به تازگی هیئتی از سپاه پاسداران ایران با برخی از رهبران سیاسی افغانستان در ترکیه دیدار کرده است. دیدار پنهانیکه دو طرف درباره آن چیزی نگفتند. اما چند منبع به افغانستان اینترنشنال گفتند که جنرالهای سپاه به این چهرههای سیاسی توصیه کرده که از نزدیکی با پاکستان خودداری کنند.
این سفر، دو هفته بعد از سفر هیئت سازمان استخبارات ارتش پاکستان به ترکیه انجام میشود. دو هفته پیش هیئتی از آیاسآی، برای دیدار با شماری از رهبران سیاسی مخالف طالبان به استانبول رفت. جزئیات این دیدار نیز بیرون داده نشد.
دیدار هیئت استخبارات پاکستان و سپاه پاسداران با شماری از مخالفان طالبان در ترکیه پس از سفر مقامات پاکستان به تاجیکستان و کابل انجام شده است.
در اوج تنشهای سیاسی طالبان و پاکستان، در اوایل ماه جدی، عاصم ملک، رئیس آیاسآی به تاجیکستان رفت. تاجیکستان تنها کشوری در منطقه است که به گونه جدی منتقد سیاستهای طالبان است و پایگاه سیاسی و نظامی جبهه مقاومت ملی نیز در دوشنبه قرار دارد.
رئیس آیاسآی، در سفرش به دوشنبه، با رهبری جبهه مقاومت ملی دیدار کرد. برخی از اعضای جبهه مقاومت ملی گفتند که اسلامآباد به گفتوگو تمایل نشان داده است.
از سوی دیگر، عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی به دیدار رهبران طالبان به کابل رفت. برای نخستین بار، هیئتی به سطح وزیر خارجه از ایران با مقامهای طالبان گفتوگو کرد.
طالبان سفر عراقچی به کابل را، آغاز فصل تازه روابط دو طرف خواند.
با نگاه به روابط طالبان و اسلامآباد در سه ونیمسال گذشته، تنش میان دو طرف به شدت درحال افزایش است. شاهد آن از درگیریهای مرزی مرگبار تا حمله هوایی ارتش پاکستان به خاک افغانستان است که بیش از ۳۰ کشته برجای گذاشت. اسلام آباد گفت که رهبران تحریک طالبان را هدف قرار دادهاست.
پاکستان بارها هشدار داده که اگر طالبان برای مهار رهبران طالبان پاکستانی در افغانستان اقدام نکند، دست به کار خواهد شد.
پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، طالبان پاکستانی به چالش جدی برای اسلام آباد بدل شده است.
روابط تهران و طالبان هم پر فراز و نشیب بوده است. طالبان در جریان سه سال گذشته علاوه بر درگیریهای مرزی با ایران بر سر حقابه اختلاف نظرهایی داشته است.
اما با تیره شدن روابط طالبان با پاکستان، طالبان روابط خود را با جمهوری اسلامی تقویت کرده است.
این دو کشور همسایه، با توجه به نفوذ شان در درون اداره طالبان و اشراف بر وضعیت افغانستان، خوب میدانند که تحولات افغانستان در چه مسیری پیش میرود.
رهبران افغانستان هم در گذشته و هم حالا، همواره پاکستان و ایران را متهم کرده اند که دوگانه بازی میکنند. چنانچه، در دو دهه گذشته، باوجود روابط رسمی دولت با دولت، با طالبان نیز روابط نزدیکی داشتند و از این گروه حمایت مالی و تسلیحاتی کردند.
•
•
نبود ابتکار عمل
تحولات و دگرگونی در نظامهای افغانستان، همواره از بیرون رقم خورده است. نقش اسلامآباد، بیش از هر کشور دیگری در این تحولات برجسته بوده و این را اکثر مقامها و رهبران پیشین به گونه رسمی و غیر رسمی بیان کرده اند.
به نظر میرسد چهرههای سیاسی مخالف طالبان روی تهران و اسلام آباد حساب باز کرده و تصور می کنند دو کشور همسایه افغانستان از آنها پشتیبانی خواهند کرد. در ۲۴اسد ۱۴۰۰، روز سقوط افغانستان، همین چهرههای سیاسی به رهبری محمد یونس قانونی، به پاکستان رفتتند.
