کارمند پیشین استخبارات امریکا: تنشها در بدخشان تاجیکستان باعث مداخله نظامی روسیه خواهد شد
پاول گابل، تحلیلگر پیشین سیآیای میگوید که تنشهای اخیر در منطقه بدخشان تاجیکستان پای سربازان روسیه را برای سرکوب شورشها به آنجا خواهد کشاند. زیرا، به گفته او، این شورشها میتواند سرآغاز یک جنگ داخلی دیگر در تاجیکستان باشد.
گابل در تحلیلی در سایت تحقیقی جیمز فاوندیشن مینگارد که حکومت تاجیکستان از زمان استقلال در کنترول بدخشان موفق نبوده است. وضعیت در چند هفته اخیر در آن منطقه، به رغم چندین عملیات نظامی حکومت، وخیمتر شده است.
به گفته او، این شرایط باعث شده که در مسکو و دوشنبه نگرانی از یک جنگ داخلی دیگر در این کشور قوت گیرد.
رئیس جمهور تاجیکستان در نشست چند روز پیش سازمان پیمان همکاری جمعی گفت که روسیه باید آماده یک مداخله دیگر، مانند مورد قزاقستان شود که نیروهای روسی به حکومت این کشور در سرکوب اعتراضات قدرتمند و گسترده داخلی کمک کرد.
وزارت داخله تاجیکستان در ۱۹ می اعلام کرد که ۹ نفر در جریان عملیات «ضدتروریستی» در منطقه بدخشان در شرق این کشور کشته و ۲۴ نفر زخمی شدند.
این عملیات در واقع علیه معترضان اقلیت پامیری در بدخشان صورت گرفت که در اعتراض به تبعیض و سرکوب حکومت بارها دست به مظاهره زده اند. این منطقه پس از استقلال تاجیکستان همیشه شاهد تنش با دوشنبه بوده است.
تحلیلگران روسی با توجه به افزایش ناآرامیها در این منطقه میگویند که روسیه با وجود درگیری در اوکراین شاید مایل به اعزام نیرو برای سرکوب معترضان پامیری شود. زیرا، دامنه این اعتراضات میتواند به دیگر کشورهای آسیای میانه نیز کشیده شود.
گابل به این نکته اشاره میکند که روسیه با انتخابهای دشواری رو به رو است و جنگ اوکراین به قدرت عمل این کشور برای کمک به امنیت کشورهای آسیای میانه آسیب زده است.
گابل می نویسد که چین و تاجیکستان نه تنها به طالبان بلکه به اقلیت مذهبی اسماعیلیه، به خصوص کریم آغاخان رهبر این گروه به عنوان یک تهدید میبینند. چین بیشتر از هر کشوری از نفوذ معنوی این رهبر شاخص مذهبی نگران است.
او اعتقاد دارد که مداخله روسیه به سایر مردم تاجیکستان نشان خواهد داد که حکومت امام علی رحمان توان نظامی لازم برای کنترول اوضاع را ندارد و این باعث خواهد شد که برخی از گروهها به ستیزه جویان اسلامگرای مقیم در افغانستان رجوع کنند. به گفته گابل، این سناریو سرآغاز ناآرامی های گسترده داخلی در این کشور خواهد بود که یکبار جنگ داخلی را در دهه نود میلادی پشت سر گذراند.
سفیر پیشین پاکستان در امریکا میگوید بر خلاف انتظار اسلامآباد، پیروزی طالبان در افغانستان برای پاکستان به یک چالش بدل شده است.
حسین حقانی در مجله فارن افرز نوشته که پس از بهقدرت رسیدن طالبان، پاکستان ناامنتر شده و حملات طالبان پاکستانی علیه حکومت پاکستان افزایش یافته است.
آقای حقانی که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ سفیر پاکستان در امریکا بوده میگوید در دو دهه اخیر این ذهنیت در اسلامآباد شکل گرفته بود که اگر طالبان در افغانستان به قدرت برسند، پاکستان امنتر خواهد شد.
به گفته آقای حقانی پاکستان از مدتها پیش طالبان را پشتیبانی میکرد تا مانع حضور و نفود هند در افغانستان شود. اما از زمان بازگشت دوباره طالبان بهقدرت در ماه اگست سال گذشته، عملکرد طالبان خلاف آنچه در پاکستان تصور میشد را ثابت کرد و اکنون پاکستان نهتنها امن نشده بلکه ناامنتر شده است.
