یونیسف: سیلاب و عفونتها در مناطق زلزلهزده کودکان را در معرض خطر قرار داده است
تاجالدین ایوالی، نماینده یونیسف در افغانستان هشدار داده که در آستانه فصل زمستان و بارندگیهای نامنظم، کودکان در معرض خطرات ناشی از سیلاب، عفونتها و موج سرما قرار گرفتهاند. او افزود که درخواست کمک ۲۱ میلیون دالری برای کمک به زلزلهزدگان تاکنون بهطور کامل تامین نشده است.
تاجالدین ایوالی، نماینده یونیسف در افغانستان روز دوشنبه، ۱۴ میزان در صفحه اکس بار دیگر از کشورهای کمککننده خواست تا در کنار کودکان افغانستان بهویژه در مناطق زلزلهزده بایستند.
پیشتر فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ هشدار داد که بدون اقدام کافی در هفتههای آینده، هزاران خانواده افغان با زمستان سخت مواجه خواهند شد و خطر مرگ و میر بیشتر افزایش خواهد یافت.
پیشتر سازمان نجات کودکان اعلام کرد که در زمینلرزه اخیر در شرق افغانستان نزدیک به ۱۲۰۰ کودک جان باختهاند؛ در میان جانباختگان بیش از ۵۰۰ دختر و ۶۵۰ پسر حضور دارند.
سازمانهای امدادی هشدار دادهاند که کودکان و زنان بیشترین آسیب را از زلزله اخیر دیدهاند و نیاز به فوری به حمایت دارند.
وزارت خارجه مالیزیا اعلام کرد رهبران پاکستان و مالیزیا خواستار تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شدند.
شهباز شریف و انور ابراهیم، رهبران پاکستان و مالیزیا همچنین بر اهمیت احترام طالبان به حقوق اساسی مردم افغانستان و ضرورت پایبندی این گروه به تعهدات بینالمللی تأکید کردند.
محمدشهباز شریف، نخستوزیر پاکستان روز یکشنبه ۱۳ میزان به مالیزیا سفر کرد. آقای شریف، تا تاریخ ۱۵ میزان در مالیزیا اقامت خواهد داشت.
در بیانیه مشترکی که وزارت خارجه مالیزیا منتشر کرده، آمده است که رهبران هر دو کشور بر «همبستگی امت اسلامی» و ضرورت حل مسائل بینالمللی از طریق راههای مسالمتآمیز مطابق با قوانین بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل تأکید کردند.
در بیانیه آمده است که رهبران دو کشور تعهد خود را نسبت به صلح و ثبات در افغانستان و آیندهای پایدار برای مردم آن کشور تأیید کردند.
آنها همچنین بر ضرورت تداوم تعامل با طالبان بهویژه برای مبارزه با تروریسم و جلوگیری از استفاده خاک افغانستان علیه سایر کشورها تأکید کردند.
این دو رهبر بر ضرورت ایجاد حکومت فراگیر، حفاظت از حقوق بنیادین مردم و ادامه کمکهای بشردوستانه و برنامههای ظرفیتسازی در افغانستان تأکید شد.
رهبران بر اهمیت حل عادلانه و پایدار بحران خاورمیانه تأکید کرده و از تلاشهای بینالمللی برای تحقق راهکار عملی جهت اعطای جایگاه دولت به فلسطین استقبال کردند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل، روز دوشنبه ۱۴ میزان، سازوکار تحقیق و بررسی نقض حقوق بشر در افغانستان را تصویب کرد. این سازوکار با مستندسازی موارد نقض حقوق بشر، زمینه را برای گزارشدهی، دادخواهی و محاکمه عاملان آن هموار میکند.
ملک ستیز، پژوهشگر حقوق و روابط بینالملل میگوید که این سازوگار تحقیقی برای حسابدهی عاملان نقض حقوق بشر در افغانستان است و کار بسیار مهمی برای نظارت بر حقوق بشر قلمداد می شود.
به گفته آقای ستیز، این خواسته اصلی فعالان حقوق بشر افغانستان بود که با اکثریت آرا در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد امروز تصویب شد.
آقای ستیز درباره کارکرد این سازوکار میگوید: «یک گروه کاری متخصص تشکیل خواهد شد که بخشهای مهم حقوق بشر در افغانستان را زیر چتر حمایتی ملل متحد با معیارهای بالا قرار خواهد داد و موارد نقض حقوق بشر را دنبال، مستندسازی، جنایات بشری را تحقیق کرده و آنها را به دادگاه های بین المللی مانند دادگاه دیوان بین المللی جزایی و دیوان بین المللی عدالت خواهد برد.»
