خان محمد، عضو طالبان که دو بار در امریکا به حبس ابد محکوم شد، کیست؟
خان محمد، عضو طالبان که با دو شهروند امریکایی تبادله و از زندان آزاد شد در ایالات متحده به حبس ابد محکوم شده بود. او در ۲۲ دسامبر ۲۰۰۸ در دادگاه منطقهای کلمبیا به اتهام جرایم مرتبط با «مواد مخدر و تروریسم مواد مخدر» به دو دوره حبس ابد محکوم شد.
طالبان تایید کرد خان محمد از سوی محاکم امریکا به حبس ابد محکوم شده بود و مدت حبس خود را در ایالت کالیفرنیا سپری میکرد.
این عضو طالبان با دو شهروند امریکایی در آخرین ساعات ریاست جمهوری جو بایدن، رئیسجمهور پیشین امریکا تبادله شد.
در آخرین هفتههای حضور بایدن در کاخ سفید گزارشهای منتشر شد که ایالات متحده در حال مذاکره با طالبان است تا زندانیان امریکایی را آزاد کند. پیش از این گفته شده بود که طالبان در ازای آزادی شهروندان امریکایی، خواهان رهایی محمد رحیم افغانی، دستیار پیشین اسامه بن لادن، از زندان گوانتانامو شده است.
جو بایدن در روزهای پایانی حضورش در کاخ سفید با خانوادههای سه شهروند امریکایی شامل رایان کوربت، جورج گلزمن و محمود حبیبی گفتوگو کرد.
خان محمد در سال ۲۰۰۸ زمانی که در امریکا به حبس ابد محکوم شد ۳۸ ساله بود. وزارت دادگستری امریکا میگوید خان محمد، عضو طالبان توسط کالین کولار کوتلی، قاضی منطقهای ایالات متحده به طور همزمان به دو حبس ابد محکوم شد.
وزارت خارجه طالبان گفته او در نتیجه مذاکرات طولانی میان طالبان و امریکا با اتباع امریکایی تبادله و از زندان آزاد و به افغانستان فرستاده شد. این گروه درباره شهروندان امریکایی جزئیاتی نداده است. سیانان گزارش داد که رایان کوربت و ویلیام مکنتی، دو شهروند امریکایی با خان محمد تبادله و از بند این گروه رها شدهاند.
خان محمد پس از یک محاکمه هفت روزه با حضور هیئت منصفه به دلیل یک فقره توزیع یک کیلوگرام یا بیشتر هروئین، و یک مورد تروریسم مواد مخدر، یعنی وارد کردن آن به ایالات متحده و فروش آن به منظور استفاده در فعالیتهای تروریستی، محکوم شد.
جهادی خشن و قاچاقچی مواد مخدر
خان محمد در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶ در نزدیکی جلالآباد، مرکز ولایت ننگرهار افغانستان دستگیر شد. او در نوامبر ۲۰۰۷ از افغانستان به ایالات متحده منتقل شد.
متیو فردریش، دستیار سرپرست دادستان کل بخش جنایی امریکا، آن زمان گفته بود: «خان محمد که یک جهادی خشن و قاچاقچی مواد مخدر بود، قصد داشت تا سربازان امریکایی در افغانستان را با استفاده از راکت بکشد.»
او تاکید کرده بود که حبس ابد برای خان محمد با شدت جنایاتی که او به خاطر آنها محکوم شده است مطابقت دارد.
آن زمان میشل لئونهارت، سرپرست اداره مبارزه با مواد مخدر امریکا گفته بود پیگرد قانونی خان محمد نشان دهنده توانایی و عزم اداره مبارزه با مواد مخدر این کشور برای رفتن به گوشه و کنار جهان برای محاکمه تروریستهای مواد مخدر است که به دنبال آسیب رساندن به امریکاییها هستند.
وزارت دادگستری امریکا میگوید که تحقیقات درباره خان محمد در آگست ۲۰۰۶ زمانی آغاز شد که یک دهقان افغان با نام مستعار «جاوید» به مأموران اداره مبارزه با مواد مخدر مراجعه کرد. این کشاورز افغان اطلاعاتی را در اختیار ماموران مبارزه با مواد مخدر قرار داد که نشان میداد طالبان در پیشاور پاکستان تلاش کردند تا او را برای انجام یک حمله راکتی بر میدان هوایی جلالآباد، تاسیساتی که به طور مشترک توسط نیروهای ایالات متحده و ناتو در ولایت ننگرهار افغانستان استفاده میشد، استخدام کنند.
براساس اطلاعاتی که وزارت دادگستری امریکا منتشر کرده، طالبان هماهنگ کننده عملیات محلی خود را خان محمد معرفی کردند. به گفته این وزارت، خان محمد آن زمان در ولسوالی چپرهار ولایت ننگرهار یک متنفذ بود و جاوید با او آشنایی داشت.
این کشاورز افغان با موافقت ماموران مبارزه با مواد مخدر با استفاده از دستگاه ضبط، با خان محمد دیدار کرد. خان محمد در این دیدار در مورد حملات قبلی خود به موترها و تأسیسات دولتی صحبت کرد و تأیید کرد که از طرح حمله به میدان هوایی جلالآباد آگاه است.
خان محمد همچنین در این دیدار با جاوید (کشاورز) در مورد دستیابی راکتها و مهمات دیگر برای انجام حملات به امریکاییها، سایر غربیها و افغانهایی که با آنها همکاری میکردند، گفتوگو کرد.
وزارت دادگستری امریکا بخشی از سخنان ضبط شده خان محمد را منتشر کرده است که میگوید «امریکاییها کافر هستند و جهاد علیه آنها مجاز است. اگر مجبور شویم موشکها را به سمت میدان هوایی شلیک کنیم، این کار را انجام میدهیم و اگر فرودگاه نباشد، هر کجا که مستقر باشند، ما به پایگاه آنها نیز شلیک خواهیم کرد.»
خان محمد گفته بود که آنها علیه غربیها و متحدان افغان آن باید از مینها نیز استفاده کنند.
خان محمد به جاوید گفته بود «انشاءالله ما و شما به جهاد خود ادامه خواهیم داد.»
وزارت دادگستری امریکا بخشهای از سخنان خان محمد را منتشر کرده است. به گفته این وزارت او در گفتوگوهای بعدی، در مورد نیاز به دستیابی به راکت، جلسات برنامهریزی شده با سایر اعضای طالبان، و نیاز به حذف «کافران» حرف زده است.
وزارت دادگستری امریکا میگوید که خان محمد تایید کرده بود که در قاچاق تریاک و هروئین دست داشته است.
او در طول سلسله مکالمات ضبط شده، موافقت کرده بود که به عنوان دلال برای خرید تریاک عمل کند. او گفته بود که فروشنده تریاک را انتخاب میکند و از طرف جاوید مذاکره خواهد کرد.
به گفته وزارت دادگستری امریکا، خان محمد در اواسط سپتامبر ۲۰۰۶ جاوید را به خانه یک فروشنده تریاک همراهی کرد. این وزارت گفته است در نوار ویدئویی که در دادگاه نشان داده شد، خان محمد در حال بازرسی تریاک، رسیدگی به مذاکرات و کمک به جاوید در خرید ۱۱ کیلوگرام دیده شد.
