مقامهای امریکا و پاکستان درباره مبارزه با تروریسم گفتوگو کردند
رسانههای پاکستان از دیدار دونالد بلوم، سفیر امریکا در اسلامآباد و محسن نقوی، وزیر داخله پاکستان خبر دادند. بر اساس گزارشها، مقامهای هر دو کشور در این دیدار درباره مبارزه با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و گسترش همکاریها گفتوگو کردند.
در همین راستا قرار است بهزودی هیئتی از پولیس اسلامآباد برای آموزش و گسترش همکاری به نیویارک سفر کند.
به گزارش رسانههای پاکستانی، دونالد بلوم، سفیر امریکا و محسن نقوی، وزیر داخله پاکستان روز شنبه دیدار کردند.
مبارزه با تروریسم، تاکنون بارها محور دیدارهای مقامات امریکایی و پاکستانی بوده است. هر دو کشور ضمن نگرانی از گسترش تروریسم در منطقه و جهان، بر ضرورت همکاری دوجانبه تاکید میکنند.
پیشتر وزارت خارجه امریکا از حملات پاکستان علیه طالبان پاکستانی در خاک افغانستان حمایت کرد و گفت واشنگتن در مبارزه با تهدیدهای امنیتی در منطقه منافع مشترک دارد.
ارتش پاکستان اخیرا عملیات «عزم استحکام» را به منظور مبارزه علیه گروههای شبهنظامی در خیبرپختونخوا بهراه انداخته است.
با اینحال در دیدار تازه بین مقامهای امریکا و پاکستان، بار دیگر درباره همکاریهای متقابل در زمینه مبارزه علیه تروریسم گفتوگو شده است.
آقای نقوی در این دیدار همکاری واشنگتن با اسلامآباد را در زمینه ارتقای ظرفیت پولیس پاکستان مهم خواند.
در این دیدار درباره ضرورت حمایت از حقوق اقلیتها نیز گفتوگو شد. نقوی بار دیگر مدعی شد که همه اقلیتها در پاکستان از حقوق مساوی برخوردارند.
مقامات وزارت صحت غزه روز شنبه اعلام کردند که در حمله هوایی ارتش اسرائیل در یک اردوگاه آوارگان در نزدیک خان یونس در جنوب غزه، دستکم ۹۱ غیرنظامی کشته شدند.
اسرائیل میگوید که هدف این حمله محمد ضیف، یک فرمانده حماس بود.
وزارت صحت غزه گفته در این حمله حداقل ۹۱ فلسطینی کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند که بالاترین تلفات در هفتههای اخیر در این منطقه جنگزده بوده است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در یک کنفرانس خبری گفت که هنوز مشخص نیست ضیف کشته شده است یا خیر. اما او گفت که «در هر صورت، ما به تمامی رهبران حماس خواهیم رسید.»
حماس ادعای اسرائیل را رد کرد و گفت که این مرگبارترین حمله اسرائیل به غیرنظامیان در هفتههای اخیر بوده است.
ساکنان محلی گفتهاند که حمله شبیه یک زلزله بود. شیخ یوسف، یکی از ساکنان شهر غزه که در حال حاضر در منطقه المواسی بیخانمان است، گفت: «من حتی نمیتوانستم بگویم کجا هستم یا چه اتفاقی در حال رخ دادن است.»
او به رویترز گفت: «خیمه را ترک کردم و به اطراف نگاه کردم، همه خیمهها ویران شده بودند، قطعات بدن همهجا دیده میشد، زنان مسن روی زمین افتاده بودند و کودکان خردسال تکهتکه شده بودند.»
یک مقام نظامی اسرائیل به خبرنگاران گفت که هنوز در حال بررسی نتایج این حمله است.
ضیف از هفت حمله اسرائیل جان سالم به در برده است. او در لیست افراد تحت تعقیب اسرائیل به عنوان خطرناکترین فرماندهان نظامی حماس است و به گفته اسرائیل، مسئول قتل دهها اسرائیلی است.
