۱. سایه هبتالله آخندزاده
اعضای شبکه حقانی، بهویژه سراجالدین حقانی، وزیر امور داخله طالبان، گاهی انتقادهایی به تصمیمهای هبتالله آخندزاده وارد کردهاند. این انتقادها نشاندهنده اختلافات جدی در دیدگاهها و حتی سرپیچی از دستورات هیبتالله آخندزاده بوده است.
بهعنوان مثال، عدم رعایت دستور هیبتالله درباره تصویربرداری و عدم اجرای فرمان او درباره دیپوها (ذخایر مهمات) از جمله این موارد است.
در آخرین مورد، سراجالدین حقانی بهطور تلویحی از هبتالله آخندزاده انتقاد کرد و نشان داد که قصد دارد بهعنوان فردی مستقل در رژیم طالبان جایگاه خود را تثبیت کند.
با توجه به روحیه دیکتاتورمآبانه هیبتالله آخندزاده، چنین سرپیچیهایی از سوی حقانی برای او غیرقابل تحمل به نظر میرسد. بنابراین برخی از ناظران معتقدند که ممکن است هبتالله آخندزاده برای نشان دادن قدرت خود و هشدار جدی به سراجالدین حقانی، کاکای او را ترور کرده باشد تا به او نشان دهد که باید در گفتار و رفتار خود محتاط باشد.
۲. داعش
شاخه خراسان داعش بهعنوان یک گروه فعال تروریستی در افغانستان بارها مسئولیت اقدامات علیه افراد بلندپایه طالبان را برعهده گرفته است. ترور مولوی داوود مزمل، والی طالبان در بلخ، و ترور نثار احمد احمدی، معاون والی طالبان در بدخشان از نمونههای آن است.
در مورد خلیلالرحمن حقانی، با اینکه گفته میشود شبکه حقانی با افراد داعش رابطه حسنهای دارد، اما امکان اینکه داعش اقدام به چنین عملی کرده باشد، دور از تصور نیست.
۳. رقابت خانوادگی
رقابت درونی میان اعضای خانواده حقانی برای کنترول کامل بر این شبکه قدرتمند «تروریستی»، با منابع مالی گسترده و روابط عمیق با جهادگران منطقه، همواره مطرح بوده است. بحث «مشر» بودن میان خلیلالرحمن و سراجالدین نیز یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز بوده است.
در ماههای پیش از سقوط جمهوری افغانستان، خلیلالرحمن حقانی بیشتر از گذشته فعال شده و روابط گستردهای با برخی از شخصیتهای کابل و نفوذیهای محلی در ولایات جنوب شرقی و اطراف کابل ایجاد کرده بود.
این موضوع برای سراجالدین حقانی خوشایند نبود، اما به دلیل روابطی که سراجالدین حقانی با قندهار داشت و عنوان «خلیفه» که برای خود ساخته بود، توانست نقش جدیتری در رژیم طالبان به دست آورد.