کمیته مصوونیت خبرنگاران: طالبان به سرکوب رسانهها و سانسور خبری در افغانستان پایان دهد
کمیته بین المللی مصوونیت خبرنگاران روز سه شنبه از مقامات طالبان خواست تا پوشش خبری افغانستان را سانسور نکنند.
به گفته این سازمان، این مقامات با سانسور و سرکوب رسانهها نمیخواهند مردم افغانستان و جهان از آنچه در این کشور اتفاق میافتد، آگاه شوند.
طالبان به تازگی دامنه اینترنتی روزنامه هشت صبح و شبکه خبری زاویه نیوز را که در اختیار وزارت مخابرات است، بستند و حالا این دو رسانه باید با آدرس جدید اینترنتی فعالیت خود را ادامه دهند.
سخنگوی وزارت مخابرات طالبان دلیل این کار را «اتهامات دروغین، خبرها و گزارشهای غیرمتوازن و کاذب» این دو رسانه در باره رژیم طالبان عنوان کرده است.
کمیته مصوونیت خبرنگاران این اقدام طالبان را مصداقی از سانسور خبری دانسته و از مقامات طالبان خواسته است تا به این دو رسانه اجازه دسترسی مجدد به دامنه اینترنتی شان را بدهند.
بهلیه یی، یکی از مسوولین این سازمان، در بیانیهای گفت: «مردم افغانستان و جهان بیشتر از هر زمانی نیاز دارند از آنچه در افغانستان میگذرد، مطلع باشند. طالبان باید به سرکوب رسانهها پایان دهند.»
کمیته مصوونیت خبرنگاران روز ۲۰ اسد، با انتشار گزارشی در باره وضعیت رسانههای افغانستان هشدار داد که در یکسال گذشته، وضعیت آزادی بیان در این کشور خیلی سریع خراب شده و طالبان خبرنگاران را دستگیر و مورد آزار و لت و کوب قرار میدهد.
پس از حمله انتحاری به مرکز آموزشی کاج، در غرب کابل، توفان توییتری «نسلکشی هزارهها را متوقف کنید» راه افتاد و شمار توییتها با هشتگ (StopHazaraGenocide#) از مرز یک میلیون گذشت. در حمله روز جمعه ۸ میزان، دست کم ۵۳ نفر، عمدتاً دانشآموزان دختر کشته و ۱۱۰ نفر دیگر زخمی شدند.
اکثر قربانیان، دختران نوجوان از قوم هزاره بودند. قبلا نیز چندین بار هزارهها مورد حملات مشابه قرار گرفتهاند؛ سال گذشته در نتیجه حمله به مکتب سیدالشهدا دردشت برچی، بیش از ۶۰ دانشآموز که بیشترشان دختران هزاره بودند کشته شدند و دهها نفر دیگر هم زخمی شدند.
آیا حملاتی از این دست، به ویژه آنجا که کودکان خردسال و دانشآموزان هدف قرار میگیرند، متفاوت از دیگر حملات در افغانستان است؟ آیا بر اساس پیمانهای بینالمللی و قوانین جنگی، این کشتارها میتواند مصداق واضح «نسلکشی» باشد؟
دو اصطلاح مهم «نسلکشی» (Genocide) و«جنایت علیه بشریت» (Crimes against humanity) در سال ۱۹۴۳ توسط رافائل لمکین، حقوقدان یهودی پولندی بهکار برده شد. هر کدام در جایگاه خاص به کار میرود و در برابر قانون نیازمند اسناد و مدارک مختص بهخود است. فیلیپ ساندز، یکی از معتبرترین پژوهشگران نسلکشی و ارتکاب جرایم علیه بشریت، کتابی دارد به نام ایست وست استریت که به بازتر شدن قضیه و درک بهتر ماجرا کمک میکند. آقای ساندز استاد حقوق و مدیر مرکز دادگاههای بینالمللی در کالج دانشگاهی لندن است که تاکنون شانزده کتاب درباره قوانین بینالمللی نوشته است.
