خانواده یک نظامی پیشین در کابل میگویند طالبان او را با خود بردهاند
خانواده رحمتالله، نظامی پیشین میگوید طالبان روز دوشنبه، ۱۶حوت او را از مقابل خانهاش در حوزه ۱۵ کابل با خود بردهاند و از سرنوشت او خبری نیست.
آنها میگویند با وجود تماس و مراجعه به نهادهای مختلف، هیچ ارگانی پاسخگو نیست.
در ماههای اخیر دهها نظامی پیشین سر بهنیست شدهاند.
خانواده این نظامی پیشین میگوید بسیار نگران تنها نانآور خانوادهاند.
به گزارش سازمانهای حقوق بشری، از زمانی که طالبان بهقدرت بازگشتهاند، شمار زیاد از نیروهای امنیتی حکومت پیشین به صورت مرموز بازداشت، کشته یا سر بهنیست شدهاند.
هرچند شمار محدود از فرماندهان نظامی پیشین با سقوط حکومت اشرف غنی موفق به خروج از افغانستان شدند، اما دهها هزار افسر و سرباز پیشین در کشور ماندهاند و بسیاری آنها از ترس انتقامگیری طالبان در خفا زندگی میکنند.
طالبان میگوید با ورود به کابل عفو عمومی اعلام کردهاند، اما ناظران بینالمللی حقوق بشر میگویند طالبان به این وعده خود عمل نکردهاند.
حميد خراسانی در گفتگو با افغانستان اینترنشنال خبر برکناری خود از آمریت امنیت پنجشیر را تایید کرد.
آقای خراسانی گفت که منتظر حکم وزرات داخله درباره برکناری خود از سوی قدرتالله، والی طالبان در پنجشیر است.
او در یک پیام ویدیویی، از والی پنجشیر به رهبر طالبان شکایت کرده بود.
پیشتر، مولوی داد محمد، قومندانی امنیه طالبان در پنجشیر گفته بود که عبدالحمید خراسانی از مقامش برکنار شده و عتیقالله صدیقی به جای او گماشته شده است.
در اعلامیهای که از سوی داد محمد گماشته طالبان در پنجشیر صادر شده آمده است که آقای خراسانی حدود یک ماه است که در "آمریت وظیفه اجرا نمیکند و از سمتش برکنار شده است".
او افزوده است: "چند روز میشود حمید خراسانی در رسانهها به نمایندگی از آمریت امنیت صحبت میکند. او از سمتش برکنار شده است."
[@portabletext/react] Unknown block type "facebook", specify a component for it in the `components.types` prop
در پی بالا گرفتن اختلافها میان والی طالبان در پنجشیر و حمید خراسانی، آمر امنیت پیشین این ولایت، آقای خراسانی در یک پیام ویدیویی به رهبر طالبان میگوید ساکنان این ولایت از «ظلم و ستم، خیانت و چپاول دارایی عمومی و از بیعدالتی» مولوی قدرتالله، والی پنجشیر و نزدیکان او به ستوه آمدهاند.
آقای خراسانی از ملا هبتالله، رهبر طالبان خواسته بود والی پنجشیر را برکنار کند.
عبدالحمید خراسانی، نزدیکان والی گماشته شده طالبان را در پنجشیر «اوباش» میخواند و میگوید ملا قدرتالله و اطرافیانش به جای ارائه خدمات به مردم محل ظلم میکنند.
خراسانی مدعی است که فرماندهی طالبان در پنجشیر به دستور رئیس امنیت داخلی وزارت امور داخله در مورد ظلم و ستم والی پنجشیر مستندسازی کرده و گزارش آن را به سراجالدین حقانی، سرپرست وزارت داخله این گروه ارائه کرده است.
هفت سال زمان زیادی نیست؛ هنوز کسی فراموش نکرده که بر سر فرخنده ملکزاده چه آمد. نباید هم فراموش شود.
جنگ و انفجار و انتحار را شاید بتوان به گردن این و آن و مداخلات بیرونی انداخت، اما خشمی که پس از ادعای آتش زدن قرآن، بر سر و روی فرخنده تخلیه شد، جان او را گرفت و جسدش را به آتش کشید، ناشی از عصبیت مذهبی مردم کوچه و بازار بود. مردم عادی که ظاهرشان نشان نمیداد متعصب و تندرو باشند. همسایه من، دوست تو، برادر او، پسر دیگری ...
در حمل ۱۳۹۰، زمانی که جماعت خشمگین از آتش زدن قرآن بهدست یک کشیش امریکایی، در مزارشریف به خیابانها ریختند و با حمله به دفتر سازمان ملل متحد، چند شهروند خارجی را سر بریدند، ادعا شد که القاعده و طالبان و گروههای تندرو دیگر در میان مردم نفوذ کرده بودند و خشم جماعت نمازگزار را به سوی یک دفتر خارجی جهت دادند. اما در حمله به فرخنده و شکنجه، قتل و آتش زدن او، کسی نکوشید نگاهها را متوجه بیرون از کشور کند.