او در این مطلب همچنین گفته که پاکستان باید در رویکرد خود نسبت به طالبان تجدید نظر کند زیرا آنچه این کشور از طالبان انتظار داشت، اشتباه ثابت شده است.
طالبان پاکستانی (TTP) از زمان قدرتگیری طالبان در افغانستان حملههای خود به ویژه حملههای انتحاری را افزایش داده و بیش از ۱۲۴ حمله تروریستی در این مدت انجام داده است.
آقای حقانی میگوید که ایدیولوژیهای درون طالبان افغانستان تمایل به قطع روابط با طالبان پاکستانی را ندارد.
تحریک طالبان پاکستان مسئول برخی از مرگبارترین حملههای تروریستی در داخل پاکستان از سال ۲۰۰۷ شمرده میشود. این گروه در سال ۲۰۰۹ به مقر ارتش پاکستان حمله کرد.
همچنین مسئولیت حمله به یک پایگاه آموزشی ارتش در پیشاور را که در سال ۲۰۱۴ منجر به کشته شدن ۱۴۵نفر شد، این گروه به عهده گرفت.
در گذشته ارتش پاکستان بارها شکایت کرده است که فرماندهان طالبان پاکستانی در داخل خاک افغانستان پناهگاه دارند.
به گفته سفیر اسبق پاکستان در واشنگتن، فعالیت تحریک طالبان پاکستان سبب تنش میان اسلامآباد و طالبان افغانستان شده نیز شده است.
حملههای هوایی بر ضد طالبان پاکستانی اعتراض مقامهای طالبان در افغانستان را برانگیخت و همچنین نگهبانان مرزی طالبان تلاش کردند مانع حصارکشی مرزی پاکستان شوند.
سفیر پیشین اسلامآباد در واشنگتن در نوشته خود در فارن افرز میافزاید که رئیس سازمان استخبارات پاکستان مجبور شد به کابل برود تا با میانجیگری طالبان افغانستان با طالبان پاکستانی وارد گفتگو شود.
به گفته آفای حقانی اما این گفتگوها با شکست روبرو شد و پاکستان چند حمله هوایی بدون سرنشین را بر مواضع طالبان پاکستانی انجام داد.
با این حال، تلاشهای پاکستان برای به رسمیت شناختن و جلب کمکهای اقتصادی برای طالبان موفقیتی چندانی در پی نداشته است.
جامعه جهانی گفته است که برای به رسمیت شناختن طالبان عجله نخواهد کرد مگر اینکه عملکرد این گروه تغییر کند.
وضع قیودات سخت بر شهروندان افغانستان مانند حقوق زنان و منع دختران از مکتب، تلاشهای پاکستان مبنی بر این که طالبان تغییر کرده است، گمراه کننده به نظر میرسد.
حسین حقانی که حالا مسئول بخش آسیای جنوبی و مرکزی انستیتوت هادسن است در پایان این مطلب گفته که پاکستان سالها تلاش کرد که طالبان به قدرت برسند اما طالبان هیچگونه قدردانی از این پشتیبانی پاکستان نکردهاند.
هفته نامه اکونومیست در تحلیلی مینویسد که طالبان تشنه به رسمیت شناخته شدن از سوی کشورهای غربی و منطقهای اند، اما در ۸ ماه گذشته نه تنها هیچ کاری برای کسب مشروعیت نکرده اند، بلکه مناسبات شان با این کشورها خرابتر شده است.
به نوشته این هفته نامه، طالبان پس از به قدرت رسیدن وانمود میکردند که در سیاستها و رفتارهای «قرون وسطایی» خود تغییر میآورند، افغانستان را به شکل بهتر اداره کرده و مناسبات خود را با منطقه و جهان بهبود میبخشند. اما، در عوض برعکس آنچه میگویند عمل کرده اند.
این مجله به سیاستهای طالبان در قبال زنان و دختران اشاره میکند که مانع بهبود روابط این گروه با کشورهای غربی شده است. دولتهای غربی افزایش سطح تعامل با طالبان را به رعایت حقوق بشر و بهبود در اداره افغانستان مشروط کرده اند.
