خرید و ساخت خانههای صدها هزار دالری از سوی سران طالبان در شهرک اعیاننشین عینومینه قندهار
یافتههای گزارش تحقیقی افغانستان اینترنشنال-پشتو فاش میکند که حدود ۵۰ مقام بلندپایه طالبان به شمول ملاهبتالله، رهبر این گروه، در شهرک اعیاننشین عینو مینه در قندهار خانههایی به ارزش میلیونها دالر خریداری یا «غصب» کردهاند.
منابع موثق به افغانستان اینترنشنال گفتهاند که خانههای خریداری یا غصب شده از ۹۰ هزار تا یک میلیون دالر قیمت دارند. به گفته منابع، برخی از مقامهای طالبان اعمار خانههای مدرن در شهرک عینو مینه را آغاز کردهاند که هزینه آنها تا ۸ میلیون دالر برآورد شده است.
افغانستان اینترنشنال برای تهیه این گزارش، با دستکم ۵۰ منبع به شمول چهار دفتر راهنمای معاملات در قندهار گفتوگو کرده است.
شهرک عینو مینه قندهار که در نظام پیشین خانههای آن را شماری از مقامهای دولتی، بازرگانان و حتی برخی از «قاچاقچیان» خریده بودند، پس از قدرتگیری طالبان به مکان محبوب و امن مقامهای طالبان تبدیل شده است. اکنون این خانهها که بسیاری از آنها قصرها و مهمانخانههایی مجللاند، اقامتگاه و محل سرمایهگذاری سران طالبان شدهاند.
منابع میگویند که حدود ۹۰ درصد از مقامهای بلندپایه طالبان قندهاری در شهرک عینو مینه خانه خریداری و یا «غصب» کردهاند. به گفته منابع، برخی از مقامهای طالبان از سایر ولایتها در این شهرک خانه خریدهاند یا اعمار خانههای جدید را آغاز کردهاند.
بر مبنای تحقیقات فغانستان اینترنشنال، برخی از مقامهای طالبان در این شهرک خانههای گرانقیمت به ارزش صدها هزار دالر خریداری کردهاند که در اوایل حاکمیت این گروه، به این پیمانه ثروت و سرمایه نداشتند.
منابع ارزش مجموعی خانههایی را که طالبان در عینو مینه در ختیار دارند، بیشتر از ۱۳ میلیون دالر تخمین زدهاند.
منابع گفتند که طالبان به دلیل اینکه عینو مینه منطقهای امن و به آسانی قابل کنترول است، مشتاق خریداری یا ساخت خانه در این شهرکاند.
اینجا، درباره شماری از مقامهای طالبان که مالکان جدید خانهها و قصرها در عینو مینهاند، بخوانید:
ملاهبتالله آخندزاده، رهبر طالبان
برپایه اطلاعات منابع، رهبر دیدهنشده طالبان مهمانخانه جنرال عبدالرزاق، فرمانده پولیس حکومت پیشین در قندهار را در خیابانی در غرب شهرک عینو مینه تصرف کرده است.
منبع میافزاید که هبتالله آخندزاده اغلب در این مهمانسرای مجلل به سر میبرد و وزیران حکومت طالبان را در آنجا ملاقات میکند. به گفته منبع، رهبر طالبان علاوه بر تصرف این مهمانخانه، خانه جنرال رازق را نیز تصرف کرده است.
منابع گفتند که ملاهبتالله همچنین خانه تادین خان، برادر جنرال رازق را که در مقابل مهمانخانهاش قرار دارد، غصب و تبدیل به اقامتگاه خود کرده است.
دفتر اداره امور عینو مینه و یک دفتر راهنمای معاملات، هزینه مجموعی این مهمانسرا و دو خانه را حدود یک و نیم میلیون دالر برآورد کردهاند.
گفته شده که طالبان برای تأمین امنیت مهمانخانه رهبر خود، چهار جاده را در شهرک مذکور مسدود کرده و هیچکس نمیتواند به راحتی از آن عبور کند.
فتحالله منصور، فرزند اخترمحمد منصور، دومین رهبر طالبان
اطلاعات حاکی است که فتحالله منصور، پسر رهبر سابق طالبان که در حال حاضر معاون عملیاتی وزارت حملونقل و هوانوردی طالبان است، خانهای را در خیابان غربی عینو مینه خریداری کرده است.
منابع گفتند که این خانه حدود ۳۵۰ هزار دالر ارزش دارد.
منصور قبل از سمت کنونیاش در اداره طالبان، مسئولیت فرودگاه قندهار را به عهده داشت که در گذشته بعد از پایگاه نظامی بگرام، بزرگترین پایگاه نظامی امریکا نامیده میشد.
آقای منصور در گذشته بارها متهم به فروش تجهیزات و موترهای بهجا مانده از امریکا را در «بازار سیاه» شده است.
عبدالمنان عمری، برادر بنیانگذار گروه طالبان
عبدالمنان عمری، برادر ملا محمد عمر، بنیانگذار و نخستین رهبر طالبان، که در حال حاضر وزیر کار و امور اجتماعی این گروه است، برای همسر دوم خود خانهای به ارزش ۴۰۰ هزار دالر در عینو مینه خریده است.
دو منبع موثق به افغانستان اینترنشنال گفتند زمانی که عمری وزیر وزارت فواید عامه طالبان بود، عواید ۶ ماهه بندر آقینه در شمال افغانستان را که حدود یک میلیون دالر بود، به خزانه دولت تسلیم نکرد.
ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی طالبان
منابع گفتند که ملا برادر، معاون اقتصادی رئیسالوزرای طالبان، خانههایی را در خیابانهای ۳۱ تا ۳۳ عینو مینه خریده است. گفته میشود که در این خانهها، پسران، خانواده، بستگان و نزدیکان او در آن زندگی میکنند.
به گفته منابع این خانهها از ۱۰۰ هزار دالر تا ۶۰۰ هزار دالر ارزش دارند.
هدایتالله بدری، وزیر معادن و پترولیم طالبان
هدایتالله بدری، وزیر معادن و پترولیم کنونی طالبان که ابتدا وزیر مالیه و سپس رئیس بانک مرکزی تحت کنترول طالبان بود، یک خانه و یک مهمانخانه به ارزش آن ۶۰۰ هزار دالر در عینو مینه ساخته است.
منابع گفتند که بدری ثروتمندترین فرد در میان طالبان است و منبع درآمد او تجارت مواد مخدر است.
عبدالحق همکار، معاون مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله طالبان
ملاعبدالحق، معاون مبارزه با مواد مخدر وزارت امور داخله طالبان نیز خانهای را به مبلغ ۲۸۵ هزار دالر در عینو مینه، جایی که خانواده او در حال حاضر در آن زندگی میکنند، خریداری کرده است.
