شرکت برق افغانستان قطع کامل برق وارداتی از اوزبیکستان را تکذیب کرد
شرکت برشنا روز پنجشنبه گزارشها درباره قطع کامل برق وارداتی از اوزبیکستان را تکذیب کرد.
این شرکت گفت که به دلیل برخی مشکلات فنی، برق وارداتی اوزبیکستان ۵۰ درصد کاهش یافته، اما کاملا قطع نشده است.
تلویزیون ملی تحت کنترول طالبان روز پنجشنبه (۳ حوت) به نقل از شرکت برق افغانستان قطع کامل برق را تکذیب کرد.
حکمتالله میوندی، سخنگوی شرکت برشنا گفت که مذاکرات با مسئولان اوزبیکستانی برای حل این مشکل ادامه دارد و تا زمان وصل مجدد برق، از راهکارهای جایگزین استفاده خواهد شد.
روز گذشنه برخی منابع از شرکت برشنا به بخش پشتوی افغانستان اینترنشنال گفتند که اوزبیکستان واردات برق به افغانستان را به طور کامل قطع کرده است.
شرکت برشنا در اطلاعیهای اعلام کرده بود که اوزبیکستان حدود ۵۰ درصد برق وارداتی به افغانستان را کاهش داده است.
این اظهارات متفاوت در حالی مطرح میشود که چندی پیش شرکت برشنا اعلام کرد که تمام بدهیهای برق خود را به اوزبیکستان پرداخت کرده است.
شرکت برشنا همچنان گفته که علاوه بر کابل، برق در سمنگان، پروان، کاپیسا، پنجشیر، ننگرهار، لغمان، غزنی، میدان وردک، لوگر، پکتیا و خوست افزایش یافته است.
با اینحال برخی باشندگان کابل از کمبود و نبود برق در زمستان سرد شکایت داشته و میگویند که قطع برق در جریان روز مشکلاتی را برای شان ایجاد کرده است.
افغانستان از لحاظ تامین برق خودکفا نیست و بیش از ۷۰ درصد برق مورد نیاز خود را از اوزبیکستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ایران تامین میکند.
یوناما روز پنجشنبه از تصمیم طالبان برای جذب فارغالتحصیلان زن در موسسات طبی در یازده ولایت استقبال کرد. اما، این سازمان پس از پخش این پیام در شبکه اکس، آن را حذف کرد.
یوناما درباره حذف این پیام توضیحی نداده است.
پیشتر وزارت صحت عامه طالبان در نامهای از ریاستهای صحت عامه این گروه در یازده ولایت خواست که روند جذب دختران فارغ صنف دوازدهم را به انستیتوتهای صحی آغاز کنند.
طالبان گفته است که دختران فارغ دوازدهم را در ولایتهای کاپیسا، پروان، پنجشیر، میدانوردک، غزنی، پکتیکا، لوگر، خوست، بدخشان، بامیان و پکتیا ثبتنام میکنند.
پیام یوناما درباره ادامه تحصیل دختران در بخش صحی در چند ولایت افغانستان
معین سیاسی وزارت خارجه طالبان با تاکید بر آموزش دختران گفت که «هیچکس نمیتواند ثابت کند که علم بر چه کسی فرض است و بر چه کسی فرض نیست.»
عباس ستانکزی در محفل فراغت دختران از یک مدرسه دینی گفت که آموزش دختران و پسران تنها راه توسعه کشور است.
عباس ستانکزی روز پنجشنبه (سوم حوت) ضمن تاکید بر آموزش دختران، علم را بر زن و مرد «فرض» دانست.
با گذشت بیش از دو سال از قدرتگیری طالبان در افغانستان و بهرغم تاکید جهان بر بازگشایی مکاتب و دانشگاهها، تاکنون این گروه موضع خود را پیرامون آموزش زنان تغییر نداده است. طالبان تنها آموزش دینی را برای دختران مجاز شمرده و بر شمار مدارس دینی به طور چشمگیری افزوده است.
ستانکزی تنها مقام طالبان است که به طور علنی از آموزش دختران در افغانستان دفاع می کند اما تا اکنون خواستار لغو ممنوعیت آموزش زنان نشده است.
او در ماه سنبله سال جاری این مقام طالبان خطاب به حاکمان و حکومت اسلامی گفت که فراهمسازی زمینه آموزش زنان بر آنان واجب است.او همچنین مسدود ماندن مکاتب و دانشگاهها را موجب فاصله گرفتن مردم و کشورها از طالبان دانست و گفت اگر کسی حق آموزش را از مردم بگیرد «متجاوز و ظالم»است.
معین سیاسی وزارت خارجه طالبان همچنین آموزش را تنها راه پیشرفت و توسعه امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و علمی کشور دانست.
