تیغ سانسور و تفنگ تفتیش عقاید؛ رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، عرصه تازه اعمال قدرت طالبان

جمعه ۱۴۰۰/۰۹/۲۶
سیامک هروی

افغانستان اینترنشنال

طالبان برای پنهان‌کردن خطاها، سو مدیریت، نقض حقوق بشر و اختلافات درونی خود به تیغ سانسور علیه فعالان مدنی و خبرنگاران روی آورده‌اند.

تفتیش عقاید مردم برای این‌که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چه نباید بگویند و بنویسند، به میدان نبرد امروزی طالبان تبدیل شده است.

آن‌ها فکر می‌کنند که مردم با سهولتی که اینترنت و رسانه‌ها فراهم کرده‌اند، حقایقی را افشا می‌کنند که نقاب مومنی و پاکیزگی و نجابت از روی این گروه برمی‌افکند و پایه‌های حکومت تازه به قدرت رسیده‌ آن‌ها را متزلزل می‌کند.

طالبان در اولین اقدام با نشر مقرره‌ای جلو آزادی بیان را در رسانه‌ها گرفتند و سپس شروع به سانسور و دیده‌بانی شبکه‌های اجتماعی کردند.

همین چند روز پیش بود که یک جوان هلمندی را به نام نوید، به جرم نشر دیدگاهش در باره طالبان به قتل رساندند و جسدش را در مزرعه‌ نزدیک خانه‌‌اش انداختند. او در صفحه فیس‌بوک خود نوشته بود: "آموزگاران هلمندی بی‌جا از طالبان توقع معاش می‌کنند. آن‌ها خود از مردم نان جمع‌آوری می‌کنند."

حکام امروزی افغانستان در همین راستا از کسانی که در شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارند و گاه‌گاهی به سیاست و یا مشکلات اجتماعی می‌پردازند تعهد کتبی می‌گیرند.

چند روز پیش جوانی از بلخ کتابی را نقد کرده بود و آن‌ها را برای من فرستاد. از خواندن نوشته‌اش لذت بردم و برایش توصیه کردم که آن‌را به نشر برساند. او در جوابم گفت: "نمی‌توانم. طالبان از من تعهد کتبی گرفته‌اند که دیگر چیزی در شبکه‌های اجتماعی ننویسم."

بسیاری از کسانی که ویدیوهای بدرفتاری طالبان را منتشر می‌کنند، نیز مورد بازجویی قرار می‌گیرند. یکی از این فعالان مدنی که اکنون در ترکیه به سر می‌برد، از ترس آزار و اذیت خانواده‌اش توسط طالبان، از ادامه گفت‌وگو با رسانه‌های آزاد خودداری کرده و مهر سکوت بر لب زده است. او می‌گوید تا زمانی که اوضاع بهتر شود، گفت‌وگو نمی‌کند.

تظاهر به استقلال

طالبان ادعای استقلال می‌کنند و می‌گویند که پاکستان در پیروزی آن‌ها هیچ نقشی نداشته است؛ اما وضعیت فعلی کشور گواه تلخی بر این مدعاست. پاکستان عملاً سکان‌دار لابی‌گری برای طالبان شده است و از هیچ تلاشی برای نجات و کمک به آن‌ها دریغ نمی‌کند.

شاه‌محمود قریشی را رسانه‌های پاکستان عملاً وزیر خارجه دو کشور خوانده‌اند. او حتی وضعیت کشور خود را فراموش کرده و تمام دغدغه‌اش حل مشکلات طالبان و به رسمیت‌شناسی آنان است.

در روزهایی که عملیات خروج در افغانستان ادامه داشت؛ پاکستان نیز در چند نوبت عوامل خود را از افغانستان خارج کرد. این عوامل در سطح وزیر، معین و جنرال‌ها بودند. یکی از آنان که حتی پاکستان برایش در کوه‌های هندوکش هلیکوپتر فرستاد و او را به اسلام آباد برد، مشاور اشرف غنی و کارمند ارشد وزارت داخله سابق بود. بر اساس گزارش‌ها، پاکستان به کمک همین فرد پنجشیر را بمباران کرد و مقاومت مردمی را درهم شکست.

از سوی دیگر رسانه‌ها خبر دادند که عبدالباقی حقانی، وزیر تحصیلات عالی طالبان به پاکستان رفته و دوازده روز در آن کشور گذرانده است. گفته می‌شود که او در پی وصل دانشگاه‌ها افغانستان به شبکه‌های تحصیلی پاکستان است و می‌خواهد مدل‌های پاکستانی را جایگزین نظام تحصیلی افغانستان کند.

راه یک‌طرفه به‌سوی پاکستان

طالبان خود را مدیون مهمانن‌وازی، کمک و حمایت پاکستان می‌دانند، اما پاکستان نگاه مساعدی به آن‌ها ندارد.

پاکستان از امارت‌خواهی در خاک خود واهمه دارد و کوشش می‌کند بعد از سرازیرشدن طالبان به افغانستان راه برگشت و هم‌سویی و هم‌کاری آن‌ها را با تحریک طالبان پاکستان ببندد.

حالا کمتر کسی می‌تواند بدون ویزه و بازرسی از افغانستان به پاکستان برود. حتی رهبران طالبان نیز حالا فقط با بازرسی، داشتن پاسپورت و ویزه می‌توانند به پاکستان سفر کنند.