اکونومیست مینویسد که گروه طالبان تجربه اداره یک دولت را ندارد که به همین علت اقتصاد کشور در حال فروپاشی است و از شهروندان کشور به خصوص اقلیتهای قومی و مذهبی محافظت نمیتواند. در عین حال، این گروه دروازههای مکتب را به روی بخشی از دختران بسته است و فرصتهای کاری را از زنان گرفته است.
این هفته نامه به ناگزیری کشورهای غربی از تعامل با طالبان اشاره می کند که ظاهراً به علت وضعیت وخیم بشری و اقتصادی افغانستان نمیتوانند تماسهای خود با طالبان را قطع کنند. زیرا، به گفته آنان، وضعیت افغانستان با انزوای کامل طالبان بدتر خواهد شد.
کشورهای قدرتمند همسایه مانند روسیه، چین و ایران که روابط شان با ایالات متحده همراه با تنش و کشاکش است، از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان استقبال کردند و کوشیدند که روابط سازنده با طالبان برقرار کنند. اما به اعتقاد اکونومیست، گروه طالبان تا حال نتوانسته است که انتظارات کشورهای همسایه را برآورده کند.
پاکستان، حامی اصلی طالبان، از این گروه به خاطر حمایت از جنگجویان پاکستانی ناراض است و در چند مورد درگیریهای مرزی میان مرزبانان پاکستانی و نیروهای طالبان درگرفته است. همچنان، ایران که سابقه تاریخی بیاعتمادی و تنش با طالبان را دارد، انتظاراتش، از جمله برخورد درست طالبان با شیعیان، از این گروه برآورده نشده است.
به همین علت، هیچ یک از کشورهای منطقه به رغم خوشبینی و حمایت از طالبان حاضر نشده اند که با حکومت این گروه روابط کامل دیپلوماتیک برقرار کنند. به گفته اکونومیست، رهبر طالبان از کشورهای جهان میخواهد که با طالبان تعامل کنند، اما هیچ گامی برای جلب احترام این کشورها بر نمیدارد.
منابع موثق به افغانستان اینترنشنال تأیید کردهاند که در جریان درگیریهای اخیر، یکشنبه شب ۱۸ ثور، طالبان ۷ تن را در دره عبداللهخیل پنجشیر و دوشنبه شب ۵ تن دیگر را در دره قاسان اندراب تیرباران کردهاند.
به گفته منابع افراد تیربارانشده همه غیرنظامی بودهاند و طالبان با انگیزه انتقام از کشتهشدههای این گروه در درگیریها و ضربشست نشاندادن به مردم محل به خاطر همکاری با نیروهای مخالف طالبان اقدام به تیرباران افراد غیرنظامی کردهاند.
به گفته این منابع جنگجویان طالبان تعداد دیگری از افراد محل را نیزبازداشت کرده و به مکان نامعلومی منتقل کردهاند.
در واکنش به این خبرها، شهرزاد اکبر رییس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان این اقدام طالبان را جنایت جنگی خوانده است.
جنایت جنگی چیست؟
در مورد جنایات جنگی قوانین و کنوانسیونهای زیادی وجود دارد. سازمان ملل در توضیح و تبصره قوانین جنگی به کنوانسیونهای چهارگانه ۱۲ اگست ۱۹۴۹ جینوا و دو پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ استناد میکند.
تمرکز اصلی این کنوانسیونها و پروتکلهای الحاقی بر تدوین قوانین جنگی و محافظت از افرادی است که یا اصلا در جنگ و مناقشات مسلحانه شرکت نداشتهاند یا این که دست از جنگ کشیدهاند. طبق قوانین بینالمللی رعایت قوانین جنگی در هر مناقشه مسلحانه الزامی است و تخطی از آن مصداق جنایت جنگی به شمار میآید.