مفتی نور ولی مسید، رهبر تحریک طالبان پاکستانی میگوید که عملیات عزم استحکام ارتش پاکستان نمیتواند این گروه را تضعیف کند.
او از رهبران احزاب سیاسی و مذهبی پاکستان به دلیل مخالفت با عملیات برنامهریزی شده ارتش پاکستان، قدردانی کرد.
مفتی نور ولی مسید روز شنبه (۲۳ سرطان) با انتشار پیامی، گفت که تحریک طالبان پاکستانی هزاران جنگجو و انتحاری دارد و قادر است در هرجایی پاکستان بر مراکز نظامی حملات گروهی انجام دهد. او عملیات ارتش پاکستان را بیبنیاد خواند و افزود که عزم استحکام نمیتواند این گروه را تضعیف کند.
مفتی نور ولی مسید ادعا کرد که تحریک طالبان پاکستان در سراسر کشور یک نیروی چریکی شکستناپذیر و یک ساختار منظم نظامی و استخباراتی دارد. او جنگ این گروه علیه ارتش پاکستان را «جهاد مقدس» عنوان کرد.
مفتی نور ولی مسید میگوید تحریک طالبان پاکستانی هیچ برنامه خارجی ندارد بلکه در مقابل «ظلم جنرالها و حاکمان پاکستانی» از خود دفاع میکند.
رهبر تحریک طالبان پاکستانی با اشاره به حوادث یازدهم سپتامبر در امریکا، گفت که مقامات وقت پاکستان با یک تلفن، ارزشهای اسلامی و قبیلهای را در بدل دالر فروختند و یک جنگ خطرناک را بر پشتونهای دو طرف مرز تحمیل کردند که به گفته او در نتیجه آن وضعیت آزاد مناطق قبایلی را از بین بردند و منابع طبیعی آن را تصرف کردند.
مفتی نور ولی اضافه کرد که این جنگ به آنها تحمیل شده است.
ارتش پاکستان بهتازگی عملیات عزم استحکام را برای سرکوب تحریک طالبان پاکستانی و سایر گروههای مسلح راهاندازی کرده است.
وزارت اطلاعات ایران اعلام کرد که یکی از طراحان اصلی انفجارهای کرمان به نام «عبدالله کویته» را به داخل این کشور منتقل کرده است.
معلوم نیست این فرد از کدام کشور به ایران منتقل شده است.
در دو انفجار ماه جدی پارسال در کرمان بیش از ۹۰ نفر کشته شدند.
بر بنیاد گزارش رسانههای دولتی ایران «اطلاعات دریافتی از این تروریست در کشف بسیاری از توطئههای تکفیریها، شناسایی دیگر عناصر اصلی و اماکن اختفای آنها در منطقه، نقش بسزایی ایفا کرده و همچنان مورد بهرهبرداری است».
وزارت اطلاعات ایران دستگیری عبدالله کویته را «از مهمترین دستاوردهای اخیر این وزارتخانه» خوانده است.
در دو انفجار در چهارمین مراسم سالگرد قاسم سلیمانی در ۱۳ جدی پارسال در شهر کرمان بیش از ۹۰ نفر کشته شدند. داعش مسئولیت این دو انفجار را به عهده گرفته است.
دادگاه پاکستان روز شنبه ۲۳ سرطان عمران خان، نخستوزیر سابق پاکستان و همسرش بشرا مانیکا را در پرونده ازدواج غیرقانونی برائت داد.
عمران خان یک روز پس از آن برائت گرفت که حزب او کرسیهای بیشتری در پارلمان کسب کرده و فشار بر دولت را تشدید کرد.
نعیم پنجوسه، وکیل مدافع عمران خان و همسرش بشرا مونیکا، در صفحه اکس خود نوشت: «عمران خان و بی بی صاحب تبرئه شدند».
حزب تحریک انصاف پاکستان در پی برائت گرفتن عمران خان از دادگاه گفت پس از این، هیچ پرونده دیگری علیه رهبر این حزب وجود ندارد تا او را در زندان نگه دارد.