آقای ساندز میگوید نسلکشی درباره کشتار گروهی، و جنایت علیه بشریت درباره کشتار افراد به کار میرود. معنای نسلکشی و کاربرد مناسب آن برای پیگیری مسائل جنگی در دادگاههای رسمی، در همین جایگاه قابل بررسی است.
او میگوید: برای اینکه بدانیم کدام کشتار نسلکشی است و کدامیک جنایت علیه بشریت، باید به قصد عاملان کشتار توجه کنیم. مطابق کنوانسیون جلوگیری از نسلکشی و مجازات آن که توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شده، کشتاری که با قصد از بین بردن کامل یا بخش از یک گروه خاص قومی، نژادی و مذهبی انجام شود، نسلکشی است. ثبت یک جنایت به عنوان نسلکشی هم نیاز به چنین ثبوتی دارد تا نشان دهد که گروهی از مردم فقط بهخاطر وابستگی به یک قوم، نژاد و مذهب خاص هدف حمله قرار گرفتهاند. اما جنایت علیه بشریت درباره کشتار افراد است. اگر کسانی دست به کشتار افراد غیرنظامی بزنند و قصد و نیتی برای نابودی کلیت یا بخشی از گروه خاص قومی، نژادی و مذهبی نداشته باشند، این کار «جنایت علیه بشریت» است.
مثال سوریه
اثبات نسلکشی وابسته به عدد و آمار کشتهشدگان نیست. ممکن است هزاران غیرنظامی توسط فرد یا افرادی کشته شوند، اما اینکار، بر اساس تعاریف موجود مصداق نسلکشی نباشد. ممکن است تعداد کمتر آدمها کشته شوند اما نیت عاملان کشتار، از بین بردن کلیت یا بخشی از یک قوم و نژاد خاص باشد؛ در آن صورت، این عمل نسلکشی محسوب میشود. به عنوان مثال، بشار اسد شاید دهها هزار سوری را کشته باشد اما نمیتوان گفت نسلکشی کرده است. چون افراد وابسته به گروههای مختلف قومی و نژادی و مذهبی را هدف قرار داده و قصد از بین بردن کلیت یا بخشی یک گروه خاص قومی و نژادی را نداشته است.
همچنین طی سالهای گذشته حملات زیادی در افغانستان، غیرنظامیان را هدف قرار داده که در آنها افراد از اقوام، مذاهب و تعلقات فرهنگی مختلف، از جمله هزارهها، کشته شدهاند. این نوع حملات در چارچوب جنایت علیه بشریت قابل بررسی است. اما حمله به کودکان هزاره که بیشترشان زیر سناند مطابق قوانین بینالمللی، در چارچوب جرایم نسلکشی قابل مطالعه و بررسی است.
ناظران و کسانی که قائل به وقوع نسلکشی علیه هزارهها در افغانستاناند، باور دارند که شواهد و جزئیات نوع حملات نشان میدهد که این کودکان بهخاطر شیعه و هزاره بودن هدف قرار گرفتهاند. استدلال کسانی که برای به رسمیت شناختن «نسلکشی هزارهها» توسط جامعه جهانی دادخواهی میکنند این است که نیت و اراده عاملان این حملات از بین بردن یک گروه قومی خاص است؛ بنابراین به باور این ناظران، حملات به هزارهها مصداق عینی نسلکشی در قوانین بینالمللی است.
تجربه رواندا
اما پذیرش نسلکشی توسط سازمانهای بینالمللی، آسان نیست. یکی از نمونههای بارز آن، نسلکشی قوم هوتو در روندا است که در سال ۱۹۹۴روی داد. سازمان ملل در آغاز، این کشتار را به عنوان نسلکشی نپذیرفت اما فشارهای جامعهمدنی، رسانهها و سازمانهای حقوقبشری سبب شد که نسلکشی رواندا توسط مللمتحد به رسمیت شناخته شود و حتی باعث تغییرات در ساختار این سازمان شود.