براساس این کنوانسیونها که به تصویب همه کشورهای عضو سازمان ملل رسیده است و در اساسنامه رم دادگاه کیفری بینالمللی صراحت یافته موارد زیر مصادیق بارز جنایات جنگی به شمار میآیند:
کشتار تعمدی افراد غیرنظامی
شکنجه و رفتار غیرانسانی با افراد غیرنظامی از قبیل آزمایشهای بیولوژیکی
آزار و اذیت شدید یا آسیبزدن به بدن و سلامتی فرد غیرنظامی
تخریب یا تصرف گسترده غیرقانونی اموال و املاکی که کاربرد نظامی ندارند
وادار کردن اسرای جنگی و افراد غیرنظامی به خدمت نظامی نیروهای مسلح متخاصم
محروم کردن عمدی افراد از محاکم عادلانه
گروگانگیری افراد غیرنظامی
کوچ اجباری مردم از سرزمینشان
موارد عمده دیگر که از آن به عنوان مصادیق جنایت جنگی یاد شده عبارتند از:
سوقدادن عمدی جنگ به سمت مناطق مسکونی یا افرادی که مستقیما در جنگها مشارکت نداشته اند
سوق دادن عمدی جنگ به سمت اهداف غیرنظامی یعنی اهدافی که مستقیماَ اهداف نظامی به شمار نمیآیند
حمله تعمدی و با آگاهی از اینکه چنین حملاتی منجر به خسارتهای جانی و مالی افراد غیرنظامی یا تأسیسات غیرنظامی میشود یا این که چنین حملات خسارتهای گسترده و درازمدت برای محیطزیست بهبار میآورد و این خسارتها به مراتب عظیمتر از دستاوردهای نظامی مورد نظر است
حمله یا بمباران به هروسیلهای به شهرها، روستاها، خانهها، یا ساختمانهایی که بدون دفاعاند و اهداف نظامی به شمار نمیآیند
کشتار یا زخمیکردن افرادی که سلاح خود را زمین گذاشتهاند و از خود دفاع نمیکنند و آگاهانه قصد تسلیمشدن دارند
انواع جنایات جنگی
در مجموع، مطابق این کنوانسیونها جنایات جنگی به پنج دسته تقسیم میشوند:
الف - جنایت علیه افرادی که در جنگ مشارکت ندارند
ب- جنایت علیه افراد و کسانی که در عملیات امدادرسانی بشردوستانه و صلح مشارکت دارند
ج- تعرض بر اموال، املاک و سایر حقوق مردم عادی
د – استفاده از شیوهها و روشهای غیرقابل قبول جنگی از قبیله شکنجه، آزار و اذیت و گروگانگیری
هـ – استفاده از تسلیحات جنگی ممنوعه.
تفاوت «جنایت جنگی» با «جنایت علیه بشریت» در این است که جنایت جنگی در جریان درگیری نظامی رخ میدهد و افراد مرتکب شونده با آگاهی کامل و شناختی که از افراد دارند این جنایات را مرتکب میشوند.
براساس تصاویری که به افغانستان انترنیشنال رسیده افرادی که از سوی طالبان تیرباران شدهاند هیچکدام مسلح نبوده اند و به گفته منابع این افراد یا بر سر مزارع و کشتزارهای خویش هدف قرار گرفتهاند یا این که اسیرشده و از فاصله نزدیک به آنها شلیک شدهاند.
کیفر جنایت جنگی
پس از تأسیس دادگاه کیفری بینالمللی در جولای ۲۰۰۲ در شهر هاگ کشور هالند امروزه جنایات جنگی تاحد زیادی قابل پیگیری و مرتکبان آن قابل مجازات اند. افغانستان از جمله کشورهایی است که مشروعیت این دادگاه را به رسمیت شناخته است و فیصلههای این دادگاه در مورد اتباع افغانستان قابل اجراست. شروط اصلی بررسی جرایم در این دادگاه عبارتند از:
جرایم از مصادیق جنایت جنگی به شمار بیاید
این جرایم پس از سال ۲۰۰۲ رخ داده باشد
براساس قوانین افرادی که دارای پرونده در دادگاه کیفری بینالمللی باشد متهم جرایم جنگی شمرده میشوند و کشورهای عضو این دادگاه میتوانند در صورت شناسایی، این افراد را دستگیر کرده و به دادگاه تحویل دهد. بر همین اساس، ماه پیش این دادگاه عبدالرزاق عریف یک شهروند افغان را که در دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق به آزار و شکنجه زندانیان در زندان پلچرخی متهم بود، به جرم ارتکاب جنایت جنگی به ۱۲ سال زندان محکوم کرد.