این هیئت در اسلام آباد بود که طالبان وارد کابل شد و این رهبران آواره و هرکدام به کشوری رفتند. در سه ونیم سال گذشته هم هیچگونه اقدام و طرح عملی را برای آینده افغانستان مطرح نکردهاند.
حالا، بیشتر این چهرههای سیاسی در ترکیه مستقر اند. بزرگترین اقدام آنها، جریان سیاسی زیرنام "شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان" است. آنها تنها در روزهای مناسبتی و سالروز درگذشت و کشته شدن رهبران پیشین، نشست مجازی برگزار میکنند.
گاهی به دنبال واکنش نهادهای بینالمللی درباره موضوعی، این جریان بیانیههای صادر میکند.
در اقدام دیگر، در ماه قوس امسال شماری از اعضای این شورا و برخی نهادهای مدنی، جریان سیاسی دیگری، زیرنام " مجمع ملی نجات افغانستان" را تشکیل دادند.
با تشکیل دومین جریان سیاسی نیز در موضع و رویکرد این سیاستگران تغییر نیامده است.
این امر، زبان طالبان را تیزتر کرده است. این گروه بارها گفته که گزینه دیگری برای اداره افغانستان وجود ندارد.
حتا مردم افغانستان اکنون ناامید شده اند که جریان سیاسی مقتدری که بتواند در برابر طالبان قدعلم کند، وجود ندارد.
رهبرانی که خود ابتکار عمل نداشته باشند و منتظر دریافت علامات از اسلامآباد و تهران باشند، وضعیت در افغانستان بهبود نخواهد کرد.
نسل میانه و جوان افغانستان هم نتوانسته اند که در این سه سال و اندی، یک چتر واحد تشکیل دهند و با کشورهای جهان وارد مذاکره شوند تا به جهان و طالبان ثابت کنند که آینده افغانستان در دست آنها است.
با چنین وضعیت، دورنمایی روشنی برای افغانستان به زودی متصور نیست.
چرا که حمایت پاکستان از گروهها و جریانهای سیاسی در افغانستان، همواره براساس منافع شان بودهاست.
حالا جنرالان و هیئت استخبارات خود را دنبال مهرههای سابق فرستاده، تا اگر منافع این کشورها را تامین کنند، از حمایت برخوردار خواهند بود.
این است که افغانستان همواره دستخوش بازی استخباراتی کشورها شده و هرگز از گذشته درس گرفته نشده است.
روز پنجشنبه آلمان بار دیگر شاهد حملهای از سوی یک پناهجوی افغان بود. یک جوان ۲۴ ساله با موتر به جمعی از مردم در مرکز شهر مونیخ حمله کرد. این نخستین حمله اینچنینی از سوی یک افغان است، اما اولین بار نیست که نام افغانها بهدلیل اعمال خشونتآمیز به سرخط خبرهای آلمان میرود.
دو هفته پیش از آن حدود ۳۰ جوان افغان در مرکز شهر لیمبورگ با هم درگیر شدند که پولیس مجبور شد برای پراکنده کردن آنها با چرخبال بهمحل برود. در ماه جنوری، مهاجر دیگری از افغانستان در پارکی در شهر آشافنبرگ با چاقو به جمعی از کودکان حمله کرد و یک کودک ۲ ساله و یک مرد ۴۱ ساله را کشت. در ماه می ۲۰۲۴ نیز یک مهاجر افغان در شهر مانهایم یک افسر پولیس را به قتل رساند و پنج نفر دیگر را بهشدت زخمی کرده بود. تکرار این حملات از سوی شهروندان افغانستان، موجی از انتقادات علیه سیاستهای پناهندگی دولت آلمان را برانگیخته است.
افزایش تنشها در آستانه انتخابات پارلمانی
این حمله در شرایطی رخ داد که آلمان در آستانه انتخابات پارلمانی قرار دارد. انتخاباتی که قرار است در ۲۳ فبروری برگزار شود و مسئله مهاجرت یکی از محورهای اصلی آن است. احزاب راستگرا، بهویژه حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)، که بر پایه مخالفت با مهاجرت شکل گرفته، از این حوادث بهعنوان ابزاری برای تقویت جایگاه خود در میان رایدهندگان آلمانی استفاده کرده است.
پیش از این، کمتر کسی تصور میکرد که حزب آ اف د بتواند در میان احزاب قدرتمند و تأثیرگذار آلمان جایگاهی پیدا کند. اما افزایش حملات خشونتآمیز از سوی مهاجران، بهویژه شهروندان افغانستان، باعث رشد نفوذ این حزب شده و آن را در یکقدمی دستیابی به قدرت قرار داده است.