فرشته عباسی، پژوهشگر افغانستان در سازمان دیدهبان حقوقبشر نیز آغاز این تحقیق را «گامی مهمی» توصیف کرد که «میتواند چرخه چند دههای مصونیت از مجازات را بشکند. او افزود: «اگر همین باعث شود که تنها یک فرمانده محلی پیش از ارتکاب تخلف به این فکر کند که پروندهای علیه او باز است، پس ارزشش را دارد.»
به گفته آقای ستیز، ماموریت بنت این توانایی را ندارد که موارد نقض حقوق بشر و جنایات بشری را مستندسازی کند اما این اداره تحقیق از چنین صلاحیتی برخوردار است.
نیویارک تایمز در یک گزارش تحقیقی گفته است که پاکستان درگیر شدیدترین تهدیدات امنیتی در یک دهه اخیر است؛ تهدیداتی که از یکسو با تشدید فعالیتهای طالبان پاکستانی تحت حمایت طالبان افغان دوباره احیا شده و از دیگرسو با نظارت ضعیف پاکستان در مناطق کوهستانی باعث تشدید حضور داعش شده است.
روزنامه نیویارک تایمز نوشته است که در کوههای ناهموار پاکستان، طالبان پاکستانی تحت حمایت طالبان افغانستان، جنگی مرگبار را علیه نیروهای امنیتی پاکستان بهراه انداختهاند؛ بزرگترین تهدیدی که این کشور جنوب آسیا در دوازده سال گذشته با آن روبهرو بوده است.
از دیگرسو نظارت و کنترول ضعیف پاکستان بر مناطق کوهستانی غرب کشور در مرز با افغانستان، با حضور جنگجویان گروه داعش تشدید شده است. افزایش فعالیتهای گروههای شبهنظامی، جایگاه پاکستان را بهعنوان یک قدرت نظامی در جنوب آسیا تهدید کرده است.
با اینحال، به گفته تحلیلگران امنیتی، طالبان پاکستانی سختترین چالش امنیتی را در سالهای اخیر برای پاکستان ایجاد کردهاند.
براساس گزارش موسسه مطالعات صلح پاکستان، حملات تروریستی در پاکستان در سال گذشته به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۱۵ رسید که عمدتا ناشی از عملیاتهای تحریک طالبان پاکستانی بود. طبق شاخص جهانی تروریسم، این حملات پاکستان را به دومین کشور آسیبدیده از تروریسم در جهان تبدیل کرده است.
هم طالبان پاکستانی و هم جنگجویان داعش در باجور، در مرز افغانستان، فعالیت دارند؛ منطقهای که در سالهای اخیر شاهد رویدادهای خشونتبار بسیاری بوده است. از آغاز سال جاری تاکنون، دستکم ۴۸ حمله پهپادی توسط ارتش، طالبان پاکستانی و گروههای دیگر در سراسر ایالت خیبر پختونخوا صورت گرفته است.
عبدالرحیم، یک دستفروش خیابانی، به نیویارکتایمز گفت: «هر بار که دولت عملیاتی را آغاز میکند و ما را آواره میسازد، شورشیان دوباره به افغانستان میروند و بعد برمیگردند.»
پرل پاندیا، تحلیلگر دادههای مکان و رخداد درگیریهای مسلحانه مستقر در امریکا، گفت: «تحریک طالبان پاکستانی اکنون بیشتر بر درگیری مستقیم و حمله به نیروهای نظامی تمرکز دارد.» او افزود که پاکستان تلاش کرده از یک عملیات تمامعیار نظامی پرهیز کند، اما در عین حال به شکایات محلی نیز توجهی نکرده است. او افزود: «رویکرد ترجیحی دولت برای عملیاتهای موقت و محلی احتمالا در بلندمدت موفق نخواهد بود.»
یک مقام ارشد نظامی پاکستان که نخواست نامش فاش شود، گفت طالبان پاکستانی «دست در دست طالبان افغان» دارند، اما اذعان کرد که چون این گروه از هدفگیری غیرنظامیان پرهیز کرده، از واکنش گسترده مردم محلی در امان مانده است.
احمد شریف چودری، سخنگوی نیروهای مسلح پاکستان، در مصاحبه با نیویارکتایمز خطاب به طالبان افغانستان گفت: «ما فقط یک خواسته داریم: اجازه ندهید از خاک شما برای بیثبات کردن پاکستان استفاده شود.»