اما این رفت و آمد و این داد و ستد مساوی و بر اساس رویکرد متقابل نیست.

پاکستانی‌ها آزادانه به افغانستان می‌آیند و هرجایی که دل‌شان بخواهد، می‌روند. حتی در تجارت نیز تعادلی میان دو کشور وجود ندارد. موترهای باربری افغانستان در مرزها بارشان را تخلیه می‌کنند، اما موترهای پاکستان بدون هیچ تاخیری از مرز می‌گذرند و خود را به هر نقطه‌ای که در افغانستان بخواهند، می‌رسانند.

داعش

از سوی دیگر، بعد از تسلط طالبان داعش نیز در افغانستان تن و قد بیشتری نمایاند. طالبان هرچند با جنگ‌های بی‌امانی که با دولت سابق و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان داشتند، حملات داعش را جدی نگرفتند و گفتند که از بین‌بردن این گروه برای آن‌ها کاری ندارد؛ اما معلوم شد که این‌چنین هم ساده نیست و حتی داعش می‌تواند در قندهار خاستگاه طالبان نیز موی دماغ این گروه باشد.

به گزارش رسانه‌ها، در این روزها هم افراد تندرو داعش و هم افرادی زیر نام داعش، بدون هیچ نوع محاکمه و رفتار قضایی، به شدت سرکوب می‌شوند.

برای طالبان انتقاد به مثابه دشمنی است. اما مشکل کلان‌تر این است که هرج و مرج و فساد درونی این گروه بر روی زندگی مردم سایه افنگنده است.

طالبان هرچند ادعا کرده‌اند که جلو رشوت را گرفته‌اند و هیچ فرد آلوده به فسادی هم در صفوف خود ندارند، اما متقاضیان پاسپورت می‌گویند چنین نیست؛ شاهدان می‌گویند کسی که بتواند برای افراد طالبان شش‌صد دالر رشوت بدهد، خیلی زود پاسپورت می‌گیرد؛ اما کسی که چنین پولی ندارد، باید روزها در صف ایستاد شود، دُره و چوب بخورد و به پاسپورت هم نرسد. از بازداشت و لت و کوب متقاضیان پاسپورت ویدیوها و گزراش‌های زیادی به رسانه‌ها رسیده است.

با آن‌که رهبران و سخنگویان طالبان از رویه و سلوک خوب با مردم سخن می‌گویند و می‌گویند که جای کارمندان فاسد و نابه‌کار حکومت سابق را مجاهدین مخلص و پاک آن‌ها گرفته‌اند، اما در عمل چنین نیست. فقط شکل فساد تغییر کرده است.

حالا هیچ رویکرد روشنی در مورد جمع‌آوری عواید وجود ندارد و معلوم نیست، طالبانی که عشر، زکات و مالیه جمع می‌کنند، چقدر به حساب دولت در بانک‌ها تحویل می‌کنند، چقدر برای خود برمی‌دارند و چقدر را برای فرماندهان‌شان جدا می‌کنند.

به همین‌گونه گمرکات نیز در سردرگمی و آشوب به سر می‌برند. جای تکت‌های مالیاتی و تشریح واردات و صادارت را "چوته" اندازی گرفته است و طالبان فقط با نگاهی به بار موترها مالیه تعیین می‌کنند که واردکنندگان و صادرکنندگان ملزم به پرداخت دست به دست اند.

مردم می‌گویند که احکام و فرامین رهبران طالبان در صفوف نیروهای شان رعایت و تطبیق نمی‌شود. حتی پایین‌رتبه‌ترین جنگجویان آن‌ها هدایات امیرالمونین و وزیران و والی‌های طالب را قبول ندارد و هرچه خود لازم می‌داند، انجام می‌دهد.

در مزارشریف مثلا، یکی از مدیران رسانه‌ها از والی طالبان دستورنامه دارد که افراد این گروه به موترهای رسانه دست‌درازی نکنند، اما چند موتر این رسانه در کنترل افراد طالبان است و کسی به دستور والی هم وقعی نمی‌گذارد.

جزایر قدرت

بر اساس گزارش‌ها، والیان، رییسان، مدیران و ولسوال‌ها هر کدام پادشاهی خود را دارند. طالبانی که می‌گفتند جزایر قدرت را در افغانستان از بین برده اند، حال خود در حال تبدیل شدن به جزایر قدرت‌اند.

آن‌ها در جایی از کشور تراشیدن رییش را ممنوع می‌کنند، در جایی از مردم امتحان نماز می‌گیرند، در منطقه‌ای مذهب و شغل مردم را می‌پرسند و در جایی در شهر از زن و مردی که باهم قدم می‌زنند، قرابت شان را جویا می‌شوند و در جایی اصلاً کاری به کار مردم ندارند.

اینان زیر سایه حکومتی که طالبان تحت نام امارت اسلامی ایجاد کرده‌اند، کار نمی‌کنند و هنوز خود را پاسخ‌گو به کسی می‌دانند که در گذشته جبهه‌ شان را رهبری می‌کرده است.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
خبرها
جهان‌نما
جهان‌نما

رادیو

پادکست‌ها

خانه‌اى براى صداى شما

فیلم‌ها و صداهای خود را برای ما ارسال کنید.