این محموله تریاک برای تبدیل به هروئین جهت وارد کردن به ایالات متحده در نظر گرفته شده بود. خان محمد در این مورد گفته بود «خداوند همه کافران را به اجساد مرده تبدیل کند.»
وزارت دادگستری امریکا افزوده است که خان محمد پس از خرید تریاک، تمایل خود را برای فروش هروئین که به امریکا صادر خواهد شد نیز ابراز کرده بود.
او در زمانهای مختلف گفته بود که «جهاد از زمانی که محمولههای هروئین را به امریکا میفرستند انجام خواهد شد.»
این عضو طالبان تاکید کرده بود «خدا همین حالا آنها را از بین ببرد و ما آنها را نیز از بین خواهیم برد. چه از طریق تریاک باشد و چه با تیراندازی. این هدف مشترک ماست...»
وزارت دادگستری امریکا گفته است که در جریان محاکمه خان محمد، اسنادی به دادگاه ارایه شد که نشان میداد طالبان در اواخر دور اول رژیم خود تسهیل کننده تروریسم بودند.
ماموران اداره مبارزه با مواد مخدر در دادگاه شهادت دادند که طالبان در هر مرحله از تولید و حمل و نقل تریاک/ هروئین نقش محوری را بر عهده داشتند.
خان محمد پس از بازگشت به افغانستان از زندگی در زندانهای امریکا ابراز رضایت کرد. او گفت که مقامهای برای آزادی او تلاش کردند.
هر چهار سال، در تاریخ ۲۰ جنوری، امریکا شاهد مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید و انتقال مسالمتآمیز قدرت است. این روز مملو از سنتها، نمادها و لحظات دیدنی است. اما دقیقاً در این روز چه اتفاقهایی میافتد؟
در اینجا رویدادهای مهم روز تحلیف را با جزئیات جذاب تاریخی آن مرور میکنیم.
صبح مراسم تحلیف: دیدار تشریفاتی و حرکت بهسوی کانگرس
مراسم با یک دیدار رسمی آغاز میشود؛ رئیسجمهور منتخب و رئیسجمهور پیشین در کاخ سفید بهطور کوتاه دیدار میکنند. این دیدار نماد احترام به سنت انتقال مسالمتآمیز قدرت است. پس از آن، هر دو رهبر راهی ساختمان کانگرس میشوند. معاون رئیسجمهور منتخب و معاون پیشین نیز در یک کاروان جداگانه آنها را همراهی میکنند.
نکات تاریخی جالب:
· این سنت در سال ۱۸۳۷ آغاز شد، زمانی که اندرو جکسن و مارتین ون بورن با یک کالسکه ساخته شده از چوب کشتی تاریخی U.S.S. Constitution به ساختمان کانگرس رفتند.
· رؤسای جمهوری مانند اندرو جانسن (۱۸۶۹)، ریچارد نیکسن (۱۹۷۴) و دونالد ترامپ (۲۰۲۱) این سنت را نادیده گرفتند و در مراسم تحلیف جانشینان خود شرکت نکردند.
مراسم سوگند معاون رئیسجمهور
با رسیدن کاروان به محل برگزاری، مراسم در سمت غربی ساختمان کانگرس آغاز میشود. معاون رئیسجمهور منتخب در جایگاه مخصوص قرار گرفته و سوگند یاد میکند. متن سوگند او همان متنی است که سناتورها، اعضای کانگرس و مقامهای نظامی نیز با آن سوگند یاد میکنند.
نکات تاریخی جالب:
· تا پیش از سال ۱۹۳۷، مراسم سوگند معاون رئیسجمهور در داخل سالن سنای کانگرس برگزار میشد. انتقال این رویداد به فضای عمومی مقابل کانگرس، نمادی از افزایش اهمیت سیاسی معاون رئیسجمهور بهعنوان چهرهای کلیدی در حکومت است.
· کامالا هریس در سال ۲۰۲۱ بهعنوان اولین زن، اولین فرد رنگینپوست، و اولین فرد با تبار آسیای جنوبی سوگند یاد کرد و تاریخساز شد.
مراسم سوگند رئیسجمهور
لحظه اوج مراسم حوالی ساعت ۱۲ ظهر اتفاق میافتد؛ رئیسجمهور منتخب متن ۳۵ کلمهای سوگند را که بعد از قاضی ارشد دیوان عالی تکرار میکند:
"من بهطور جدی سوگند یاد میکنم که وظایف ریاستجمهوری ایالات متحده را با صداقت انجام دهم و همه توانم را برای حفظ، حمایت و دفاع از قانون اساسی ایالات متحده بهکار گیرم."
نکات تاریخی جالب:
· مراسم سوگند جرج واشنگتن، اولین رئیسجمهور امریکا در تاریخ ۳۰ اپریل ۱۷۸۹ در شهر نیویارک در برگزار شد. نیویارک در آن زمان نخستین پایتخت رسمی ایالات متحده بود.
· اولین مراسم تحلیف که از طریق رادیو پخش شد، سوگند کلوین کولیج در سال ۱۹۲۵ بود. مراسم تحلیف هری ترومن در سال ۱۹۴۹ اولین باری بود که مراسم از این نوع بود که بهصورت زنده از تلویزیون پخش شد. همچنین در سال ۱۹۹۷، مراسم سوگند بیل کلینتن بهعنوان نخستین مراسم تحلیف در تاریخ امریکا از طریق اینترنت بهگونه زنده پخش شد.
· لیندون بی. جانسون در تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، پس از ترور جان اف. کندی، در داخل هواپیمای ریاستجمهوری Air Force One سوگند یاد کرد. قاضی سارا هیوز اولین زنی بود که این مراسم را اجرا کرد.
· در سال ۲۰۰۹، مراسم تحلیف باراک اوباما با حضور ۱.۸ میلیون نفر، پرجمعیتترین مراسم تحلیف تاریخ امریکا بود.
سخنرانی افتتاحیه
پس از ادای سوگند، رئیسجمهور جدید سخنرانی افتتاحیه خود را ایراد میکند. این سخنرانی معمولاً نقشه راه رئیسجمهور برای اداره کشور است و پیام اتحاد و امید را بیان میکند.
نکات تاریخی جالب:
· کوتاهترین سخنرانی: سخنرانی دوم جرج واشنگتن در سال ۱۷۹۳—فقط ۱۳۵ کلمه.
· طولانیترین سخنرانی: سخنرانی ویلیام هنری هریسن در سال ۱۸۴۱—۸,۴۴۵ کلمه. او این سخنرانی را در هوای سرد و بدون لباس گرم ایراد کرد و یک ماه بعد بهدلیل سینهبغل درگذشت.
نقلقولهای بهیادماندنی:
· آبراهام لینکلن (۱۸۶۵): "با کینه نسبت به هیچکس و با مهربانی برای همه..."
· فرانکلین روزولت (۱۹۳۳): "تنها چیزی که باید از آن بترسیم، خودِ ترس است."
· جان اف. کندی (۱۹۶۱): "نگویید کشور برای شما چه میکند؛ بگویید شما برای کشورتان چه میکنید."
