یکی از قربانیان سرایدار مسجد محله خود بود؛ مرد متواضعی پنجاه و چندساله که به علت کمک به نیازمندان شهرت داشت.
دیگری دانشآموز مکتب بود که در صنف خود دوم نمره شده بود و با امیدواری به آینده برای ورود به دانشگاه آمادگی میگرفت.
روز سه شنبه، بر اثر انفجارهای پیاپی در کوچه یک مکتب دولتی پر شاگرد در دشت برچی، منطقهای پرجمعیت در غرب کابل بار دیگر شهروندان هزاره شیعه مذهب مورد حمله قرار گرفتند.
هنوز هیچ گروهی مسئولیت این رویداد را بر عهده نگرفته است.
پیرمردی به نام سیدحسین حسینی و جوان ۱۸ سالهای به نام میلاد علیزاده پس از طلوع آفتاب در گورهای ساده خاکی پوشیده از گلبرگهای گل رز و سنگهای بینشان به خاک سپرده شدند.
پس از آن، دوستان و اقوام در خانههای قربانیان گردهم آمدند تا برای آنها دعا بخوانند، به بازماندگانشان تسلیت بگویند و پس از آن به فکری عمیق فرو رفتند.
در ذهن همه آنها، به اندازه اندوه از دست دادن یکی از عزیزانشان، سوال وجود داشت: «چرا این اتفاق دوباره برای ما افتاد؟»
پس از سالها حملات مکرر تروریستی بر جامعه هزاره، که بیشتر به داعش نسبت داده شده است، طالبان در ماه اگست به قدرت رسید و ادعا کرد که امنیت و آرامش را به پایتخت برمیگرداند.
با این حال پس از انفجارهای روز سه شنبه عزاداران و دیگر ساکنان دشت برچی در اظهاراتشان آمیزهای از سوء ظن، ناامیدی و تیوری توطئه دیده میشد و ظاهراً مسایل زیادی برای آنان قابل هضم نیست.
برخی گفتند که «داعش در دوران انتقال قدرت به طالبان به استراحت اندکی رفت تا دوباره برگردد و قدرت خود را به نمایش بگذارد.»
برخی بر این باور بودند که طالبان مخفیانه در پشت این حملات دست دارد و به دنبال سرکوب هزارهها است.
دیگران محتاط بودند و "دشمنان" ناشناس افغانستان را مقصر میدانستند.
سید یعقوب، پسر کاکای حسینی در حالی که در اتاق فرش شدهای با دهها مرد دیگر نشسته بود، گفت: «حالا همه دوباره میترسند، اما مطمین نیستند که از چه کسی بترسند.»
او میگوید: «این مهاجمان نشانهای از انسانیت در خود ندارند، بنابراین نمیتوانند مسلمان باشند.از زمانی که نیروهای خارجی رفت، مردم اینجا فقط برای زنده ماندن تلاش میکنند. حالا از خلق چنین خشونتی چه سودی میتوان داشت؟»