مقامات طالبان در افغانستان هرگونه حضور گروههای مسلح را در کشور رد کردهاند. حافظ ضیا احمد تکل، سخنگوی وزارت خارجه طالبان، به نیویارکتایمز گفت: «امارت اسلامی اجازه نخواهد داد هیچکس از خاک افغانستان برای تهدید کشورهای همسایه، منطقه یا جهان استفاده کند.»
یک منبع معتبر از جبهه مقاومت ملی به افغانستان اینترنشنال گفت که تلفات این جبهه تاکنون به ۵۳۷ نفر رسیده است.
به گفته این منبع، جبهه مقاومت ۱۴۹ زخمی و ۱۲ معلول داده و ۴۷۷ نفر از نیروهایش «اسیر» شدهاند.
این مقاله وضعیت جبهه مقاومت و دلایل تلفات بالای نیروهای آنرا بررسی میکند.
جبهه آزادی، که چند ماه پس از جبهه مقاومت ملی افغانستان تشکیل شد، نیز تلفاتی را متحمل شده است. این جبهه مدعی است که از زمان ایجادش تا اکنون تنها ۱۲ نفر کشته داده است. براساس سیاست رسمی این جبهه شمار زندانیان و زخمیان خود را اعلام نمیکند.
اطلاعات و تحلیلهای ارائهشده در این مقاله، بر پایه گفتوگوهای مستقیم با نیروهای جبهه مقاومت و جبهه آزادی، اعضای دفتر سیاسی این جبههها، کارشناسان نظامی، و شماری از منابع محلی جمعآوری شده است.
این مقاله تلاش میکند با تکیه بر روایتهای میدانی و تحلیلهای کارشناسانه، آنچه در جغرافیای جنگ میگذرد را بازتاب دهد.
در شب دوازدهم سنبله ۱۴۰۴ در پی یک درگیری مسلحانه در ولسوالی نهرین ولایت بغلان، قیوم کهگدای، یکی از فرماندهان برجسته کوماندوی جبهه مقاومت ملی افغانستان کشته شد. این حادثه نه تنها ضربهای به ساختار فرماندهی محلی این جبهه وارد کرد، بلکه بار دیگر انگشت انتقاد را به ضعفهای امنیتی و نفوذ طالبان در صفوف مخالفان نشانه رفت.
پیش از او، صمد کهگدای مشهور به «فرمانده حمزه» از بستگان قیوم کهگدای، در هفتم سرطان ۱۴۰۳ همراه با فرمانده خیرالله در شبیخون طالبان جان باخته بود. در آن زمان انتشار بیاحتیاطانه ویدیوهایی که موقعیت فرمانده حمزه را لو میداد در شبکههای اجتماعی، باعث شد طالبان او را پیدا کنند. قیوم کهگدای نیز سرنوشت مشابه داشت. محل اختطافی او توسط یک نفوذی طالبان که در قطار همرزمانشان جاگرفته بود، شناسایی شد و در نهایت او کشته شد.
عبدالصمد حمزه کهگدای، فرمانده جبهه مقاومت در نهرین که در سرطان ۱۴۰۳ در کمین طالبان کشته شد
نمونههایی از رویدادهای مشابه در اندراب، سالنگ و دیگر نقاط نیز دیده شدهاند. فرماندهان شناختهشدهای مانند خیرمحمد خیرخواه، اسدالله اندرابی، اکمل امیر و بصیر اندرابی در چهار سال اخیر جان باختهاند. انتشار اطلاعات، ضعف در پروتکلهای امنیتی، نبود هماهنگی و اختلافات داخلی از دلایل اصلی این تلفات گزارش شده است.
کارشناسان نظامی میگویند طالبان به گونه پیوسته از یک سلسله تاکتیکهای ساده اما مؤثر برای شکار نیروهای مقاومت استفاده میکند: نفوذ، کمین، اغفال با استفاده از ارتباطات، و بهرهبرداری از رسانههای اجتماعی.
طالبان عمدتا از ساختارهای استخباراتی محلی، اطلاعات مردمی و شبکههای پیچیده نفوذ بهره میبرد. در مقابل جبهه مقاومت و آزادی تاکنون نتوانستهاند به گونه لازم زیرساختهای اطلاعاتی خود را نسبت به ماه نخستین مقاومت تقویت کنند. کما این که بخش عمدهای از نیروهای این دو جبهه، نظامیان ارتش پیشین اند که آموزشهای کلاسیک نظامی دیدهاند، اما در جنگهای چریکی و غیرمتقارن تجربه و مهارت لازم را ندارند.
