گاردین: طالبان در ماه جنوری به هشت زن در بازداشت تجاوز گروهی کردند
گاردین گزارش داده است که در ماه جنوری، طالبان در مزار شریف به ۸ زن در بازداشت تجاوز گروهی کردهاند.
این روزنامه نوشته است زنانی که از تجاوز گروهی جان سالم بدر برده بودند، بعد از رهایی از بند طالبان توسط خانوادههایشان کشته شدند.
منابع گاردین گفته بقیه زنان هنوز "مفقود" هستند.
این زنان جزو گروهی بودند که میخواستند از افغانستان تحت حاکمیت طالبان فرار کنند.
عایشه جهانگیر، نویسنده این یادداشت گفته است جامعه جهانی طی دو دهه گذشته از خون و ثروت خود هزینه کرد تا حکومتی براساس انتخابات در افغانستان ایجاد شود، اما طالبان این حکومت را در چند روز سرنگون کرد و رسانهها در عرض چند هفته تمام ماجرا را از رادار خود بیرون انداختند.
خانم جهانگیر نوشته با آنکه دیگر رسانههای جهانی توجهی به افغانستان ندارد، هنوز رنج مردم این کشور ادامه یافته است.
هفت ماه پس از تسلط طالبان بر افغانستان، هنوز مکاتب دخترانه همچنان بسته است.
موانع در برابر زنان جوان و تحصیلات عالی در بالاترین حد خود قرار دارد، زنان از بیشترین مشاغل دارای معاش منع شدهاند، ورزش زنان ممنوع شده است و بیش از ۷۲ درصد از زنان روزنامهنگار شغل خود را از دست دادهاند.
در نخستین روزهای بازگشت طالبان به قدرت، وزارت امور زنان به سرعت توسط طالبان حذف شد و جای آنرا وزارت بدنام امر به معروف و نهی از منکر گرفت.
این وزارتخانه بعداً مجموعهای از محدودیتها را در برابر حق سفر زنان وضع کرد. زنان بخاطر برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز برای حق کار، تحصیل و بهداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. طالبان آنها را ربودند و اکنون تعداد بیشتری از مردم دختران خود را میفروشند تا بتوانند زنده بمانند.
با این حال، "سکوت کر کننده"ای در رسانههای بینالمللی وجود دارد. به نظر میرسد رسانههای جهانی از وضعیت اسفبار مردم افغانستان، به ویژه زنان این کشور، خسته شدهاند.
دشواری زندگی یک زن تحت حاکمیت طالبان برای دنیای بیرون از افغانستان پوشیده نیست. با این حال رسانههای بینالمللی به طور فزایندهای به سرنوشت زنان افغانستان بیعلاقه شدهاند.
پس از پوشش اولیه سقوط کابل که اتاقهای خبر را برای چند هفته مشغول نگه داشت، به محض خروج نیروهای بینالمللی و پیمانکاران غربی از افغانستان، رسانههای بینالمللی نیز افغانستان را ترک کردند.
گاردین نوشته است رها کردن افغانستان توسط ایالات متحده، مردم این کشور را در مسیر پر از ارعاب، وحشت و حبس قرار داد. این روزنامه گفته مردم افغانستان این وضعیت را پیشبینی کرده بودند. نقض حقوق بشر، فقر و "بیتابعیتی" که بدترین کابوس آنها را به واقعیت تبدیل کرد.
داکتر عایشه جهانگیر، پژوهشگر فوق دکتری در دانشگاه صنعتی سیدنی در این یادداشت در گاردین نوشته است دولت ایالات متحده تنها کسی نیست که به دنیا در مورد آنچه واقعاً در پایان یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ رخ داده است، دروغ میگوید. به گفته او رسانههای بینالمللی نیز با پنهان کردن اطلاعات و پاره کردن صدای بسیاری از افراد آسیبدیده دروغ گفتند.
او تأکید کرده که نبود جنگ به معنای تأمین صلح نیست.
