وزیر خارجه آلمان میگوید خطر تشدید جنگ ایران و اسرائیل بسیار واقعی است
یوهان وادفول، وزیر خارجه آلمان در سفر به عربستان سعودی با اشاره به تنشهای نظامی ایران و اسرائیل هشدار داد که خطر تشدید درگیریها بسیار جدی است. او تاکید کرد که آلمان بهطور قاطع به کاهش تنش متعهد است.
وزیر خارجه آلمان روز شنبه در ریاض با فیصل بن فرحان، همتای سعودی خود، درباره اوضاع منطقه گفتوگو و تبادل نظر کرد.
یوهان وادفول گفته است «برنامه هستهای ایران نهتنها اسرائیل، بلکه عربستان سعودی و ثبات منطقه را تهدید میکند.»
او افزود که جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای هدفی مشترک برای کشورهای منطقه است.
وزیر خارجه آلمان همچنین خاطرنشان کرد که درگیریهای جاری بین اسرائیل و ایران نباید باعث غفلت از بحران غزه شود. او وضعیت انسانی در غزه را «فاجعهبار» توصیف کرد و خواستار توجه به این بحران شد.
شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان در تماس تلفنی با مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، حملات اسرائیل به ایران را نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل دانست و آن را به شدت محکوم کرد.
او تاکید کرد که جمهوری اسلامی بر اساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل حق دفاع از خود را دارد.
شهباز شریف روز شنبه در اکس نوشت که با رئیسجمهور ایران گفتوگو کرده و همبستگی استوار پاکستان با مردم ایران در برابر «تجاوزات اسرائیل» را اعلام کند. او گفت که این حملات نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران و توهینی به حقوق بینالملل است.
شهباز شریف افزود که مسعود پزشکیان از موضع پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل قدردانی کرده است.
نخستوزیر پاکستان در ادامه گفت که او و رئیسجمهور ایرانن توافق نظر دارد تا جامعه جهانی، بهویژه امت اسلامی، باید متحدانه برای توقف این نقضهای جدی اقدام کند.
با نزدیک شدن به آغاز نخستین دوره رسمی جام جهانی باشگاهها در ایالات متحده امریکا، فیفا عملاً وارد مرحله تازهای از توسعه تجاری و جهانی فوتبال شده است. پروژهای که سالها در برنامههای جانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال، جایگاه ویژهای داشت و حالا به واقعیت تبدیل شده است.
تغییر برنامه و گسترش بازار فوتبال
فیفا در سالهای اخیر با هدف افزایش درآمد و حضور پررنگتر در بازارهای اقتصادی جهانی، چندین پروژه جاهطلبانه را طراحی کرد؛ از جمله افزایش تعداد تیمهای جام جهانی به ۴۸ تیم و همین جام جهانی باشگاهها که حالا جایگزین جام کنفدراسیونها شده است. هرچند این پروژه در ابتدا قرار بود در سال ۲۰۲۱ و در چین افتتاح شود؛ اما همهگیری کرونا مسیر آن را تغییر داد و بالاخره در سال ۲۰۲۵، امریکا به عنوان میزبان نخستین دوره انتخاب شد.
فرصتی برای تثبیت سلطه اروپا و برازیل
بررسی فهرست تیمهای حاضر نشان میدهد که همچون سالهای گذشته فوتبال اروپا و امریکای جنوبی، به ویژه برازیل، نقش پررنگی در این رقابت دارند. اروپا با ۱۲ نماینده و برازیل با چهار تیم مطرح خود (پالمیراس، فلامینگو، فلومیننزه و بوتافوگو) قدرت سنتی فوتبال باشگاهی را در اختیار دارند. در عین حال، حضور تیمهایی از آسیا، افریقا، کونکاکاف و اوقیانوسیه باعث شده است تا شعار «جهانی بودن» این تورنمنت تا حدی محقق شود.
انتخابهای جنجالبرانگیز؛ از اینتر میامی تا لسآنجلس افسی
با وجود ساختار تعریفشده سهمیهها، برخی انتخابهای فیفا با واکنشهای انتقادی همراه شد. اینتر میامی با ستارگانی چون لیونل مسی، لوئیس سوارز و سرخیو بوسکتس در حالی به این رقابتها راه یافت که حتی به فینال لیگ امریکا نیز نرسیده بود. در منطقه کونکاکاف نیز حذف تیم لئون از مکزیکو بهدلیل مالکیت مشترک با پاچوکا و جایگزینی آن با لسآنجلس افسی، اعتراض برخی تیمهای دیگر از جمله آلاجولنسه از کاستاریکا را در پی داشت.