توقف روند تخلیه افغانها به آلمان
یکی از پیامدهای مستقیم این حملات، توقف روند تخلیه افغانهایی است که آلمان پیشتر به آنها وعده پذیرش داده بود. دولت آلمان که پس از سقوط کابل متعهد شده بود هزاران شهروند افغانستان را به این کشور انتقال دهد، اکنون این روند را متوقف کرده است.
در نتیجه، هزاران نفر که در افغانستان، پاکستان و ایران در انتظار انتقال به آلمان بودند، در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفتهاند. بسیاری از این افراد زندگی خود را در کشورهای مبدأ رها کرده و چشمانتظار اجرای وعدههای دولت آلمان هستند. اما وقوع حملات اخیر، فشارها بر سیاستمداران آلمانی را افزایش داده و بهانهای برای تعلیق این روند فراهم کرده است.
تأثیرات منفی بر جامعه مهاجران افغانستان
افغانها پیشینه زیادی در آلمان دارند. شهرهای بزرگی مانند هامبورگ، فرانکفورت و مونشن (مونیخ) از گذشتهها جمعیت زیادی شهروند افغانتبار داشته است. افغانها به گونه سنتی در آلمان به خشونت و قانونشکنی شهره نبودهاند؛ اما بهنظر میرسد با موج مهاجرت اخیر، به ویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت، وررق برگشته است. اکنون کمتر هفتهای پشتسر گذاشته میشود که نام افغانها به دلایلی مانند حمله، خشونت یا بینظمی، در رسانهها مطرح نشود.
تکرار این حملات، مهاجران افغان را در آلمان در موقعیت بسیار دشواری قرار داده است. بسیاری در آلمان اکنون با سوءظن و بیاعتمادی بیشتری به این گروه از مهاجران نگاه میکنند. در حالی که حدود ۲۵ میلیون نفر از جمعیت آلمان دارای ریشههای مهاجرتی اند، آما نشان میدهد که درصد زیادی از جرایم جنایی، حملههای تروریستی و قتلهای ناموسی از سوی مهاجران افغان رخ داده است.
این وضعیت باعث شده است که اعتماد عمومی به جامعه مهاجر افغان بهشدت آسیب ببیند. بسیاری از مهاجران شاغل در آلمان اذعان دارند که پس از وقوع چنین حوادثی، از مواجهه با همکاران آلمانی خود احساس شرمساری میکنند. از سوی دیگر، شهروندان آلمانی نیز با نگاهها و رفتارهایشان نشان میدهند که افغانها را غیرقابلاعتماد میدانند؛ گروهی که از امکانات این کشور بهره میبرند اما امنیت ملی آن را تهدید میکنند.
محدود شدن فرصتهای پناهندگی و اشتغال
افزایش این حملات پیامدهای جدی برای مهاجران افغان دارد. بسیاری از آنها بر این باورند که یافتن مسکن و فرصتهای شغلی برایشان دشوارتر شده است. علاوه بر این، روند بررسی پروندههای پناهندگی نیز پیچیدهتر خواهد شد.
دولت آلمان اکنون ناچار است با دقت بیشتری پروندههای پناهجویان افغان را بررسی کند. احتمالاً برای هر فرد، تحقیقات دقیقتری انجام خواهد شد و تنها کسانی پذیرفته خواهند شد که هیچ تهدیدی برای امنیت عمومی محسوب نشوند. این مسئله میتواند سرنوشت هزاران نفری را که به دلیل شرایط دشوار در افغانستان شانس پذیرش پناهندگی داشتند، به خطر بیندازد.
نگرانی از نفوذ گروههای افراطی در میان مهاجران
این حملات بار دیگر آسیبپذیری کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، را که میزبان صدها هزار پناهجوی افغان است، آشکار ساخته است. پیشتر، برخی تحلیلگران نسبت به احتمال نفوذ اعضای گروههای افراطی در موج مهاجرت از افغانستان هشدار داده بودند. این نگرانی وجود دارد که برخی افراد مرتبط با داعش و گروههای مشابه، خود را در میان مهاجران به اروپا و امریکا رسانده باشند.
