چگونه داعش مسلمانان در غرب را به حملات خشونتبار ترغیب میکند
با این که خلافت خود خوانده داعش در عراق و سوریه فروپاشید و هزاران جنگجوی داعش کشته و زندانی شدند، اما داعش همچنان توان خود را برای افراطی کردن شهروندان مسلمان غربی و ترغیب آنان به حملات خشونت بار حفظ کرده است.
در روز اول سال میلادی، شمس الدین جبار، شهروند امریکا با موتر خود به مردم در نیواورلینز هجوم برد که در آن رویداد دستکم چهارده نفر کشته شدند. پولیس فدرال امریکا اعلام کرد که او عضو فعال داعش نبود اما به این گروه بیعت کرده و تحت تاثیر تبلیغات آن قرار داشت.
نیویارک تایمز در مقالهای نوشت که مهارت داعش در تبلیغات و استفاده موثر از رسانههای اجتماعی به این گروه کمک کرده است تا همچنان افرادی را به سوی خود جلب کند.
داعش که قلمرو خود را از دست داده است، بارها از مسلمانان در غرب خواسته است به تجمعات مردم، از جمله بازارهای عمومی حمله کنند. این تاکتیک موثر بوده و حامیان رادیکال داعش با موتر و چاقو به مردم عادی در کشورهای غربی حمله میکنند.
نیویارک تایمز نوشت که نصب پرچم داعش روی موتر جبار شباهت زیادی به تصویری داشت که در یکی از ویدیوهای داعش با عنوان «بدون ترحم آنها را زیر بگیرید»، نمایش داده شده بود.
هانس جاکوب شندلر، مقام پیشین سازمان ملل و مدیر ارشد پروژه مقابله با افراطگرایی، به نیویارک تایمز گفت: «تروریسم در اصل یک جنگ رسانهای است. این جنگ نظامی نیست، زیرا روشن است که داعش نمیتواند از لحاظ نظامی غرب را شکست دهد.»
با وجود فشارهای جهانی، دامنه فعالیت داعش از خاورمیانه تا شمال افریقا گسترده شده است. شاخههای این گروه در کشورهایی مانند افغانستان، سومالیا، مالی، جمهوری دموکراتیک کنگو، قفقاز، ترکیه و سایر نقاط جهان فعال اند.
آنچه این شاخههای پراکنده را به هم متصل میکند، فعالیت و ارتباطات رسانهای پیشرفته این گروه است. کارشناسان معتقدند که این فعالیت رسانهای به صورت غیرمتمرکز اداره میشود اما همچنان تحت کنترول این گروه است.
رسانهها و استراتژی مدرن داعش
داعش استراتژی رسانهای مدرنی را دنبال میکند. پخش ویدیوهای آنلاین، استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی و پخش و نشر خبرنامه هفتگی، بخشی از این استراتژی است. در خبرنامه داعش فهرستی از فعالیتهای این گروه منتشر شده و هدف آن تشویق خوانندگان به خشونت است.
این خبرنامه هفتگی النبا نام دارد. کول بونزل از موسسه هوفر دانشگاه استنفورد گفت که النبا فعالیتهای این گروه از جمله حملات آن، در مناطق مختلف جهان را به خوانندگان خود گزارش میدهد.
به گفته بونزل، «خبرنامه النبا هر پنجشنبه منتشر میشود و یکی از ابزارهای اصلی ارتباط جهانی داعش با هوادارانش است. آنها سرمقاله دارند، حملات هفته گذشته را گزارش میدهند، آمار حملات و تلفات را ارایه میکنند و این روش اصلی آنها برای حفظ ارتباط با هواداران شان است.»
النبا در ابتدا از طریق پیامرسان تلگرام و سایر پلتفرمها منتشر میشد و با بسته شدن کانالهای مختلف داعش، این گروه راههای دیگر را برای انتشار پیام خود جستجو کرده است.
در آخرین شماره خبرنامه اشارهای به حمله نیواورلینز نشده و داعش مسئولیت آن را نیز به عهده نگرفته است.
الگوریتمها و رادیکالسازی کاربران
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی که برای افزایش تعامل بیشتر با کاربران طراحی شدهاند، بهطور ناخواسته برخی کاربران را به سوی افراطگرایی میکشاند.
شندلر میگوید: «گروههای تروریستی دیگر نیازی به تلاش زیاد برای رادیکال کردن مردم ندارند؛ الگوریتم این کار را برای آنها انجام میدهد.»
او افزود: «هدف الگوریتم این است که کاربر را روی پلتفرم نگه دارد و محتوایی که دوست دارد به او ارایه دهد. اگر علاقهمندی فرد به افراطگرایی اسلامی باشد یا در فرآیند رادیکالسازی قرار داشته باشد، دیدگاه او تغییر میکند.»
فعالیت رسانهای پیشرفته داعش، از خبرنامههای هفتگی گرفته تا بهرهگیری از الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، توانسته است نفوذ این گروه را زنده نگه دارد و تهدیدی جدی برای امنیت جهانی ایجاد کند.