به کتاب فروشی میروم که قرار است از اولین کتاب من رونمایی شود. آهسته آهسته مردم از راه میرسند. آدمهایی از کشورها و شهرهای مختلف. دوست، آشنا و غریبه. با شروع برنامه و معرفی کتاب، پس از خواندن چند پاراگراف با فرانسوی شکسته، در تشویق حضار غرق میشوم. نوبت به سوالات میرسد.
با سوالهایی مواجه میشوم که خودم هم جوابی برای آنها ندارد. این زنان کجایند؟ خانههای امن چه شد؟ زندانیان زن در چه وضعیتی بهسر میبرند؟ آینده افغانستان چه میشود؟ چرا مردم ساکتاند و فقط تحمل میکنند؟
من که بعد از ترک افغانستان دچار بحران مهاجرت، سردرگمی، عذاب وجدان نجاتیافتگان و سایر حسهای مختلط و متضاد شدهام جواب دادن به جای مردمی که در کشور باقی ماندهاند برایم دشوار است. بعضی سوالها هم که برایشان جوابی ندارم.
حرفهایم تمام میشود. در نگاه حاضران تشویق و ستایش برق میزند. باید کتابها را برای علاقهمندان امضا کنم. صف طولانی از مردم برای امضا گرفتن شکل گرفته است. زنی میآید و میگوید: «ببین مرسل، درست است من مادرت نیستم اما آرزو داشتم تو دخترم بودی». زن دیگری میگوید: «باورم نمیشود در این سن کم آدم این همه زندگی کرده باشد.» مردی میپرسد: «چطور و با چه امیدی کنار آمدی، چطور از پس این مشکلات برآمدی؟» لبخند میزنم و میگویم: «به تاریکی قمری دارم» سر در نمیاورد، لبخند میزند و میرود.
این همه تشویق و استقبال از کتاب «کی فریاد ما را خواهد شنید؟» برایم دلگرمکننده بود. شرکتکنندگان در مراسم رونمایی کتاب، آدمهایی از ملیتها و کشورهای مختلف بودند. از افغانستان هم بودند. برای من قسمت که نوستالژی داشت این بود که در قلب پاریس کتابم را به زبان فارسی برای بعضی دوستانم با نوشتن « به امید آزادی» امضا کنم. زمانی که نوشتم به امید آزادی، دلم برای افغانستان تنگ شد. غم نبودن در سرزمین خودم و رونمایی از کتابم، رویای دیرینهام در کابل سراسر وجودم را گرفت و در همان چند ثانیه گویا پرتاب شدم به افغانستان.
جامعه سنتی، مذهبی و زنستیز، جایی که زنان نقششان با رضایت یا بدون رضایت، فقط به ارایه خدمات برای مردان خلاصه میشود. شب در بستر میخوابند و همسرانشان را باید راضی نگه دارند. صبح روز بعد هم که هوا روشن میشود، همه پی کار خود میروند. زنان دوباره در آشپزخانه و مردان در سر کار، هیچ کسی از خشونت علیه زنان سخن نمیگوید، گویی همه پذیرفتهاند که با زن باید خشونت کرد. مانند ضربالمثلی که معلوم نیست از کجا آمده اما بسیاری با آن آشنایی دارند که میگوید «زن یعنی بزن». این چرخه را اکثریت زنان جامعه، برای حفظ آبروی خانواده تحمل کردهاند.
دلم برای همان جامعهای شور زد که این روایتها را از آن گردآوری کردهام. هنگام نوشتنشان اشک ریختم. دل و نادل برای نوشتنشان بودم. با خودم کلنجار رفتم و در نهایت تصمیم گرفتم چاپ شوند. بمانند برای تاریخ، تا در آیندهها از آن درس بگیریم. چون باور دارم قصهها زمانی که مستند میشود میتواند کمکی باشد برای متوقف کردن چرخه خشونت. این داستانها از افغانستان بعد از حاکمیت دوباره طالبان نیست بلکه از دو دهه جمهوریت است که انتظار میرفت افغانستان جای بهتری برای زنان شده باشد؛ که نشد.
آنچه در این مدت کوتاه مواجه شدم استقبال گرم خوانندگان غربی بود. کتابها در همه کتابفروشیها به فروش رفت. هرچند کتاب با استقبال اجتماع افغانستان چه در داخل و چه در خارج مواجه شد اما از طرف دیگر با انبوهی از پیام و نظرهای مردم، عمدتا مردان مواجه شدم که حاوی آزار و اذیت جنسی بود. مخاطبانی که دغدغهشان کتاب نبود بلکه عکسی بود که من از خودم با کتاب نشر کرده بودم. عکس کاملا پوشیده بود اما نظریات و پیامهای مملو از فحش و ناسزاهای جنسیتزده بود که گویا من آبروی مردان افغانستان را با آنچه از خشونت حرف زدم در میان جامعه جهانی بردهام، یا اینکه آبروی اسلام و مسلمان افغانستان را با نوع پوششم بردهام. این حملات به خوانندگان غربی کتاب ثابت میکردند که در صورت دست یافتن این جماعت معترض به من، متن کتاب چقدر واقعی بود و حتی شاید فاجعه فرخنده تکرار میشد.