گروه طالبان میگوید رهبرش دستور داده است که مجریان خبر تلویزیون از این پس دریشی (کت و شلوار) نپوشند.
بر اساس فرمان منسوب به ملا هبتالله، او علاوه بر حذف رنگ بیرق افغانستان از نشان رسانه ملی، همچنین دستور داده که در اخبار تلویزیون به جای موسیقی، از ترانه بدون موزیک استفاده شود.
در فرمان منسوب به رهبر طالبان گفته شده است که "پرچم سه رنگ از روی لوگوی تلویزیون ملی حذف شود." رسانه ملی تحت کنترل طالبان از روز شنبه ۲۸ حوت این فرمان را اجرا کرد و باعث واکنشهای منفی گسترده در شبکههای اجتماعی شد.
در فرمان منسوب به رهبر طالبان هچنین آمده است که هیچ مسئولی حق ندارد در جلسات رسمی یا غیر رسمی، با پرچم دولت قبلی حضور یابد.
علاوه بر این، بر اساس فرمان منسوب به ملا هبتالله، بیرق سفید و سیاه طالبان، باید در همه نهادهای دولتی و سفارتخانهها به اهتزاز درآید.
حذف موسیقی از بولتنهای خبری و استفاده از ترانههای بدون موزیک مردان، کاری است که ملاهای ایران در سالهای اولیه پس از رسیدن به قدرت انجام دادند.
رسانه ملی ایران هم در اوایل دهه ۱۳۶۰، یک ترانه عربی - فارسی را جایگزین موزیک خبر کرد.
این ترانه با مطلع "ما مسلح به الله اکبریم / بر صف دشمنان حمله میبریم" به مدت سهدهه، تیتراژ بخشهای اصلی خبر تلویزیون و رادیوی ایران بود.
این ترانه، در سالهای اولیه آغازگر همه بولتنهای خبری تلویزیون ایران بود به مرور زمان به یک بار در روز کاهش یافت.
گروه طالبان به تازگی رنگهای پرچم ملی افغانستان را از نشان رادیو تلویزیون ملی این کشور حذف کرده است.
رییس پیشین این رسانه اقدام طالبان را مخالفت با ارزشهای ملی خوانده است.
برخی کاربران معترض شبکههای اجتماعی برای انفالو کردن صفحههای رسانه ملی تحت کنترل طالبان کمپین میکنند.
بر اساس اطلاعیهای که تصویر آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده، تصمیم به حذف رنگهای پرچم ملی افغانستان از نشان رادیو تلویزیون ملی بهدستور ملا هبتالله، رهبر طالبان گرفته شده است.
در فرمان منسوب به رهبر طالبان گفته شده است که "پرچم سه رنگ از روی لوگوی تلویزیون ملی حذف شود."
در این فرمان همچنین ذکر شده است که گویندگان خبر نباید دریشی بپوشند و به جای موزیک خبر از ترانههای بدون موسیقی استفاده شود.
اسماعیل میاخیل، رییس پیشین رادیوی تلویزیون ملی افغانستان در واکنش به این اقدام طالبان میگوید: طالبان افغانستان را به گورستان ارزشها تبدیل کرده است.
آقای میاخیل در واکنش به اقدام تازه طالبان میگوید: طالبان امروز پرچم سه رنگ را از صفحه رادیو و تلویزیون ملی حذف کردند و فردا آن را از لوگوی کریکت حذف خواهند کرد.
رییس پیشین رادیو تلویزیون ملی افغانستان طالبان را متهم کرد که به ارزشهای ملی پایبند نیستند.
جشن نوروز ۱۴۰۰ در تلویزیون ملی افغانستان
شماری از دنبالکنندگان این شبکه سراسری افغانستان که بیش از ۱ میلیون فالور دارد، شروع به انفالو کردن صفحههای این شبکه کردهاند.
یک کمپین جمعی هم در شبکههای اجتماعی برای انفالو کردن این شبکه به راه افتاده است.