خروج افتخاری رئیسجمهور پیشین
پس از مراسم سوگند، رئیسجمهور و بانوی اول پیشین ساختمان کانگرس را ترک کرده و زندگی پس از ریاستجمهوری را آغاز میکنند. در سالهای اخیر، آنها معمولاً با هلیکوپتر از محوطه کانگرس خارج شده و از سوی رئیسجمهور جدید بدرقه میشوند.
مراسم امضای اسناد رسمی
رئیسجمهور جدید به اتاق رئیسجمهور در نزدیکی سالن سنا میرود و اسناد رسمی مربوط به معرفی مقامات جدید و برخی دستورات اجرایی را امضا میکند. این سنت از سال ۱۹۸۱ با رونالد ریگان آغاز شد.
نکته تاریخی جالب:
· پیش از اصلاحیه بیستم قانون اساسی، رؤسای جمهور آخرین شب دوره کاری خود را در کانگرس میگذراندند تا آخرین مصوبات را امضا کنند.
ضیافت چاشت مراسم تحلیف
رئیسجمهور و معاون او به سالن مجسمههای کانگرس برای ضیافت چاشت دعوت میشوند. این ضیافت معمولاً شامل غذاهایی میشود که الهام گرفته از ایالتهای محل تولد یا اقامت رئیسجمهور و معاون او اند. علاوه بر رئیسجمهور، معاونش و خانوادههایشان، رهبران کانگرس و دیگر مهمانان نیز در این مراسم حضور دارند. این ضیافت پررنگ شامل سخنرانیها و تحایفی برای رئیسجمهور جدید نیز میشود.
رژه مراسم تحلیف
پس از مراسم چاشت، رئیسجمهور و معاون او از نیروهای نظامی در محوطه کانگرس دیدار میکنند و سپس رژه بزرگی از خیابان پنسیلوانیا تا کاخ سفید برگزار میشود. این رژه به رهبری رئیسجمهور جدید و همراهانش شامل دستههای موسیقی نظامی، گروههای فرهنگی و نمایشهای نمادین است.
نکات جالب تاریخی:
· گروه موسیقی نیروی دریایی، معروف به President’s Own از مراسم تحلیف توماس جفرسن در سال ۱۸۰۵ به بعد در تمام مراسم حضور داشته است.
· در سال ۱۸۴۱، در رژه تحلیف ویلیام هریسن برای اولین بار از ارابههای تزئین شده استفاده شد.
· در سال ۱۸۶۵، سربازان افریقایی-امریکایی برای اولینبار در رژه تحلیف آبراهام لینکلن شرکت کردند.
جشنهای عصرانه
مراسم تحلیف با جشنهای رسمی و مراسم رقص به پایان میرسد. این جشنها فرصتی برای مردم و رئیسجمهور جدید است تا آغاز دوره کاری رئیسجمهور را جشن بگیرند.
چالشها در شرایط بحرانی:
در برخی سالها، جشنهای عصرانه و مراسم تحلیف با بحرانهایی مانند جنگ یا بیماریهای فراگیر مواجه شده است:
· ۲۰۲۰: مراسم تحلیف جو بایدن به دلیل همهگیری ویروس کرونا محدود شد. بهجای برنامههای بزرگ و پرازدحام، مراسم با رعایت تدابیر بهداشتی بدون حضور تماشاچیان زیاد برگزار شد.
· ۱۹۴۵: فرانکلین روزولت بهدلیل شرایط جنگ جهانی دوم، مراسم تحلیف ریاستجمهوری خود را بهصورت ساده در محوطه کاخ سفید برگزار کرد.
روز تحلیف، نمادی از تعهد پایدار امریکا به دموکراسی در این کشور محسوب میشود. از دیدار صبگاهی در کاخ سفید تا مراسم سوگند، رژه و جشنها، هر رویداد بخشی از تاریخ این روز را به نمایش میگذارد. هرچند هر مراسم تحلیف ویژگیهای خاص خود را دارد، اما همه آنها یک پیام مشترک دارند: ادامه انتقال مسالمتآمیز قدرت با رای مردم.
منابع محلی از ولایتهای شرقی افغانستان گزارش دادند که پس از به قدرت رسیدن طالبان، سلفیها در کنار سایر فرقههای مذهبی در افغانستان با محدودیت مواجه شدهاند.
منابع میگویند طالبان تصمیم گرفته است روحانیون سلفی را از امامت مساجد برکنار کند.
محدودیت بر سلفیان چیست؟
یکی از این محدودیتهای طالبان بر سلفیها این است که هیچ سلفیمذهبی نمیتواند در مساجد یا مکانهای دیگر امام جماعت شود.
منابع به افغانستان اینترنشنال گفتهاند که طالبان به سلفیها توصیه کرده است که «رفعالیدین» نکنند و همچنین بعد از سوره فاتحه در نماز با صدای بلند «آمین» نگویند.
رفعالیدین به معنای بلند کردن دستها در نماز هنگام گفتن تکبیر است. این عمل در میان پیروان برخی مذاهب اسلامی رایج است، اما درباره وجوب یا توصیه آن میان فرقههای فقهی اختلافنظر وجود دارد.
طالبان که اکثراً پیرو مذهب حنفی هستند مخالف رفعالیدین و آمین گفتن به صدای بلند در وقت نماز هستند.
منابع همچنین گفتهاند که علاوه بر این، برخی مراکز و گروههای تبلیغی سلفی نیز تحت محدودیتهای طالبان قرار گرفته و به آنها توصیه شده است که از تبلیغ سلفیت به مردم خودداری کنند.
سلفیها در ولایتهای شرقی افغانستان بیشتر از سایر مناطق حضور دارند. ولایت کنر از مراکز اصلی سلفیان در شرق افغانستان موقعیت دارد.
از سلفیها در افغانستان به نامهای مختلفی یاد میشود. برخی این فرقه مذهبی را «اهل حدیث» میخوانند و برخی دیگر آنها را به نام «وهابیها» میشناسند.
پیشوای سلفیان در افغانستان کیست؟
در زمان حکومت داوود خان، سلفیها تبلیغات خود را در ولایت کنر آغاز کردند و حتی برخی مدارس خاص برای آموزش مذهب سلفی ایجاد کردند.
در آن زمان، تاثیر پنجپیریان بیشتر بود و برخی از علمای سلفی از مدارس پنجپیری فارغالتحصیل شده بودند.
در میان این علمای دینی، یکی از آنها شیخ جمیلالرحمان بود که در آن زمان به نام مولوی محمد حسین شناخته میشد.
شیخ جمیلالرحمان در ننگلام ولسوالی دره پیچ ولایت کنر متولد شده و تحصیلات خود را در مدرسه پنجپیری انجام داده است. این روحانی تلاشهایی را برای گسترش تبلیغات و حوزه نفوذ سلفیها در کنر انجام داده است.
شیخ جمیلالرحمان
شاهمحمود میاخیل، نویسنده کتاب «کنر» و والی سابق ننگرهار میگوید که در ابتدا در ولایت کنر میان پیروان مذهب سلفی و مذهب حنفی درگیریهای شدیدی ایجاد شد. اما به دلیل نفوذ قومی شیخ جمیلالرحمان، بعداً تعداد سلفیها افزایش یافت.
