

شماری از کارشناسان شورای آتلانتیک میگویند حمله پهپادی امریکا میتواند گروههای جهادی افراطی را که در حال حاضر در افغانستان هستند، مجبور به مخفی کاری کند. به باور این کارشناسان، انزوای افغانستان به دلیل قطع روابط دیپلوماتیک با غرب، چالشهای مبارزه با تروریسم را افزایش خواهد داد.
این کارشناسان حوزه سیاسی نظرات خودشان را در یادداشتی که در سایت شورای آتلانتیک به نشر رسیده درباره پیامدهای کشته شدن ایمنالظواهری در کابل، بیان کردهاند.
شورای اتلانتیک که در سال ۱۹۶۱ میلادی تاسیس شده، اندیشکده امریکایی در حوزه روابط بینالمللی است که در واشنگتن دیسی موقعیت دارد.
عمر صمد، سفیر پیشین افغانستان حمله پهپادی به کابل را برای طالبان سرنوشتساز دانسته و میگوید سختگیری بیشتر از سوی امریکا منجر به انزوای بیشتر افغانستان میشود. او میگوید راه دیگر اتخاذ موضع عملگرایانه و البته اصلاح و تسهیل اقداماتی است که به مردم افغانستان و منافع کشور آسیب رسانده است.
آقای صمد میگوید که گزارشها حاکی از آن است که موشکهای دوربرد اجازه عبور از حریم هوایی پاکستان و ورود به افغانستان را داشتند و سپس به هدف مورد نظر خود در مرکز شهر کابل حمله کردند.
این دیپلومات پیشین با اذعان این مساله که همکاری اطلاعاتی پاکستان با واشنگتن در پرونده افشای مکان زندگی الظواهری به صورت راز باقی مانده، میگوید که این موضوع ممکن است راه را برای کمک مالی ۱.۲ میلیارد دالری صندوق بینالمللی پول برای تقویت اقتصاد پاکستان هموار کند.
رویا رحمانی، سفیر حکومت پشین افغانستان در امریکا و مشاور ارشد در مرکز آسیای جنوبی شورای آتلانتیک نیز میگوید با توجه به این که ایالات متحده در افغانستان حضور ندارد، دشوار است باور کنیم که حمله هواپیمای بدون سرنشین که منجر به کشته شدن ظواهری شد، بدون مشارکت محلی صورت گرفته باشد.
خانم رحمانی میگوید افغانستان وارد مرحله جدید عدم اطمینان میشود و این موضوع افغانستان را بار دیگر در معرض خطر تبدیل شدن به بستری برای ستیزهجویی قرار میدهد که از فقر شدید و رژیم سرکوبگری که حقوق بشر توجهی نمیکند، رنج میبرد.
مشاور ارشد در شورای آتلانتیک معتقد است که حملههای پیشگیرانه میتواند افراد، گروهها و سایر شبکههای تهدید کننده احتمالی را قبل از اینکه به اندازه فردی مانند ظواهری نفوذ کنند، هدف قرار دهد. او در حال او گمانهزنی میکند از آنجایی که ایالات متحده و متحدانش در افغانستان حضور ندارند این سیاست میتواند احتمال تلفات غیرنظامیان را به دلیل اطلاعات نادقیق و در نتیجه هدف گیری ضعیف، بالا ببرد.
جیمز کانینگهام، سفیر پیشین ایالات متحده امریکا در افغانستان معتقد است برخورد با حوادث مهم بینالمللی یکی از نقاط ضعف طالبان است که بیتجربگی آنان در یک محیط چالش برانگیز را آشکار میکند.
او میگوید از نظر منطقهای، در حالی که پاکستان حامی کلیدی طالبان بوده است هر گونه همکاری پاکستان و ایالات متحده در حملات هواپیماهای بدون سرنشین توانایی طالبان را برای نشان دادن خود به عنوان حاکمان پیروز افغانستان به شدت محدود خواهد کرد.
از نظر این دیپلومات پیشین امریکایی، پاکستان همچنین میتواند از همکاری مجدد با ایالات متحده برای تهدید عناصر تحریک طالبان پاکستان که در حال حاضر در پناه طالبان در افغانستان هستند، استفاده کند.
او در ادامه میافزاید که در حال حاضر، به نظر میرسد که کشتن ظواهری دستاوردی ناچیز برای دولت بایدن در مقابله با هرگونه تهدید احتمالی علیه ایالات متحده و متحدانش از القاعده است.