عمران خان و بشرا مونیکا پنچ ماه پیش، از سوی دادگاه به دلیل رعایت نکردن فاصله زمانی قانونی بین طلاق بشرا از شوهر قبلی و ازدواج با عمران خان متهم شناخته شدند. دادگاه در آن زمان این زوج را به دلیل نقض قوانین اسلامی به هفت سال زندان محکوم کرد.
تا هنوز مشخص نیست که عمران خان و همسرش پس از برائت گرفتن از دادگاه اسلامآباد از زندان آزاد میشوند یا خیر، اما حزب او ادعا کرده است که دیگر اتهامی علیه عمران خان وجود ندارد و باید از زندان آزاد شود.
گفته میشود که هر چهار حکم زندانی که عمران خان پیش از انتخابات دریافت کرده بود اکنون لغو یا تعلیق شده است. پیش از این عمران خان از اتهام افشای اسناد محرم دولتی نیز تبرئه شد و دو حکم باقی مانده علیه او نیز تعلیق شده است.
از سویی هم دادگاه پاکستان هفته گذشته وثیقه او را در رابطه پرونده خشونتی که در اعتراضات به دستگیری او به تأسیسات نظامی حمله شده بود نیز، لغو کرد.
در همین حال، حزب تحریک انصاف هشدار داد که نگه داشتن عمران خان در زندان بهرغم تصمیم روز شنبه دادگاه، منجر به بحران سیاسی دیگری در این کشور خواهد شد.
بنا به سخنی رایج در افواه عمومی، در نظامهای دموکراتیک، مسئولان دولت قبلی پس از شکست در انتخابات به خانه میروند و در نظامهای غیردموکراتیک به زندان.
صبح روز بعد از انتخابات پارلمانی اخیر در بریتانیا، جرمی هانت که سالها در دولتهای محافظهکار در راس وزارتخانههای مهمی همچون وزارت خزانهداری قرار داشت، در پیامی ضمن پذیرش شکست حزب متبوع خود خطاب به فرزندانش چنین گفت: «شاید به نظر برسد که امروز که از داونینگاستریت بیرون میرویم، روز بدی برای خانواده ما باشد اما اینطور نیست. ما فوقالعاده خوششانس هستیم که در کشوری زندگی میکنیم که چنین تصمیماتی نه با انفجار بمب یا شلیک گلوله، بلکه توسط هزاران شهروند معمولی اتخاذ میشود که در صلح و آرامش در مربعی روی یک تکهکاغذ ضربدر میزنند.»
جالب اینکه پیش از فرا رسیدن ساعت یک بعد از ظهر همان روز، کییر استارمر، نخستوزیر جدید، به ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگاستریت نقل مکان کرده بود.
این جابهجایی سریع و بیدردسر مستاجران اقامتگاه نخستوزیری بریتانیا حاکی از نوعی «ثبات» و «فقدان ابهام در انتقال قدرت» در قدیمیترین دموکراسی جهان است.
این امر عمدتا ثمره نظام انتخاباتی بریتانیا است که از قاعده «نخستگزینی» (پیروزی یک نامزد حائز آرای بیشتر و نه لزوما دارای اکثریت آرا) در هر حوزه انتخاباتی پیروی میکند.
اگر نظام خودکامه بلاروس را نادیده بگیریم، میتوان گفت که بریتانیا تنها کشور عضو «شورای اروپا» است که نوعی نظام «نمایندگی تناسبی» (انتخاب چند نماینده در هر حوزه بنا بر نوعی قاعده تناسبی) در آن وجود ندارد.
نظام انتخاباتی بریتانیا تصویر فراگیری از افکار عمومی در این کشور ارائه نمیدهد.
نخستگزینی بهتر است یا نمایندگی تناسبی؟
همانطور که آدام شوورسکی در کتاب «چرا باید به انتخابات بها داد» (۲۰۱۸) میگوید، نخستگزینی به نوعی نظام دوحزبی میانجامد که در آن قدرت بین دو حزب بزرگ دست به دست میشود و احزاب کوچک به حاشیه رانده میشوند.