بنابراین، دادخواهی برای به رسمیت شناختن «نسلکشی هزارهها» زمانگیر و پر پیچ و خم خواهد بود. برخی ناظران و فعالان حقوق بشری باور دارند که در آغاز نیازمند این است خود مردم افغانستان تفاوت حملات به هزارهها از دیگر حملات را درک کنند و بپذیرند؛ آنگاه به منظور مستندسازی «نسلکشی»، نیاز است تا اعضای جامعه مدنی و نهادهای حقوقبشری اسناد و مدارک لازم را برای مطالعه و ارزیابی حقوقی و فنی این موضوع فراهم کنند.
نسلکشی اما تنها به کشتار یک قوم خاص محدود نمیشود. زیان روحی و روانی، نابودی سیستماتیک نمادهای فرهنگی، و کوچ دادن و جابجاییهای اجباری و جلوگیری از تولد فرزند یک گروه ویژه قومی نیز مصداقهای نسلکشی حساب میشوند.
بهتازگی گریگوری استانتون، پژوهشگر و بنیانگذار دیدهبان نسلکشی در گفتگو با افغانستان اینترنشنال در خصوص کشتار هزارهها در افغانستان گفت که انگیزههای مذهبی گروههایی چون طالبان و داعش موجب بروز این کشتار شده است.
به باور این پژوهشگر، پیشینه کشتار هزارهها به قرنها پیش باز میگردد.
در ادامه فارسیستیزی طالبان، منابع محلی میگویند این گروه واژه «دانشگاه» را از تابلوی دانشگاه پروان نیز حذف کرد.
به گفته منابع، تابلوی جدید دانشگاه پروان بدون واژه "دانشگاه" روز سهشنبه نصب شد.
گفته میشود طالبان تابلوی فارسی محکمه استیناف ولایت هرات را نیز به پشتو تغییر دادند.
پیش از این طالبان واژه «دانشگاه» را از تابلوی دانشگاههای تخار و بلخ حذف کرده بودند. دانشگاه هرات نیز چندی قبل پس از شش سال سال صاحب تابلو شد که در آن واژه «دانشگاه» به کار نرفته بود.
شهروندان همواره اقدام طالبان برای حذف «دانشگاه» و سایر واژههای فارسی از تابلوی ادارههای دولتی را «تداوم تبعیض سیستماتیک علیه زبان فارسی» و «فارسیستیزی نظاممند» دانستهاند.
مقامات طالبان پیش از این گفتهاند واژه «دانشگاه» در قوانین افغانستان ذکر نشده است.
منابع محلی میگویند که طالبان تابلوی محکمه استیناف ولایت هرات را تغییر داده و فارسی را از آن حذف کردهاند.
تابلوی جدید این محکمه تنها به زبان پشتو نصب شده است. تابلوی قبلی آن به زبان فارسی بود.
طالبان متهم است که در تلاش سازماندهی شده، در صدد حذف زبان فارسی از ادارات است.
پیش از این نیز طالبان واژههای فارسی را از تابلوی دانشگاه بلخ، دانشگاه تخار و بیمارستان مرکزی هرات و اکثر ادارههای دولتی حذف کرده بودند.
حذف واژههای فارسی از تابوی ادارههای دولتی همواره با واکنش تند شهروندان مواجه شده است.
بسیاری از شهروندان و فعالان طالبان را متهم به فارسیستیزی کردهاند.
محمد محقق، رهبر حزب وحدت مردم افغانستان میگوید که طالبان در کابل تا اکنون سه «انفجار ساختگی» بدون تلفات انجام دادند تا نشان بدهند که تنها هزارهها هدف حملات نیستند و به این ترتیب نسلکشی آنان را پنهان کنند.
آقای محقق گفته حمله به آموزشگاه کاج «چهره واقعی طالبان را برملا کرد.»
رهبر حزب وحدت مردم افغانستان باور دارد که طالبان اما با این اقدام «موفق به فریب جهانیان نشدند.»