عبدالاحد طالب، فرمانده نیروهای ویژه ملاهبتالله
برپایه اطلاعات رسیده، عبدالاحد طالب، فرمانده نیروهای ویژه ملاهبتالله، خانه یک کارمند امنیت ملی حکومت پیشین و همچنین یک خانه دیگر را عینو مینه تصرف کرده است.
بنابر اطلاعات دفتر اداره امور عینو مینه، قیمت هر دو خانه بیش از ۳۰۰ هزار دالر برآورد شده است.
یوسف وفا، والی طالبان در بلخ
منابع همچنین گفتند که یوسف وفا، والی پیشین طالبان در قندهار و والی کنونی این گروه در بلخ، یک هوتل بزرگ و دو خانه در کنار یکدیگر در بخش دوم عینو مینه خریداری کرده است. قیمت هر کدام این خانهها حدود ۴۰۰ هزار دالر گفته شده است.
به گفته منابع، دو راه منتهی به خانه آقای وفا نیز بسته است و کسی اجازه عبور از آن را ندارد.
طبق اطلاعات رسیده، برادر یوسف وفا نیز خانه دیگری در عینو مینه خریده و خانوادهاش آنجا زندگی میکند.
کارمند تحت امر هدایت الله بدری
منابع گفتند که یکی از همکاران هدایتالله بدری که در وزارت مالیه طالبان نیز با او بود، خانهای به قیمت ۶۰۰ هزار دالر در محلی موسوم به «فواره ماهیها» در شهرک عینو مینه خریده است.
به گفته منابع، در این خانه وزیر معادن و پترولیم طالبان اغلبا با دوستان خود دیدار میکند.
یک منبع گفت که این کارمند تحت امر هدایت بدری در عینو مینه با اسمهای مستعار مختلف در قندهار شناخته میشود.
ملا حیاتالله (حاجی لالا)، مدیر استخبارات وزارت دفاع طالبان
ملا حیاتالله، معروف به حاجی لالا، رئيس استخبارات وزارت دفاع طالبان است. به گفته منابع، او چهار خانه در شهرک عینو مینه خریده که هر یک از آنها ۱۰۰ هزار دالر قیمت دارد. گفته شده این مقام طالبان چهار زن دارد که در خانههای مجزا زندگی میکنند.
مسئولین نهادهای نظامی و غیرنظامی طالبان در قندهار
شماری از مقامهای محلی نظامی و غیرنظامی طالبان در قندهار نیز در شهرک عینو مینه خانه خریدهاند.
ملا شیرین، والی طالبان در قندهار
منابع گفتند که ملا شیرین، والی کنونی طالبان در قندهار و از افراد نزدیک به ملا هبتالله، خانهای به ارزش ۲۵۵ هزار دالر در عینو مینه دارد. منابع گفتند که خانواده ملا شیرین در این خانه زندگی میکند. به گفته منابع، والی طالبان در قندهار علاوه بر مهمانخانه ولایت، چند مهمانخانه دیگر در شهرک عینو مینه دارد.
عبدالرشید منیب، رئیس پیشین استخبارات طالبان در قندهار
طبق اطلاعات رسیده، عبدالرشید منیب، رئیس پیشین استخبارات طالبان در قندهار نیز دارای خانهای در عینو مینه است که قیمت آن نزدیک به ۲۰۰ هزار دالر است.
حاجی تواب، رئیس کنونی استخبارات طالبان در قندهار
منابع گفتند که حاجی تواب، رئیس کنونی استخبارات طالبان در قندهار نیز در عینو مینه، خانهای به ارزش ۲۰۰ هزار دالر دارد. به گفته منابع او با خانوادهاش در این خانه زندگی میکند.
خانههای مقامهای امنیتی طالبان در قندهار
منابع همچنین گفتند برخی از مقامهای امنیتی طالبان از جمله حزبالله، فرمانده پولیس طالبان در قندهار، شاه آغا، آمر امنیت، محمد عیسا، مسئول امنیت داخلی فرماندهی پولیس و فیضالحق آخند، رئیس مبارزه با جرایم جنایی طالبان نیز خانههایی در عینو مینه خریدهاند. منابع قیمت هر یک از این خانهها را بیش از ۲۰۰ هزار دالر برآورد کردند.
دفتر مدیریت امور عینومینه تایید کرده که منازل افراد مذکور بازسازی شده و پس از ارزیابی ممکن است قیمت آنها بلند برود.
ملا حکمتالله، شهردار طالبان در قندهار
برپایه اطلاعات رسیده، ملا حکمتالله، شهردار طالبان در قندهار، خانهای را به قیمت ۱۷۰ هزار دالر در مرسلین پلازا در عینو مینه خریده است.
گفته شده که او با خانوادهاش در این خانه زندگی میکند، اما از مهمانسرای دولتی شهرداری هم استفاده میکند.
ملا سلام بریالی، رئیس اقتصاد طالبان در قندهار
به گفته منابع، ملا سلام، رئیس اقتصاد طالبان در قندهار، در بخش دوم شهرک عینو مینه خانهای به ارزش بیش از ۵۰۰ هزار دالر خریداری کرده است.
یک منبع از دفتر اداره امور شهرک عینو مینه به افغانستان اینترنشنال گفت که سلام بریالی پس از خرید این خانه، آن را بازسازی کرده و در حال حاضر با خانوادهاش در آنجا زندگی میکند.
مولوی ظاهر، مدیر پاسپورت طالبان در قندهار
به گفته منابع، مولوی ظاهر، مدیر پاسپورت طالبان در قندهار، یک خانه جدید در شهرک عینو منینه به قیمت ۲۹۰ هزار دالر خریداری کرده است. او نیز با خانوادهاش در این خانه زندگی میکند.
نور احمد آغا، رئیس طالبان در افغانستان بانک در قندهار
بنابر اطلاعات، نور احمد آغا، رئیس بانک مرکزی تحت کنترول طالبان در قندهار، خانهای را با هزینه ۳۶۰ هزار دالر در جاده ۲۷ عینو مینه دوم ساخته است.
برپایه اطلاعات یک دفتر راهنمای معاملات، این خانه توسط نور احمد آغا به سبک بسیار مدرن ساخته شده است.