نثار نبیل، از کاربران شبکههای اجتماعی در صفحه فیسبوک خود نوشته است: "تلویزیون ملی افغانستان، دیگر رسانهی ملی نه؛ بل رسانهی طالبان است. من بعد از تک رنگی شدن نشانش؛ صفحهاش را انفالو کردم."
با آنکه طالبان در همان روز اول حضور شان در کابل کنترل رادیو تلویزیون ملی افغانستان را بهدست گرفتند، اما تا روز شنبه اقدام به تغییر لوگوی آن نکردند.
رادیو تلویزیون ملی افغانستان دارای شبکههای اجتماعی پرطرفدار نیز است که عمدتا بهدلیل نوآوریهای رییسپیشین این شبکه به خصوص در بخش خبر و برنامههای سیاسی - اجتماعی این شبکهها را دنبال میکنند.
تلویزیون ملی افغانستان در دست طالبان
گروه طالبان که از ماه آگست گذشته بر افغانستان حاکم شده، اکنون از رسانههای ملی مانند رادیو و تلویزیون ملی و صفحههای آن در شبکههای اجتماعی، برای تبلیغ دیدگاههای خود استفاده میکند.
این گروه به تازگی مستندی به نام از اشغال تا استقلال ساخته که در آن از حملات انتحاری و بمبگذاریهای طالبان در دو دهه گذشته ستایش شده است.
با وجود اینکه تبلیغ خشونت و تروریزم در فیسبوک ممنوع است، صفحههای رادیو تلویزیون ملی در فیسبوک، این مستند را با صحنههایی از بمبگذاریهای کنار جادهای و انتحاری تبلیغ میکنند.
فرمان منسوب به رهبر طالبان
در فرمانی منسوب به رهبر طالبان هچنین آمده است که هیچ مسوولی حق حضور در جلسات رسمی و غیر رسمی با پرچم دولت قبلی را ندارد.
علاوه بر این، پرچم سفید در تمام نهادهای دولتی و سفارتخانهها به اهتزاز در خواهد آمد.
حذف نمادهای ملی از جمله پرچم سه رنگ افغانستان از سوی طالبان با حساسیتهای گستردهای همراه بوده است.
طالبان از زمان بهقدرت رسیدن با هر نمادی از حکومت پیشین مبارزه کرده است و در مواردی افرادی که پرچم ملی افغانستان را با خود حمل کردهاند، مجازات شدهاند.
خانواده رحمتالله، نظامی پیشین میگوید طالبان روز دوشنبه، ۱۶حوت او را از مقابل خانهاش در حوزه ۱۵ کابل با خود بردهاند و از سرنوشت او خبری نیست.
آنها میگویند با وجود تماس و مراجعه به نهادهای مختلف، هیچ ارگانی پاسخگو نیست.
در ماههای اخیر دهها نظامی پیشین سر بهنیست شدهاند.
خانواده این نظامی پیشین میگوید بسیار نگران تنها نانآور خانوادهاند.
به گزارش سازمانهای حقوق بشری، از زمانی که طالبان بهقدرت بازگشتهاند، شمار زیاد از نیروهای امنیتی حکومت پیشین به صورت مرموز بازداشت، کشته یا سر بهنیست شدهاند.
هرچند شمار محدود از فرماندهان نظامی پیشین با سقوط حکومت اشرف غنی موفق به خروج از افغانستان شدند، اما دهها هزار افسر و سرباز پیشین در کشور ماندهاند و بسیاری آنها از ترس انتقامگیری طالبان در خفا زندگی میکنند.
طالبان میگوید با ورود به کابل عفو عمومی اعلام کردهاند، اما ناظران بینالمللی حقوق بشر میگویند طالبان به این وعده خود عمل نکردهاند.
حميد خراسانی در گفتگو با افغانستان اینترنشنال خبر برکناری خود از آمریت امنیت پنجشیر را تایید کرد.
آقای خراسانی گفت که منتظر حکم وزرات داخله درباره برکناری خود از سوی قدرتالله، والی طالبان در پنجشیر است.