علاوه بر این، نوجوانان افغان در کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، در معرض خطر جذب توسط گروههای افراطی قرار دارند. بسیاری از آنها بدون خانواده وارد این کشورها شده و سالها در بلاتکلیفی به سر بردهاند. این شرایط، آنها را از فرصتهای شغلی و تحصیلی محروم کرده و باعث سرخوردگیشان شده است. در چنین وضعیتی، گروههای رادیکال بهراحتی میتوانند از طریق شبکههای اجتماعی، بهویژه تیکتاک، اینستاگرام و فیسبوک، آنها را جذب کنند. داعش و سایر گروههای افراطی بهطور هدفمند روی فعالیت در این شبکهها سرمایهگذاری کردهاند.
لزوم اقدامات فوری برای مهار تهدیدات امنیتی
در چنین شرایطی، اگر تدابیر جدی برای مهار این جریانها اتخاذ نشود، احتمال تکرار این حوادث همچنان وجود دارد. دولتهای اروپایی، بهویژه آلمان، باید بهسرعت برای جلوگیری از نفوذ و فعالیت گروههای افراطی در میان مهاجران، سیاستهای مؤثرتری اتخاذ کنند. عدم اقدام جدی میتواند نهتنها امنیت عمومی را به خطر بیندازد، بلکه به افزایش شکافهای اجتماعی و رشد بیشتر جریانهای راستافراطی نیز منجر شود.
متخصصان میگویند عوامل متعددی از جمله مشکلات سلامتی و تغییرات هورمونی میتوانند باعث کاهش میل جنسی شوند که در بسیاری از موارد این مشکلات قابل درمان هستند. در این گزارش ۹ دلیل برای کاهش میل به رابطه جنسی آمده است.
نظرسنجی نشریه سان در قالب گزارشهای سالانه سلامت نشان میدهد خستگی با ۲۷ درصد، شایعترین دلیل بیمیلی به رابطه جنسی است. پس از آن، مشکلات نعوظ و استرس به ترتیب با ۲۸ و ۱۲ درصد، از دیگر دلایل مهم این بیمیلی اند.
داکتر جانین دیوید، متخصص سلامت، رابطه جنسی را یکی از نیازهای اساسی انسان میداند که بر سلامت تاثیر مستقیم دارد.
او معتقد است اگرچه رابطه جنسی تنها عنصر سازنده یک رابطه عاشقانه نیست، اما اجتناب از آن میتواند به کاهش عزت نفس و احساس شرم در هر دو طرف منجر شود.
وقتی یکی از طرفین علاقهاش را به رابطه جنسی از دست میدهد، طرف مقابل دچار تردیدهایی میشود، آیا من مقصرم؟ آیا هنوز جذابم؟ آیا خیانتی در کار است؟ اما واقعیت این است که در بیشتر موارد، این بیمیلی دلایل دیگری دارد که ارتباطی به طرف مقابل ندارد.
۱-مشکلات سلامتی
دکتر دیوید معتقد است مشکلات سلامتی مهمترین دلیل دوری از رابطه جنسی هستند.
بیماران قلبی-عروقی به دلیل ترس از حمله قلبی یا سکته و افراد مبتلا به چاقی و دیابت به طور کلی فعالیت جنسی کمتری دارند.
در مردان مبتلا به دیابت، روند کاهش فعالیت جنسی ۱۵ سال سریعتر از حد معمول است. این بیماری با آسیب به رگهای خونی و اعصاب، احتمال اختلال نعوظ را تا سه برابر افزایش میدهد.
درد مزمن نیز علاوه بر کاهش لذت رابطه جنسی، میتواند با ایجاد افسردگی و اضطراب باعث کاهش میل جنسی شود. داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب نیز چنین تاثیری دارند.
برای حل این مشکلات، مشورت با پزشک درباره تغییر داروها یا استفاده از درمانهای مناسب توصیه میشود.
۲- تاثیر هورمونها
نوسانات هورمونی علاوه بر تاثیر بر سلامت پوست، خلقوخو، انرژی و خواب، میتوانند میل جنسی را نیز تحت تاثیر قرار دهند.
دکتر دیوید در این زمینه به سان میگوید: «چرخه قاعدگی، بارداری و یائسگی میتوانند باعث تغییرات هورمونی و کاهش میل جنسی در زنان شوند.»
در چرخه قاعدگی، میل جنسی زنان هنگام تخمکگذاری به دلیل افزایش استروژن و تستوسترون به اوج میرسد، اما یک هفته پیش از قاعدگی به دلیل افزایش پروژسترون کاهش مییابد.