داعش از ابزارهای غیرمتمرکز اینترنتی استفاده میکند که مسدود کردن آنها دشوار است و بخشی از پیامرسانی خود را به «وب تاریک» منتقل کرده است، دنیای غیرمجازی که کاربران علاقمند محتواهای غیرقانونی و مجرمان تلاش میکنند به دور چشم حکومتها به فعالیت خود ادامه دهند.
داعش و حامیانش در شبکههایی مانند تلگرام، توییتر و فیسبوک، پیامهای خود را منتشر میکنند و در صورت مسدود شدن حسابها، حسابهای جدیدی میسازد.
کارشناسان تروریسم با انتقاد از شبکههای اجتماعی که زمینه چنین فعالیت و تهدیدی را فراهم کردهاند، هشدار دادهاند که افراطگرایان با استفاده از پلتفرمهای اجتماعی به راحتی با حامیان بالقوه خود در شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار میکنند.
در اوج تنشهای جاری میان طالبان و پاکستان، هند با تاخیری دو هفتهای حملات هوایی پاکستان به ولایت پکتیکا در شرق افغانستان را محکوم کرد. هند دومین کشوری است که به این حملات واکنش رسمی نشان داده است.
وزارت خارجه هند در بیانیهای از موضع طالبان حمایت کرد و کشته شدن غیرنظامیان در حملات پاکستان را محکوم کرد. دهلی هیچ اشارهای به ادعای پاکستان نکرد که گفت به چهار پناهگاه طالبان پاکستانی حمله کرده است، گروهی که دردسر امنیتی برای ارتش پاکستان تبدیل شده است.
دهلی پاکستان را که طالبان افغان را مسئول حملات شبه نظامیان پاکستان میداند، به باد انتقاد گرفت. وزارت خارجه هند با لحن کنایه آمیزی گفت که «اسلامآباد همیشه تقصیراتش را به دوش همسایگانش میاندازد.»
پاکستان به طور سنتی هند و افغانستان را مسئول شورشهای داخلی و حملات گروههای تروریستی و جداییطلب در خاک خود میداند. اخیراً، مقامهای پاکستانی طالبان افغان را متهم کردند که با هند برای بی ثبات کردن پاکستان همدست شده است.
اعتمادسازی
موضعگیری جدید هند را میتوان یک بازی سیاسی هوشمندانه یا حتا فرصت طلبی سیاسی توصیف کرد. هند که همواره طالبان را نیروی نیابتی پاکستان در منطقه میدانست و از حامیان اصلی حکومت پیشین افغانستان بود، اکنون قصد دارد از تنش میان طالبان و پاکستان برای نزدیک شدن به طالبان استفاده کند.
طی سه سال اخیر، دهلینو تلاش کرده است بیاعتمادی دیرینه با طالبان را کاهش دهد. اخراج سفیر و دیپلوماتهای حکومت پیشین از دهلی، واگذاری سفارت و قنسولگریهای افغانستان در هند به طالبان، قطع روابط با متحدان پیشین مانند سران جبهه مقاومت و توقف صدور ویزا برای مقامات سابق، بخشی از این اعتمادسازی و نزدیکی بوده است.
احیای نفوذ از دست رفته
افغانستان به علت نزدیکی جغرافیایی به پاکستان همیشه برای دهلی اهمیت داشته است. پاکستان میگوید هدف دهلی از نزدیکی به افغانستان، ناآرام کردن مناطق پر تنش در پاکستان، به ویژه در بلوچستان و خیبرپختونخوا بوده است.
هند به طور سنتی از حکومتهای افغانستان در برابر پاکستان حمایت کرده است. افغانستان به علت مناقشه با پاکستان بر سر «خط دیورند» انگیزه کافی برای نزدیک شدن به هند داشته است. هند نیز برای مستحکم کردن این رابطه، کمکهای مختلف اقتصادی، فنی و دیپلوماتیک در اختیار افغانستان گذاشته است.
با بازگشت طالبان، هند مجبور شد که دروازه سفارت و قونسلگریهایش را در کابل، بلخ، هرات، ننگرهار و قندهار ببندد. به دنبال آن، هند تمام روابط خود - حتی ارتباطات مردمی - را با افغانستان قطع کرد. هزاران دانشجوی افغان بهدلیل نداشتن ویزا از ادامه تحصیل در دانشگاههای هند بازماندند. پس از فروپاشی سیاسی در افغانستان، بسیاری بدین باور بودند که تاریخ نفوذ هند در افغانستان نیز به پایان رسیده است.
اما طالبان که برخلاف دوره پیشین در تلاش است با تمام کشورهای منطقه روابط برقرار کند و به کشوری خاص وابسته نباشد، قدمهایی برای تقویت روابط با هند برداشت. یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، در اظهاراتی بیسابقه گفت که طالبان آماده است نیروهای خود را برای آموزش به هند بفرستد. هند نیز با اعزام دیپلوماتهایش به کابل، به حسن نیت طالبان پاسخ داد.
