طالبان از لحاظ سیاسی و ایدیولوژیک، یک گروه راستگرای تندرو اسلامی شمرده میشود که به دولت معاصر و جایگاه شهروند در آن باور ندارد و میخواهد نظامی را در افغانستان پیاده کند که استوار به روحانیت افراطی باشد.
اینکه مخالفان طالبان در داخل و خارج کشور فراوان هستند، بر همه روشن است. اما چگونه باید مخالفان طالبان را شناسایی کرد. مخالفان طالبان به سه دسته تقسمبندی شدهاند.
نخست: مخالفان سیاسی
مخالفان سیاسی به گروهی اطلاق میشود که در جنب تشکلات و یا سازمانهای سیاسی در برابر طالبان قرار گرفتهاند. احزاب سیاسی اسلامی و چپی که پیشینه طولانی مبارزات سیاسی را در کارنامه خود دارند در این جمع شامل هستند. اما احزاب چپی که با مرور زمان متواری شده و تشکلات پویایی ندارند، در این میان چندان قابل دید نیستند. با این حال گروههای اسلامی و سیاسی حداقل از لحاظ شکلی متمایزتر نمایان میشوند.
در این میان شاخههای حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی تلاش کردهاند در داخل و بیرون از کشور برنامههایی را راهاندازی کنند.
به جز حکمتیار، سایر رهبران احزاب سیاسی راستی اسلامی، افغانستان را ترک کرده و در ترکیه ائتلافی را شکل دادند. حکمتیار از بارزترین چهرههای مخالفان سیاسی طالبان است که توانسته از کابل، با وجود تهدیدها، نقدهایش را در باب رژیم و ساختار سیاسی طالبان ارائه دهد.
اما گروه ترکیه به برگزاری نشستهای مجازی و پخش اعلامیههایی اکتفا کردهاند. این گروهها از سیطره رهبران پیر و کهنهکار و کهنهفکر برون نشدهاند. از سوییهم رهبری گروه ترکیه کسانی هستند که در زمان جمهوریت قدرت سیاسی را به شکل و فعال و غیرفعال با حامد کرزی و اشرف غنی تقسیم کرده بودند. اینها پیشینه بدنام فساد اداری و اختلاس را در کارنامههای خود دارند که نقش سیاسیشان را در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان آسیب شدید رسانیده است.
رهبران مخالفان سیاسی که برخی از آنها وارثان جنگ سرد هستند، ظرفیت بالایی در عوامفریبی دارند و بر ذهنیت همقطاران خود حاکمیت میکنند. این گروه به هیچ صورتی نتوانسته است فکر تازهای برای جایگزینی طالبان خلق کند.
فدرالطلبان نیز از گروههای متبارز ضد طالبانی هستند که خواهان ساختار سیاسی غیرمتمرکز به جای طالبان هستند. در این راستا نقش حزب گنگره ملی تحت قیادت لطیف پدرام برجسته است.
دوم: مخالفان ارزشی