یائسگی نیز که به طور معمول بین ۴۵ تا ۵۱ سالگی رخ میدهد، میتواند با ایجاد علائمی مانند خشکی واژن، رابطه جنسی را دشوار کند.
در این موارد، مراجعه به پزشک و استفاده از درمانهای هورمونی مانند درمان جایگزینی هورمون (HRT) که شامل استفاده از هورمونهای جایگزین است، میتواند کمککننده باشد.
۳- خستگی
خستگی و کمبود خواب، شایعترین دلیل کاهش روابط جنسی است. نظرسنجی نشریه سان نشان میدهد ۲۷ درصد افراد این عامل را دلیل اصلی میدانند.
از این میان، ۳۶ درصد زنان گفتهاند آنقدر خسته هستند که حتی نمیتوانند به رابطه جنسی فکر کنند.
هوپ فلین، کارشناس روابط، میگوید که خستگی ناشی از کار طولانی یا ورزش، نه تنها انرژی را تخلیه میکند، بلکه میتواند رابطه جنسی را ناخوشایند کند.
او پیشنهاد میکند زمانی را در تقویم برای رابطه جنسی مشخص کنید و اگر میدانید عصرها خستهتر هستید، صبحها یا آخر هفتهها را انتخاب کنید. در صورت تداوم خستگی با وجود خواب و تغذیه مناسب، با پزشک مشورت کنید.
۴- اختلال نعوظ
بر اساس نظرسنجی نشریه سان، ۲۸ درصد خوانندگان این نشریه به دلیل اختلال نعوظ رابطه جنسی کمتری دارند.
به گفته دکتر دیوید، حدود نیمی از مردان بالای ۴۰ سال و بیش از یکچهارم مردان زیر ۴۰ سال با این مشکل روبهرو هستند.
او پیشبینی میکند با افزایش سن جامعه، چاقی، دیابت نوع دو و بیماریهای قلبی-عروقی، این آمار بیشتر هم خواهد شد.
اختلال نعوظ میتواند نشانهای از بیماریهای جدیتر باشد. عوامل جسمی مانند مشکلات عروقی، عصبی و هورمونی، و عوامل روانی مانند استرس و اضطراب در بروز آن نقش دارند.
اگرچه این مشکل با افزایش سن شایعتر میشود، اما در بیشتر موارد قابل درمان است و گزینههای درمانی متنوعی برای آن وجود دارد.
۵- استرس
در نظرسنجی نشریه سان، ۱۲ درصد از خوانندگان استرس را عامل اصلی کاهش روابط جنسی میدانند.
به گفته کارشناسان، بسیاری از ما حتی متوجه نیستیم که در وضعیت استرس مزمن زندگی میکنیم و این وضعیت میتواند چه تاثیری بر سلامت و روابط جنسیمان میگذارد.
به باور فلین نگرانیهای مداوم درباره کار، مسائل مالی و خانوادگی میتواند آرامش را مختل و فضای صمیمیت را تخریب کند.
او برای کاهش استرس پیشنهاد میکند، موقع رفتن به اتاق خواب تلفنها را کنار بگذارید، هنگام شام درباره نگرانیهایتان با یکدیگر صحبت کنید یا آخر هفتهها با هم ورزش کنید و در صورت تداوم استرس با پزشک مشورت کنید.
۶- یکنواختی رابطه جنسی
گاهی مشکل پزشکی خاصی وجود ندارد و تنها تکرار مداوم روالی یکسان باعث کاهش علاقه به رابطه جنسی میشود.
به گفته فلین، تکرار مداوم همان روشهای قدیمی میتواند رابطه جنسی را خستهکننده و بیروح کند.
او پیشنهاد میکند برای ایجاد انگیزه، از تغییرات کوچک شروع کنید. با شریک زندگیتان درباره علایق و خواستههایتان صحبت کنید، مکانهای متفاوتی را امتحان کنید و حتی میتوانید با استفاده از لوازم جانبی تنوع ایجاد کنید. فقط مطمئن شوید هر تغییری با توافق و رضایت هر دو طرف انجام میشود.
۷- اختلافهای مداوم
مشاجرههای پی در پی میتواند میل جنسی را از بین ببرد. فلین معتقد است وقتی احساسات منفی، سوتفاهم یا رنجش بین دو نفر وجود دارد، نمیتوان انتظار رابطه جنسی خوب داشت، چون رابطه جنسی به اعتماد و ارتباط عاطفی نیاز دارد.