این نگاه نادقیق در میان جامعه افغانستان وجود دارد که بسیاری میکوشند دامان قوم و تبار خود را از عصبیتهای مذهبی پاک کنند و وقتی حرف از تندروی میشود، انگشت انتقادشان را به سوی یک قوم خاص دراز میکنند؛ اما در ماجرای فرخنده، خشم و افراط و خشونت، ربطی به قوم و تبار و زبان حملهکنندگان نداشت؛ مهاجمان همه از یک جغرافیا بودند و حس و هدفشان مشترک بود.
مجازات گناهِ نکرده
زنان تابوت فرخنده را به دوش گرفتند و خاکسپاری کردند
در ۲۸ حوت سال ۱۳۹۳ خورشیدی، ملای مسجد شاه دوشمشیره در مرکز کابل، فرخنده ملکزاده را متهم کرد که قرآن را آتش زده است. در چشم برهم زدنی دهها مرد جوان جمع شدند و شروع به لت و کوب فرخنده کردند. جماعت خشمگین و از خود بیخودشده، به مشت و لگد اکتفا نکردند و سنگ و چوب و تخته و هر آنچه بهدست شان آمد بر سر و روی آن زن بیدفاع کوبیدند و بعد او را به بستر خشک رود کابل انداختند و آتش زدند.
تصاویری که پیش از آتش زدن فرخنده گرفته شده، او را زنده اما آشفته و خونین در حلقه ماموران پولیس نشان میدهد. عکسهای حضور منفعل پولیس این برداشت را تقویت کرد که نیروهای امنیتی در حفاظت از فرخنده غفلت کرده یا شاید نخواستهاند سد راه جماعت خشمگین شوند.
تا زمانی که ادعای آتشزدن قرآن رد نشده بود، کمتر کسی جرات میکرد در تریبونهای رسمی، قتل فجیع فرخنده را تقبیح کند.
در ساعات پس از حمله، صداهایی در حمایت از حملهکنندگان از جاهای مختلف شنیده شد؛ کسانی که فکر میکردند حمله به قصد دفاع از قران، توجیهپذیر است.
یک ملای سرشناس که در میان هوادارانش به درپیشگرفتن بردباری دینی شهرت داشت، یک سناتور با ریش تراشیده و پیشوند داکتر، و یک زن شاعر که معین وزارت اطلاعات و فرهنگ بود، در میان کسانی بودند که این قتل را توجیه میکردند.
در روزهای بعد نهادهای حکومتی مانند وزارت داخله و حج و اوقاف اعلام کردند که هیچ نشانهای از آتش زدن قرآن بهدست فرخنده، پیدا نشده است. پس از آن بود که صداهای مخالفت با قتل فجیع او، از این سو و آن سو شنیده شد.
پولیس حدود ۵۰ نفر از بازداشت کرد و ۴ نفر به اعدام محکوم شدند، اما کسی اعدام نشد و بعدها اعلام شد که چند نفر به جرم مشارکت در قتل فرخنده به حبس محکوم شدهاند.
چهار نفر به جرم مشارکت در قتل فرخنده به اعدام محکوم شدند، اما کسی اعدام نشد
تعصب وارداتی
افغانستان در طول تاریخ، مردمی متعصب و تندرو نداشته است. شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان در این کشور همواره همزیستی مسالمتآمیز داشتهاند. مهاجرت اقلیتهای دینی از افغانستان، نتیجه جنگ و ناآرامیهای سیاسی بوده است، نه نابردباری جامعه.
همین جنگ و ناآرامیها، از یک سو اندیشههای تندروانه را وارد افغانستان کرده و از سوی دیگر بستر فکری جامعه را مستعد رشد روایت تنگنظرانه از دین کرده است.
قتل فرخنده در کابل و سربریدن کارمندان ملل متحد درمزارشریف، در سایه نظام جمهوری روی داد، با رهبرانی که هر مشکلی داشتند، تندرو و افراطی نبودند.
نظام جمهوری تلاشهای جسته گریختهای برای بازگرداندن خوانش میانهرو از دین در جامعه کرد، اما در این راه توفیق چندانی نداشت. بلکه آنچه در فضای باز ۲۰ سال گذشته، بیش از تسامح و تساهل دینی فرصت عرض اندام یافت، روایت سختگیرانه از دین بود.