نیویورک تایمز در گزارشی مینویسد که عید فطر امسال برای اعضای گروه طالبان و کسانی که از روستاها و کوهها به شهر آمدهاند، تغییر مثبتی بوده است.
با این حال، به نوشته روزنامه، برای اولینبار زنان از ورود به پارکها منع شدند و خانوادههای زیادی بدون میوه و شیرینی عید را جشن گرفتند.
نیویورک تایمز نوشته است که عید امسال برای شهروندان افغانستان متفاوت بود؛ عید در زیر حاکمیت طالبان.
روزنامه از چالشهای عید سالهای گذشته نوشته است که هزاران شهروند بهدلیل جنگ نمیتوانستند به مکان های تفریحی بروند، سوار بس شوند و به تفریح بروند.
نیویورک تایمز از بند امیر، تنها پارک ملی افغانستان یادآوری میکند که امسال شاهد گردشگرانی بود که در جریان جنگ، بسیاری رویای دیدن آن را در سر داشتند.
این عید برای اعضای گروه طالبان و کسانی که از روستاهها و کوهها به شهر آمدهاند و عید را در شهر تجلیل کردند نیز تغییر مثبتی بوده است.
عکس آرشیوی از رویترز
روزنامه مینویسد محبالله مشفق ۲۶ ساله از زمانی که در ۱۵ سالگی به طالبان پیوست، هر عید را در کوهها و روستاها، به دور از نزدیکانش سپری میکرد. اما پس از بهقدرت رسیدن طالبان، به کابل آمد و در منزل سوم یک آپارتمان زندگی میکند.
او در صبح روز اول عید امسال با پسر چهار ساله و دختر دو سالهاش شیرینیهایی را آماده کردند و با افتخار از اعلام حکومت خود در مورد آغاز عید استقبال کرد.
محبالله به نیویورک تایمز گفته است که اعلام مستقلانه عید از سوی حکومت طالبان، نشانه وحدت است و همه باید آن را بپذیرند.
محدودیت زنان در روزهای عید
اما نیویورک تایمز نوشتهاست که بسیاری به ویژه زنان که با محدودیت جدی طالبان روبه رو شدهاند میگویند، مجال برگزاری جشن و تجلیل عید از آنها گرفته شده است.
روزنامه به نقل از ذوالحجه میرزاده، مادر ۲۵ ساله مینویسد که مقداری میوه خشک بستهبندی کرد تا همرای خانوادهاش، با پیمودن فاصله دوساعته در خیابانهای مزدحم شهر کابل به یک پارک تفریحی برود.
در این مکان پر جنب و جوش، همه برای تجلیل از عید جمع شده بودند. اما او اجازه ورود به این پارک تفریحی را نیافت، زیرا در دروازه ورودی به او گفته شد ورود زنان در روز عید به پارک ممنوع است.
خانم میرزاده میگوید: «ما با مشکلات اقتصادی مواجهیم، گرانی است ، کار پیدا نمیکنیم، دخترانمان نمیتوانند به مکتب بروند. اما امیدوار بودیم که امروز در پارک میله داشته باشیم."
خانم میزاده که با خانوادهاش در کنار خیابانی روی چمن باریک نشسته بودند گفت: "راستش امسال عیدی نداریم".
از سوی دیگر بحران اقتصادی شکننده، افزایش قیمت کالاها، بسیاری از خانوادهها را مجبور کرده است که برای نخستین بار، سنتهای عید مانند؛ میوه خشک و لباس نو را فراموش کنند.
ترس از حملات در روزهای عید
نیویورک تایمز از نگرانی مردم از حملات در روزهای عید نوشته است که و افزوده است که افزایش حمله های مرگبار در هفتههای اخیر ماه رمضان به مساجد، مکتبها و گردهماییهای عمومی دست کم ۱۰۰ نفر را که اکثراً شیعیان بودند، کشت و این ترس را برانگیخت که نمازهای بزرگ در روز اول عید هدف بعدی باشد.
روزنامه مینویسد در مسجد سیدآباد، بزرگترین مسجد شیعیان در شهر قندوز در شمال کشور، تنها حدود ۵۰ نمازگزار صبح روز یکشنبه برای نماز وارد شدند، در مقایسه با ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر در سالهای گذشته، بسیاری از مردم که از انفجار دیگری وحشت زده بودند. بسیاری ها بخاطر ترس از طالبان در نماز عید به مسجد آمده بودند.