جنگ میلیاردی برای جذب باشگاههای بزرگ
مهمترین چالش فیفا برای جلب رضایت باشگاههای بزرگ اروپایی، مسئله فشردگی بیش از حد برنامه مسابقات بود. فیفا با تعیین جوایز مالی نجومی تا سقف یک میلیارد دالر، توانست رضایت این باشگاهها را جلب کند. به این ترتیب تیمها صرفاً برای حضور، بین ۱۲ تا ۳۸ میلیون دالر دریافت میکنند و قهرمان نهایی از اروپا میتواند تا ۱۲۵ میلیون دالر جایزه به خانه ببرد.
تحول در داوری و تجربه تماشاگران
فیفا تلاش کرده تا جام جهانی باشگاهها را به ویترینی از فناوریهای نوین فوتبالی بدل سازد. استفاده از کمرههای بدنی برای داوران، فناوری نیمهخودکار آفساید و نمایش تصمیمهای کمک داور ویدیویی روی نمایشگرهای استادیومها، تجربه تماشای فوتبال را برای تماشاگران در ورزشگاه و خانه متفاوت خواهد ساخت.
آیا جام جهانی باشگاهها میتواند به هدف اقتصادی فیفا پاسخ دهد؟
با وجود تمام این سرمایهگذاریها و تبلیغات، فروش تکت برخی مسابقات ابتدایی با چالشهایی مواجه شده و فیفا ناچار به کاهش قیمتها شده است تا ظرفیت ورزشگاهها تکمیل شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگرچه این تورنمنت در کوتاهمدت موفقیت مالی را برای فیفا به همراه خواهد داشت؛ اما آینده آن به استقبال هواداران و ارزش ورزشی مسابقات بستگی دارد.
نخستین دوره رسمی جام جهانی باشگاهها در حالی آغاز میشود که نگاه رسانهها، باشگاهها و هواداران سراسر جهان به امریکا دوخته شده است تا ببینند این تورنمنت میتواند جایگاه ویژهای در جنتری فوتبال جهانی برای خود باز کند یا خیر.
دوئل تیمهای بزرگ فوتبال در جام جهانی باشگاهها؛ پادشاه اروپا و رئیس آسیا در یک گروه
طبق قرعهکشی انجامشده، برخی از بزرگترین باشگاههای فوتبال جهان با همگروه شدهاند. رویاروییهایی مانند بایرن مونیخ در برابر بنفیکا، رئال مادرید مقابل سالزبورگ و پاریسنژرمن برابر اتلتیکو مادرید، هیجان ویژهای به مسابقات بخشیده است. در این میان، اینتر میامی که لیونل مسی در آن حضور دارد، از گروههای سخت فرار کرده و در گروه نسبتاً آسانی قرار گرفته است.
ترکیب گروهها:
گروه A: پالمیراس، پورتو، الاهلی مصر، اینتر میامی گروه B: پاریسنژرمن، اتلتیکو مادرید، بوتافوگو، سیاتل ساوندرز گروه C: بایرن مونیخ، اوکلند سیتی، بوکا جونیورز، بنفیکا گروه D: فلامنگو، اسپرانس تونس، چلسی، لس آنجلس افسی گروه E: ریور پلاته، اوراوا ردز جاپان، مونتری، اینتر میلان گروه F: فلومیننزه، بوروسیا دورتموند، اولسان هیوندای کوریای جنوبی، ماملودی سانداونز افریقای جنوبی گروه G: منچسترسیتی، وداد کازابلانکا، العین امارات، یوونتوس گروه H: رئال مادرید، الهلال عربستان، پاچوکا، سالزبورگ
نحوه انتخاب تیمها
تیمهای اروپایی بر اساس قهرمانی یا نتایج در لیگ قهرمانان اروپا از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ سهمیه گرفتهاند. برای آسیا، افریقا و امریکای شمالی نیز چهار تیم از قهرمانان قارهای انتخاب شدند و در امریکای جنوبی شش تیم برتر کوپا لیبرتادورس حضور دارند. یک سهمیه نیز به نماینده کشور میزبان یعنی اینتر میامی اختصاص یافته است.