او توصیه میکند به جای درگیر شدن بر سر مسائل کوچک، روی مشکل اصلی تمرکز کنید.
هنگام بالا گرفتن بحث، کمی فاصله بگیرید و پس از آرام شدن، دوباره گفتوگو کنید. در این گفتوگوها، خوب به حرفهای یکدیگر گوش دهید و از قطع کردن صحبت طرف مقابل خودداری کنید.
اگر نمیتوانید مشکل را حل کنید، مراجعه به مشاور رابطه میتواند کمککننده باشد.
۱۰- عزت نفس پایین
گاهی عزت نفس پایین میتواند دلیل اصلی دوری از رابطه جنسی باشد. احساس نامطلوب بودن، نگرانی از تصویر بدن، ترس از قضاوت شدن یا اضطراب عملکرد میتواند باعث دوری از رابطه جنسی شود.
تغییرات طبیعی بدن مانند بارداری، تغییرات وزن، پیری یا بیماری میتوانند این احساسات را تشدید کنند.
فلین توصیه میکند قبل از صحبت درباره مسائل جنسی، به تقویت اعتماد به نفس شریک زندگیتان بپردازید. میتوانید با لحنی همدلانه بگویید: «احساس میکنم اخیرا کمی از هم دور شدهایم» و نظر او را جویا شوید.
این گفتوگوی صمیمانه میتواند به شریک زندگیتان کمک کند تا احساس ارزشمندی و دوست داشته شدن کند.
محدود کردن پذیرش پناهجویان در آلمان یکی از موضوعات مهم و اختلاف برانگیز در مبارزات انتخابات سراسری ده روز آینده (۲۳ فبروری) این کشور است. در همان حال، بزرگترین اقتصاد اروپا برای جبران کمبود نیروی کار و پیری جمعیتش به مهاجران بیشتری نیاز دارد.
حمله مرگبار چند پناهنده به مردم عادی، جلوگیری یا کاهش پذیرش پناهجو را به بحثی داغ در سیاست و انتخابات آلمان تبدیل کرده است. فضای عمومی به گونهای که تمام احزاب کنترول مرزها و اخراج پناهجویان را مطرح کرده اند.
مهاجرت چه تاثیری بر جمعیت آلمان دارد؟
بر اساس گزارش رویترز، جمعیت آلمان بین سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۲۴ بیش از ۳.۵ میلیون نفر افزایش یافت که مهاجرت عامل اصلی آن بود. طبق این گزارش، در همین دوره ده ساله، تعداد شهروندان آلمانی با دو میلیون کاهش به ۷۱.۶ میلیون نفر رسید. این گزارش با استناد به دادههای اداره آمار میافزاید که در مقابل، جمعیت خارجی تبار در آلمان از حدود ۷.۵ میلیون به ۱۳.۱ میلیون نفر افزایش یافته است.
رویترز با استناد به دادههای اداره فدرال مهاجرت و پناهندگان آلمان و کمیساری عالی پناهندگان سازمان ملل نوشت که از سال ۲۰۲۲ آلمان بیش از دو میلیون پناهجو را پذیرفته است که از آن میان حدود ۱.۲ میلیون نفر آن از کشور جنگزده اوکراین اند. بیشتر افراد دیگر از افغانستان، سوریه و ترکیه هستند.
مهاجران: مفید یا بار دوش؟
رشد اشتغال در آلمان اکنون کاملاً به کارگران خارجی وابسته است. رویترز با استناد به تجزیه و تحلیل دادههای تازه آژانس کار فدرال آلمان میافزاید که بدون مهاجران، آلمان بین سپتامبر ۲۰۲۳ تا سپتامبر سال گذشته، ۲۰۹ هزار شغل از دست میداد.
این گزارش به دریافت کنندگان مزایای بیکاری پرداخته و گفته که در جون سال گذشته از بین بیش از چهار میلیون دریافت کننده مزایای بیکاری، ۴۷ درصد اتباع خارجی بودند. اوکراینیها و سوریها تا اکتبر ۲۰۲۴ بیش از ۱.۲ میلیون دریافتکننده داشتند.
دادههای وزرات کار آلمان نشان میدهد که در طول دهه گذشته، هزینههای دولت فدرال برای مزایای بیکاری افزایش یافته است و از سال ۲۰۲۰ این مزایا به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. طبق این گزارش، در سال ۲۰۲۲۴ این رقم به حدود ۲۹ میلیارد یورو ( حدود۳۰ میلیارد دالر) رسید.