زیرا طالبان، برخلاف همه کشورهای اسلامی، یک روز پیش عید اعلام کردند، بسیاری از کسانی که روز یکشنبه به نماز عید شرکت کرده بودند، روزه داشتند.
در پارک های شهرکابل، در عید امسال مردم کمتر به تفریحگاه رفتند. به گفته مسئولین این پارکها و باغوحش، کمتر از نیمی از تعداد بازدیدکنندگانی را داشتند که به طور معمول هر عید میآیند.
در آغاز حمله روسیه به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه به طور غیر مستقیم احتمال حمله هستهای به هر کشوری که در درگیری مداخله کند، مطرح کرد.
رویترز با بررسی نظرات تحلیلگران و دیپلماتهای غربی میگوید دور از احتمال است که پوتین واقعا از سلاحهای هستهای استفاده کند.
مقامات روس چندین بار در مواضع رسمی تهدید کردهاند که در صورت مداخله نظامی امریکا و متحدانش، از سلاحهای هستهای استفاده خواهند کرد.
کارشناسان و دیپلماتهای غربی می گویند که هدف اصلی تهدیدهای روسیه از حمله هستهای بازدارندگی واشنگتن و متحدانش در ناتو از دخالت مستقیم در جنگ بوده است.
از طرفی دیگر، استفاده از سلاح هستهای در اوکراین میتواند سربازان روسیه را به خطر بیندازد و ضربه رادیواکتیو را به خود روسیه وارد کند.
واشنگتن تاکنون هیچ اقدامی که نشاندهنده آماده بودن نیروهای روسیه باشد، گزارش نداده است.
همچنین نشانهای از تغییر وضعیت هستهای نیروهای روسی مشاهده نشده است.
با این حال کارشناسان و مقامات غربی هشدار دادند که این امکان نیز وجود دارد که پوتین در صورت احساس خطر در اوکراین یا ورود ناتو به جنگ از سلاحهای هستهای استفاده کند.
در حالی که کشورهای غربی از زمان حمله به اوکراین تسلیحات و کمکهای زیادی را به اوکراین تخصیص دادهاند، بایدن سال گذشته گفت که قرار دادن نیروهای آمریکایی در اوکراین گزینه روی میز نیست.
از قرار معلوم، ایالات متحده و متحدانش هیچ تمایلی برای وارد شدن به یک جنگ تیراندازی متعارف با روسیه ندارند، چه رسد به انجام کاری که ممکن است جرقه تبادل هستهای را ایجاد کند.
گیدیان رز، سردبیر سابق مجله فارن افرز گفت: از سال ۱۹۴۵ هر رهبر یک قدرت هستهای، استفاده از سلاحهای هستهای در جنگ را به دلایلی رد کرده است.
او میگوید:«پوتین از این قاعده مستثنی نخواهد بود. او نه از روی قلب نرم، بلکه از روی محاسبه عمل میکند. او میداند که انتقامجویی و رسوایی جهانی را به دنبال خواهد داشت، بدون این که هیچ نقطه مثبت استراتژیکی آن را توجیه کند.»
داریل کیمبال از انجمن کنترل اسلحه گفت: ایالات متحده و ناتو باید با نیروی نظامی، سیاسی و دیپلماتیک متعارف تلاش کنند تا روسیه را بیشتر منزوی کنند و به دنبال پایان دادن به درگیری بدون تشدید جنگ هستهای همه جانبه باشند.
ناتو ممکن است به دنبال طراحی مجدد سپر موشک های بالستیک ساخت ایالات متحده در پولند و رومانی باشد تا در آینده راکت های روسیه را ساقط کند.
ناتو مدتهاست که گفته است هدف طراحی فعلی مقابله با موشکهای ایران، سوریه و بازیگران یاغی در خاورمیانه است.
هنوز مشخص نیست که آیا حمله روسیه ممکن است سایر کشورهای هستهای مانند هند و پاکستان را بیشتر به استفاده از چنین سلاح هایی سوق دهد یا خیر. کارشناسان میگویند اگر استفاده از سلاح هستهیی با محکومیت جهانی رو به رو شود، می تواند شانس استفاده دیگران از سلاحهای هستهای را کاهش دهد.