکند و خواستار جمعآوری دوباره این سلاحها یا وارد کردن فشار بر طالبان از سوی ایالات متحده و جامعه جهانی برای کنترول آنهاست. ارتش برای مقابله با فنآوری نظامی و برتری جنگجویان، تا حدی نیروهای مرزی را با سلاحهای نو مجهز کرده است که شامل پهپادها و تکتیراندازها میشود.
طالبان پاکستانی ادعا میکنند که اخیراً به مرز دیورند پهپادهای کوادکوپتر چینی داده شده که قادر به حمل گلوله هاوان ۸۵ میلیمتری هستند و از آنها علیه جنگجویان استفاده میشود. عابدالله مسید در اینباره گفت: «ارتش پاکستان، تلاش میکند در برابر تاکتیکهای جنگی طالبان پاسخهایی بیابد؛ مثالی از این تلاش، استفاده از پهپادهای کوچک چینی است که در روز موثرند اما در شب کاراییشان کم است. وقتی طالبان به پاسگاهها برای درگیری نزدیک میشوند، سربازان فوراً آن پهپاد را به پرواز درمیآورند.»
جنگجویانتیتیپیو گروه حافظ گل بهادر نیز از اهمیت پهپادها و کوادکوپترها غافل نیستند. این گروهها به دنبال پهپادهای تجاری ارزان و کوچک هستند که بتوانند در میدان نبرد برایشان نقش پوششی و پشتیبانی ایفا کنند.
سه منبع به افغانستان اینترنشنال گفتند که برخی همکاران منطقهای وابسته بهتیتیپیشش ماه پیش در کابل به دنبال شرکتهایی بودند که پهپادها یا کوادکوپترهای چینی وارد میکنند. اما موضوع تنها خرید نیست؛ این گروهها میکوشند تکنسینها و دانشجویان دانشگاهی را جذب کنند تا این پهپادهای ساده را طوری تغییر دهند که قادر به انداختن بمب یا مهمات باشند.
یک منبع که با این افراد دیدار داشته میگوید: «آنها میخواهند پهپادهایی را اصلاح کنند که در گام اول قادر به شناسایی باشند و در گام دوم بتوانند بمب را تا حداقل ۱۰ کیلومتر یا بیشتر روی هدف پرتاب کنند. برای این کار باید بخشهای فنی پهپاد مثل باتری و دوربین تغییر یابد و این ممکن نیست مگر با افراد متخصص.»
منابع گفتهاند که نخستین حمله پهپادی توسط گروه حافظ گل بهادر در میرعلیِ شمالی وزیرستان انجام شد و آخرین تلاش برای حمله پهپادی در ۱۹جولای در حدود حوزه امنیتی میریانِ ولسوالی بنو بوده که نیروهای پاکستان پیش از حمله آن را خنثی کردند. مسئولان حوزهٔ امنیتی میریان گلوله هاوانی را کهتیتیپیقصد داشت علیه آن حوزه استفاده کند، به رسانهها نشان دادند.
منابع افغانستان اینترنشنال میگویند که جنگجویان پیش از حمله پهپادی، این پهپادها را در نواحی حومه پکتیکا نزدیک مرز دیورند آزمایش کرده بودند. به گفته آنها، «پهپادهای تحتِ اختیارشان تا کنون فقط در طول روز کار میکنند و تنها قادر به هدفگیری اهداف ثابتان.»
منابع افزودند که «جنگجویان میخواستند این پهپادها را در امتداد خط دیورند بهکار گیرند، اما حکومت طالبان افغان مانع آنها شده است.» همچنین گفته شد که کوادکوپترها توسط هر دو گروهتیتیپیو گروه گل بهادر بهدست آمده، اما آنها از آنها استفاده نمیکنند چون سیستمشان پیشرفته نیست و سریع کشف و منهدم میشوند. جنگجویان پاکستانی در پی پهپادهایی پیشرفتهتر هستند که برد طولانی داشته باشند، دوربین حرارتی داشته باشند و بتوانند در شب حرکات دشمن را رصد کنند.