بسم الله تابان، کارشناس نظامی و از افسران پیشین پولیس به این باور است که استفاده اعتیادآور شهروندان از رسانههای اجتماعی و «قهرمانسازیهای کاذب» بر جنگجویان مقاومت هم تاثیر گذاشته و در مواردی سبب شده است که آنان نیز زیر تاثیر جو حاکم فضای مجازی عکسها و ویدیوهایی از خود نشر کنند که سبب افشای هویت و موقعیت آنان شده است.
به باو او: «فشار طالبان بر مردم، نبود ارتباطات مصون میان جنگجویان و فرماندهان و نفوذ طالبان در میان جنگجویان مقاومت بیشتر سبب افزایش تلفات این نیروها در اوایل بوده است».
با این حال، جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی مدعیاند که عملیاتهای زیادی را علیه طالبان انجام داده و تلفاتی به طالبان وارد کردهاند.
هرچند فعالیت جبهههای نظامی پیوسته از سوی طالبان انکار میشود، اما واقعیتهای میدانی و گزارشهای نهادهای بینالمللی به ویژه سازمان ملل حضور فعال و درگیری مستمر نیروهای مقاومت در برابر طالبان را تایید کرده است.
خیرمحمد خیرخواه، فرمانده جبهه مقاومت در اندراب که در جدی ۱۴۰۱ به دست طالبان کشته شد
استراتژی بقا زمانی که جغرافیایی در دست مخالفان طالبان نیست
با وجود تلفات سنگین و عدم دسترسی به هیچ ولسوالی یا منطقهای بهطور رسمی، جبهات ضد طالبان توانستهاند بقای خود را در یکی از دشوارترین شرایط جنگی حفظ کنند.به نظر میرسد این امر با استفاده از دو مولفه کلیدی امکانپذیر شده است:
نخست: استفاده از ساختارهای اجتماعی سنتی
افغانستان جامعهای با پیوندهای عمیق خویشاوندی، قبیلهای و فرهنگی است. در چنین جامعهای، روابط خانوادگی و قومیتی حتی در دل جنگ، حفظ شدهاند. جنگجویان جبهههای مقاومت و آزادی با بهرهگیری از این ساختار اجتماعی، در میان مردم پنهان شده، حمایت و اطلاعات میگیرند.
حتی در مواردی، روابط پنهانی میان جنگجویان طالب و مقاومتگران، به دور ازچشم فرماندهان شکل گرفته است. این روابط که گاه بر پایه شناخت قدیمی، منافع مشترک یا حتی خویشاوندی شکل میگیرد، فضاهایی برای تنفس و حفظ بقا فراهم کردهاند.
دوم: اقتصاد جنگ و شبکههای غیررسمی
جنگ در افغانستان نه تنها یک پدیده امنیتی است، بلکه بدل به یک منبع درآمد نیز شده است. فروش اطلاعات، تبادل جنگافزار و ایجاد شبکههای مشترک میان گروههای متخاصم، بخشی از واقعیتهای پیچیده جنگ افغانستان است.
به نظر میرسد نیروهای مقاومت با ورود به این فضا هرچند گاه ناخواسته و گاه ناگزیر توانستهاند بقای فیزیکی خود را حفظ کنند. در برخی موارد، تعامل با مردم، خرید اطلاعات، و حتی دادن باج برای فرار از دامها به بخشی از زندگی روزمره جنگجویان بدل شده است.
طالبان ادعای تسلط صد در صدی بر خاک افغانستان را دارد، اما حضور مقاومتگران در کوهها، درهها و در میان مردم نشان میدهد که این سلطه نهتنها کامل نیست، بلکه در حال فرسایش است.
کارشناسان نظامی به این باورند که شاید تلفات سنگین نیروهای مقاومت و آزادی در نخست نشانی از شکست تدریجی آنان باشد؛ اما در تحلیل عمیقتر، بقای آنان در نبود جغرافیا و منابع رسمی، خود یک پیروزی استراتژیک به شمار میرود.
افزایش تلفات، انتقادات از تاکتیکهای تکراری و نبود شفافیت در رهبری، نقاط ضعف جدی هستند. اما پیوندهای اجتماعی، حمایت سنتی مردمی که مخالف طالباناند و ظرفیتهای پنهان ساختارهای محلی، فرصتهاییاند که میتوانند به بازسازی یک راهبرد موثر برای دوام مقاومت علیه طالبان کمک کند.