به عبارت دیگر، در این صورت معمولا یکی از دو حزب بزرگ میتواند اکثریت کرسیهای پارلمان را به دست آورد و بدون نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب دولت تشکیل دهد و حکمرانی کند.
بنابراین عجیب نیست که در یکصد سال گذشته تعداد مواردی که انتخابات پارلمانی بریتانیا به تشکیل سریع دولتی تکحزبی نینجامیده، از انگستان یکدست تجاوز نکرده است.
اما نمایندگی تناسبی به نوعی نظام چندحزبی میانجامد که در آن اغلب هیچ حزبی اکثریت کرسیهای پارلمان را به دست نمیآورد و در نتیجه، به قول شوورسکی، «یا دولت اکثریتی متشکل از چند حزب با اهداف ناهمگون تشکیل میشود یا دولت اقلیت (که شاید باز هم ائتلافی باشد) مجبور میشود برای تصویب هر قانون اکثریت آرای پارلمانی را کسب کند».
جان هنلی، روزنامهنگار بریتانیایی، یادآوری میکند آخرین باری که دولتی تکحزبی هالند را اداره کرد در سال ۱۸۷۹ بود و آلمان و سویدن نیز به ترتیب از دهه ۱۹۶۰ و دهه ۱۹۷۰ از سوی دولتهای ائتلافی اداره شدهاند.
بنابراین، هر چند نظامهای مبتنی بر نمایندگی تناسبی، به قول شوورسکی، «نمونه بارزتری از کل جامعه» به شمار میروند و «تصویر فراگیرتری از افکار عمومی» ارائه میکنند اما اغلب از «انتقال سریع قدرت» و «ثبات» (دو ویژگی متمایز نظامهای مبتنی بر نخستگزینی) بیبهرهاند زیرا در این نظامها تشکیل دولت معمولا محتاج چانهزنی و مصالحه و ائتلاف موقت میان احزابی با اهداف متفاوت است.
این امر نه تنها زمانبر است و جامعه را مدتی در ابهام و بلاتکلیفی نگه میدارد (مثل آلمان و سوئد)، بلکه ممکن است به دولتهای کوتاهمدت بینجامد (مثل هالند و بلجیم).
آیا واقعا جامعه بریتانیا به چپ چرخیده است؟
نباید از یاد برد که هرچند نظام انتخاباتی بریتانیا «ثبات» و «انتقال سریع قدرت» را تضمین میکند اما «تصویر فراگیری از افکار عمومی» در این کشور ارائه نمیدهد.
با اندکی تامل درباره نتایج انتخابات پارلمانی اخیر میتوان گفت که این نه «جامعه|» بلکه مجلس عوام و در نتیجه دولت بریتانیا است که به چپ چرخیده است.
در انتخابات اخیر، حزب کارگر ۳۴ درصد از آرا و ۶۳ درصد از کرسیها، حزب محافظهکار ۲۴ درصد از آرا و ۱۹ درصد از کرسیها و حزب راست افراطی «اصلاح» ۱۴ درصد از آرا و کمتر از یک درصد از کرسیهای مجلس عوام را به دست آوردند.
در نظامهای انتخاباتی مبتنی بر «نخستگزینی»، میان درصد آرا و درصد کرسیهای یک حزب تناسبی وجود ندارد. کسب ۴۱۱ کرسی به وسیله حزب کارگر، ۱۲۱ کرسی توسط حزب محافظهکار و تنها پنج کرسی از سوی حزب راست افراطی «اصلاح»، معلول همین عدم تناسب فاحش است.
به عبارت دیگر، حزب کارگر برای کسب هر کرسی فقط نیازمند ۲۴ هزار رای بوده و حزب محافظهکار برای به دست آوردن هر کرسی به ۵۶ هزار رای احتیاج داشته؛ در حالی که به دست آوردن هر کرسی برای حزب «اصلاح» مستلزم کسب ۸۰۰ هزار رای بوده است زیرا چهار میلیون رای این حزب تنها پنج کرسی برای آن به ارمغان آورد!