جنگجویانتیتیپیهمچنین بهطور گستردهای باتریهای موتورسیکلت هوندا را خریداری کردهاند که برای فعالسازی بمبهای کنار جادهای و نیز برای افزایش مدت زمان پرواز پهپادها مفید دانسته میشود. پیشتر آنها شش باتری کوچک مختلف را در یک قالب به هم میبستند تا ولتاژ لازم برای فعال کردن ریموت ماین را فراهم کنند، اما شارژ این باتریها زود خالی میشد و مینگذار مجبور بود بارها بازگردد و باتری جدید نصب کند که خطر انفجار ناخواسته را بالا میبرد؛ اکنون جنگجویان از باتریهای موتورسیکلت هوندا استفاده میکنند که تا یک هفته شارژ نگه میدارند و میتوانند از طریق ارتباطات ایکم فعال شوند.
چرا طالبان پاکستانی به دنبال پهپاد هستند؟
در چهار سال اخیر، سلاحهای پیشرفته امریکایی که به دستان جنگجویانتیتیپیو گروههای جداییطلب بلوچ افتادهاند، برای ارتش پاکستان مرگبار بودهاند. با این حال اسلامآباد اکنون استراتژی نظامی و عملیاتی خود را تغییر داده و استفاده از پهپادها و کوادکوپترهای چهارملخه را در عملیاتهای خود افزایش داده است.
در اواخر اپریل ۲۰۲۵، نیروهای امنیتی پاکستان اعلام کردند که در وزیرستان شمالی، ۵۴ جنگجوی مسلح را در حالی که از مرز دیورند عبور کرده بودند، کشتهاند. در ویدیوهای منتشر شده، دیده میشود جنگجویان بهصورت گروهی و انفرادی هدف قرار گرفته و درختان بلند منطقه نیز از ریشه شکسته شدهاند. حسابهای اجتماعی نزدیک به ارتش پاکستان این حمله را یک حمله پهپادی اعلام کردند. حملات مشابه دیگری نیز انجام شدهاند که همگی برای جنگجویان مرگبار بودهاند.
اکثر پهپادهایی که علیه جنگجویان استفاده میشوند، پهپادهای با ارتفاع متوسط هستند که در خود پاکستان تولید میشوند و طالبان ابزار و سلاح لازم برای سرنگونی یا خنثیسازی آنها را در اختیار ندارند.
ارتش پاکستان از سال ۲۰۱۵، زمانی که اولین پهپاد مسلح خود با نام «براق» را با موفقیت آزمایش کرد، به تولید مستقل این تجهیزات روی آورده است. هر سه شاخه زمینی، هوایی و دریایی ارتش برای نظارت، جاسوسی و حملات هدفمند از پهپادها استفاده میکنند. کارآمدی پهپادها در آخرین جنگ میان هند و پاکستان، اسلامآباد را نسبت به اثرگذاری این ابزار بیش از پیش مطمئن کرده است. اکنون این پهپادها برای حمله به مراکزتیتیپیدر افغانستان نیز بهکار گرفته میشوند.
[@portabletext/react] Unknown block type "facebook", specify a component for it in the `components.types` prop
طالبان روی ریسمان نازک حرکت میکنند
طالبان افغانستان اکنون بر روی ریسمان بسیار نازک روابط با متحد پیشین خود، تحریک طالبان پاکستان، و خواستههای جامعه جهانی و پاکستان قدم میگذارد. این وضعیت، نتیجه رابطههایی است که طالبان در طول مسیر رسیدن به قدرت پرورانده است.
تحریک طالبان پاکستان که سالها بهعنوان همپیمان ایدئولوژیک و نظامی طالبان افغان شناخته میشد، پس از به دست گرفتن دوباره قدرت توسط طالبان در کابل در اگست ۲۰۲۱، با ارسال پیامهای تبریکی بیعت خود را با هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، تجدید کرد.
اکنون به نظر میرسدکه تیتیپیتنها به حمایت معنوی طالبان قانع نیست و خواستار پشتیبانی از حملات نظامیاش برای ایجاد «امارت اسلامی» در خاک پاکستان است.
در سوی دیگر، بسیاری از رهبران طالبان —به شمول ملا محمد عمر، اخترمحمد منصور و هبتالله آخندزاده — سالها زندگی خود را در پناهگاههای امن در پاکستان سپری کردند. شمار زیادی از مسئولان و جنگجویان طالبان در بخشهای مختلف پاکستان اقامت داشتند، آموزش دینی و نظامی دیده و از آنجا به جنگ در افغانستان پرداختهاند.