به گفته آقای میاخیل، پس از کنر، روند گسترش و تبلیغ سلفیها به نورستان نیز کشیده شد، جایی که شخصی به نام ملا ربانی ارتباطی با شیخ جمیلالرحمان برقرار کرد و تلاشهایی برای گسترش مذهب سلفی آغاز کرد.
شیخ جمیلالرحمان با آغاز جهاد علیه نیروهای شوروی در کنار مجاهدین، به حزب اسلامی پیوست و تحت رهبری گلبدین حکمتیار سلاح به دست گرفت.
براساس اطلاعات منابع، او در دهه هشتاد میلادی برای گسترش مذهب سلفی از کشورهای عربی به ویژه از عربستان سعودی کمک مالی دریافت کرد و در سال ۱۹۸۶ گروه سیاسی به نام «جماعت الدعوه القرآن» را برای سازماندهی سلفیها ایجاد کرد.
بر اساس این کمکها، مدارس دینی و مساجد برای سلفیها در ولایتهای شرقی، به ویژه در کنر ساخته شد که نقش مهمی در گسترش این فرقه مذهبی داشتند.
شیخ جمیلالرحمان در دوران جنگهای داخلی به باجور پاکستان مهاجرت کرد و فعالیتهای خود را از آنجا ادامه داد.
بالاخره او در سال ۱۹۹۱ میلادی توسط یک خبرنگار مصری به نام عبدالله رومی در باجور پاکستان به ضرب گلوله کشته شد.
پس از کشته شدن جمیلالرحمان، سلفیها روحالله وکیل برادرزاده جمیلالرحمان را به عنوان جانشین او انتخاب کردند.
روحالله وکیل از نجات دادن عربها تا زندان گوانتانامو
روحالله وکیل سابقه خاصی در تحصیلات دینی ندارد، اما سلفیها تصمیم گرفتند که او به عنوان جانشین شیخ جمیلالرحمان، انتخاب شود.
آقای وکیل در سال ۲۰۰۱ در کنار نیروهای امریکایی علیه طالبان و گروه القاعده جنگید.
براساس اطلاعات ویکیلیکس، روحالله وکیل در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای امریکایی در ننگرهار به اتهام کمک به فراری دادن تعدادی از عربها و جنگجویان شبکه تروریستی القاعده دستگیر شد.
منابع به افغانستان اینترنشنال گفتهاند که این رهبر سلفیها در ولایتهای شرقی افغانستان، به ویژه در کنر، تعداد زیادی مدرسه و مسجد برای پیروان این مذهب ساخت تا جمعیت این مذهب در مناطق بیشتری گسترش یابد.
بر اساس اطلاعات منابع، پشت این فعالیتها کمکهای مالی از برخی کشورهای عربی نیز وجود داشت.
روحالله وکیل در سال ۲۰۰۸ از زندان گوانتانامو آزاد شد، اما در سالهای آخر حکومت پیشین افغانستان بر اساس گزارشهای اطلاعاتی از سوی اداره امنیت ملی، دستگیر شد.
منابع به افغانستان اینترنشنال گفتند که او به اتهام ارتباط با تروریستها دستگیر شده بود، اما به دلیل فشار برخی اعضای مجلس نمایندگان، دوباره آزاد شد.
روحالله وکیل
روزنامه گاردین در یکی از گزارشهای خود نوشت که او در تجارت مواد مخدر دخالت داشته و علاوه بر بریتانیا، ارتباطات عمیقی با پاکستان نیز داشته است.
روحالله وکیل در گفتوگو با رسانهها بارها اتهاماتی که به او وارد شده را رد کرده است.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، روحالله وکیل افغانستان را ترک کرد و همراه با خانوادهاش به پاکستان مهاجرت کرد.
در ویدیویی که به دست افغانستان اینترنشنال رسیده است، دیده میشود که او سه ماه پیش در نوامبر ۲۰۲۴ در یک گردهمایی دینی سلفیها در خیبرپختونخوا سخنرانی کرده و وضعیت پیروان مذهب سلفی در داخل افغانستان را «نگرانکننده» خوانده است.
او در این سخنرانیاش میگوید که علمای دینی سلفی و پیروان این مذهب در دوران حکومت طالبان به طور مرموزی کشته میشوند، بدون اینکه دلایل آن مشخص باشد، و این گروه حاکم باید به تأمین امنیت آنها توجه ویژهای داشته باشد.
او همچنین در سخنان خود از سلفیها خواسته است که در مباحث دینی خود با نرمی برخورد کنند و از هر گونه خشونت پرهیز کنند.
روحالله وکیل در حال سخنرانی در یک مدرسی سلفیها در پختوانخوای پاکستان
ترور اعضای کلیدی سلفیها در شهر جلالآباد، مدرسه دینی مشهوری به نام «نارنجباغ» وجود داشت که هزاران دانشآموز در آن مشغول تحصیل بودند.
دستگاههای اطلاعاتی حکومت پیشین نیز برخی از رهبران این مدرسه را به اتهام ارتباط با داعش دستگیر کرده بودند.
شاهمحمود میاخیل والی پیشین ننگرهار، نیز تأیید کرده است که تعدادی از دانشآموزان این مدرسه پس از جذب به صفوف داعش، به جبهههای جنگ پیوستند.
شیخ سردار ولی ثاقب، مدرس و رئیس این مدرسه، در میان سلفیها شهرت خاصی داشت؛ اما طالبان برای مدرسه و برخی از اعضای آن محدودیتهایی اعمال کردند.
در ۱۳ جولای ۲۰۲۲، شیخ سردار ولی به طور مرموزی در داخل خانهاش در کابل با چاقو به قتل رسید. هنوز عاملان این حادثه مشخص نشدهاند.
شیخ سردار ولی ثاقب، روحانی مشهور سلفی که به گونه مرموزی در کابل کشته شد
تمام علمای دینی سلفی در مدرسه دینی نارنج باغ از سمتهای خود برکنار شدند، تدریس کتابهای دینی سلفی ممنوع شد و طالبان علمای دینی مذهب حنفی را به جای آنها منصوب کردند.
بر اساس اطلاعات بهدستآمده توسط افغانستان اینترنشنال، علاوه بر ننگرهار و کنر، در ولایتهای قندوز، کاپیسا و کابل، دستکم ۳۰ نفر از روحاینون مشهور سلفی توسط افراد ناشناس کشته شدهاند.
بر اساس گزارشها، در سه و نیم سال گذشته اجساد ناشناختهای در کانال ننگرهار پیدا میشود و گفته میشود که برخی از دانشآموزان مدارس سلفی به اتهام ارتباط با داعش به طور مرموزی در این رویدادها کشته شدهاند.
این سلسله قتلهای مرموز در دوران داکتر بشیر، رئیس پیشین اطلاعات طالبان در ننگرهار، با سرعت زیادی انجام شد و هر روز در شهر جلالآباد اجساد ناشناختهای پیدا میشد.
منابع میگویند داکتر بشیر، که از ولایت ننگرهار است و در جنگهای قبلی طالبان با داعش نقش گستردهای داشت، یکی از افرادی است که در مقابل اعضای داعش «بیرحمانه» عمل میکند.