نظام انتخاباتی بریتانیا اجازه نمیدهد حزب «اصلاح» تعداد کرسیهای پارلمانی خود را به میزان چشمگیری افزایش دهد.
از مقایسه نظام انتخاباتی بریتانیا با ایتالیا و آلمان چه میآموزیم؟
تیموتی گارتون اش، استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد، از حزب «اصلاح» با عناوین کنایهآمیزی مثل «برادران انگلستان» و «آلترناتیو برای انگلستان» یاد کرده است تا بر وجوه تشابه میان دغدغههای فرهنگی، اقتصادی و مهاجرتی این حزب و دو حزب راست افراطی «برادران ایتالیا» و «آلترناتیو برای آلمان» تاکید کند.
در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۲، حزب «برادران ایتالیا» با کسب ۱۱۸ کرسی از ۴۰۰ کرسی مجلس نمایندگان پیشتاز شد و در ائتلاف با سه حزب دیگر، راستگراترین دولت ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم را تشکیل داد.
انتخابات مجلس نمایندگان ایتالیا مبتنی بر نوعی نظام «تناسبی ترکیبی» است که تکلیف ۶۳ درصد از کرسیهایش را قاعده «نمایندگی تناسبی» تعیین میکند.
در انتخابات سال ۲۰۲۲، «برادران ایتالیا» ۲۶ درصد از کل آرا را کسب کرد که ۶۹ کرسی را بر اساس قاعده «نمایندگی تناسبی» برای این حزب به ارمغان آورد.
دیگر کرسیهای این حزب بر اساس قاعده «نخستگزینی» به دست آمد که در اینجا به آن پرداخته نمیشود.
اگر نظام انتخاباتی بریتانیا شبیه ایتالیا بود، حزب «اصلاح» که در انتخابات اخیر ۱۴ درصد از کل آرا را کسب کرده است به جای پنج کرسی فعلی، دستکم ۵۷ کرسی به دست میآورد و بر همین قیاس از تعداد کرسیهای دو حزب بزرگ نیز کاسته میشد.
ناگفته پیداست که در این صورت این حزب راست افراطی به بازیگر بسیار مهمتری در مجلس عوام و سیاست رسمی بریتانیا تبدیل میشد.
در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۲ آلمان که مبتنی بر نوعی نظام پیچیده «تناسبی ترکیبی» است، حزب «آلترناتیو برای آلمان» ۷۷ کرسی از ۷۳۴ کرسی بوندستاگ را به دست آورد.
با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که سهم این حزب از کل کرسیها (۱۰/۵ درصد) متناسب است با سهم آن از کل آرا (۱۰/۳ درصد). این در حالی است که میان سهم حزب «اصلاح» از کل آرا در انتخابات پارلمانی اخیر بریتانیا (۱۴ درصد) و سهم آن از کل کرسیها (کمتر از یک درصد) هیچ تناسبی وجود ندارد.
به عبارت دیگر، صرفا از طریق مقایسه ترکیب مجلس عوام بریتانیا با بوندستاگ آلمان یا مجلس نمایندگان ایتالیا نمیتوان گفت که «جامعه» بریتانیا به «چپ» چرخیده است.
بیتردید اگر در بریتانیا هم به جای نظام انتخاباتیِ مبتنی بر «نخستگزینی»، نوعی نظام «تناسبی ترکیبی» حاکم بود اکنون شاهد ظهور حزب راست افراطی نسبتا قدرتمندی در پارلمان این کشور بودیم.
آیا باید نظام انتخاباتی بریتانیا را تغییر داد؟
با توجه به عدم تناسب میان سهم احزاب از آرا و سهم آنها از کرسیهای مجلس عوام بریتانیا، عجیب نیست که براساس نتایج نظرسنجی موسسه معتبر «یوگاو» که در ۲۹ جنوری ۲۰۲۴ منتشر شد، ۴۵ درصد از بریتانیاییها خواهان تغییر نظام انتخاباتی پارلمانی این کشور به نوعی نظام مبتنی بر «نمایندگی تناسبی» هستند، در حالی که تنها ۲۶ درصد از حفظ نظام انتخاباتیِ کنونی حمایت میکنند.