منابع گفتند که علاوه بر این افراد، سفر محمد سحر، رئیس گمرک طالبان در قندهار، پنج ولسوال، ۱۱ فرمانده قول اردوی طالبان، ۸ مقام این گروه در حوزههای امنیتی و شماری از کارمندان دیگر طالبان در قندهار در شهرک عنیو مینه خریدهاند. دفتر اداره امور عینو مینه ارزش مجموعی خانههای این افراد را چهار میلیون و ۲۰۰ هزار ارزیابی کرده است.
منابع گفتند که در بخشهای دوم و سوم شهرک عینو مینه و در منطقه باغ، طالبان در حال ساخت خانهها، مدارسی و مهمانخانهها اند. هنوز اطلاعات دقیقی درباره هزینه این ساختوسازها در دست نیست.
طالبان در اوایل حاکمیت دوباره خود در افغانستان بسیاری از خانههای مقامهای حکومت پیشین را در این شهرک غصب کردند.
طالبان خانههای فرماندهان، اعضای شورای ولایتی، نیروهای امنیتی، مقامات نظامی و بسیاری از افراد دیگر را گرفتند.
اکنون با گذشته سه سال، خانههای فرماندهان سابق و نیروهای امنیتی همچنان در تصرف طالبان است.
یکی از فرماندهان امنیتی حکومت پیشین افغانستان، که طالبان خانهاش را در قندهار تصرف کردند و پس از دو سال به او سپردند، به افغانستان اینترنشنال: «طالبان هنوز در خانههای برخی از فرماندهان حکومت پیشین زندگی میکنند. زمانی را که خانههای ما را پس دادند، هیچ چیز سالمی در نگذاشته بودند و بسیاری لوازم را با خود برده بودند.»
امنیت شهرک
طالبان تلاش زیادی برای جلوگیری از گرفتن عکس و فیلم از شهرک عینو مینه در قندهار کردهاند.
نیروهای امنیتی این گروه در تمام نقاط و جادههای اصلی این شهرک، ایستهای بازرسی و نظارت ایجاد کردهاند.
در سفرها و دیدارهای ملا هبتالله آخندزاده و وزرای طالبان، شبکههای تلفنی در این شهرک اغلبا قطع میشود و به مردم اجازه تردد در جادههای اصلی داده نمیشود.
شرکت افکو
شرکت افکو مسئولیت کامل ساخت، خرید و فروش خانه، دکان و اپارتمان، و همچنین مدیریت شهرک عینو مینه را به عهده دارد.
تمامی فعالیتهای این شرکت به رهبری محمود کرزی، مدیر این شهرک انجام میشود.
یک منبع از این شرکت به افغانستان اینترنشنال گفته است که با آمدن طالبان، این گروه تا حد زیادی اختیار خرید و فروش خانهها را از این شرکت گرفته و طالبان بیشتر خانههایشان را با این شرکت ثبت نمیکنند.
این منبع میگوید: «رهبران طالبان هر جا که در این شهرک مکانی پیدا کنند، به شرکت میآیند و اسناد میگیرند و سپس هر قیمتی که بخواهند برای آن تعیین میکنند.»
به گفته منبع، در حال حاضر این شرکت تنها مسئولیت نظافت منازل، امور مربوط به برق و سایر موارد را به عهده دارد.
ساخت شهرک مدرن و مجلل عینو مینه در سال ۲۰۰۲ توسط محمود کرزی، برادر حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان آغاز شد. در حال حاضر این شهرک حدود پنج بخش دارد.
تمامی امکانات زندگی مانند مراکز آموزشی و بهداشتی، زمین بازی، تفریحگاه و مهمانسرا در این شهرک فراهم شده است.
یادداشت: این مقاله در وبسایت نشنال سکیوریتی ژورنال منتشر شده است.
بحرانها اغلبا میراث روسایجمهور امریکا را شکل میدهند؛ جیمی کارتر با بحران گروگانگیری در ایران، بیل کلینتون با بحران بالکان، جورج دبلیو بوش با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و دونالد ترامپ با همهگیری کرونا مواجه شدند.
طی دههها، ممکن است امریکاییها به راحتی افغانستان را بهویژه به دلیل کوچک بودن این کشور و انزوای نسبی آن فراموش کنند. با این حال، افغانستان چه قبل و چه بعد از حضور دو دههای امریکا در این کشور، نقش بزرگی در شکل دادن میراث روسای جمهور ایالات متحده ایفا کرده است.
نگاهی به گذشته
جیمی کارتر، رئيسجمهور سابق امریکا، ناگزیر شد به تهاجم شوروی به افغانستان کمتر از دو ماه پس از تصرف سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان ایرانی، واکنش نشان دهد: «کارتر از ترس اینکه این وقایع تصور ضعیف بودن او و تحقیر امریکا را افزایش دهد، با تحریم کردن المپیک مسکو ۱۹۸۰ پاسخ داد.»
رونالد ریگان، رئیسجمهور سابق امریکا نیز با تصمیم به تجهیز مجاهدین افغانستان، توانست پیروزی در دوره دوم ریاستجمهوریاش را که پس از رسوایی ایران-کنترا به آن نیاز داشت، جشن بگیرد.
بوش پدر، پیتر تامسن را بهعنوان سفیر در افغانستان گماشت اما پس از آغاز جنگهای داخلی، از اعزام او به کابل خودداری کرد. آقای بوش شاید این بیتوجهی را خردمندانه میدانست، اما تاریخ با بیاعتنایی امریکا به افغانستان مهربانانه رفتار نمیکند.
هرچند مجاهدین، طالبان نبودند، اما ریگان و بوش پدر اکنون بهخاطر رها کردن اسلامگرایان در افغانستان، واگذاری آینده این کشور به دست پاکستان و عربستان سعودی و نادیده گرفتن پیامدهای تصمیمهای خود مورد انتقاد قرار میگیرند.
بیل کلینتون، رئيسجمهور سابق امریکا نیز به غفلت در برابر افغانستان ادامه داد. آقای کلینتون به این باور بود که ایالات متحده میتواند با رویکرد «نظارت از افق» تهدید روبهرشد القاعده را در یک ماموریت ضد تروریسم مهار کند. این رویکرد، در حملات موشکی امریکا به اهداف مربوط به القاعده و طالبان در افغانستان و سودان، پس از حملات القاعده در آگست ۱۹۹۸ در کنیا و تانزانیا نمود یافت.
۱۱ سپتامبر و افغانستان
پس از حمله ۱۱ سپتامبر به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویارک، افغانستان بار دیگر در محور توجه در واشنگتن قرار گرفت و این جایگاه را برای دو دهه حفظ کرد.
در بیست سال حضور امریکا در افغانستان، هر کدام از چهار رئیسجمهور ایالات متحده، اشتباهات قابل توجهی در قبال افغانستان مرتکب شدند. تصمیم جورج دبلیو بوش برای حمله به عراق، جنگ در افغانستان را مختل و سیاسی کرد.