مدعیان قهرمانی چه تیمهایی هستند؟
طبق مدل پیشبینی شرکت اپتا، پاریسنژرمن با ۱۸.۵ درصد شانس، بالاتر از منچسترسیتی (۱۷.۸ درصد) مدعی اصلی قهرمانی شمرده میشود. پس از آن بایرن مونیخ، اینتر، رئال مادرید و چلسی در ردههای بعدی قرار دارند. هرچند به نظر میرسد نمایندگان اروپا تسلط بیشتری در این تورنمنت داشته باشند، اما تیمهایی چون الهلال عربستان و اینتر میامی نیز امید دارند که با شگفتیسازی مسیر بزرگان را دشوار سازند.
جوایز نقدی و انگیزههای مالی
فیفا برای این مسابقات مبلغ هنگفت ۹۳۰ میلیون یورو در نظر گرفته است که ۴۴۱ میلیون یوروی آن براساس عملکرد تیمها تقسیم میشود. این جوایز چندین برابر لیگ قهرمانان اروپا است و انگیزه بزرگی برای باشگاهها بهویژه تیمهای اروپایی ایجاد کرده است.
ارزش بازار تیمها
بالاترین ارزش بازار متعلق به رئال مادرید (۱.۳۳ میلیارد یورو) است و پس از آن منچسترسیتی (۱.۱۸ میلیارد)، پاریسنژرمن (۱.۰۵ میلیارد)، چلسی (۹۷۲ میلیون) و بایرن مونیخ (۸۴۳ میلیون یورو) قرار دارند. در میان تیمهای آسیایی نیز الهلال عربستان با ۱۵۳ میلیون یورو در صدر قاره قرار دارد.
فارمت برگزاری و شهرهای میزبان
تمامی مسابقات در ۱۲ ورزشگاه در ۱۱ شهر ایالات متحده امریکا برگزار میشود و فینال به تاریخ ۱۳ جولای در ورزشگاه متلایف نیوجرسی برگزار خواهد شد. این تورنمنت مشابه جام جهانی ملی با مرحله گروهی آغاز شده و سپس با سیستم حذفی تا فینال ادامه مییابد.
از سالها به اینسو اسرائیل، ایران را به گسترش جنگهای نیابتی علیه خود متهم میکرد.
واقعیت این است که ایران بازیگران مهم ضداسرائیلی را در خاورمیانه تجهیز میکرد تا منابع و منافع یگانه دولت یهودی را در جهان به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم هدف قرار دهند.
این گروهها مانند حزبالله لبنان، حماس فلسطین، حوثیهای یمن و جهادیستهایی هستند که منابع نظامی و اقتصادی ایران را جذب میکردند و در تلاش تضعیف رژیم سیاسی در تلآویو بودند.
در آنسو ایران بهدلیل نظارت گستردهای که از سوی امریکا صورت میگیرد، مستقیما در جنگ با اسرائیل قرار نمیگرفت.
عامل دومی جنگهای نیابتی ایران علیه اسرائیل را قدرت بالای جنگی و تجهیزات پیشرفته ارتش اسرائیل شکل میداد.
بنابراین ایرانیها در تلاش بودند تا جای ممکن از درگیری مستقیم با اسرائیل پا برون بکشند. از همینرو گروههای نیابتی تحت پوشش جمهوری اسلامی ایران، این نقش را به خوبی بازی میکردند.
اما پس از هفت اکتوبر سال ۲۰۲۳ زمانی که حماس به اسرائیل حمله غیر قابل پیشبینی و دور از انتظاری را انجام داد و سپس جنگ غزه به گونه وحشتناکی آغاز شد، معادله تغییر کرد.
استراتژی اسرائیل به گونه جدی دستخوش دگرگونی شد و ارتش این کشور در تلاش نابودی نیابتیهای ایران برآمد.
حمله حماس به اسرائیل
نیروهای استخباراتی اسرائیل که یکی از قدرتمندترینهای استخباراتهای جهان است، گفت که در پشت حمله حماس، دست حمایتی تهران قرار داشته است.
این رویکرد خشم اسرائیل و همکار بزرگ و نزدیکش ایالات متحده امریکا را برانگیخت.
اسرائیل در حمایت قوی سیاسی و استراتژیک واشنگتن عملیات گسترده نظامی را که در تاریخ شکلگیری اسرائیل از سال ۱۹۴۷ سابقه نداشته است آغاز کرد و به جنگ دامنگستری تبدیل شد.