اتهاماتی علیه داکتر بشیر مطرح است که او در ولسوالی کوت برخی از اهالی روستاها را در جریان درگیریهای شخصی به اتهامهای مختلف کشته است و سر برخی از آنها را قطع کرده است تا نشان دهد که این قتلها توسط داعش انجام شده است.
استخبارات طالبان در کنر و نورستان علمای دینی سلفی را تحت نظارت شدید قرار دادهاند. حتا برگزاری سخنرانیهای دینی در مکانهای عمومی برای آنها ممنوع شده است.
شاهمحمود میاخیل گفته است: «برخی از دانشآموزان مدارس سلفی به صفوف داعش پیوستهاند، اما این به این معنا نیست که همه سلفیها با داعش ارتباط دارند.» به گفته او، تحصیل در مدارس سلفی یا پیروی از مذهب سلفی به هیچ عنوان به معنای ارتباط با داعش نیست.
علاوه بر این، وزارت تحصیلات عالی طالبان در اقدامی جدید، ۱۲ استاد دانشگاه کنر را به دلیل داشتن گرایشهای سلفی از کار برکنار کرده است.
مدرسه نارنجباغ در جلال آباد ولایت ننگرهار
برخی از پیروان این فرقه به افغانستان اینترنشنال اطلاعاتی ارائه دادهاند که طبق آن، طالبان مدارس دینی سلفی را بستهاند و بر امامت علمای دینی سلفی محدودیتهایی اعمال کردهاند.
در ماه رمضان، سال گذشته طالبان تعداد رکعات نماز تراویح را از ۸ رکعت به ۲۰ رکعت اجباری کرده بودند و پس از سوره فاتحه در نماز، گفتن آمین با صدای بلند را ممنوع کردند.
گفته میشود پس از تهدیدات طالبان، پیروان مذهب سلفی هویت خود را مخفی کردهاند. برخیها بر این باورند که پیروان عادی مذهب سلفی هیچ ارتباطی با گروههای سیاسی و نظامی ندارند؛ اما طالبان به آنها با دیده شک نگاه میکنند.
شاهمحمود میاخیل، والی پیشین ننگرهار، معتقد است که طالبان بر اساس اعتقاد خود افراد بیگناه را میکشند و سپس بدون هیچ مدرکی به آنها برچسب داعش میزنند.
این محدودیتها باعث شده که پیروان مذهب سلفی در ولایتهای شرقی هویتها و شیوههای مذهبی خود را مخفی کنند تا از نظر طالبان هدف قرار نگیرند.
اکثریت مطلق طالبان پیروان مذهب حنفی هستند برخی از آنها بر این باورند که اگر فشارها از سوی آنها بر پیروان مذهب سلفی در افغانستان افزایش یابد، ممکن است به جنگهای مذهبی منجر شود.
دیوید لینچ افسانهای، پنجشنبه شانزدهم جنوری ۲۰۲۵ (۲۷ جدی) درگذشت؛ درست چهار روز پیش از رسیدن به ۷۹ سالگی.
او در ماه اگست پارسال اعلام کرده بود که بر اثر کشیدن سیگار به بیماری ریوی آمفیزم مبتلا شده است. به همین دلیل پروژههایش برای نتفلیکس نیمهکاره ماند و حالا خبر مرگ او بر اثر این بیماری، دوستداران سینما را غمگین کرد.
یکی از بزرگترین فیلمسازان معاصر جهان که دستی هم در هنرهای تجسمی و موسیقی داشت و ارزشهای بلامنازع فیلمهایش فراتر از هر جایزهای بود. هرچند جوایز زیادی هم گرفت. از نخل طلای جشنواره کن تا شیر طلای ونیز برای یک عمر فعالیت سینمایی و همینطور اسکار افتخاری دیرهنگام در سال ۲۰۱۹ در حالی که هیچگاه اسکار بهترین کارگردانی را نصیب نشده بود.
اما فیلمسازی که کارش را با نقاشی آغاز کرده بود، جهان تو در تو و پیچیدهای در آثارش بنا کرد که فراتر از زمان خودش به نظر میرسد. استادی او در تصویر کردن رویاها و تخیلات انسان و خلق جهانی به غایت پیچیده در قالب سوررئالیسم، سینمای لینچ را در جایگاه دست نیافتنیای قرار میدهد. فیلمسازی که جهانش شبیه به هیچ کارگردان پیش از خودش نیست و هیچ فیلمسازی هم پس از او نتوانست فیلمی شبیه به شاهکارهایش خلق کند و بتواند با این قدرت پا بگذارد در جهان اوهام.
سینمای او روز به روز پیچیدهتر شد. غرابت و فضای ترسناک فیلمهای اولیه نظیر کله پاککنها (۱۹۷۷) و مرد فیلنما (۱۹۸۰)، جایش را به پیچیدگیهای درونیتر در توئین پیکز (۱۹۹۲) داد تا بعدتر در سه شاهکارش، بزرگراه گمشده (۱۹۹۷)، جاده مالهالند (۲۰۰۱) و امپراتوری درون (۲۰۰۶)، به اوج سبک و سیاق حیرتانگیز او برسیم که در آن قرار نیست همه چیز روشن و واضح با تماشاگر در میان گذاشته شود. با رویایی روبهرو هستیم به غایت تکاندهنده و غریب که تماشاگر را به یک چالش وصفناپذیر دعوت میکند. دعوت به درون انسان و روایت مشکلات، رنجها و پیچیدگیهای ذهن به زبان سینماییای به غایت تکاملیافته و حیرتانگیز.
در این سه فیلم، لینچ جهانی بوفکور وار بنا میکند که در آن گمگشتگی و ناشناس بودن انسان، مساله اصلی است و اساسی.
لینچ در هر سه فیلم با خلق جهان و زبانی بسیار پیچیده -که درک آنها را برای غالب مخاطبان بسیار دشوار میکند- انگشت اشارهاش را به سمت تاریکترین بخشهای ذهن انسان میگیرد و سعی دارد در فضایی پر از وهم و ترس انسانی -با تکیه بر یکی از بزرگترین ترسهای بشری یعنی ترس از مکانهای ناشناس- فضایی خلق کند که تاریخ سینما مشابه آن را کمتر به یاد میآورد.
آخرین فیلمش، امپراتوری درون اما اوج این پیچیدگی است و تکامل. پیچیدگی از این رو که فهم مناسبات و شخصیتها و روابط درون فیلم برای تماشاگر ناآشنا با جهان لینچ و زبان سینمای پسامدرن اساسا غیرممکن است -که اشکالی هم ندارد و قرار نیست یک اثر هنری لزوما برای همه قابل درک باشد- و متکامل از این حیث که مایه پنهانتر -و جذابتر- دو فیلم قبلی یعنی «سینما» این جا به اوج میرسد: امپراتوری درون جهانش را بر پایه از بین بردن مرز سینما و واقعیت بنا میکند و این جمله شگفتانگیز لوئیس بونوئل را به خاطر میآورد که: «سینما توهم بزرگی است که واقعیتر از خود واقعیت میشود.»
این شاید کلید درک فیلم باشد: سینما خود واقعیت است.