بارک اوباما، رئیسجمهور پیشین امریکا، کشتن اسامه بن لادن را بهانهای برای پایان ماموریت ضد تروریسم قرار داد و متوجه نشد که بلای افراطگرایی در افغانستان، محدود به یک مرد نیست.
آقای اوباما در چهارم جون ۲۰۰۹، در سخنرانیای تحت عنوان «آغاز جدید»، متعهد به بستن زندان گوانتانامو شد. همزمان او مذاکرات مخفیانهای را [با طالبان] آغاز کرد که به روند دوحه انجامید.
جمله معروف هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا، که گفته بود «شما با دوستان خود صلح نمیکنید. باید با دشمنان خود وارد تعامل شوید»، نمایانگر آن بود که در واشنگتن اهمیتی به این موضوع داده نمیشود که چگونه تعامل و مشوقهای مالی میتواند طالبان را تقویت کند.
در این میان، دونالد ترامپ نیز عملکرد بهتری از خود نشان نداد. ترامپ با شعار «پایان جنگ بیپایان» وارد شد و اچ.آر. مکمستر، مشاور امنیت ملی وقت، سعی کرد میل ترامپ به عقبنشینی را کنترول کند، اما ناموفق بود. ترامپ زلمی خلیلزاد را بهعنوان نماینده ویژه منصوب کرد تا راهی برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان پیدا کند.
جو بایدن و افغانستان
جو بایدن، هرچند پیشتر خود را به خاطر پایان دادن به جنگ طولانی افغانستان تمجید میکرد، در بیانیهای که پس از کنارهگیری از رقابتهای انتخاباتی منتشر کرد و در آن موفقیتهای دوره کارش در کاخ سفید را یادآور شد، نامی از افغانستان نبرد.
آقای بایدن از مدتها قبل نسبت به افغانستان بیتوجه بود. سناتور بایدن در ضیافتی به میزبانی حامد کرزی در کابل که برای سناتورهای امریکایی ترتیب داده شده بود، ارزیابی آقای کرزی از نقش پاکستان در پناه دادن به طالبان را رد کرد و گفت: «پاکستان ۵۰ برابر بیشتر از افغانستان برای امریکا مهم است.» او سپس از پشت میز غذاخوری بلند شد.
[چندی پیش، امرالله صالح، معاون رئیسجمهور حکومت پیشین افغانستان نیز روایت مشابهی از حضور بایدن در این ضیافت در کابل نشر کرده بود.]
جو بایدن علاوه بر اینکه با تصمیم اوباما با افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان مخالفت کرد، حتی به فکر استعفا در اعتراض به این تصمیم نیز بود.
بایدن وقتی به ریاستجمهوری رسید، وعده داد که تقریباً تمام برنامههای ترامپ را لغو کند، اما توافق ناقص دوحه را حفظ کرد.
برخلاف روسای جمهور سابق امریکا که به فداکاریهای مردم افغانستان بهخاطر امنیت خود و ایالات متحده اذعان کردند، جو بایدن بارها از مردم افغانستان انتقاد کرده و گفته که آنها متحد نخواهند شد.
تناقض و ناپایداری در دیدگاههای جو بایدن درباره افغانستان را بیشرمانه بود. آقای بایدن در سال ۲۰۰۱ به مداخله نظامی امریکا به افغانستان رای مثبت داد اما دو دهه بعد گفت که از ابتدا مخالف «آن جنگ در افغانستان» بوده است. بایدن همچنین با نادیده گرفتن اقدامات و اظهارات طالبان، آنها را به سطح شریک امنیتی ایالات متحده ارتقا داد.
افغانستان در ۲۰۲۴
افغانستان قبل از تهاجم شوروی، کشوری فقیر اما نسبتاً صلحآمیز و در حال توسعه بود. مداخله ایالات متحده به افغانستان اجازه داد تا مسیر خود را بهعنوان یک کشور مدرن از سر بگیرد.
در مدت بیست سال نظام جمهوری اسلامی در افغانستان، میلیونها دختر و زن افغان در مکاتب و دانشگاهها نامنویسی کردند و دانشآموخته شدند، به کرسیهای دولتی رسیدند، در ارتش خدمت کردند و کسبوکار خصوصی راه انداختند.
در حال حاضر اما افغانستان تحت کنترل طالبان به «جهنمی زنده و مرکز ترویسم جهانی» تبدیل شده است.
در حالی که کارزارهای انتخاباتی در امریکا ادامه دارد، اشتباهات ایالات متحده در افغانستان و امتناع دونالد ترامپ و کامالا هریس، از پذیرفتن اشتباهاتشان در قبال افغانستان، آنها را از ارائه استراتژی خود برای این کشور بازداشته است. مرادیان این رویکرد را «مایه تاسف» خوانده است.
مانند همه رژیمهای توتالیتر، «حکومت وحشت، زنستیز و سرکوب طالبان» راه را برای قد علم کردن جنبشهای آزادیبخش و مقاومت باز خواهد کرد. نیاز است که استراتژی جدید ایالات متحده باید تقویت گروههای دموکراتیک و مدافعان حقوق بشر، بهویژه زنان و فعالان حقوق بشر باشد.
تنها یک افغانستان دموکراتیک میتواند نیازهای مردم این کشور برای داشتن حکومتی مسئول و خواست جهانی برای افغانستانی عاری از تروریسم را تأمین کند.
جنوساید که در زبان فارسی زیر عنوان نسلکشی و قتل عام نیز ترجمه شده است در کنار جرایم جنگی، جنایت علیه بشریت و جرم تجاوز (منظور تجاوز جنسی نیست)، یکی از چهار جرم سنگین بینالمللی است.
جنوساید توسط کنوانسیون ۱۹۴۸ جنوساید و همچنین اسناد مهم بینالمللی دیگر از جمله اسناسنامه روم و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو تعریف و جرمانگاری شده است.
به طور خلاصه جنوساید عبارت است از:
- کشتن اعضای یک گروه با اهداف قومی، مذهبی و زبانی؛
- رساندن صدمات وخیم جانی و روانی به اعضای یک گروه؛
- قرار دادن اعضای یک گروه تحت شرایطی که انهدام فیزیکی، قسمی و یا کلی آنان را در قبال داشته باشد؛
- جلوگیری از زاد و ولد اعضای یک گروه؛
- انتقال قهری کودکان یک گروه به گروه دیگر.