این جنگ شهرهای باریکه غزه را به ویرانه تبدیل کرد و قتلهای گسترده غیرنظامیان سبب تخطیهای گسترده حقوق بینالملل، حقوق بشر و حقوق بشرخواهانه بینالمللی شد.
اما با وجود آن ایالات متحده دست از حمایت نزدیکترین شریک راهبری خود در منطقه و جهان بر نداشت.
جنگ غزه برای اسرائیل نیز گران تمام شد. اما دستاوردهای کلانی را برای حکومت دستراستی تحت رهبری بینامین نتانیاهو به بار آورد. مهمترین و شاید کلانترین دستاورد این جنگ تضعیف گسترده نیابتیهای ایران در منطقه بود. ارتش و استخبارات اسرائیل توانستند در قلب تهران، بیروت و صنعا اساسیترین رهبران حماس حزبالله و حوثیها را هدف قرار دهند.
ویرانیهای غزه
نابودی رهبران گروههای نیابتی ایران توسط استخبارات و ارتش اسرائیل که در منطقه حرف نهایی را میزدند از جمله رهبران حزبالله و حماس، خیرهکننده بود.
این حملات یک نمایش آشکار قدرت اطلاعاتی اسرائیل در منطقه بود.
ایران که حامیان و نیابتی اصلی خود را در منطقه در حد قابل ملاحظهای از دست داده بود، در تلاش جایگزین بهتر برآمد.
اما اشراف اطلاعاتی اسرائیل این مجال را برای ایران نمیداد تا نیابتیهای جدید، دوباره ظرفیت نبرد در برابر ارتش اسرائیل را حاصل کنند.
سپس ایران در تلاش یگانه نیروی بازدارنده در برابر پیشروی ازتش اسرائیل برآمد و آن تقویت نیروهای اتومی و بالا بردن دفاع فضایی خود شد.
امریکاییها وضعیت را با دقت حراست میکردند. امریکاییها میگویند که تهران در صدد غنیسازی بیشاز حد اورانیوم است تا سانترفیوژهای اتومی را برای دستیابی به سلاح کُشنده جمعی تقویت کنند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید امریکا که مهمترین حامی اسرائیل و رهبر سیاسی آن نتانیاهو است نامهای به آیتالله خامنهای رهبر ایران فرستاد.
شرایط نامه بسیار سنگین بود. ایرانیها باید غنیسازی اورانیوم را به صورت عاجل متوقف میکردند و برای مذاکره روی شرایط استفاده اتوم برای تنها برنامههای تقویت انرژی آماده میشدند.
مذاکرات در مسقط پایتخت عمان آغاز شد. اما نتیجه ملموسی به بار نیاورد.
شرایط امریکاییها بسیار سنگین بود و سطح غنیسازی اورانیوم که حتی نیازمندیهای انرژی ایران را برآورده نمیساخت برای تهران قابل قبول نبود.
یگانه گزینه که عبارت از استفاده قوه قهریه یعنی حملات جنگی بود، سر میز دونالد ترامپ قرار گرفت.
اسرائیل خود را آسیبپذیرترین دولت جهان در صورت تقویت نیروهای اتومی ایران میپندارد. این بخاطریست که رهبران سیاسی ایران شعار «نابودی اسرائیل» را همیشه تکرار کرده و حتا در مجامع دیپلومات از گفتن آن دریغ نکردهاند.
دکترین ترامپ تصمیم عجیبی گرفت. او از ورود مستقیم و تحت شرایط به جنگ با ایران پا برون کرد.
اما در عوض در حمایت جدی ارتش و سیاسیون اسرائیل برآمد.
ترامپ دستور داد تا تمام امریکاییها در منطقه خاورمیانه که نیازی برای حضورشان نیست به امریکا برگردند.
این حکم ترامپ، پیام جنگ اجتنابناپذیر را به گوش جامعه جهانی مخابره کرد.
دو روز بعد یعنی ۱۳ جون حملات اسرائیل به ایران آغاز شد.
حملات ارتش به کمک مستقیم استخبارت اسرائیل بسیار حسابشده اجرا شد.