به رغم انبوه مقالات و کتابهای منتقدان غربی درباره لینچ، کسی اشارهای نکرد که جاده مالهالند چقدر وامدار فیلم «سلین و ژولی قایق سواری میکنند» (۱۹۷۴- ژاک ریوت) است و در واقع هر دو، فیلمهایی هستند درباره سینما و در ستایش آن.
جعبهای که دو دختر در سلین و ژولی وارد آن میشوند، در واقع سینماست؛ همانطور که در صحنه مشابه، دو دختر فیلم جاده مالهالند هم از همان اتاق کوچک وارد جهان سینما میشوند.
امپراتوری درون اما اصلا با سینما آغاز میشود: پیرزنی وارد خانه یک بازیگر سینما میشود و به طرز غریبی بیش از خود بازیگر درباره فیلم آینده او میداند و پیشگویانه، انگشت اشارهاش را به سمتی از اتاق میگیرد و میگوید: «اگر امروز فردا بود ...» و زن بازیگر، خود را در همان لحظه اما روز بعد، بر روی مبل روبهرویی میبیند، در حالی که برای بازی در فیلم پذیرفته شده، و این آغاز ماجرای غریبی است که چندین جهان مختلف را با یکدیگر میآمیزد: جهان ظاهرا واقعی و زندگی عادی زن بازیگر، جهان فیلم در حال ساخته شدن، جهان فیلم لهستانیای که سالها قبل نیمهکاره مانده و این فیلم جدید بازسازی آن است، جهان پشت صحنه فیلم لهستانی که به قتل انجامیده، جهان یک نمایش در حال اجرا، جهان زنی که از ابتدای فیلم همه چیز را مثل یک فیلم بر صفحه تلویزیون در حال تماشاست، جهان گروه سازنده فیلم امپراتوری درون -که در صحنه رقص نهایی و پشت پا زدن به همه چیز متجلی میشود؛ همراه با شیطنتی از لینچ در نمایی از بازیگر فیلم قبلیاش، جاده مالهالند که در گوشهای نشسته و جهان فیلم قبلی را با این فیلم مرتبط میکند- و بالاخره جهان ما که خارج از فیلم در حال تماشای آن هستیم.
همه این دنیاها -با ویژگی و مختصات خودشان- به طرز حیرتانگیزی با هم میآمیزند و یکی میشوند و این سوال ازلی و ابدی بشر را باز رو در روی ما قرار میدهند که: واقعیت چیست؟ ما چه کسی هستیم و چه کسی بودیم و چه کسی خواهیم بود؟
سرانجام زن در صحنه تکاندهندهای در گوشه خیابان میمیرد. دوربین عقب میکشد و دوربین فیلمبرداری دیگری را در کادر نشان میدهد و کارگردان کات میدهد.
میشد جهان فیلم را ساده کرد و همین جا آن را به پایان رساند اما لینچ نسبتی با سادگی ندارد: زن بازیگر وقتی بلند میشود، با کسی حرف نمیزند و همچون جنزدهها راه میافتد. وارد همان دالانهایی میشود که پیشتر دیده بودیم.
وهم ادامه دارد و پایانی برای آن قابل تصویر نیست. به یک تالار سینما میرسد و یکی از زیباترین صحنههای تاریخ سینما شکل میگیرد: در سینمایی کاملا خالی، فیلم او بر روی پرده در حال پخش است. فیلم روی پرده ادامه پیدا میکند تا میرسد به خود او در همان لحظه در همان تالار. ما او را میبینیم که در تالار خالی ایستاده و فیلم خودش را در همان لحظه و در همان تالار به طور مستقیم تماشا میکند؛ یک ایده شگفتانگیز دیگر در اتصال کامل سینما و واقعیت و از بین بردن مرز آن که فقط از فیلمسازی چون دیوید لینچ میشد انتظارش را داشت.
تاکنون متن کامل توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس منتشر نشده است. اما بر بنیاد اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، آتشبس سه مرحله خواهد داشت و توقف جنگ در غزه، تبادل زندانیان، عقبنشینی نیروهای اسرائیلی و بازگشت آوارگان فلسطینی را شامل میشود.
به دنبال بیش از ۴۶۰ روز جنگ که غزه را ویران کرد، ایالات متحده امریکا و قطر اعلام کردند که اسرائیل و گروه فلسطینی حماس به توافق آتشبس دست یافتهاند.
محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر، روز چهارشنبه اعلام کرد که این توافق آتشبس از روز یکشنبه اجرایی خواهد شد.
با این حال او افزود که کار بر روی مراحل اجرای این توافق با اسرائیل و حماس همچنان ادامه دارد.
اسرائیل اعلام کرده است که برخی جزئیات نهایی هنوز باقی مانده و قرار است روز پنجشنبه درباره آن رأیگیری شود.
این بزرگترین پیشرفت پس از ۱۵ ماه جنگ در غزه است. این جنگ زمانی آغاز شد که گروه مسلح فلسطینی حماس در اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل حمله کرد و اسرائيل در پاسخ به آن رویداد حملات بیامانی را به نوار غزه شروع کرد.
حماس در حمله به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ میلادی، ۲۵۱ گروگان را به اسارت گرفت. ۹۴ نفر از آنها هنوز در اسارت هستند؛ هرچند اسرائیل معتقد است تنها ۶۰ نفر از آنها زنده هستند. اسرائیل قرار است حدود ۱۰۰۰ زندانی فلسطینی، برخی از آنها که سالها زندانی بودهاند، در ازای گروگانها آزاد کند.
از آغاز حملات اسرائیل به غزه تاکنون بیش از ۴۶ هزار فلسطینی کشته شدهاند. شماری از کشورها و نهادهای حقوق بشری اسرائیل را به نسلکشی در غزه متهم کرده است.
جزئیات توافق
این توافق شامل یک آتشبس موقت است که فعلاً به ادامه تخریب بیشتر نوار غزه پایان خواهد داد. همچنین شامل آزادسازی اسرا در غزه و بسیاری از زندانیان در اسرائیل میشود.
این توافق همچنین به فلسطینیان آواره اجازه بازگشت به خانههایشان را میدهد. اگرچه بسیاری از خانهها به دلیل حملات اسرائیل ویران شدهاند.
مرحله اول
اولین مرحله آتشبس شش هفته طول خواهد کشید و شامل تبادل محدود زندانیان، خروج جزئی نیروهای اسرائیلی از غزه و افزایش کمکهای بشردوستانه به این منطقه است.
جو بایدن گفت: «تعدادی از گروگانها» که توسط حماس نگهداری میشوند، از جمله زنان، سالمندان و بیماران، در ازای صدها زندانی فلسطینی آزاد خواهند شد.
بایدن تعداد گروگانهایی که در این مرحله آزاد خواهند شد را مشخص نکرد، اما آل ثانی روز چهارشنبه در یک نشست خبری گفت که تعداد این گروگانها به ۳۳ نفر میرسد.