اخیراً، نرندرا مودی، نخستوزیر هند با مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، درباره گسترش روابط با افغانستان از طریق بندر چابهار گفتوگو کرد. حکومت ایران گفت که «صحبت درباره افغانستان، به دلیل علاقمندی طرف هند صورت گرفته است.»
هند با جدیت سعی دارد از طریق چابهار، وابستگی طالبان به پاکستان را کاهش داده و روابط خود را تقویت کند.
نزدیک شدن به مرز دشمن
اهمیت تلاش هند برای بهبود روابط با طالبان و بازکردن جای پا در افغانستان را باید از چشم پاکستان دید. اسلام آباد به طور پیوسته از حضور دیپلوماتیک هند در افغانستان، به ویژه در نواحی مرزی خود شکایت داشته است.
پاکستان، هند را یک تهدید حیاتی حساب میکند و نزدیکی این کشور به مرزهای خود را نمیپذیرد. در دولت پیشین افغانستان، روابط کابل و اسلام آباد سرد بود. مقامات پاکستانی بارها در دیدار با رهبران افغان از فعالیت قنسولگریهای هند در جلالآباد و قندهار ابراز نگرانی کرده بودند. حتی برخی از رهبران پاکستانی، همکاری در تامین صلح و ثبات در افغانستان را به کاهش روابط با هند و بستن قنسولگریهای این کشور در شهرهای یادشده مشروط کرده بودند.
تحلیلگران بر این نکته متفق القول اند که پاکستان، افغانستان را دیوار حایل یا حوزهای خالی از نفوذ هند میداند. این کشور برای روی کارآمدن یک حکومت متمایل به پاکستان، پیوسته از گروه های شبهنظامی و برانداز دولت مرکزی حمایت کرده است.
هند در بدتر شدن روابط اسلام آباد و طالبان فرصتی برای گسترش نفوذ خود در افغانستان میبیند. اما، مشخص نیست که این تنش تا کجا طالبان افغان را به دهلی متکی میکند. قدر مسلم این است که پاکستان نزدیکی طالبان و هند را غیرقابلتحمل میداند، همانطور که پیشتر از نزدیکی روابط حکومت پیشین افغانستان با دهلینو خشمگین بود.
البته، این نکته را نیز نباید دور داشت که طالبان افغان همان قدر که برای پاکستان تیغ دو سر است برای دهلی نیز است. زیرا، طالبان افغان روابط خود را با گروههای شبه نظامی و تروریستی قطع نکرده است. تقویت طالبان افغان به معنای تقویت گروههای اسلامگرای شبهنظامی پاکستانی نیز است که دهلی آنها را ابزاری در دست پاکستان و تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند.
در دهههای اخیر، بخشی از استراتژی هند در افغانستان، تضعیف پاکستان بوده است. حمایت از گروههای جداییطلب و ایجاد ناآرامی در پاکستان، بخش مهمی از این سیاست را تشکیل داده است.
افزایش ناآرامیها در پاکستان توسط تحریک طالبان پاکستان، متحد نزدیک طالبان افغانستان، به سود هند تمام شده است. از سال ۲۰۲۰ تاکنون، سطح ناامنی در پاکستان بهطور پیوسته افزایش یافته و سال ۲۰۲۴ ناآرامترین سال پاکستان در یک دهه اخیر بود.
پاکستان باور دارد که ناامنی و خشونتها در خیبرپختونخوا از خاک افغانستان سازماندهی میشود و طالبان افغان با هند همدست شده اند.
هند با درک عمق این تنشها، با حمایت از طالبان برای تشدید اختلافها میان طالبان افغان و پاکستان گام برداشته است. هند به دنبال افزایش وابستگی طالبان افغان به دهلینو است تا در بلندمدت از این روابط برای تضعیف پاکستان بهرهبرداری کند.
بیانیه وزارت خارجه هند احتمالا میتواند بدبینی اسلام آباد به طالبان را بیشتر کند. پاکستان برای حل معضل شبه نظامیان، فشارهای نظامی و سیاسی را بر طالبان افزایش داده است. اما، این فشار طالبان افغان را بیشتر به دهلی متمایل خواهد کرد.
هند با وجود غیبت سهساله در عرصه دیپلوماتیک افغانستان، توانسته است اهداف خود را پیش ببرد. پاکستان بیشترین آسیب را از تحولات اخیر افغانستان متحمل شده است. افزایش ناامنی در پاکستان تا حد زیادی با حوادث پس از سقوط نظام جمهوری در افغانستان مرتبط است.
در آخرین ماه ۲۰۲۴، در فاصله یک هفته، سه سانحه هوایی اتفاق افتاد که دو مورد آن مرگبار بود. یک فروند هواپیمای کوریای جنوبی که هنگام خروج از باند فرودگاه با دیوار سمنتی برخورد کرد و دومی، هواپیمای آذربایجانی بود که با شلیک پدافند هوایی روسیه سقوط کرد. در این دو حادثه ۲۱۷ جان باختند.