قابل یادآوری است که هرگاه یکی و یا همه عناصر ذکر شده در بالا پیرامون یک گروه قومی، مذهبی و... صدق کند، طبق تعریف حقوقی جرم جنوساید، آن گروه قومی، مذهبی در معرض نسلکشی قرار دارد.
هزارههای افغانستان به عنوان یک گروه قومی- مذهبی در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفتهاند که یکی از مظالم اعمال شده بالای هزارهها عبارت از نسلکشی یا جنوساید است. طوری که در تعریف جرم جنوساید خوانده میشود، دستکم سه مورد از عناصر شکلدهنده آن پیرامون هزارهها صدق میکند.
نخست، اعضای جامعه هزاره افغانستان به صورت تاریخی بنا به دلایل مذهبی- قومی مورد کشتار قرار گرفتهاند. دوم، اعضای جامعه هزاره به گونه مدوام در معرض صدمات فیزیکی و روانی قرار داشتهاند. سوم، اعضای جامعه هزاره به صورت تاریخی در شرایطی قرار داده شدهاند که نسلکشی آنان را تسهیل میکند و عمدهترین نمونه آن جغرافیا و غصب زمینهای متعلق به این گروه قومی- مذهبی است.
هزارهجات یک جغرفیای محصور و در حقیقت یک زندان طبیعی است. مسیرهای آمد و شد به مناطق هزارهنشین یکی از شرایط تسهیلکننده نسلکشی (کشتار اعضای جامعه هزاره) است.
با نظرداشت این موارد و همچنین عناصر حقوقی شکلدهنده جرم نسلکشی، جامعه هزاره به لحاظ تاریخی و به گونه متداوم در معرض نسلکشی قرار داشته است.
این به آن معنی است که هرگاه جرم را عملی بپذیریم که توسط یک سند حقوقی جرمانگاری شده است، پس هیچ تردیدی نسبت به نسلکشی جامعه هزاره، دستکم از لحاظ حقوقی وجود ندارد. اما مشکل در کجاست؟
نخستین معضل فراراه اذعان به نسلکشی هزارهها در افغانستان سیاسی بودن مسئله است. اذعان به نسلکشی نخستین گام در راستای جلوگیری از آن است و از آن جایی که این امر در افغانستان به شدت سیاسی و توأم با التهابات ناشی از جریانات سیال فضای مجازی است، بعد سیاسی مسئله نسلکشی هزارهها به درستی شکافته نشده است.
این مسئله البته مربوط به هر دو جانب قضیه یعنی داعیهداران نسلکشی هزارهها که عمدتاً هزارهها هستند و همچنین جامعه افغانستان در کل به ویژه جامعه سیاسی است.
به لحاظ تاریخی نخستین نسلکشی هزارهها به تهدابگذاری افغانستان به عنوان یک دولت یعنی زمان عبدالرحمن خان برمیگردد.
ملیگرایان پشتون مبحث نسلکشی هزارهها را از عینک سیاسی- حیثیتی نگاه کردهاند و این باعث شده است اذعان به نسلکشی هزارهها مسئلهدار شود.
از جانب دیگر، جامعه هزاره در نخستین «طوفان توییتری» توقف نسلکشی هزارهها، برای پرهیز از درگیر شدن در بعد سیاسی مسئله، کمپاین توقف نسلکشی هزارهها را بدون اذعان به ریشههای تاریخی آن، راه انداختند و به پیش بردند.
انکار بعد سیاسی مسئله نسلکشی به دلایل ایجابی یا سلبی نفس مسئله، یعنی جرم نسلکشی را هرگاه متوقف نکند، منحرف میکند.
بنابراین نخستین گام در راستای توقف نسلکشی هزارهها اذعان به نسلکشی در ابعاد مختلف آن به ویژه بعد سیاسی است. این امر از طریق گفتوگوهای موثری که برای داعیهداران و همچنین مخالفان آن قانعکننده باشد، قابل دستیابی است.
دومین معضله فراراه داعیه انسانی توقف نسلکشی هزارهها، هدفمند نبودن آن در بعد داخلی است.
طوری که دیده شد، از آغاز کمپاین توقف نسلکشی هزارهها، مخاطب این کمپاین بیشتر جامعه بینالمللی بوده است تا جامعه افغانستان.
بدون شک توجه جامعه بینالمللی به مسئله جنوساید کارساز است اما نباید فراموش کرد طبق معیارهای پذیرفته شده بینالمللی جلوگیری از جرم نسلکشی نخست در داخل قلمروی یک کشور باید اتفاق افتد.
بنابراین زمان آن فرا رسیده است که داعیه توقف نسلکشی هزارهها در بعد داخلی هدفمند شود.
برای چنین امری، میتوان به دو روش متوصل شد؛ نخست، جامعه هزاره به عنوان متضررین اصلی جرم نسلکشی بایست به صورت هدفمند با تمامی جریانات و چهرههای سیاسی وارد گفتوگوی جدی به منظور اذعان به نسلکشی هزارهها شوند. دوم، جامعه هزاره هر نوع مشارکت خویش در هر امر مرتبط به افغانستان را مشروط بر اذعان به نسلکشی هزارهها در افغانستان کند.
بدون شک، جامعه هزاره افغانستان به لحاظ کمی و کیفی در وضعیتی قرار دارد که هیچ راهکاری برای آینده افغانستان بدون مشارکت معنیدار آنان به هدف نمیرسد. بنابراین هرگاه جامعه هزاره نخستین و اساسیترین شرط خویش برای سهمگیری در هر امر مرتبط به افغانستان را منوط به اذعان به نسلکشی هزارهها کند، بدون شک این امر حاصل شدنی است.
در عین زمان، هرگاه معیار و محک مشارکت و سهمگیری سیاسی هزارهها با تمامی جریانات و چهرههای سیاسی منوط و مشروط بر اذعان نسلکشی هزارهها باشد، بدون شک تغییر بسزایی در داعیه توقف نسلکشی هزارهها حاصل خواهد شد.
سومین مسئله هدفمند ساختن داعیه توقف نسلکشی هزارهها در بعد بینالمللی است. این به آن معنی است که در کنار تلاشهای موجود در فضای مجازی، فعالان جامعه هزاره در هماهنگی و همکاری با سایر کنشگران افغانستان مسئله نسلکشی هزارهها را وارد مجامع قضایی بینالمللی کنند.
طبق اسناد رسمی سازمان ملل متحد، پایان یافتن معافیت مجرمین نسلکشی یکی از تعهدات اساسی آن سازمان و همچنین محکمه بینالمللی جنایی است.
جامعه هزاره باید انرژی مادی و معنوی خویش را در راستای به محاکمه کشاندن مجرمین نسلکشی هزارهها به خرج دهند.