۳۳ گروگان اسرائیلی، از جمله زنان، کودکان و غیرنظامیان بالای ۵۰ سال که در حمله حماس به جنوب اسرائیل در هفت اکتبر ۲۰۲۳ به اسارت درآمده بودند، آزاد خواهند شد. در مقابل، اسرائیل تعداد بیشتری از زندانیان فلسطینی را در این مرحله آزاد خواهد کرد، از جمله زندانیانی که به حبس ابد محکوم شدهاند. در میان فلسطینیان آزاد شده حدود هزار نفر وجود دارند که پس از هفت اکتبر دستگیر شدهاند.
همزمان با تبادل اسرا، اسرائیل نیروهای خود را از مناطق پر جمعیت غزه به مناطقی حداکثر ۷۰۰ متر داخل مرز غزه و اسرائیل عقب خواهد کشید. با این حال، ممکن است این امر شامل دهلیز نتساریم، منطقه نظامی که نوار غزه را به دو قسمت تقسیم کرده و اسرائيل کنترول حرکت در آن را در دست دارد، نشود - خروج از نتساریم به صورت مرحلهای انجام خواهد شد.
اسرائیل به غیرنظامیان اجازه بازگشت به خانههایشان در شمال محاصرهشده غزه را خواهد داد. سازمانهای امدادی پیشتر هشدار داده بودند که ممکن است در آنجا قحطی رخ داده باشد. اسرائيل همچنین اجازه خواهد داد تا ۶۰۰ کامیون کمکهای بشردوستانه روزانه به این منطقه ارسال شود.
اسرائیل همچنین به فلسطینیان زخمی اجازه خواهد داد نوار غزه را برای درمان ترک کنند و گذرگاه رفح با مصر را هفت روز پس از شروع اجرای مرحله اول باز خواهد کرد.
پس از مرحله اول چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
هرچند درباره جزئیات مراحل دوم و سوم توافقاتی به دست آمده است، اما در طول مرحله اول مذاکرات بیشتر انجام خواهد شد.
جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده امریکا گفته است که آتشبس ادامه خواهد داشت حتی اگر مذاکرات درباره مراحل دوم و سوم بیش از شش هفته ابتدایی طول بکشد.
اسرائیل اصرار دارد که هیچ تضمین کتبی داده نشود که پس از پایان مرحله اول و بازگشت گروگانهای غیرنظامی، حملات خود را از سر نخواهد گرفت. یک مقام اسرائیلی قبلاً به بیبیسی گفته بود که افرادی که به قتل محکوم شدهاند، به کرانه باختری آزاد نخواهند شد.
با این حال، یک منبع مصری به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفت که سه میانجی مذاکرات یعنی مصر، قطر و ایالات متحده، به حماس ضمانتهای شفاهی دادهاند که مذاکرات ادامه خواهد داشت و هر سه برای دستیابی به توافقی که مراحل دوم و سوم هم انجام شود، بر اسرائيل فشار خواهند آورد.
مرحله دوم
اگر شرایط لازم برای مرحله دوم فراهم شود، حماس همه گروگانهای زنده که عمدتاً سربازان مرد هستند، را آزاد خواهد کرد. در مقابل، فلسطینیان بیشتری از زندانهای اسرائیل آزاد خواهند شد. علاوه بر این، طبق سند کنونی، اسرائیل خروج کامل خود از غزه را آغاز خواهد کرد.
مرحله سوم
جزئیات مرحله سوم همچنان نامشخص است.
در صورت تحقق شرایط مرحله دوم، مرحله سوم شامل تحویل اجساد گروگانهای باقیمانده در مقابل یک برنامه بازسازی نوار غزه سه تا پنج ساله خواهد بود که تحت نظارت بینالمللی انجام خواهد شد. البته واضح است که بازسازی نوار غزه ممکن است سالها طول بکشد.
سوالات بیپاسخ
با در نظر داشت آنچه که در بالا توضیح داده شد تاکنون مشخص نیست که آیا این به معنای پایان کامل جنگ است یا خیر. یکی از اهداف کلیدی حملات اسرائیل به غزه نابودی تواناییهای نظامی و حکومتی حماس بوده است. اگرچه اسرائیل حماس را به شدت آسیب زده، اما حماس هنوز توانایی عملیاتی و تجدید قوا را دارد.
در حال حاضر هیچ توافقی درباره اینکه چه کسی اداره غزه را پس از آتشبس بر عهده خواهد داشت، وجود ندارد.
ایالات متحده فشار میآورد که بخشی از تشکیلات خودگردان فلسطین این مسئولیت را بر عهده بگیرد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، روز سهشنبه گفت که بازسازی و اداره پس از جنگ، تشکیلات خودگردان فلسطین را به دعوت از «شرکای بینالمللی» برای تشکیل یک مرجع حاکم موقت برای اداره خدمات حیاتی و نظارت بر این منطقه تشویق میکند.
بلینکن در سخنرانی خود در شورای آتلانتیک، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن، گفت: سایر شرکای بینالمللی، به ویژه کشورهای عربی، نیروهایی برای تضمین امنیت کوتاهمدت فراهم خواهند کرد.
برای عملی شدن چنین طرحی، حمایت کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی ضروری است. موضع عربستان سعودی این است که فقط در صورتی از این طرح حمایت خواهد کرد که مسیری برای تشکیل دولت فلسطینی وجود داشته باشد.
اسرائیل در توافقنامههای اسلو دهه ۱۹۹۰ با راهحل دو دولت موافقت کرده بود، اما در حال حاضر به آن رضایت چندانی نشان نمیدهد. بنابراین این خواست کشورهای عربی نقطه اختلاف دیگری برای قانونگذاران اسرائیلی فراهم میکند.
اسرائیل هنوز پیشنهاد جایگزینی برای شکل حکمرانی در غزه ارائه نداده است.
همچنین مشخص نیست کدام گروگانها زنده یا مرده هستند یا آیا حماس از محل نگهداری همه آنها که هنوز پیدا نشدهاند، اطلاع دارد یا خیر.
حماس خواستار آزادی برخی زندانیان است که اسرائیل میگوید آنها را آزاد نخواهد کرد. این شامل افرادی است که در حملات هفت اکتبر شرکت داشتهاند.
همچنین مشخص نیست که آیا اسرائیل با عقبنشینی از منطقه حائل تا تاریخ تعیین شده موافقت خواهد کرد یا اینکه حضور آن در آنجا بیپایان خواهد بود.
هر آتشبسی احتمالاً شکننده خواهد بود.
آتشبسهای بین اسرائیل و حماس که جنگهای قبلی را متوقف کردهاند، با درگیریهای جدیدتر به لرزه درآمده و در نهایت شکسته خوردهاند.
جدول زمانی و پیچیدگی این آتشبس به این معناست که حتی یک حادثه کوچک میتواند به تهدیدی بزرگ تبدیل شود.
اندیشکده شورای آتلانتیک در مقاله مفصلی به بررسی روابط حکومت چین با حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی پرداخته است.
جیسون م. برودسکی، از مدیران سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، و توویا گرینگ، تحلیلگر اطلاعات تهدیدات سایبری و پژوهشگر مهمان در مرکز سیاست اسرائیل- چین در موسسه مطالعات امنیت ملی، در این مقاله تاکید کردهاند که با شدت گرفتن حملات حوثیها در یمن به اسرائیل و کشتیرانی بینالمللی، دولت جدید دونالد ترامپ باید حمایتهای چین از حوثیها و جمهوری اسلامی را در اولویت روابط دوجانبه خود با بیجینگ قرار دهد.