این حملات که توسط پهبادها، راکتهای هوشمند و نیروهای رزمی فضایی اسرائیل اجرا شد ۲۰ تن از رهبران کلیدی ارتش و دانشمندان فزیک اتومی ایران را کشت و به زیرساختارهای ایران صدمه زد.
جنگ تمامعیار میان دو کشور مهم در خاورمیانه زبانه کشید که پیامدهای دردناکی را به بار خواهد آورد.
اسرائیلی که بر ضد نیروهای نیابتی ایران در منطقه جنگ را آغاز کرد، حالا خود به یک بازیگر نیابتی تبدیل شده است.
حمله نیروی هوایی اسرائیل به تهران
امریکا که مستقیما در این جنگ داخل نشد توانست همکار اصلی استراتژیک خود را در این جنگ به نیابت گیرد.
هرچند امریکا به ایران اخطار کرده است که اگر به پایگاههایش در منطقه آسیبی برسد، از حمله به ایران و ورود مستقیم به جنگ دریغ نخواهد کرد.
اسرائیل امیدوار است که ایرانیها پای امریکا را در جنگ بکشانند.
اما ایرانیها به خوبی میدانند که ورود امریکا در این جنگ فرمول معامله را در نبردهای خاورمیانه به کلی دگرگون خواهد کرد.
از همینرو امریکاییها در تلاش هستند تا از طریق ارتش اسرائیل به خواست دیرینه تلآویو و واشنگتن برسند که آنهم تضعیف همهجانه نیروهای اتومی ایران خواهد بود.
امریکا بهعنوان ابرقدرت جهان نمیخواهد دشمن دیرینهاش به قدرت اتومی خاورمیانه تبدیل شود و شرکای مستقیمش در خاور میانه را بسان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت را تهدید کند.
پس این جنگ برای امریکا بسیار امیدبخش است.
در حقیقت این جنگ، جنگ امریکا با ایران است که توسط اسرائیل اجرا میشود.
نتانیاهو برای بقای خود به جنگ نیاز دارد. از سوی دیگر اسرائیل بهعنوان یک دولت برای بقای خود نیاز به تضعیف ایران دارد. پس چه بهتر که امریکا پول و تجهیزات فراهم کند و ارتش و استخبارات اسرائیل به میدان آید.
به گزارش رویترز، دیوید بکهام، کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال انگلستان و یکی از چهرههای برجسته تاریخ فوتبال، در فهرست افتخارات سالانه تولد پادشاه چارلز، نشان شوالیه دریافت کرد. این عنوان هر سال به پاس خدمات برجسته شهروندان بریتانیا در حوزههای مختلف به افراد اعطاء میشود.
بکهام ۵۰ ساله در سال ۱۹۹۳ به عنوان بازیکن جوان به منچستریونایتد پیوست و با ثبت نزدیک به ۴۰۰ بازی رسمی برای این باشگاه، نقش مهمی در کسب عناوین متعدد از جمله قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا ایفا کرد. پس از دوران موفق در منچستر، بکهام به تیمهای رئال مادرید، لسآنجلس گلکسی و آث میلان پیوست و به فعالیت حرفهای خود در فوتبال جهان ادامه داد.
در عرصه ملی نیز، بکهام طی سالهای حضور خود در تیم ملی انگلستان، ۵۸ بار به عنوان کاپیتان به میدان رفت و در مجموع ۱۱۵ بازی ملی را در کارنامه خود ثبت کرد. عملکرد فنی و اخلاق حرفهای او همواره مورد تحسین کارشناسان و هواداران فوتبال بوده است.
فراتر از موفقیتهای ورزشی، بکهام به دلیل فعالیتهای خیرخواهانه، حضور مؤثر در پروژههای اجتماعی و نقش برجسته در معرفی فوتبال بریتانیا به سطح جهانی، همواره چهرهای مطرح در جامعه بینالمللی بوده است.
روزنامه فارن پالیسی در یک مقاله تحلیلی، چهار سناریوی محتمل را در مورد جنگ ایران و اسرائیل مطرح کرده است.
کوتاهآمدن جمهوری اسلامی ایران، عقبنشینی اسرائیل، گسترش درگیری در منطقه و جنگ بیپایان سناریوهایی است که در این مقاله پیشبینی شده است.
پیشتر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرده بود که تلآویو حملات خود را «تا زمانی که لازم باشد»، ادامه خواهد داد. اسرائيل میگوید هدف اصلی این حملات، نابودی برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تخریب زیرساختهای نظامی در ایران است.