او در یک پیام ویدیویی، از والی پنجشیر به رهبر طالبان شکایت کرده بود.
پیشتر، مولوی داد محمد، قومندانی امنیه طالبان در پنجشیر گفته بود که عبدالحمید خراسانی از مقامش برکنار شده و عتیقالله صدیقی به جای او گماشته شده است.
در اعلامیهای که از سوی داد محمد گماشته طالبان در پنجشیر صادر شده آمده است که آقای خراسانی حدود یک ماه است که در "آمریت وظیفه اجرا نمیکند و از سمتش برکنار شده است".
او افزوده است: "چند روز میشود حمید خراسانی در رسانهها به نمایندگی از آمریت امنیت صحبت میکند. او از سمتش برکنار شده است."
[@portabletext/react] Unknown block type "facebook", specify a component for it in the `components.types` prop
در پی بالا گرفتن اختلافها میان والی طالبان در پنجشیر و حمید خراسانی، آمر امنیت پیشین این ولایت، آقای خراسانی در یک پیام ویدیویی به رهبر طالبان میگوید ساکنان این ولایت از «ظلم و ستم، خیانت و چپاول دارایی عمومی و از بیعدالتی» مولوی قدرتالله، والی پنجشیر و نزدیکان او به ستوه آمدهاند.
آقای خراسانی از ملا هبتالله، رهبر طالبان خواسته بود والی پنجشیر را برکنار کند.
عبدالحمید خراسانی، نزدیکان والی گماشته شده طالبان را در پنجشیر «اوباش» میخواند و میگوید ملا قدرتالله و اطرافیانش به جای ارائه خدمات به مردم محل ظلم میکنند.
خراسانی مدعی است که فرماندهی طالبان در پنجشیر به دستور رئیس امنیت داخلی وزارت امور داخله در مورد ظلم و ستم والی پنجشیر مستندسازی کرده و گزارش آن را به سراجالدین حقانی، سرپرست وزارت داخله این گروه ارائه کرده است.
هفت سال زمان زیادی نیست؛ هنوز کسی فراموش نکرده که بر سر فرخنده ملکزاده چه آمد. نباید هم فراموش شود.
جنگ و انفجار و انتحار را شاید بتوان به گردن این و آن و مداخلات بیرونی انداخت، اما خشمی که پس از ادعای آتش زدن قرآن، بر سر و روی فرخنده تخلیه شد، جان او را گرفت و جسدش را به آتش کشید، ناشی از عصبیت مذهبی مردم کوچه و بازار بود. مردم عادی که ظاهرشان نشان نمیداد متعصب و تندرو باشند. همسایه من، دوست تو، برادر او، پسر دیگری ...
در حمل ۱۳۹۰، زمانی که جماعت خشمگین از آتش زدن قرآن بهدست یک کشیش امریکایی، در مزارشریف به خیابانها ریختند و با حمله به دفتر سازمان ملل متحد، چند شهروند خارجی را سر بریدند، ادعا شد که القاعده و طالبان و گروههای تندرو دیگر در میان مردم نفوذ کرده بودند و خشم جماعت نمازگزار را به سوی یک دفتر خارجی جهت دادند. اما در حمله به فرخنده و شکنجه، قتل و آتش زدن او، کسی نکوشید نگاهها را متوجه بیرون از کشور کند.
این نگاه نادقیق در میان جامعه افغانستان وجود دارد که بسیاری میکوشند دامان قوم و تبار خود را از عصبیتهای مذهبی پاک کنند و وقتی حرف از تندروی میشود، انگشت انتقادشان را به سوی یک قوم خاص دراز میکنند؛ اما در ماجرای فرخنده، خشم و افراط و خشونت، ربطی به قوم و تبار و زبان حملهکنندگان نداشت؛ مهاجمان همه از یک جغرافیا بودند و حس و هدفشان مشترک بود.