هواپیمای بوئینگ شرکت ججو ایر کوریای جنوبی در ۹ جدی از بانکوک به مقصد میدان هوایی بینالمللی موان در پرواز بود که دچار حادثه شد. در این سانحه، ۱۷۹ نفر از ۱۸۱ سرنشین جان باختند.
همچنین، هواپیمای یک شرکت آذربایجانی در اواخر قوس ۱۴۰۳ با شلیک پدافند هوایی روسیه سقوط کرد که در آن ۳۸ نفر جان باختند.
در همین فاصله، در کنار سوانح مرگبار، یک هواپیمای ایر کانادا در ماه قوس با ۷۳ سرنشین به علت شکسته شدن ارابه فرود در میدان هوایی بینالمللی هالیفکس دچار آتشسوزی شد. همچنین، یک فروند بوئینگ متعلق به شرکت کیالام که از اسلو به آمستردام در پرواز بود، به دلیل نقص هیدرولیک مجبور به فرود اضطراری در میدان هوایی تورپ شد. در این حادثه، آسیبی به مسافران و خدمه وارد نشد.
۲۰۲۴ سالی بد برای صنعت هوایی توصیف شده است و برای شماری از مسافران این سوال را ایجاد کرده است که چقدر سفر با هواپیما مصون است؟ با توجه به سوانح متعدد و مرگبار برای طیارههای شرکت بوئینگ، حالا برخی از مسافران قبل از خرید تکت اطمینان حاصل میکنند که پرواز شان با یکی از هواپیمایهای این شرکت صورت نگیرد.
دلایل سانحههای هوایی
مناطق درگیر و ناآرام جهان تهدیدی برای ایمنی هواپیماها هستند. در جنوری ۲۰۲۰، ایران با موشکهای زمین به هوا پرواز ۷۵۲ خطوط هوایی بینالمللی اوکراین را هنگام ترک تهران سرنگون کرد که منجر به کشته شدن ۱۷۶ نفر شد.
هواپیمای خطوط هوایی آذربایجان در ۲۰۲۴ و هواپیمای مالیزیا در سال ۲۰۱۴ بر فراز روسیه و اوکراین بر اثر شلیک سرنگون شدند. ایران و روسیه رسما مسئولیت «شلیک اشتباهی» به هواپیماهای اوکراینی و آذربایجانی را به عهده گرفتند.
در چند سال گذشته، هواپیماهای بوئینگ، یکی از دو شرکت بزرگ تولید هواپیما، دچار سوانح زیاد شده است که به اعتبار این شرکت آسیب رسیده و میلیونها دالر زیان تجاری دیده است.
در دو حادثه جداگانه در ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، حدود ۳۶۴ مسافر یک هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ مکس ۸ شرکت لیون ایرز اندونزیا و یک هواپیمای مکس ۸ خطوط هوایی اتیوپیا، زمانی جان خود را از دست دادند که طیارههای شان اندکی پس از برخاستن به زمین سقوط کردند.
در جنوری امسال نیز، یک پنل درِ هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ مکس ۹ خطوط هوایی آلاسکا در ارتفاع ۱۶ هزار پایی جدا شد و گزارشهای اخیر حاکی از آن است که برخی از هواپیماهای بوئینگ ۷۸۷ سری "دریملاینر" به درستی مونتاژ و نگهداری نشدهاند.
تحلیلگران صنعت هواپیما میگویند که کیفیت ساخت هواپیمایهای بوئینگ افت کرده است که علت آن کاهش هزینههای تولید، ارزیابی ضعیف مخاطرات و اطلاع ندادن به موقع تغییرات در نرمافزار هواپیما به شرکتهای هوایی، خلبانها و مسئولان ناظر بر صنایع هواپیمایی بوده است.
روسیه در دو سال گذشته بالاترین رکورد سانحه هوایی را در جهان داشته است. یک روزنامه روسی به نام نوایا گازتا بر اساس گزارشهای رسمی نوشت که در سال ۲۰۲۳ میلادی، ۱۵۰ مورد و در سال ۲۰۲۴ میلادی، ۲۰۸ مورد نقص فنی از سوی هواپیماهای شرکتهای روسی گزارش شده است.
کارشناسان میگویند که تحریمهای غرب باعث شده که شرکتهای روسی نتوانند به موقع هواپیماهای مسافربری خود را ترمیم کنند. حکومت روسیه امیدوار است که صنایع داخلی روسیه تولید هواپیماهای داخلی را افزایش دهند.
برخی کارشناسان به تغییرات اقلیمی به عنوان علت سوانح هوایی اشاره کردهاند. به گفته آنها، تغییرات اقلیمی میزان تلاطمات هوایی را بیشتر کرده که منجر به تکانهای شدید هواپیما میشود. بنا به آمار، تلاطم هوایی رایجترین علت حوادث داخل هواپیما است. در حادثهای در ماه مه ۲۰۲۴، زمانی که هواپیمای خطوط هوایی سنگاپور در مسیر لندن با تلاطم هوایی شدید مواجه شد، ۳۱ نفر زخمی شدند و یک نفر نیز جان باخت.