کمال علم، آگاه امور حوزه جنوب آسیا حمله پهپادی امریکا به کابل را موفقیت فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده در عملیاتهای خارج از افق در افغانستان دانسته و میگوید که بزرگترین موفقیت ایالات متحده در بیست سال گذشته در افغانستان این است که توانست قدرت خود را به نمایش بگذارد و رهبری القاعده را از بین ببرد.
او میگوید که حمله هوایی امریکا نشان میدهد که چطور بدون استقرار نیرو میتوان تروریستها را هدف گرفت.
آقای علم ضمن اشاره به این که همسایگان افغانستان مانند ایران به دلیل روابط شان با خانواده و جانشین ظواهری در ایران میتوانند آسیبپذیر باشند، میگوید که حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، حملات تحریک طالبان پاکستان و ارتش آزادیبخش بلوچستان همه اینها افغانستان را دوباره به تئاتری تبدیل میکند که بیثباتی را از جنوب آسیا به خاورمیانه و متعاقبا به آسیای مرکزی منتقل میکند.
با این حال، توره رفسلوند همینگ، پژوهشگر دانمارکی در مرکز بینالمللی مطالعه جنبشهای رادیکال در کینگز کالج لندن میگوید القاعده همانطور که از مرگ اسامه بن لادن جان سالم به در برد از مرگ الظواهری نیز جان سالم به در خواهد برد. او معتقد است که این رویداد فرصتی برای القاعده است تا شخصیتی جوانتر و پویاتر را برای رهبری خود انتخاب کند.
آقای همینگ در مصاحبه با روزنامه لوموند گفت که القاعده سازمانی ساختارمندتر از آن چیزی است که میتوان فکرش را کرد. به عقیده او، القاعده توسط یک ایدئولوژی بسیار قوی هدایت میشود و محدود به چند نفر نیست.
این محقق دانمارکی انتظار دارد که سیف العدل مصری، کهنهکار جهادی که در حال حاضر در ایران زندگی میکند، به ریاست سازمان القاعده معرفی شود.
به گفته آقای همینگ، سیفالعدل مصری دارای تخصص نظامی قابل توجهی است. او قبل از شرکت در جنگ افغانستان علیه شوروی در ارتش مصر کار میکرد. گفته میشود که این شخصیت در القاعده بسیار مورد احترام است و ارتباطات بسیار خوبی با شاخههای مختلف جهادی دارد.
این کارشناس در پاسخ به این پرسش که آیا نامزدهای بالقوه دیگری برای جانشینی الظواهری وجود دارد، میگوید رهبر القاعده باید از کهنهکاران این جنبش باشد که در افغانستان یا پاکستان مستقر است.
اما از دید او، هویت رهبری القاعده آنقدرها مهم نیست چرا که این سازمان توسط گروهی از رهبران ارشد کمیته حطین اداره میشود.
کمیته حطین متشکل از اعضای مهمی پیکارجویان جهادی علیه غرب است که در سراسر جهان پراکنده شدهاند و به صورت مجازی با یکدیگر ملاقات میکنند.
به گفتهی این پژوهشگر، این کمیته بسته به شرایط، جهتگیریهای اصلی سازمان را تعیین میکند یا دستورالعملهای خاصتری را منتقل میکند.
در حالی که به باور بسیاری از ناظران، دوران الظواهری در راس سازمان جهادی یک شکست بود آنها استدلال میکنند که او به اندازه اسامه بن لادن مؤثر نبود، برخی به فقدان کاریزمای الظواهری اشاره میکنند.
کارشناس جنبشهای جهادی در این خصوص گفت که این دیدگاه این واقعیت را نادیده می گیرد که ظواهری باید با شرایط بسیار دشواری از جمله چالش عظیم ایجاد شده توسط دولت اسلامی روبرو میشد. او میگوید که اگر این را در نظر بگیریم، میتوان گفت که ظواهری رهبر بسیار خوبی برای القاعده بود.
آقای همینگ میافزاید که ظواهری توانست بر این مصیبتها غلبه کند، انسجام سازمان را حفظ کند و به غیر از شاخه عراقی القاعده، که سازمان دولت اسلامی از آن سرچشمه گرفت هیچ گونه انشعاب بزرگی وجود نداشت. از نظر او برعکس، در ده سال گذشته، سازمان القاعده قویتر شده است و گسترش آن به ویژه در ساحل و سومالی ادامه یافته است.