برگزاری محاکم تمثیلی البته یکی از روشهای موفق دیگر است که میتواند پیشزمینهای برای برگزاری محاکم اصلی باشد.
نسلکشی هزارهها البته در مقاطع مختلف تاریخی به ویژه در دوره نخست استیلای طالبانی اتفاق افتاده است که مرتکبین آن نیز تا به حال در قید حیاتاند.
بنابراین کار در راستای به محاکمه کشاندن مجرمین نسلکشی هزارهها در حقیقت گام اصلی در راستای توقف این جنایت شنیع است.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت که نخست، نسلکشی هزارهها در افغانستان متاسفانه یک واقعیت تلخ است. انکار نسلکشی هزارهها در افغانستان یک امر سیاسی و در عین حال غیراخلاقی است. سوم، توقف نسلکشی هزارهها در افغانستان یک امر حیاتی برای آینده صلح و ثبات در افغانستان است که تمامی طرفها باید سهم خویش را در آن ادا کنند. چهارم، داعیه جلوگیری از نسلکشی هزارهها باید در ابعاد داخلی و خارجی هدفمند شود.
بر اساس یافتههای تاریخی و شواهد موجود، هزارهها بهعنوان یک گروه قومی، برای مدت طولانی تحت بیمهری حکومتها، کشتار، تبعیض سیستماتیک و رفتارهایی که به وضوح مصادیق نسلکشی در آنها دیده میشود، قرار گرفتهاند.
این نسلکشی توسط گروههای دولتی، به ویژه در دوران عبدالرحمن خان و گروههای جهادگرای رادیکال مانند طالبان و داعش در افغانستان به شیوههای مختلف صورت گرفته است.
در سالهای اخیر، کشتار هدفمند هزارهها بهدلیل قومیت و مذهبشان در سراسر افغانستان افزایش یافته و این گروه قومی را به یکی از آسیبپذیرترین اقشار اجتماعی تبدیل کرده است. با روی کار آمدن طالبان، که خود به جنایات گسترده علیه هزارهها متهم است، نگرانیها درباره امنیت این گروه بهشدت افزایش یافته است. یافتههای رسانههای معتبر داخلی و بینالمللی، نهادهای تحقیقاتی و دولتی نشان میدهد که هزارهها در دوره حکومت طالبان در بدترین شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار دارند.
طالبان محدودیتهای شدیدی بر مراسمهای مذهبی هزارهها اعمال کرده، آموزش رسمی مذهب شیعه را ممنوع کرده و کتابهای مذهبی شیعه را از تمامی مراکز آموزشی جمعآوری کرده است. حتی در برخی موارد از ورود کتابهای مذهبی بهصورت فردی نیز جلوگیری شده است. در سه سال گذشته، بدترین حوادث امنیتی مانند حمله به مرکز آموزشی کاج، لیسه عبدالرحیم شهید، باشگاه ورزشی و حملات به مساجد و تکایای هزارهها در سراسر افغانستان رخ داده است.
آخرین مورد از این حملات تروریستی، روز پنجشنبه ۲۲ سنبله در ولایت غور اتفاق افتاد که حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر، دستکم ۱۴ نفر شهید و پنج نفر دیگر زخمی شدند.
فاجعه چگونه اتفاق افتاد؟
این روزها زمان بازگشت زائران کربلا از مراسم اربعین به افغانستان است. چمن علی، فرزند سخیداد، یکی از ساکنان قریه قراودال از توابع منطقه بندر، ولسوالی سنگتخت و بندر، که در مرکز ولایت غور (شهر فیروزکوه) تانک تیل داشت، چندی پیش برای زیارت کربلا رفته بود و روز پنجشنبه به مرکز چغچران رسید.
براساس رسم محلی، مردان قریه ساعت ۱۲ ظهر در مقابل مکتب محل تجمع کرده و پس از رسیدن همه، به سمت غرب منطقه خود در امتداد دره ناوه زردتلی به طرف قریه پالوسنگ، سوار بر موتورسیکلت (وسیله نقلیه محبوب و رایج در مناطق دوردست افغانستان)، برای استقبال از چمن علی حرکت کردند.
به گفته منابع، در منطقه مرزی ولایت دایکندی و غور (میان قریه قراودال و پالوسنگ)، پس از عبور از کوتل خمی، هنگامی که اهالی محل همراه با چمن علی به سمت قریه خود در حرکت بودند، چهار نفر سوار بر دو موتورسیکلت آنها را متوقف کردند. به بهانه گرفتن عکس، آنها را در یک صف ایستادند و پس از فیلمبرداری، با استفاده از دو سلاح (کلاشنکوف و تفنگ کمری) به صورت مداوم به سمت آنها شلیک کردند. بر اثر این حمله، ۱۳ نفر در همان لحظه کشته و شش نفر دیگر زخمی شدند. یکی از زخمیها نیز در مسیر انتقال به شفاخانه جان باخت.
قربانیان کیها هستند؟
۱۳ نفر از کشتهشدگان و پنج نفر از زخمیان، همگی از ساکنان قریه قراودال هستند. در میان آنها یک دندانپزشک به نام عبدالخالق، فرزند ملا عبدالقادر، از ساکنان قریه کیجگ ناوه زردتلی نیز حضور داشت که به دلیل تعطیلات آخر هفته از وظیفه خود به سمت خانه بازمیگشت.
قریه قراودال یک روستای کوچک است که حدود ۲۵ خانواده در آن زندگی میکنند. به گفته منابع محلی، در این قریه تنها تعداد محدودی از مردان سالخورده که قادر به رفتن برای استقبال از زائر کربلا نبودند، زنده ماندهاند. سایر مردان حاضر در قریه، شامل نوجوانان و مردان میانسال، یا کشته شدهاند یا زخمی.
محل تیرباران
تیرباران در منطقهای نسبتاً دشتی به نام «للم جای» در غرب کوتل خمی، از توابع قریه پالوسنگ در امتداد ناوه زرتلی، که ساکنان آن از قومیت ایماق هستند، رخ داده است.
براساس گفتوگو با منابع محلی، رابطه ساکنان هر دو قریه، علیرغم اینکه در برخی نقاط مرزی بین دایکندی و غور بهدلیل علفچر و زمینهای للمی مشکلاتی میان مردمان ایماق و کوچی وجود دارد، همواره حسنه و دوستانه بوده و هیچ مشکل محلی در این منطقه وجود نداشته است.
