ترور اسماعیل هنیه؛ چرا تهران؟ چرا دوحه یا استانبول نه؟
برای نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، یک شخصیت سیاسی خارجی در خاک این کشور ترور شد، آن هم شخصیتی بسیار نزدیک و عزیز برای حکومت ایران تا آنجا که رهبر جمهوری اسلامی خونخواهی او را وظیفه خود میداند.
ترور مهمان خارجی از بدترین اقداماتی است که حکومتی ممکن است در حق حکومتی دیگر انجام دهد و صرف نظر از این که قربانی چه کسی و انگیزه ترور چه باشد، در سطح بینالمللی تقبیح میشود. از همین روست، با این که همه شواهد از دست داشتن اسرائیل در ترور اسماعیل هنیه در تهران حکایت میکند، حکومت اسرائیل هنوز مسئولیت آن را به عهده نگرفته است.
حکومتهایی که دست به ترور در خاک دیگران میزنند، یا خود را در کشور میزبان دارای حق آب و گل میدانند و بیاعتنایی به حاکمیت دولت میزبان برایشان اهمیتی ندارد (مانند ترور قاسم سلیمانی در عراق) یا رابطه بسیار خصمانهای با دولت میزبان دارند.
اسماعیل هنیه و دیگر اعضای دفتر سیاسی حماس در ترکیه و قطر زندگی میکنند. محل سکونت و مقر فعالیت آنان تا دوازده سال پیش در دمشق پایتخت سوریه بود. دوازده سال پیش با بالا گرفتن جنگ داخلی در سوریه، شاخه سیاسی حماس با این که رشد و بقای خود را وامدار حکومتهای سوریه و ایران بود، علیه حکومت سوریه موضع گرفت و از حمایت از مخالفان این حکومت دم زد. این امر باعث اخراج سران حماس از سوریه شد و حکومت سوریه تاکنون حاضر به پذیرش بازگشت دفتر سیاسی حماس به خاک خود نشده است.
دفتر سیاسی حماس پس از اخراج از سوریه در ترکیه و قطر سکونت گزید که هم در خط مقدم حامیان مخالفان حکومت سوریه بودند و هم رهبران شان نزدیکی فکری به اندیشه اسلامگرای حماس داشتند. در تمام این سالها، اسماعیل هنیه و دیگر اعضای دفتر سیاسی حماس آزادانه و علنی در ترکیه و قطر زندگی کرده و به کشورهای دیگری هم آمد و رفت کردهاند اما خبری از به خطر افتادن امنیتشان گزارش نشده است.
ترکیه رابطه سیاسی رسمی با اسرائیل دارد. تا پیش از جنگ غزه، هر دو کشور از همکاری امنیتی با یکدیگر دم میزدند و حتی در مواردی از همکاری عملیاتی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتیشان برای نقش بر آب کردن توطئه ترور شهروندان اسرائیلی در خاک ترکیه خبر دادند. در طول حدود ده ماهی نیز که از جنگ در غزه میگذرد، با این که رابطه ترکیه و اسرائیل تیره شده و رهبران دو کشور بسیار علیه یکدیگر درشتگویی میکنند و زبان به تهدید میگشایند، اما ترکیه همچنان جای امنی برای اسماعیل هنیه و دیگر اعضای حماس بوده است.
قطر با اسرائیل رابطه رسمی ندارد اما اسرائیل امیدوار است که این امیرنشین ثروتمند و بانفوذ سرانجام به همسایگانش در حاشیه خلیج فارس بپیوندد و با تلآویو رابطه رسمی برقرار کند.
این امیدواری واقعبینانه است چرا که حدود سی سال پیش، قطر نخستین کشور عربی در حاشیه خلیج فارس بود که به دفتر تجاری اسرائیل در خاک خود اجازه فعالیت داد. اندکی بعد نیز تلویزیون الجزیره در قطر آغاز به فعالیت کرد که برای نخستینبار در رسانههای عربی نسبت به اسرائیل رویکردی غیرخصمانه و غیرشعاری و تا حدودی عینی و بیطرف از خود نشان داد.
ترور اسماعیل هنیه در ترکیه یا قطر یا کشورهایی چون روسیه و مصر که آقای هنیه به آنها رفت و آمد داشته، پیامدهای بلندمدت سیاسی برای اسرائیل به همراه میآورد اما در مورد ایران نه تنها چنین ملاحظاتی در کار نیست بلکه اسرائیل با دست زدن به چنین عملی، هرچند هم در عرف سیاسی جهان قبیح باشد، عملاً با یک تیر چند نشان زد.
ترور اسماعیل هنیه هم ضرب شست محکمی به حماس بود و هم به ایران. در عین حال، هیمنه اطلاعاتی، امنیتی و نظامی ایران زیر سوال رفت. علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات ایران دو سال پیش در مصاحبهای گفته بود که اشراف اطلاعاتی اسرائیل روی ایران در حدی است که هر وقت بخواهد میتواند مقامهای ایرانی را ترور کند و اگر تاکنون چنین نکرده، به این دلیل است که چنین تصمیمی نداشته است.
در طول جنگ غزه، اسماعیل هنیه پیشتر باز هم به ایران سفر کرده بود. این که اسرائیل در آن زمان دست به ترور او نزد، میتواند به این دلیل باشد که هنوز اسرائیل ترور او را صلاح نمیدید. این بار هم تنها به ترور اسماعیل هنیه بسنده کرد، در حالی که چند اتاق آن سوتر از جایی که آقای هنیه هدف حمله شد، زیاد نخاله، رهبر سازمان جهاد اسلامی به سر میبرد که او نیز از دشمنان خطرناک اسرائیل است ولی به نظر میرسد برای اسرائیلیها زمان ترور او هنوز فرانرسیده است.
در طول جنگ غزه، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان نیز در تهران حضور رسمی و آشکار داشته است. برخی بر این باورند که به دلیل حملات اسرائیل به لبنان و ترور پیدرپی شخصیتهای کلیدی و مؤثر حزبالله، آقای نصرالله را به ایران انتقال دادهاند تا در امان باشد اما ترور اسماعیل هنیه نشان داد که اسرائیل گرچه همیشه خود را به دنبال حذف سید حسن نصرالله نشان داده اما گویا برای رهبرانش هنوز زمان ترور او فرانرسیده است.
به نظر میرسد دستگاه حاکمه اسرائیل بیگدار به آب نمیزند و بدون محاسبه هزینه و فایده و پیامدها، دست به حذف فیزیکی دشمنانش نمیزند و فعلاً از عملی که بشکه باروت خاورمیانه را منفجر کند و جنگی تمام عیار را رقم بزند، میپرهیزد.