محفل با شعری از مولوی محمد حسن آخوند آغاز شد و بقیه حاضرین با همان وزن و قافیه ادامه دادند.
مولوی محمد حسن:
عقل در زولانه دارم، میخری؟
کشور ویرانه دارم، میخری؟
خود چو مورم، بار سنگینتر ز صد
هندوکش بر شانه دارم، میخری؟
پاسخ حاضرین: نه! نه! ما فقط با آدم عاقل و بالغ معامله میکنیم. نفر بعدی لطفاً
عمران خان:
قصه و افسانه دارم، میخری؟
ساجق و پوقانه دارم، میخری؟
نیست اینجا، لیک در افغان ستان
هر رقم دیوانه دارم، میخری؟
پاسخ حاضرین: نه! نه! برو گمشو!
امرالله صالح:
تانک تیل و خانه دارم، میخری؟
نمره در گلخانه دارم، میخری؟
اطلاعات و توهمهای گرم
چند در پسخانه دارم، میخری؟
پاسخ حاضرین: تو با کدام رو به محفل آمدی؟ برو در تویتر کاسه کاسه شعر بگو! اینجا تویتر نیست.
مارشال دوستم:
پیک و هم پیمانه دارم، میخری؟
منزل شاهانه دارم، میخری؟
هم سناتور هم قمندان هم رئیس
پنج، ششصد دانه دارم، میخری؟
پاسخ حاضرین: نوش! نوش! مارشال صیب
حمدالله محب:
چهره طفلانه دارم، میخری؟
تامی و بیگانه دارم، میخری؟
یک وطن، یک ارتش و وجدان هیچ
حاضرِ بیعانه دارم، میخری؟
پاسخ عمران خان: بیغیرت آدمی! مال آماده کرو. تمهارا سودا بهوت اچها هی.