محققان دانشگاه ریدینگ در بریتانیا میگویند که تلاطم هوایی از سال ۱۹۷۹ بیش از ۵۵ درصد افزایش یافته است.
پل ویلیامز، استاد علوم جوی در دانشگاه ریدینگ، با مقصر دانستن تغییرات اقلیمی، به روزنامه سندی تایمز گفت که افزایش دمای هوا باعث اختلال در سرعت و جریان جت استریمها یا رودبادها میشود.
بر فراز اقیانوس اطلس شمالی، هوای گرم در جنوب رودباد سریعتر از هوای سرد در شمال آن گرم میشود. این امر باعث افزایش تفاوت دما در سراسر رودباد شده و هوا را ناپایدارتر میکند.
مصونترین وسیله پرواز
به رغم گزارشهای متعدد سانحههای هوایی، هواپیما هنوز هم مصونترین وسیله سفر در مقایسه با موتر و قطار به حساب میآید. بنا به پیشبینی شرکتهایی هوایی، انتظار میرود که در سال ۲۰۲۵ حدود پنج میلیارد نفر از طریق خطوط هوایی جا به جا شوند که نشان دهنده اتکای گسترده مردم به هواپیما و اعتماد شان به مصونیت آن است.
بنا به یک مطالعه دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۷، احتمال سقوط هواپیمایی که شما سوار آن هستید، یک در ۱.۲ میلیون درصد است و احتمال مرگ در یک سقوط هوایی یک در ۱۱ میلیون درصد است. در مقابل، احتمال مرگ در یک تصادف رانندگی یک در ۵ هزار درصد است.
برخی از مسافران فکر میکنند که پرواز با هواپیماهای بزرگ مانند ایرباس ای ۳۸۰ دو طبقهای در برابر تلاطمات هوایی ایمنتر از هواپیماهای کوچکتر است. مسافران هواپیمای بزرگ کمتر تلاطمهای خفیف و متوسط را احساس میکنند، اما به گفته یک کارشناس هوایی، «اگر با تلاطم شدید مواجه شوید، شما به اطراف تان در داخل هواپیما پرتاب خواهید شد، حالا فرقی نمیکند که در یک هواپیمای سبک باشید یا در ای ۳۸۰».
گروه داعش با وجود شکست نظامی و از دست دادن قلمرو در عراق و سوریه، همچنان یک تهدید جدی برای امنیت جهانی محسوب میشود. این گروه با تغییر تاکتیک از عملیاتهای پیچیده به حملات انفرادی و کوچکتر، اما مرگبار روی آورده است. طبق گزارشها داعش تاکنون در دستکم ۱۷ کشور حمله انجام داده است.
این گروه پس از شکست نظامی، از دست دادن قلمرو و کشته شدن رهبران خود، تاکتیک حملات خود را تغییر داده و این استراتیژی جدید امکان اجرای حملات تروریستی را برای افراد تندرو در غرب فراهم کرده، بدون آنکه نیازی به ارتباط مستقیم با ساختارهای مرکزی این گروه داشته باشند. شبکههای اجتماعی به ابزار کلیدی داعش برای ترویج ایدئولوژی و جذب نیرو تبدیل شدهاند. افراد تحت تأثیر تبلیغات آنلاین این گروه، دست به حملات انفرادی میزنند که به سادگی قابل برنامهریزی اما بسیار مخرب هستند. نمونهای از این حملات و استفاده داعش از شبکههای ارتباطی آنلاین، حادثه چند روز گذشته در نیواورلینز امریکا است. در حادثه نیواورلینز، شمسالدین جبار، یک شهروند امریکایی و عضو پیشین ارتش امریکا، با الهام از تبلیغات داعش با موتر به محلهای شلوغ حمله کرد. در این رویداد ۱۵ نفر کشته و ۳۵ نفر دیگر زخمی شدند. نیویارک تایمز به نقل از برادر جبار گزارش داد که او در جوانی به اسلام گروید. جو بایدن رئیسجمهور امریکا، اعلام کرد که مهاجم پیش از انجام این حمله، ویدیوهایی مرتبط با داعش را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بود. این یک نمونه متاخر است که نشان میدهد که داعش با بهرهگیری از فضای مجازی، توانسته است تأثیرگذاری خود را در سطح بینالمللی گسترش داده و به تهدیدی مداوم برای امنیت جهانی تبدیل شود.
داعش خراسان مسئولیت چندین حمله مرگبار در افغانستان را به عهده گرفته است
حمله داعش در ۱۷ کشور
تاکنون حملات داعش در دستکم ۱۷ کشور گزارش شده است. نیجریه بیشترین حملات را شاهد بوده و کشورهایی مانند افغانستان، سوریه، عراق، کنگو و فیلیپین نیز از اهداف اصلی این گروه بودهاند. علاوه بر این، کشورهای غربی مانند امریکا، آلمان، فرانسه، بلجیم و انگلستان نیز بارها هدف حملات داعش قرار گرفتهاند.