سخنگوی طالبان در گفتوگو با اسکاینیوز گفته است که این گروه با ایالات متحده درباره بازگشایی سفارت افغانستان در واشنگتن و سفارت امریکا در کابل گفتوگو کرده است. ذبیحالله مجاهد درباره بگرام گفت: «افغانها هرگز اجازه نخواهند داد که سرزمینشان، تحت هیچ شرایطی، به کسی واگذار شود.»
بهرسمیتشناختن طالبان
بهرسمیتشناختن طالبان از دیگر مباحث مطروحه در این گفتوگو بوده است. مجاهد به اسکای نیوز گفت که این گروه با «مشکل مشروعیت» مواجه نیست، زیرا بسیاری از کشورها بهطور خصوصی طالبان را بهرسمیتشناختهاند.
مجاهد از کشور خاصی نام نبرده است. با اینحال روسیه تنها کشوری در سطح جهان است که با گذشت چهارسال از حاکمیت طالبان، این گروه را بهرسمیتشناخته است.
او افزود: «تنها روسیه نیست که بهطور آشکار امارت اسلامی را به رسمیت شناخته است. کشورهای دیگری هم هستند که بهصورت غیرعلنی، چنین شناختی را ابراز کردهاند.»
ممنوعیت آموزش دختران
مجاهد، که از نزدیکان رهبر طالبان است، در پاسخ به این پرسش که آیا دختران در آینده اجازه بازگشت به مکاتب را خواهند یافت، گفت: «در این باره نمیتوانم هیچ وعدهای بدهم.»
سخنگوی طالبان گفت که افغانستان با چالشهای متعدد روبهرو است که و باید طبق اولویتبندی به آنها پرداخته شود. او گفت اداره طالبان گامهایی در این زمینهها برداشته و امیدوار است که به راهحلهای مناسب دست یابد.
این درحالیست که وزارت معارف طالبان اعلام کرد که بستهبودن مکاتب موقتی است و وعده داد که پس از تنظیم سیاستهایی مطابق با «اصول شریعت اسلامی و فرهنگ افغانی»، مکاتب دوباره باز خواهند شد.
اما پس از گذشت چهار سال، هنوز هیچ برنامهای برای بازگشایی درهای مکاتب به روی دختران و دانشگاهها وجود ندارد.
قطع اینترنت و پاسخگریزی طالبان
بهتازگی افغانستان شاهد یک قطع ۴۸ ساعته اینترنت بود که موجب اختلال گسترده شد؛ بانکها تعطیل شدند، شرکتهای هواپیمایی از فعالیت بازماندند و مردم عادی از دسترسی به اینترنت و تلفن محروم شدند.
سخنگوی طالبان گفت که هنوز نمیداند دلیل این خاموشی چه بوده و درباره اینکه آیا اداره طالبان دستور این اقدام را داده است یا نه، اظهار نظر نکرد.
او گفت: «ما هیچ اطلاعیه رسمی از وزارت مخابرات دریافت نکردهایم، بنابراین در موقعیتی نیستیم که در این باره نظر بدهیم.»
اما یکی از شرکتهای خدمات اینترنتی در افغانستان در ایمیلی به مشتریان خود اعلام کرد که این خاموشی به دستور حکومت طالبان انجام شده است.
فعالان حقوق بشر این اقدام را نوعی سانسور دانستهاند که به مردم عادی آسیب رسانده است، از جمله زنانی که اکنون برای تحصیل به آموزش آنلاین وابستهاند. این خاموشی پس از محدودیتهای پیشین بر دسترسی به اینترنت در برخی ولایات افغانستان اعمال شد؛ محدودیتهایی که به گفته مقامها، هدفشان «جلوگیری از فساد اخلاقی» بوده است.
ممنوعیت آموزش زنان در رشتههای صحی
زنان دیگر اجازه آموزش در رشتههای پزشکی و پرستاری را ندارند. سازمان ملل این سیاست را «عمیقا تبعیضآمیز، کوتهنظرانه و تهدیدکننده جان زنان و دختران از جنبههای گوناگون» توصیف کرده است. اما سخنگوی طالبان تاکید کرد که کشور «به اندازه کافی پزشک زن» دارد.
این موضعگیری بار دیگر شکاف میان سیاستهای طالبان و دیدگاه جهانی را برجسته میکند. بااینحال، رهبران طالبان اطمینان دارند که کشور تحت حاکمیت آنها پیشرفت کرده و در حال ایجاد روابط پایدار با سایر کشورها هستند.
مجاهد گفت: «ما علمای واجد صلاحیت اسلامی داریم که درباره این موضوع بحث خواهند کرد و راهحلی مناسب در چارچوب شریعت اسلامی خواهند یافت.»