این داستانها در داخل افغانستان، برای جامعهای که خشونت را زندگی میکند و یا اعمال میکند شاید جذابیت زیادی نداشته باشد. چون میدانند اگر زنان خشونت پیدا و پنهان را بشناسند و یا روایت کنند موقعیت اجتماعی این شهروندان در خطر میافتد، پس همان بهتر که زنان سکوت کنند.
بسیاری میپرسیدند «چرا کتاب به زبان فارسی نشر نشده؟» میخواهم بگویم که در افغانستان کتابهای زنان و قصههای زنان خیلی خواننده ندارد. اما بله! این کتابها در غرب استقبال میشود. مردم جهان بیرون، میخواهند ببینند زنانگی در کشوری که زمان در آن متوقف شده و زن را کسی انسان بهحساب نمیآورد، چه حسی دارد. میخواهند بخوانند و بدانند زندگی زنان در افغانستان، یک کشور بهشدت سنتی و مذهبی چه رنگی دارد.
همچنان در افغانستان، کشوری که من از آن میآیم، سرانه کتابخوانی خیلی پایین است. فرهنگ کتابخوانی متاسفانه خیلی بالا نیست،اگر هم کسی کتاب بخواند، آن را نمیخرد، دنبال پیدیاف رایگان کتاب میگردد. من دهها پیام با آدرس دریافت کردم که وطنداران خارج نشین فرستادند و خواستند که برای شان کتاب بفرستم. و چون کتاب را نوشتهام هزینه پست را هم باید بپردازم. در حالی که مخاطبان غربی کتاب، هر کدام چند جلد کتاب میخرند، برای خود، آشنایان و حتی برای تحفه دادن به دوستان شان در مناسبتهای مختلف.
روی هم رفته خوشحالم که از وضعیت زنان در افغانستان، روایتها و مشاهدات را نوشتم. از کشوری میآیم که نام نویسنده زن به سختی شنیده میشود یا کار، فکر و خواستههای زنان، به شدت نادیده گرفته میشود. اما اینجا در غرب، مردم برای گرفتن امضای همان نویسنده صف میکشند.
در پی اعدام دو نفر در ولایت غزنی توسط طالبان، یوناما در واکنشی گفت که سازمان ملل به شدت با مجازات اعدام مخالف است.
یوناما از طالبان خواست به صورت فوری مجازات اعدام را لغو کند، چون با حق اساسی زندگی مغایرت دارد.
دادگاه عالی طالبان روز پنجشنبه، سوم حوت اعلام کرد که با تایید هبتالله آخندزاده، رهبر این گروه دو مرد را به اتهام قتل در ورزشگاهی در ولایت غزنی اعدام کرده است.
شاهدان عینی به افغانستان اینترنشنال گفتند که طالبان این دو نفر را در ورزشگاهی در مرکز شهر غزنی تیرباران کردند.
طالبان پارسال نیز یک مرد را در ولایت فراه در ملا عام تیرباران کرد.
اشرف غنی از زائران کعبه به خاطر این که گذاشتند او با «تمام فکر و ذکر» کعبه را طواف و مراسم صفا و مروه را انجام دهد، قدردانی کرد.
غنی در اکس نوشت که زائران و حجاج افغان از خواستهای خود برای دیدار و عکس با او صرفنظر کردند.
اشرف غنی روز پنجشنبه سوم حوت نوشت که سفر او به عربستان سعودی دو و نیم روزه بوده است.
رئیس جمهور پیشین افغانستان گفته طی این مدت مراسم مذهبی را در مکه و مدینه انجام داده است.
اشرف غنی بعد از دو سال و شش ماه پس از فرار از کابل، از امارات متحده عربی به عربستان سعودی رفت. این نخستین سفر او پس از فرار از افغانستان است.
او همچنین از مقامهای عربستان سعودی به دلیل «مهمانوازی» سپاسگزاری کرده است.
اشرف غنی گفته در جریان سفر عج عمره حادثه رانش کوه در ولایت نورستان مایه «غم و اندوه عمیق» او شده است.
آقای غنی ابراز امیدواری کرده است که دعاهای همه افغانها در مراسم حج به خاطر ارامش و ثبات، استقلال، مردم محور و تامین حقوق همه مردان و زنان افغان پذیرفته شود.