مجازات گناهِ نکرده
زنان تابوت فرخنده را به دوش گرفتند و خاکسپاری کردند
در ۲۸ حوت سال ۱۳۹۳ خورشیدی، ملای مسجد شاه دوشمشیره در مرکز کابل، فرخنده ملکزاده را متهم کرد که قرآن را آتش زده است. در چشم برهم زدنی دهها مرد جوان جمع شدند و شروع به لت و کوب فرخنده کردند. جماعت خشمگین و از خود بیخودشده، به مشت و لگد اکتفا نکردند و سنگ و چوب و تخته و هر آنچه بهدست شان آمد بر سر و روی آن زن بیدفاع کوبیدند و بعد او را به بستر خشک رود کابل انداختند و آتش زدند.
تصاویری که پیش از آتش زدن فرخنده گرفته شده، او را زنده اما آشفته و خونین در حلقه ماموران پولیس نشان میدهد. عکسهای حضور منفعل پولیس این برداشت را تقویت کرد که نیروهای امنیتی در حفاظت از فرخنده غفلت کرده یا شاید نخواستهاند سد راه جماعت خشمگین شوند.
تا زمانی که ادعای آتشزدن قرآن رد نشده بود، کمتر کسی جرات میکرد در تریبونهای رسمی، قتل فجیع فرخنده را تقبیح کند.
در ساعات پس از حمله، صداهایی در حمایت از حملهکنندگان از جاهای مختلف شنیده شد؛ کسانی که فکر میکردند حمله به قصد دفاع از قران، توجیهپذیر است.
یک ملای سرشناس که در میان هوادارانش به درپیشگرفتن بردباری دینی شهرت داشت، یک سناتور با ریش تراشیده و پیشوند داکتر، و یک زن شاعر که معین وزارت اطلاعات و فرهنگ بود، در میان کسانی بودند که این قتل را توجیه میکردند.
در روزهای بعد نهادهای حکومتی مانند وزارت داخله و حج و اوقاف اعلام کردند که هیچ نشانهای از آتش زدن قرآن بهدست فرخنده، پیدا نشده است. پس از آن بود که صداهای مخالفت با قتل فجیع او، از این سو و آن سو شنیده شد.
پولیس حدود ۵۰ نفر از بازداشت کرد و ۴ نفر به اعدام محکوم شدند، اما کسی اعدام نشد و بعدها اعلام شد که چند نفر به جرم مشارکت در قتل فرخنده به حبس محکوم شدهاند.
چهار نفر به جرم مشارکت در قتل فرخنده به اعدام محکوم شدند، اما کسی اعدام نشد
تعصب وارداتی
افغانستان در طول تاریخ، مردمی متعصب و تندرو نداشته است. شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان در این کشور همواره همزیستی مسالمتآمیز داشتهاند. مهاجرت اقلیتهای دینی از افغانستان، نتیجه جنگ و ناآرامیهای سیاسی بوده است، نه نابردباری جامعه.
همین جنگ و ناآرامیها، از یک سو اندیشههای تندروانه را وارد افغانستان کرده و از سوی دیگر بستر فکری جامعه را مستعد رشد روایت تنگنظرانه از دین کرده است.
قتل فرخنده در کابل و سربریدن کارمندان ملل متحد درمزارشریف، در سایه نظام جمهوری روی داد، با رهبرانی که هر مشکلی داشتند، تندرو و افراطی نبودند.
نظام جمهوری تلاشهای جسته گریختهای برای بازگرداندن خوانش میانهرو از دین در جامعه کرد، اما در این راه توفیق چندانی نداشت. بلکه آنچه در فضای باز ۲۰ سال گذشته، بیش از تسامح و تساهل دینی فرصت عرض اندام یافت، روایت سختگیرانه از دین بود.
حالا که با سقوط نظام جمهوریت، حامیان همان اندیشههای تند و خشن مذهبی به قدرت رسیدهاند، چه بر سر آن جامعه خواهد آمد؟
گزارش تلویزیونی هفتمین سالگرد قتل فرخنده (هشدار: دارای تصاویر دلخراش)