آیا بازار کار آلمان از پناهندگان سود برده است؟
ویدو گایز تئون، از موسسه اقتصادی کلن به رویترز گفت که امیدواری آلمان برای رفع کمبود نیروی کار ماهر با استفاده از پناهندگان دو بار از بین رفت: بار نخست با ورود پناهندگان عمدتاً سوری از سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ و دوباره با پناهندگان اوکراینی که از شروع تهاجم روسیه در فبروری ۲۰۲۲ به آلمان آمدند.
دادههای آژانس کار فدرال آلمان نشان میدهد که نرخ بیکاری در میان جمعیت پناهجویان نیز به طور قابل توجهی بالاتر از نرخ بیکاری در کل خارجیهای ساکن آلمان است.
این گزارش با اشاره به گزارش موسسه تحقیقات اشتغال آلمان میگوید که ۵۴ درصد از پناهندگانی که به مدت ۶ سال در این کشور بودهاند شاغل هستند. از این تعداد، دو سوم به صورت تمام وقت کار می کنند و ۷۰ درصد دارای مشاغل ماهر هستند.
رویترز افزود که برای اتباع اوکراینی، اشتغال تا اکتبر ۲۰۲۴ نسبت به سال قبل ۴۵ درصد افزایش یافته است و نرخ اشتغال آنها را به ۳۱.۴ درصد رسانده است.
چه اقداماتی برای بهبود اشتغال پناهندگان انجام شده است؟
وزارت کار آلمان در سال ۲۰۲۴ برنامهای را با هدف تسریع کاریابی معرفی کرد. گروه هدف پناهندگان قابل اشتغال از اوکراین و کشورهای مثل سوریه و افغانستان هستند که اخیراً دورههای آموزشی ادغام از جمله کورسهای آموزشی را گذراندهاند و کمک هزینه دریافت میکنند.
طبق این گزارش، مقررات جدید در مورد استخدام پناهندگان در فبروری سال گذشته اجرایی شد و به پناهجویان در کمپها و مراکز پذیرش اجازه داد به جای ۹ ماه انتظار، پس از شش ماه اقامت در کمپ کار کنند. این قانون مقامات اداره مهاجرت را تحت فشار قرار میدهد تا سریعتر مجوز کار را برای پناهندگان اعطا کنند.
چالش های اصلی پناهندگان برای ورود به بازار کار آلمان چیست؟
پناهندگان برای ورود به بازار کار با معضل به رسمیت شناخته شدن مدارک تحصیلی، موانع زبانی و مشکلات مربوط به آسیبهای ناشی از جنگ در کشورشان و چالشهای دیگر، رو به رو اند. در همان حال، وضعیت نامشخص اقامت هم میتواند مانع از کاریابی شود.
در این میان، وضعیت زنان، بهویژه مادران پناهنده در کاریابی دشوار است. زیرا، مسئولیتهای مراقبت از اطفال، زمان یادگیری زبان و توسعه مهارتها را برای آنان محدود میکند.
یک مطالعه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که تنها ۴۲ درصد از مادران پناهنده با فرزندان خردسال در آلمان در سال ۲۰۱۹ شاغل بودند، در حالی که این رقم در مادران بومی ۷۳ درصد بود.
مطالعه این سازمان نشان میدهد که اگر پناهندگان دارای مدارک دانشگاهی خارجی مانند کارگران بومی به مشاغل با مهارت بالا دسترسی داشته باشند، آلمان بیش از ۶۰۰ هزار نفر بیشتر در چنین مشاغلی خواهد داشت.
دستکم ۱۰ زن در مصاحبههای جداگانه به افغانستان اینترنشنال گزارش دادند که در هنگام بازداشت از سوی اعضای طالبان مورد تجاوز یا آزار جنسی گرفتهاند. از این تعداد، هشت زن گزارش دادند که به آنها تجاوز شده و دو زن دیگر گفتند که طالبان در جریان بازجویی، از بدن برهنهشان فیلم گرفتهاند.
در گزارشی اخیر سایت احصائیه جهانی World of Statistics، افغانستان در میان ۱۹۵ کشور، رتبه اول را در زمینه کمترین میزان شادی به خود اختصاص داده است.
اما این تنها یکی از جنبههای ناخوشایند جایگاه افغانستان در شاخصهای جهانی نیست.