در دو سه روز گذشته گزارشهای ضد و نقیض مبنیبر انفجار در بخشهایی از کابل در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این گزارشها اما اندکی پس از نشر از سوی منابع محلی رد شدند.
محمد محقق پیش از این نیز در واکنش به حمله به آموزشگاه کاج به طالبان هشدار داده بود. او در گفتگو با افغانستان اینترنشنال گفته بود که کارد به استخوان رسیده است و فکر میکند مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود.
حمله روزجمعه به آموزشگاه کاج، هنگامی صورت گرفت که دانشآموزان در حال سپری کردن امتحان آزمایشی کانکور بودند.
این حمله ۵۳ تن کشته و بیش از صد تن زخمی بر جای گذاشت.
شماری از شهروندان، سیاستمداران و فعالان کشتار دانشآموزان هزاره را ادامه نسلکشی این گروه قومی عنوان کردهاند و کارزار توییتری «نسلکشی هزارهها را متوقف کنید» را به راه انداختهاند.
جمعی از روزنامهنگاران، شاعران و نویسندگان افغانستان در بیانیهای گفتند که کشتار دانشآموزان در کابل در ادامه جنایتهای طالبان در کشور صورت گرفته است.
آنها افزودند که کشتار دانشآموزان هزاره «ادامهی نسلکشیهایی است که از سوی حاکمان گوناگون افغانستان بر این قوم تکرار شده است.»
این بیانیه روز سهشنبه، دوازدهم میزان با امضای حدود ۴۵ روزنامهنگار، شاعر و نویسنده منتشر شده است.
امضاکنندگان بیانیه باور دارند که برخورد خشونتآمیز نیروهای طالبان در زمان امدادرسانیهای مردمی، عدم اجازه اهدای خون به زخمیان از سوی مردم و به خصوص زنان، محدودسازی خدمات صحی و اضطراری در رسیدگی به اوضاع پس از انفجار، از جمله دلایلیاند که تأکید بر سازماندهی حملات از سوی طالبان دارد.
در بیانیه همچنین آمده است: «کشتار دانشآموزان وجوه دیگری نیز دارد که بیانگر خفقان بیشتر و وسعت فاجعه است؛ آنچه در غرب کابل بر سر دانشآموزان دختر آمد، وجهه دیگرجنایتهای طالبان است که از آن به عنوان ستم مضاعف بر زنان و دختران میتوان یاد کرد.»
روزنامهنگاران، شاعران و نویسندگان همچنان در بیانیهشان گفتهاند که جنایات طالبان «در اشکال مختلف و به انگیزههای گوناگون چون نسلکشی هزارهها، نسلکشی تاجیکها، نسلکشی سیکها، کشتار طوایف پشتون مخالف طالبان، آوارهسازیهای اجباری هزارهها، تاجیکها، ازبیکها و تصرف سرزمینهایشان، انجام میپذیرد.»
این جمع تصریح کردهاند که مبارزه آنان در اشکال مخلتف علیه طالبان ادامه خوهد داشت.
از اوایل حکومت طالبان به رغم اینکه این گروه ادعا میکند که امنیت در افغانستان تأمین است، حملات گستردهای بر تجمعات هزارهها صورت گرفته است. عمدتاً مسوولیت این حملات را گروه داعش به عهده گرفته است.
در آخرین مورد، حمله روز جمعه آموزشگاه کاج ۵۳ تن کشته و بیش از صد تن زخمی بر جای گذاشت. دفتر نمایندهگی سازمان ملل در افغانستان گفته است که ۴۶ تن کشتهشدگان دختر بودند. مسوولیت این رویداد را تاکنون گروهی به دوش نگرفته است.
این رویداد واکنشهای شدید داخلی و خارجی را در پی داشته است.
بسیاری از شهروندان و از فعالان، آن را ادامه حملات هدفمند در جهت نسلکشی هزارهها خواندهاند و کارزار «نسلکشی هزارهها را متوقف کنید» را راه انداختهاند.
هشتگ این کازار نزدیک به یک و نیم میلیون بار توییت شده است.