حملات داعش در امریکا حملات داعش در غرب معمولاً در نقاط پرتردد مانند کنسرتها، بازارها میدانهای هوایی و خیابانهای اصلی انجام میشوند تا تلفات و تاثیر روانی بیشتری داشته باشند. حملات مشابه دیگری نیز در امریکا انجام شده است. در جون ۲۰۱۶، یک مهاجم در باشگاه شبانهای در فلوریدا ۴۹ نفر را کشت و دهها نفر را زخمی کرد. در اکتبر ۲۰۱۷، حملهای دیگر در مسیر دوچرخهسواری منهتن با کامیون، ۸ کشته بر جای گذاشت. طبق گزارشها داعش در این حملات دست داشته است.
حمله مرگبار داعش در مسکو دهها کشته برجای گذاشت
اروپا؛ مرکز حملات مرگبار داعش فرانسه از سال ۲۰۱۵ به بعد هدف اصلی حملات داعش در اروپا بوده است. حمله ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ در پاریس، که شامل انفجارهای انتحاری و گروگانگیری بود، به کشته شدن ۱۳۰ نفر و زخمی شدن ۳۶۸ نفر انجامید و خونینترین حمله در تاریخ این کشور محسوب میشود. علاوه بر این، حملهای دیگر با کامیون در جشن ملی ۲۰۱۶ در شهر نیس فرانسه بیش از ۸۰ کشته بر جای گذاشت.
آلمان آلمان نیز شاهد چندین حمله بزرگ داعش بوده است. به طور مثال حمله به بازار کریسمس برلین در ۲۰۱۶ با ۱۲ کشته و حمله به قطاری در بایرن توسط نوجوانی ۱۷ ساله که از داعش الهام گرفته بود، از مهمترین موارد هستند.
انگلستان انگلستان نیز بارها مورد حمله افراد تندرو و افراطی داعش قرار گرفته است. حمله انتحاری در کنسرت آریانا گرانده در منچستر در ۲۰۱۷، که ۲۲ کشته و ۱۱۶ زخمی برجای گذاشت، از مهمترین حملات گروه داعش است. همچنین حملات با موتر و چاقو در پل لندن در همان سال، ۸ کشته و دهها زخمی بر جای گذاشت.
خاورمیانه؛ زادگاه داعش داعش که در ابتدا با اعلام خلافت در عراق و سوریه ظهور کرد، پس از شکست نظامی در این مناطق، به حملات پراکنده و فعالیتهای زیرزمینی روی آورده است. هرچند خلافت خودخوانده این گروه از بین رفته است، اما داعش همچنان در خاورمیانه فعال است و از شبکههای زیرزمینی خود برای اجرای عملیات مرگبار استفاده میکند.
افغانستان؛ گسترش نفوذ داعش خراسان
شاخه خراسان داعش در افغانستان طی سالهای گذشته حملات خونبار و گستردهای را انجام داده است که نشاندهنده توانایی این گروه در ایجاد بیثباتی در این کشور است. این حملات، علاوه بر هدف قرار دادن نیروهای حکومت پیشن و گروه طالبان، به طور خاص بر اماکن مذهبی، اجتماعات غیرنظامی و اقلیتها متمرکز بوده است. براساس گزارشها، برخی جنگجویان خارجی داعش از عراق و سوریه وارد افغانستان شدهاند. شاخه خراسان داعش، تحت رهبری ثناالله غفاری، به یکی از خطرناکترین شاخههای داعش تبدیل شده و توانایی انجام عملیات در مناطق دوردست را دارد.
افریقا؛ پایگاه جدید داعش
داعش در افریقا از بیثباتی سیاسی و اجتماعی بهرهبرداری کرده و در کشورهایی چون نیجریه، اوگاندا و سومالی عملیاتهای مرگباری انجام داده است. این گروه در اوگاندا با حمله به مدارس و در نیجریه با ربودن افراد، نفوذ خود را گسترش داده است. این نمونهها نشان میدهند که داعش، حتی بدون حضور فزیکی، توانایی انجام حملات مرگبار را دارد.
حمله داعش در مسکو
در اوایل سال جاری خورشیدی چهار مرد مسلح با حمله به تالار کنسرت کروکوس در نزدیکی پایتخت روسیه، حاضران را به رگبار بستند و دستکم ۱۴۴ تن از آنان را کشتند. گروه داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
حملات داعش در ایران داعش در سالهای اخیر حملاتی را شهرهای مختلف ایران نیز انجام داده است. پارسال دو انفجار پی در پی در شهر کرمان ایران رخ داد. در این انفجارها دستکم ۹۰ نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدند. داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
در حمله داعش در کرمان ایران دهها نفر کشته شدند
داعش با استفاده از فضای مجازی و ترویج افراطگرایی، حملات انفرادی را گسترش داده و تهدیدی جدی برای امنیت جهانی ایجاد کرده است. مقابله با این تهدید نیازمند تدابیر امنیتی، مبارزه با رادیکالیسم آنلاین و همکاری بینالمللی است.
مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب امریکا روز جمعه گفت که استراتیژی حکومت آینده امریکا متمرکز بر مهار گروههای مثل داعش و القاعده خواهد بود. مایک والتز گفت این برنامه شامل اقدام در افغانستان، عراق و سوریه است که ممکن است از آنجا برای حملات علیه امریکا برنامهریزی شود.
مجله فارن افیرز در مقاله مفصلی به تفاوت در رویکرد جامعه جهانی با طالبان و هیئت تحریر شام و همچنین تفاوتها در عمکلرد طالبان و حکومت جدید سوریه پرداخته است.
این مجله نوشت که انعطاف سیاسی و ایدئولوژیکی هیئت تحریر شام در سوریه، این گروه را از طالبان متمایز کرده است.
این مقاله را دلانی سایمون، گرم اسمیت و جروم دروون نوشتهاند. گرم اسمیت، کارشناس امور افغانستان در گروه بین المللی بحران است.
در مطلب آمده که رهبر طالبان روستازاده و متأثر از آموزشهای مذهبی جزمگرایانه است، اما رهبران هیئت تحریر شام از شهرهای مدرن سوریه ظهور کردهاند.
نویسندگان این مقاله که روز پنجشنبه در فارن افیرز منتشر شد، به رویکرد دوگانه جهان در قبال طالبان و هیئت تحریر شام و تفاوتهای عملکردی این دو گروه پرداختهاند.
در این مقاله آمده که انزوای اقتصادی و سیاسی طالبان و تحریم این گروه از یکسو و کاهش تمایل کشورها برای کمک به افغانستان، این کشور را با بحران قحطی مواجه کرد.
آنها مینویسند که بسیاری از کشورها از مذاکره با طالبان بر سر حقوق زنان و دیگر موارد مروبط، خودداری کرده و منتظر ماندند تا رهبران طالبان بهتنهایی اقدام کنند.
این مقاله توضیح میدهد که «این بیمیلی برای تعامل با طالبان ضربهای به جناح عملگرای این گروه وارد کرد و تندروها را قدرت بیشتری بخشید.»
این در حالی است که مقامات بینالمللی با هیئت تحریر شام تعامل بیشتری کرده و این گروه نیز با نشان دادن انعطاف سیاسی و ایدئولوژیکی خود را از طالبان متمایز نشان داده است.
این رویکرد نرم هیئت تحریر شام موجب ترغیب مقامات خارجی بهسمت سوریه شده است و به نقل از فارن افیرز، بهنظر میرسد بازیگران خارجی از اشتباهات افغانستان تحت کنترول طالبان درس گرفته باشند.
این مقاله، به ایالات متحده و متحدان آن پیشنهاد داده که برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی سوریه و کاهش اثرات تحریمها در سوریه، اقدامات فوری انجام دهد و مسیر روشنی برای بهرسمیتشناختن این گروه فراهم کند.
در مقاله آمده که مقامهای خارجی میتوانند در دو مورد از تجربه افغانستان درس بگیرند و در سوریه اعمال کنند:
درس نخست: جهان رویکرد «بطی» در برابر بحران بشردوستانه در افغانستان اتخاذ کرد و تلاش اندکی برای کاهش تحریمها و محدودیتهای بانکی انجام داد. این رویکرد افغانستان را به لبه قحطی کشاند.
درس دوم: نکته دوم شکست غرب در ارائه شفافیت کافی بهطالبان در مورد چگونگی بهرسمیت شناختن دیپلماتیک و رفع تحریمها علیه این گروه خوانده شده است. این مجله میگوید که بیمیلی غرب برای انجام هرگونه اقدام اساسی در افغانستان، ممکن است موجب قدرتگیری بیشتر گروه طالبان شود.
نویسندگان این مقاله افزودند که حکومتهای غربی خواستههای مبهم درباره احترام به حقوق زنان و تشکیل حکومت فراگیر مطرح کردهاند، اما شرایط عملی برای تطبیق این خواستهها را تعریف و ترسیم نکردهاند.
نویسندگان مقاله به این خطر نیز اشاره میکنند که تقویت رویکرد مراوداتی با طالبان، بدین معنا نیست که رهبر طالبان را متقاعد کند که در ازای بهرسمیت شناختن، رویکرد خود را تغییر دهد و حقوق زنان را تضمین کند.
آنها مینویسند که با درنظرداشت این خطر فرضی، این رویکرد در قبال طالبان میبایست مورد آزمایش قرار گیرد زیرا بهدلیل نبود چشمانداز واقعی و جدی جهان، «طالبان نسبت به کسب مشروعیت در صحنه جهانی بدبین شدهاند.»
در این مقاله تصریح شده که هرچند رهبران جدید سوریه همچون طالبان از بستر یک جنبش اسلامیگرای ستیزهجو برخاستهاند، اما از جنبههای مهم این گروه شبیه طالبان نیست.