نظام انتخاباتی بریتانیا ثبات و انتقال سریع قدرت را تضمین میکند
زویی ویلیامز، روزنامهنگار بریتانیایی، به این واقعیت اشاره میکند که گرچه در دهههای اخیر نظام انتخاباتی مبتنی بر «نخستگزینی» از ورود احزاب نژادپرستی نظیر «جبهه ملی» و «حزب ملی بریتانیا» به مجلس عوام جلوگیری کرده اما نه تنها نیروی بسیجکننده بیگانههراسی و مهاجرستیزی در بریتانیا کاهش نیافته بلکه چنین عناصری به گفتمان رایج سیاسی در این کشور نیز نفوذ کرده است.
همچون بعضی دیگر، ویلیامز نیز عقیده دارد اگر نظام انتخاباتی بریتانیا به نوعی نظام مبتنی بر «نمایندگی تناسبی» تغییر کند، راستگرایان افراطی از حاشیه به مرکز سیاست راه خواهند یافت و دیگر نخواهند توانست خود را قربانی جلوه دهند و به مرور حنایشان رنگ خواهد باخت و دموکراسی تقویت خواهد شد.
اما تجربه دیگر کشورهای غربی از جمله آلمان و فرانسه، نشان میدهد هموار کردن راه برای افزایش فعالیت قانونی احزاب راست افراطی در عرصه سیاست رسمی (مثلا در پارلمان) نه تنها به کاهش تدریجیِ محبوبیتِ آنان و تقویت دموکراسی نمیانجامد بلکه به عادیسازی نظراتشان منتهی میشود و احزاب راستِ سنتی و میانهرو را ترغیب میکند برای موفقیت در جلب آرا، تا اندازهای از سیاستهای احزاب راست افراطی تقلید کنند.
راهحل بحران دموکراسی چیست؟
نایجل فاراژ، رهبر حزب «اصلاح»، پیش از انتخابات اخیر بریتانیا تاکید کرده بود که هدف از تشکیل این حزب، موفقیت در انتخابات سال ۲۰۲۹ است.
نتایج جدیدترین نظرسنجی «یوگاو» که ۱۰ جون ۲۰۲۴ منتشر شد نیز حاکی از آن است که ۴۷ درصد از اعضای حزب محافظهکار بریتانیا خواهان ادغام این حزب با حزب «اصلاح» هستند. در نتیجه، حتی اگر نظام انتخاباتی بریتانیا تغییر نکند و تکیه بر قاعده «نخستگزینی» اجازه ندهد حزب «اصلاح» تعداد کرسیهای پارلمانی خود را به میزان چشمگیری افزایش دهد، در این صورت تداوم وضعیت فعلی به احتمال زیاد حزب محافظهکار را بیش از پیش به راست متمایل خواهد کرد.
رومن کرزناریچ، نویسنده کتاب «جد خوب: چگونه در دنیای کوتهبین دوراندیش باشیم» (۲۰۲۰)، به درستی میگوید که ریشه بحران کنونی دموکراسی را باید در امری فراتر از نظامهای انتخاباتی جست.
در واقع، کوتهبینیِ سیاسی و فقدان دوراندیشی سبب شده است تا احزاب و سیاستمداران اغلب منافع کوتاهمدت خود (مثلا پیروزی در انتخابات بعدی) را بر منافع بلندمدت همگانی ترجیح دهند و هزینههای سنگینی را بر دوش بخشهای بزرگی از جامعه تحمیل کنند.
پیامد این کوتهبینی سیاسی چیزی نیست جز خشم و نارضایتی گستردهای که به بازار پوپولیسم رونق بخشیده است.
با وجود این، کرزناریچ به نقل از میلتون فریدمن، اقتصاددان پرآوازه، میگوید: «فقط بحران، خواه واقعی یا خیالی است که به تغییر حقیقی میانجامد.»
بنابراین هنوز میتوان امیدوار بود که به لطف دوراندیشی، بحران کنونی دموکراسی سرانجام به بازآفرینی دموکراسی بینجامد.