وضعیت امنیتی منطقه چگونه است؟
شاهراه غور-دایکندی در مسیرهای مختلف، بهویژه در مسیر مرکز غور به ولسوالی لعل و سرجنگل که هزارهنشین است، هر از گاهی شاهد حوادث امنیتی علیه مردم هزاره بوده است. از قتل نوعروسها تا مسافران محلی، که توسط افراد مسلح ناشناس (که پیشتر از اعضای طالبان بودند) هدف قرار گرفتهاند. این حوادث تا به امروز ادامه داشته است. حدود یک و نیم ماه پیش نیز در همین منطقه، دو تن از ساکنان ولسوالی سنگتخت و بندر زخمی و یک نفر دیگر کشته شدند.
هر سه فرد با همان تاکتیک و شیوهای که در فاجعه روز پنجشنبه استفاده شد، مورد هدف قرار گرفتند. براساس گفتههای زخمیان به مردم محل، زمانی که آنها هدف گلوله قرار گرفتند، خود را به حالت کشتهشده درآوردند و عاملان پس از حادثه، محل را ترک کردند.
بهگفته منابع، داعش از دستکم شش ماه پیش در برخی از نقاط ولایت غور و نزدیک محل حادثه در منطقه «مرغی» آزادانه فعالیت داشته است. مردم محل نیز شاهد رفتوآمد افراد داعش با پرچم آن گروه و موترسایکل بودهاند.
یک منبع محلی تأیید کرد که اعضای داعش در منطقه مرغی، از توابع ولایت غور، بهطور جدی فعال هستند و تعدادی را جذب کردهاند. همچنین به افراد خود اعلام کردهاند که در صورت کشتن یک هزاره یا شیعه، اگر مستند به فیلم و ویدیو باشد، مبلغ ۲۰۰ هزار افغانی به آنها پرداخت خواهد شد.
وضعیت به کدام سو خواهد رفت؟
حضور داعش در افغانستان، برخلاف ادعای طالبان، نه تنها انکارناپذیر است، بلکه بهطور نگرانکنندهای در حال گسترش است. داعش بهطور فزایندهای در میان طالبان نفوذ کرده و در این مدت در نقاط مختلف افغانستان نیرو جذب نموده است. با توجه به منابع مالی هنگفتی که در اختیار دارد و سوءاستفاده از شرایط اقتصادی بحرانی افغانستان، این گروه توانسته است حتی بهصورت پروژهای افراد را استخدام کرده و فعالیتهای خود را گسترش دهد.
پیشنهاد ۲۰۰ هزار افغانی برای کشتن یک هزاره، با توجه به بیکاری گسترده و فقدان درآمد برای بخش بزرگی از جمعیت افغانستان، برای بسیاری وسوسهانگیز و مطلوب است. داعش از این وضعیت اقتصادی و نیز تفکر رادیکالی که طی سالها علیه هزارهها و شیعیان توسط گروههای رادیکال اسلامی به لایههای مختلف جامعه تزریق شده، سوءاستفاده کرده و شرایط امنیتی هزارهها را وخیمتر ساخته است.
انتخاب ولایت غور بهعنوان یکی از مراکز تجمع داعش از نظر موقعیت جغرافیایی بسیار استراتژیک و نگرانکننده است. با کنترل مناطق این ولایت، داعش نهتنها به جامعه هزاره و شیعه در مناطق مرکزی دسترسی گسترده دارد، بلکه تهدیدی جدی برای مسیر شاهراه کابل-هرات از طریق هزارهجات محسوب میشود.
ساکنان ولایت غور به دلیل کوهستانی بودن منطقه و نبود فرصتهای شغلی مناسب، نسبت به بسیاری از نقاط افغانستان فقیرتر هستند. همچنین، در میان بخشی از ساکنان این ولایت، روحیه رادیکال مذهبی که خارج از مذهب اهل سنت باشد، بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
بهطور کلی، با توجه به شرایط فعلی و فرصتهایی که در پی حاکمیت طالبان بهوجود آمده است، رشد تروریسم تهدیدی جدی برای امنیت داخلی و بینالمللی از افغانستان محسوب میشود. طالبان نهتنها نیت کافی برای تأمین امنیت مردم افغانستان، بهویژه هزارهها، ندارد، بلکه از ظرفیتهای لازم نیز برخوردار نیست. تمرکز طالبان بر امنیت، تنها به موضوعاتی مرتبط با رژیم و افراد خودشان محدود میشود.
سقوط کابل به عنوان آخرین بزرگشهر افغانستان بهدست طالبان در آگست ۲۰۲۱ یک دوره سیاه دیگر را برای زنان کشور رقم زد.
زنان به مبارزاتشان در برابر اقدامات طالبان ادامه دادهاند، اما جلوگیری از سقوط کامل افغانستان به دام سیاهی نیازمند حمایت همهجانبه است.
کابل در همان روزهای اول سقوط یکشبه بیست سال به عقب برگشته بود، همه چیز سیاه و تاریک مینمود و مردمِ ناامید بدون آنکه بدانند فردا به سر شان چه خواهد آمد، در تلاش پناهگاهی بودند. شاید میدانستند که با تسلط دوباره طالبان، همه چیز خود را از دست میدهند.
گروه طالبان در فردای تسلط بر شهر، ترس و وحشت خود را با دستگیریها، قتل و لتوکوب شهروندان آغاز کرد. آنان چون گذشته، بیرحم، خشن و بدخیم بودند. رفتار آنان با شهروندان کابل، طوری بود که گویی به سرزمین "کافران" رسیده بودند. مردم نیز از همان آغاز با آنها چون بیگانهها رفتار میکردند، برخوردیکه با گذشت سه سال همچنان ادامه دارد و شهروندان کشور آنان را به چشم خودی نمیبینند.
زنان کابل اولین گروهی از ساکنان این شهر بودند که در برابر طالبان ایستادند. گروههای زنان در هفتهها و ماههای بعدی یکی با الهام از دیگری، به جادهها ریختند. اما پاسخ گروه طالبان، مرمی، زندان و شکنجه بود.
طالبان در یکی از اولین اقدامات خود، آموزش دختران بالاتر از صنف شش را منع کردند، سپس رهبر غایب این گروه در فرمانهای پیهم خود، مشخصا زنان را هدف گرفت. طالبان همه دستآوردهای زنان، از جمله حق تحصیل، کار و فرصتهایی را که آنها در بیست سال گذشته به دست آورده بودند، سلب کرد.
تقریبا یک سال پس از اولین اعتراضات زنان، گروههای مختلف زنان معترض سرکوب شده بودند و یا وطن را ترک کردند. جریانهای خودجوش زنان پس از این سرکوبها وادار شدند که تشیکلات اولیه خود را سامان دهند و پس از رایزنی و مشوره به این نتیجه رسیدند که مبارزه در برابر طالب باید به شیوههای غیر علنی و در مکانهای سربسته انجام شود.