تهران در واکنش به حملات گسترده اسرائیل، دهها پهپاد و موشک بالستیک به سمت خاک اسرائیل پرتاب کرده است.
بر اساس تحلیل فارین پالیسی، بهرغم محدودیتهای کنونی، ایران هنوز گزینههای مختلف تلافیجویانه در اختیار دارد؛ هرچند این امکانات نسبت به گذشته کاهش یافته است.
سناریوی کوتاه آمدن جمهوری اسلامی
نخستین احتمال مطرح شده در مقاله فارین پالیسی این است که جمهوری اسلامی ایران پس از چند حمله نمادین به اسرائیل و «انتقامگیری»، تلاشهای امریکا و جامعه بینالمللی را برای آتشبس بپذیرد.
این وضعیت، شباهت زیادی با سرنوشت حزبالله لبنان در مقابل اسرائیل دارد. اخیرا حملات ویرانگر اسرائیل به زیرساختهای نظامی همراه با کشتن گسترده فرماندهان ارشد، حزبالله را وادار کرد بدون واکنش موثر، آتشبس را بادرنظرداشت شرایط اسرائیل بپذیرد.
فارین پالیسی نوشت که جمهوری اسلامی اکنون در موقعیت مشابهی قرار دارد. حملات پهپادی و موشکی پارسال ایران به اسرائیل بینتیجه ماند. نیروهای نیابتی کلیدی جمهوری اسلامی در منطقه بهویژه حزبالله، تضعیف شدهاند و برخی از فرماندهان ارشد نظامی ایرانی کشته شدهاند.
مقاومت جمهوری اسلامی وفشار بینالمللی بر اسرائیل
در سناریویی دیگر، جمهوری اسلامی ایران در مقابل حملات اسرائیل مقاومت میکند و حتی چند ضربه متقابل وارد میآورد اما فشار بینالمللی اسرائیل را مجبور به توقف عملیات خواهد کرد.
در این حالت، تاسیسات هستهای نطنز و سایر مراکز آسیب میبینند ولی ایران قادر است آنها را به سرعت بازسازی کند.
در این روایت، اسرائیل ابتدا حمایت کوتاهمدت امریکا و متحدان اروپایی را دریافت میکند اما این کشورها خواستار پایان هر چه سریعتر درگیریها میشوند.
فارین پالیسی تاکید کرد هرچند اسرائیل به نظر اروپاییها اهمیت آنچنانی نمیدهد اما نگران واکنش امریکا، بهویژه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده است.
خطرگسترش جنگ درمنطقه فارین پالیسی سناریوی سوم را که گسترش درگیری اسرائیل و ایران به جنگ منطقهای است، محتملتر میداند.
پیش از حملات اسرائیل، جمهوری اسلامی تهدید کرده بود در صورت وقوع درگیری، پایگاههای امریکا در خاورمیانه را هدف قرار خواهد داد.
چنین حملاتی احتمال ورود ایالات متحده به جنگ را افزایش میدهد. همکاری امنیتی دیرپای امریکا و اسرائیل ممکن است تهران را متقاعد کند که واشنگتن در اجرای عملیات با اسرائیل همکاری کرده است.
بر اساس این تحلیل، جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتی خود در عراق، لبنان و یمن میخواهد تا به اسرائیل حمله کنند و در صورت ورود امریکا به درگیری، این گروهها اهداف امریکایی را نیز به فهرست خود اضافه خواهند کرد.
جنگ بیپایان چهارمین سناریو این است که جنگ هرگز به شکل رسمی به پایان نرسد.
در این سناریو، اگرچه موج حملات گسترده اسرائیل ممکن است متوقف شود اما درگیریها در سطح پایینتر برای ماهها ادامه مییابد. در این حالت، اسرائیل هرازگاهی به ایران حمله هوایی میکند و جمهوری اسلامی نیز گاهی موشک به سمت اسرائیل شلیک میکند. این وضعیت نه جنگ تمامعیار است و نه صلح.
بر اساس تحلیل فارین پالیسی، در میان حملات متقابل مداوم، ایران ممکن است برنامه هستهای مخفی خارج از نظارت بینالمللی را توسعه دهد. در صورتیکه اسرائیل همه مراکز ذخیره اورانیوم غنیشده را هدف قرار ندهد، این کار برای تهران آسان خواهد بود.