امروز رابطه همزمان با حکومت پاکستان و تحریک طالبان پاکستانی برای رهبران طالبان به یک چالش دوسویه تبدیل شده است. طالبان از یکسو نمیخواهند ارتش پاکستان را بهعنوان دشمن در برابر خود برانگیزد، و از سوی دیگر اسلامآباد از کابل خواستار اقدام گسترده علیهتیتیپیاست، چرا که این گروه اخیراً ضربههای جدی به نیروهای امنیتی پاکستان وارد کرده است.
همزمان ایالات متحده و جامعه جهانی نیز بر طالبان فشار میآورند تا به تعهدات خود در «توافق دوحه» پایبند بمانند؛ طالبان در این توافقنامه تعهد سپرده است که از خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه یا دیگر بازیگران بینالمللی استفاده نشود و فعالیت «گروههای تروریستی» مهار شود.
تیتیپی در حال حاضر از طریق شبکههای محلی طالبان، رهبران مذهبی و بازارهای خرید و فروش سلاح در امتداد مرز دیورند یک اکوسیستم موازی برای خود ساخته است. این وضعیت تضادی میان مواضع رسمی طالبان و واقعیت عملی در میدان پدید آورده است.
اگرچه طالبان در دوحه رسماً قول داد که میزبان هیچ گروه مسلحی نخواهد بود، اما رویکرد نرم آن در برابر فعالیتهایتیتیپینشان میدهد که گاهی از این گروهها بهعنوان اهرم فشار علیه اسلامآباد و دیگر همسایگان استفاده میکند تا بقای قدرت خود را تضمین کند. با این حال، تجربه پاکستان نشان میدهد که این رویه میتواند خطرات بلندمدتی به همراه داشته باشد.
تداوم امنیتِ نسبی برای تیتیپی، بازیگران منطقهای را نیز نگران کرده است. چین نسبت به امنیت پروژههای اقتصادیاش، بهویژه دهلیز اقتصادی چین-پاکستان (سیپیایسی) حساس است. زیرا فعالیتهایتیتیپیمیتواند تمرکز نیروهای اسلامآباد را از مبارزه با بلوچهای مسلح منحرف کند و تهدیدی برای شرکتهای چینی ایجاد کند.
ایران و روسیه تلاش میکنند حکومت طالبان را با ثبات نگه دارند تا از بازگشت گسترده حضور نظامی امریکا در منطقه جلوگیری کنند، اما فعالیت گروههای «تروریستی» در افغانستان این تلاشها را تضعیف میکند. برای طالبان، وضعیت کنونی این نگرانی را زنده میکند که ممکن است بحرانِ ۲۰۰۱ تکرار شود — آنگونه که دولت بهدلیل نپذیرفتن اسامه بن لادن با واکنش امریکا مواجه شد.
طالبان ممکن است وعدههایی برای اخراج یا تحریم برخی اعضایتیتیپیبدهد، اما اجرای یکجانبه چنین اقداماتی آسان نخواهد بود. اگر طالبان گامی قاطع علیهتیتیپیبردارد، احتمال وقوع تنش و درگیری میان دو گروه افزایش مییابد و طالبان ممکن است درگیر اختلافات داخلی شود.
سمیع سادات بر این باور است که ادامه حمایت از طالبان پاکستانی، القاعده یا داعش توسط طالبان افغان میتواند بار دیگر موجب مداخله نظامی امریکا یا کشور دیگری در افغانستان شود. او میگوید: «بهخاطر سیاستهای اشتباه طالبان، خطر از دست رفتن جان بسیاری از افغانها وجود دارد.»
یادداشت: این گزارش بر پایه مصاحبههایی با اعضای تیتیپی، اعضای طالبان افغان، بزرگان قومی، تحلیلگران امنیتی، بازرگانان و قاچاقچیان سلاح، و همکاران محلی، همراه با سفر به برخی از مناطق و بررسی دادههای معتبر تهیه شده است. از شماری از این افراد بهدلایل امنیتی با نامهای مستعار یاد شده است.