دیوارنگاری، آتش زدن تصاویر رهبران طالبان، نشر ویدیوها، افشاسازی جنایات طالبان و گردهماییها در مکانهای سربسته، از رویکردهای جدید زنان معترض در ادامه راه بود. هیچکدام از این موارد بدون خطر و ریسک نبود، اما زنان با درک اینکه راهی جز مبارزه و ایستادگی ندارند، مصممتر به اعتراضاتشان ادامه دادند. از سوی دیگر، زنانی که از شکنجه و زندان طالب رهایییافته و به خارج منتقل شده بودند، نیز آرام ننشسته و با جسم و روان زخمی به مبارزات خود ادامه دادند.
در نتیجه سه سال پس از سقوط کابل، دهها گروه معترض زنان در سراسر جهان شکل گرفتند که هر کدام به انسجام و سازماندهی بهتر از گذشته دسته یافتهاند. این گروهها هرچند به لحاظ فاصلههای مکانی از هم دور افتادهاند، اما اهداف و برنامههای مشترکی را دنبال میکنند. مبارزه با سیاستهای زنستیزانه، قرون وسطایی و غیر انسانی گروه طالبان و آگاهیدهی در مورد رفتار خشونتبار آنان با زنان و در کل مردم افغانستان، هدف اصلی گروههای فعال زنان است.
سه سال گذشته هرچند زمان کوتاهی برای بازیابی قوت و انسجام در برابر هیولای چون طالب بوده، اما زنان افغانستان با حمایت روزافزون داخلی و بینالمللی، اکنون این مسیر را پیمودهاند و با برنامهریزی و تدبیر در حالی که باور دارند در پایان کار "پیروزی از آن ماست" برای دستیابی به حقوق و آزادیهای طبیعی و انسانی خود به مبارزه ادامه میدهند.
این تلاشها نه تنها برای حقوق از دست رفته زنان است که بیشتر از آن برای دستیابی به آزادی، برابری و عزت ماست که طالبان هدف گرفتهاند.
زنان افغانستان در ادامه این مبارزه بهحمایت بیدریغ جامعه جهانی، زنان مطرح و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در سراسر جهان ضرورت دارند. این مبارزه سخت اما سرنوشتساز، نه تنها برای زنان افغانستان، بلکه برای همه زنان جهان و دستارودهای بشری در سراسر جهان مهم است. این مسئولیت جمعی ماست که نگذاریم تاریکی بر روشنی فایق آید و آرزوهای میلیونها زن افغانستان در سایه قوانین وحشیانه و بدوی طالبان نابود شود.
اولین مناظره انتخاباتی کامالا هریس، معاون رئیسجمهور امریکا و دونالد ترامپ، رئيسجمهور پیشین ایالات متحده، روز چهارشنبه ۲۱ سنبله برگزار میشود. ممکن است این تنها باری باشد که آنها در صحنه مناظره با یکدیگر روبهرو میشوند.
بر اساس تعدادی از آخرین نظرسنجیها، هریس با اختلاف اندکی از ترامپ پیش است.
اولین مناظرههای انتخاباتی
سابقه مناظرههای انتخاباتی در امریکا به قرن ۱۹ برمی گردد.
اولین مناظرههای انتخاباتی در تاریخ امریکا میان آبراهام لینکلن و استیفن ای. داگلاس در سال ۱۸۵۸ برگزار شد.
آنها در هفت مناظره طولانی که تا سه ساعت هم طول کشید، بر سر موضوعات مهمی مانند بردهداری یکدیگر را به چالش کشیدند.
مناطرههای تلویزیونی
اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای ریاستجمهوری امریکا به ۶۵ سال قبل، میان جان اف. کندی و ریچارد نیکسون برمیگردد. این مناظره ۷۰ میلیون بیننده را جذب خود کرد.
رکورد پر بازدیدترین مناظره تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری امریکا در اختیار ترامپ و هیلاری کلینتون است.
در سال ۲۰۱۶، اولین مناظره تلویزیونی این دو، حدود ۸۴ میلیون بیننده داشت.
مناظره ترامپ و هریس
تاکنون رویدادهای مهمی از جمله کنارهگیری بایدن و سوءقصد نافرجام به جان ترامپ در تجمع هوادارانش در ایالت پنسیلوانیا، مسیر رقابتهای انتخاباتی را دستخوش تغییرات بزرگی کرده است.
این مناظره پس از هفتهها بحث و جدل درباره وقوع و شرایط آن برگزار خواهد شد.
شبکه ایبیسی نیوز در مرکز قانون اساسی ملی در فیلادلفیا میزبان این مناظره حساس و تاریخی است.
در ماه ثور سال جاری، توافق شده بود که دو مناظره میان نامزدها برگزار شود، اما با خروج جو بایدن از این رقابتها، برگزاری مناظره دوم در هالهای از ابهام قرار گرفت.
ترامپ با طرح انتقاداتی از شبکه ایبیسی نیوز، قصد نداشت در این مناظره شرکت کند اما پس از واکنشهای هریس، او با مناظره ۲۱ سنبله موافقت کرد.
این مناظره ۹۰ دقیقهای را دیوید موییر و لینزی دیویس از ایبیسی نیوز و بدون حضور تماشاچیان مدیریت خواهند کرد.
قرار است میکروفنها تنها در نوبت صحبت کردن نامزدها، روشن شوند.
نامزدها دو دقیقه برای پاسخ به سوالات و اعتراضات و یک دقیقه اضافی برای پیگیریها و توضیحات وقت خواهند داشت.
هر نامزد دو دقیقه برای نطق پایانی خود فرصت خواهد داشت؛ اما ترامپ مناظره را با سخنان خود به پایان میرساند.
ترامپ در حال مرور مواضع سیاستی خود با مشاوران و تعامل با رسانهها و رایدهندگان است و گفته «تمام عمرش» را برای این مناظره آماده شده است.
کمپین هریس گفته با توجه به محدودیتهای جدید برای روشن شدن میکروفن هر نامزد، مجبور به تغییر استراتژی شده و نگرانیهایی درباره تاثیر این محدودیتها بر توانایی تعامل هریس با ترامپ دارد.
مناظره از ساعت پنج و ۳۰ دقیقه بامداد به وقت کابل در روز چهارشنبه، ۲۱ سنبله آغاز خواهد شد.
افغانستان اینترنشنال به صورت زنده از تلویزیون و لایو بلاگ وبسایت این مناظره را گزارش میکند.