در حقیقت، وقتی به مجموعهای از گزارشهای این نهاد نگاه میکنید، متوجه می شوید که افغانستان تقریباً در همه حوزهها در قعر جدولهای جهانی قرار دارد: بدترین پاسپورت دنیا را دارد، بدترین کشور برای زنان است، و حتی خطرناکترین کشور برای مسافرت.
این وضعیت شاید برای بسیاری از ما سوال برانگیز باشد، اما علت آن چیست؟ چرا افغانستان به عنوان "بدترین کشور" در بسیاری از شاخصهای جهانی معرفی میشود؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید به معیارهایی که این نهادها برای ارزیابی وضعیت کشورها استفاده میکنند توجه کنیم.
شاخصهای اصلی سنجش
نهادهای بینالمللی و سازمانهای تحقیقاتی معمولاً از شاخصهای متنوع و جامع برای ارزیابی کشورها استفاده میکنند. این شاخصها ابعاد مختلف زندگی کشورها را مورد سنجش قرار میدهند تا تصویر دقیقی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی آنها ارائه دهند.
شاخصهای اقتصادی
این شاخصها وضعیت اقتصادی کشورها را اندازهگیری میکنند و شامل مواردی همچون تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، نرخ بیکاری، تورم، فقر و نابرابری اقتصادی میشود.
شاخصهای اجتماعی
در این بخش، کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی کشورها ارزیابی میشود. از جمله شاخصهای اجتماعی میتوان به امید به زندگی، دسترسی به آموزش و خدمات صحی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی اشاره کرد.
شاخصهای سیاسی و امنیتی
این شاخصها عملکرد دولتها و وضعیت ثبات سیاسی و امنیتی کشورها را مورد بررسی قرار میدهند. عواملی مانند فساد، آزادیهای مدنی، حاکمیت قانون، جرم و جنایت، تروریسم، و امنیت شخصی در این بخش قرار میگیرند.
شاخصهای فرهنگی
این شاخصها تنوع و پویایی فرهنگی کشورها را ارزیابی میکنند. تنوع زبانی و قومی، مشارکت فرهنگی و حفظ میراث های فرهنگی از جمله عواملی هستند که در این بخش سنجیده میشوند.
این شاخصها به صورت جامع و چند بعدی طراحی شدهاند تا تصویری دقیق از وضعیت یک کشور ارائه دهند و به تصمیمگیرندگان کمک کنند تا سیاستهای بهتری برای بهبود شرایط زندگی مردم طراحی کنند.
افغانستان در صدر بدترینها
افغانستان در بسیاری از شاخصها در رتبههای پایین قرار دارد. در شاخصهای توسعه انسانی، شادی، و صلح جهانی، این کشور همواره در صدر بدترینها قرار گرفته است. عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند، اما ترکیبی از مشکلات تاریخی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باعث شدهاند که وضعیت افغانستان به وضعیت بحرانی برسد.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که افغانستان در نتیجه جنگهای طولانی، دخالتهای خارجی و بحرانهای داخلی نتواسته است به توسعه پایدار دست یابد. اضافه بر این، با آمدن طالبان و بازگشت این گروه به قدرت، مشکلات موجود به اوج خود رسیده است.
وضعیت افغانستان به مجموعهای از عوامل تاریخی و اجتماعی برمیگردد. جنگهای طولانی مدت، اقتصاد ضعیف، نبود دسترسی کافی به آموزش و خدمات صحی، و تهدیدهای امنیتی دائمی همگی عواملی هستند که به تنزل کیفیت زندگی مردم افغانستان انجامیدهاند.
راه حلهای داخلی و بینالمللی
اکثر کارشناسان معتقدند که راه حل بهبود وضعیت افغانستان نیازمند اقدامات جامع و هماهنگ در سطوح داخلی و بینالمللی است. در سطح داخلی، مسئولان محلی باید سیاستهایی را اتخاذ کنند که رفاه و آسایش برای مردم افغانستان به ارمغان بیاورد. این سیاستها باید بر پایه توسعه اقتصادی، تامین خدمات صحی و آموزشی، و ایجاد اشتغال باشد. همچنین باید در جهت بهبود وضعیت زنان و حقوق بشر تلاش بیشتری صورت گیرد.
در سطح بینالمللی نیز نیاز است که افغانستان به گونهای عمل کند که سیاستهای جهانی و یا حداقل معیارهای کشورهای همسایه را مد نظر قرار دهد.