به نوشته نویسندگان این مقاله، چین در سالهای اخیر بهگونهای عمل کرده که در عین حالی که از امنیتی که حضور ناوگان نظامی امریکا در دریای سرخ فراهم آورده بهرهبرداری کرده، منابع و فناوری لازم برای تقویت حوثیها و جمهوری اسلامی را نیز تامین کرده است.
طبق مقاله، این حمایتها نه تنها ثبات منطقه را تهدید کرده، بلکه فشار زیادی بر تجارت بینالمللی وارد کرده است.
حمایتهای پنهان و چالشهای آشکار
از نظر نویسندگان، یکی از راههای اصلی حمایت چین از حوثیها، خرید گسترده نفت از ایران است. بر اساس گزارشهای سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای»، صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۴ به ۵۸۷ میلیون بشکه رسید که نسبت به سال ۲۰۲۳ افزایشی ۱۰.۷۵ درصدی داشته است. در طول چهار سال گذشته، ایران تقریباً ۱.۹۸ میلیارد بشکه نفت صادر کرده و درآمد حاصل از این صادرات، چهار برابر دوران اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ بوده است.
چین، بهعنوان بزرگترین مشتری ایران، در سال ۲۰۲۴ بیش از ۹۰ درصد نفت ایران را خریده است. درآمد حاصل از این صادرات به سپاه پاسداران منتقل شده و بخش زیادی از این منابع برای حمایت از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی مانند حزبالله، حماس و حوثیها صرف شده است.
در مقاله منتشر شده در وبسایت اندیشکده شورای آتلانتیک آمده است که حوثیها از قطعات ساخت چین در حملات خود به کشتیهای دریای سرخ استفاده کردهاند. به گزارش منابع اطلاعاتی ایالات متحده، از نوامبر ۲۰۲۳، حوثیها در ازای مصونیت بخشیدن به کشتیهایی که با پرچم چین از خلیج عدن و دریای سرخ عبور میکنند، از فناوری چینی در حملات خود استفاده کردهاند. این موضوع پس از اعلام تحریمهای وزارت خزانهداری امریکا در سال ۲۰۲۴ که چندین نهاد چینی، ایرانی و حوثی را به دلیل تأمین مالی و تأمین تجهیزات نظامی هدف قرار داده بود، آشکار شد. با این حال، سفارت چین در تلآویو این ادعاها را بهطور کامل رد کرده است.
در حالی که چین در سالهای ابتدایی کودتای حوثیها (۲۰۱۴-۲۰۱۵) قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه اقدامات این گروه را تایید کرده بود، از زمان ازسرگیری حملات حوثیها در نوامبر ۲۰۲۳، واکنش پکن نسبت به آنها ملایمتر شده است. چین در قطعنامههای اخیر از رای دادن امتناع کرده و کوشیده این قطعنامهها را تضعیف کند.
مخاطرات حمایت چین از حوثیها
نویسندگان مقاله در ادامه به مخاطرات حمایت چین از حوثیها پرداخته و نوشتهاند که با وجود حمایت از حوثیها، چین همچنان در معرض خطرات ناشی از حملات این گروه قرار دارد. بیش از نیمی از نفت چین از خاورمیانه و شمال افریقا تأمین میشود و تقریبا تمام این محمولهها از آبراههای استراتژیک دریای سرخ عبور میکنند که اکنون تحت تهدید حملات حوثیها قرار دارند.
اختلالات ایجادشده از سوی حوثیها در حملونقل دریایی، برخی از شرکتهای بزرگ کشتیرانی را مجبور کرده تا مسیرهای خود را به سوی دماغه امید نیک تغییر دهند. این تغییرات نه تنها زمان سفر را تا دو هفته افزایش داده، بلکه هزینههای سوخت را بهطور متوسط یک میلیون دالر و سایر هزینههای جانبی را تا ۳۰ درصد افزایش داده است.
یک مطالعه بانک مرکزی اسرائیل نشان داده که بین دسامبر ۲۰۲۳ و اوایل ۲۰۲۴، حجم تجارت در دریای سرخ ۱۰ درصد کاهش یافته و واردات دریایی کشورهای ساحلی این منطقه تا ۲۰ درصد افت کرده است. اگرچه تا مارس ۲۰۲۴ بهبود نسبی آغاز شد، اما تأثیرات منفی همچنان بر صادرکنندگان باقی مانده است.
چین چه دیدگاهی نسبت به حملات حوثیها دارد؟
نویسندگان مقاله میگویند بررسی دیدگاه تحلیلگران چینی نشان میدهد که این کشور تمایل چندانی برای همکاری با ایالات متحده علیه حوثیها ندارد. برخی تحلیلگران معتقدند که چین اهرم فشاری بر جمهوری اسلامی و حوثیها ندارد، اما این ادعا این واقعیت را نادیده میگیرد که روابط اقتصادی و صادرات فناوری چین به ایران، نفوذ قابلتوجهی برای بیجینگ ایجاد کرده است.
تحلیلگران دیگر به این نتیجه رسیدهاند که چین با بهرهبرداری از چتر امنیتی امریکا در خاورمیانه، منابع خود را حفظ میکند و در عین حال موجب تضعیف ایالات متحده در سایر مناطق میشود.
برخی نیز ادعا میکنند که بحران خاورمیانه محدود به منطقه شام است و منافع چین در خلیج فارس تحت تاثیر قرار نگرفته است. این رویکرد نشان میدهد که بیجینگ به جای همکاری با ایالات متحده، به دنبال بهرهبرداری از ضعفها و اختلافات جهانی است.
دولت ترامپ چگونه میتواند چین را تحت فشار قرار دهد؟
نویسندگان مقاله در پایان به اقدامی پرداختهاند که از نظر آنها دولت ترامپ برای تغییر این وضعیت میتواند انجام دهد. از نظر آنها دولت دوم ترامپ باید از تمامی ابزارهای دیپلماتیک و اطلاعاتی برای فشار بر چین استفاده کند. این تلاشها میتواند شامل افشای اطلاعات محرمانه درباره نقش چین در حمایت از حوثیها و همکاری با متحدان منطقهای برای ایجاد ساختار امنیتی جدیدی باشد. این ساختار میتواند شامل تحریمهای ثانویه، به اشتراکگذاری اطلاعات و تقویت پیامهای استراتژیک علیه پکن باشد.
از نگاه آنها، ترامپ همچنین میتواند حملاتی هدفمند علیه رهبران حوثیها و زیرساختهای نظامی جمهوری اسلامی انجام دهد. اقداماتی مانند هدف قرار دادن رهبران ارشد حوثی یا تخریب تاسیسات کلیدی سپاه پاسداران میتواند توانایی این گروهها را تضعیف کند و هزینه حمایت از آنها را برای جمهوری اسلامی و چین افزایش دهد.
نویسندگان مقاله در پایان تاکید کردهاند که دولت جدید امریکا میتواند با همکاری متحدان و شرکای خود نقش مخرب چین در منطقه را کاهش دهد و ثبات و امنیت را در آبراههای حیاتی جهان حفظ کند.