حالا که با سقوط نظام جمهوریت، حامیان همان اندیشههای تند و خشن مذهبی به قدرت رسیدهاند، چه بر سر آن جامعه خواهد آمد؟
گزارش تلویزیونی هفتمین سالگرد قتل فرخنده (هشدار: دارای تصاویر دلخراش)
سازمان جهانی غذا میگوید جنگ در اوکراین میتواند بحران گرسنگی را در افغانستان تشدید کند.
به گفته این سازمان، قیمت مواد غذایی افزایش یافته و کمکهای خارجی به پناهندگان اوکراینی در اروپا مصرف میشود.
این سازمان هشدار داده که بودجهاش برای افغانستان به سرعت در حال تمام شدن است.
براساس برآوردهای برنامه جهانی غذا، از زمان تسلط طالبان بر افغانستان بحران بشری در این کشور به گونه بیسابقه افزایش یافته است، به گونهای که بیش از نیم جمعیت افغانستان به غذای کافی دسترسی ندارند و بیش از ۸ میلیون نفر با سوءتغذیه شدید مواجهند.
این سازمان افزوده است که در سال جاری میلادی به ۱۲ میلیون افغان مواد غذایی توزیع کرده و برای رسیدگی به بحران بشری در افغانستان، ماهانه ۲۲۰ میلیون دالر نیاز است.
این نهاد گفته است که بیکاری، کمبود پول نقد و افزایش قیمتها، طبقه جدیدی از گرسنهها را در افغانستان ایجاد کرده است.
برنامه جهانی غذا درحالی از احتمال تاثیر بحران اوکراین بر وضعیت بحران بشری در افغانستان سخن میگوید که پیشتر دیدهبان حقوق بشر از آمار چشمگیر مرگ نوزادان در افغانستان خبر داد.
طبق این گزارش، از آغاز سال جاری میلادی حدود ۱۳ هزار نوزاد بر اثر سوءتغذیه و بیماریهای مرتبط با گرسنگی در افغانستان جان خود را از دست دادند. به طور میانگین بیش از ۱۷۰ نوزاد در روز.
نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان پس از سفر به کابل و گفتگو با شماری از سیاستمداران افغانستان، به اسلامآباد رفت و با محمد صادق، نماینده حکومت پاکستان در امور افغانستان دیدار کرد.
توماس نیکلاسون میگوید با محمد صادق در مورد افغانستان، پاکستان و منطقه گفتگو کردهاند.
آقای نیکلاسون در سفر اخیر و سه روزه اش به کابل با طیف وسیعی از مدافعان حقوق بشر، نمایندگان زنان و اقلیتها، رهبران ارشد سابق و مقامات طالبان دیدار و گفتگو کرد.
حکومت پاکستان از محدود کشورهای است که روابط تنگاتنگی با حکومت طالبان دارد. پس از تسلط طالبان بر افغانستان، حکومت پاکستان برای جلب کمکهای بشردوستانه و کسب مشروعیت بینالمللی برای حکومت طالبان که قدرت را با زور نظامی بهدست گرفتند، تلاشهای زیادی به خرج داده است.
علیرغم تلاشهای پاکستان، هیچ کشوری تا اکنون حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است.
نماینده ویژه اتحادیه اروپا در دیدار با مقامهای طالبان، نگرانی خود را در مورد ناپدیدسازی اجباری فعالان حقوق بشر، شکنجه و کشتارهای انتقامجویانه در میان گذاشته است.
نیکلاسون پس از دیدار از کابل در رشته توییتی از ترس و بیم مردم میگوید که از ابراز عقیده خود در زیر حاکمیت طالبان هراس دارند.
نماینده ویژه اتحادیه اروپا تأکید کرده است که حکومت افغانستان و سیاستهای کلی این کشور باید بر اساس خواست مردم انتخاب شود.
جبهه آزادی میگوید شب گذشته به نیروهای طالبان در کاپیسا و بغلان حمله کردند. این جبهه مدعی شده که در ولسوالی اندراب بغلان یک تن از جنگجویان طالبان کشته و چهار تن دیگر از افراد این گروه زخمی شدند. طالبان تاکنون در این مورد اظهار نظر نکردهاند. جبهه آزادی ۲۰ حوت اعلام موجودیت کرد.
این چندمین حمله نیروهای جبهه آزادی به طالبان است. روز جمعه ۲۰ حوت نیز این جبهه مدعی حمله به جنگجویان طالبان در پروان، تخار و بدخشان شد.
جبهه آزادی افغانستان با شعار آزادی و پایان دادن به سلطه طالبان بر افغانستان و برقراری عدالت و برابری فعالیت دارد. گفته شده رویکرد استراتژیک و عملیاتی این گروه بر دو بخش جنگ مسلحانه و مبارزات مدنی متمرکز است.
همزمان گفته میشود جبهه مقاومت ملی قصد دارد در فصل بهار حملات خود را علیه طالبان افزایش دهد.