نویسندگان این مقاله، به بستر زایش و پرورش رهبران هر دو گروه اشاره میکنند که رهبر طالبان روستازاده و رهبران هیئت تحریر شام زاده شهرهای مدرن سوریه است و برخی از اعضای آن نیز تحصیلات عالی دارند.
فارن افیرز میافزاید که رهبر طالبان بر علیه تعامل با جهان موعظه میکند، اما رهبر تحریر شام خواهان گسترش روابط با جهان است.
این مجله به تصویر شکست و پیروزی امریکا در این دو بستر جغرافیای مختلف اشاره میکند که افغانستان «مظهر شکست امریکا» و سوریه «مظهر پیروزی امریکا و شکست دشمنان امریکا: اسد و روسیه است.»
فارن افیرز به تفاوتهای عملکردی این دو گروه پس از تسلط بر افغانستان و سوریه اشاره میکند و میگوید که امر بهمعروف طالبان در کوچه پسکوچههای افغانستان گشتزنی میکند، درحالی که تحریر شام اجرای قوانین اسلامی را در عرصه عمومی متوقف کرده است.
به گفته فارن افیرز، افراد مذهبی محافظهکار و تندرو بر رهبری طالبان تسلط دارند، اما تحریر شام شیوخ تندرو خود را از قدرت خلع کرده و حق آموزش زنان را نیز بهرسمیت شناخته است.
رهبر شورشیان اسلامگرای سوری در آخرین مصاحبه خود درباره برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی سخن گفته است.
تمایل احمد شرع به برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی، نشان میدهد که اسلامگرایان سوری قصد ندارند نظامی شبیه امارت طالبانی در کابل بسازند.
احمد شرع، رهبر تحریر شام در گفتوگو با تلویزیون دولتی عربستان سعودی گفت که برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در سوریه ممکن است چهار سال و تهیه پیشنویس قانون اساسی جدید سه سال زمان ببرد.
برخلاف رهبر تحریر شام، طالبان در افغانستان بهطور صریح اعلام کرده است که در حکومت این گروه انتخابات آزاد برگزار نخواهد شد. این گروه اعتقاد دارد که حکومت باید بر اساس شریعت اسلامی و مشورتهای داخلی رهبران طالبان و مراجع مذهبی باشد، نه بر اساس مدلهای دموکراتیک غربی صندوق رای.
سخن از برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی تنها تفاوت تحریر شام در سوریه و طالبان در افغانستان نیست. احمد شرع در ماههای گذشته، اقداماتی کرده که نشان میدهد نمیخواهد جامعه جهانی به سوی او و هبتالله آخندزاده، رهبر تندرو طالبان، به یک چشم نگاه کند.
او متوجه این مقایسه است و عمداً بر تفاوت خود با رهبر مخفی و مرموز طالبان تاکید کرده است. شرع به سرویس جهانی بیبیسی گفت که جامعه افغانستان و سوریه متفاوت اند و او حکومتی به سبک طالبان ایجاد نخواهد کرد.
رهبر تحریر شام از مردم پنهان نمیشود
یکی از اصلیترین تفاوتهای احمد شرع با هبتالله آخندزاده این است که رهبر تحریر شام از انظار عمومی پنهان نمیشود. حضور رهبر تحریر شام در انظار عمومی و نحوه تعامل او با اعضای گروه خود و دیگر شهروندان سوریه با رهبر مخفی طالبان تفاوتهای چشمگیری دارد. ممکن است از این تفاوتها به دیدگاههای مختلف فرهنگی، سیاسی، و ایدئولوژیکی که هر دو گروه از آن تبعیت میکنند، پی برد.
در سه سال و اندی که از حکومت هبتالله آخندزاده بر افغانستان میگذرد، او با پخش فایلهای صوتی و فرمانهایی از قندهار به حکمرانی میپردازد و تمایلی به ارتباط نزدیکتر با مردم نشان نداده است. در این مدت، او هرگز در برابر دوربین رسانهها ظاهر نشد تا با مردم افغانستان سخن بگوید. تا حدی که روحانیون برجسته اهل تسنن و تشیع و شماری از چهرههای مطرح رسانهای طالبان نیز گفتهاند تا کنون قادر به ملاقات آخندزاده نشدهاند.
هبتالله مخالف عکاسی از زندهجانهاست، شرع با زنان در دمشق عکس میگیرد
در ماه قوس ویدیویی از لحظه عکس گرفتن احمد شرع با یک زن جوان سوری در دمشق در شبکههای اجتماعی بسیار پربازدید و بحثبرانگیز شد. در این ویدئو دیده میشود که احمد شرع پیش از عکس گرفتن با چندین زن در دمشق از یکی از آنها میخواهد موهایش را بپوشاند.
منتقدان از «مداخله» احمد شرع درباره پوشش یک زن انتقاد کردند. درباره این ویدیو دیدگاههای موافق و مخالف زیادی وجود دارد. علاوه بر این دیدگاهها، ویدیو نشاندهنده دو تفاوت احمد شرع با هبتالله آخندزاده است:
اینکه احمد شرع برخلاف هبتالله از حضور در خیابانهای پایتختی کشوری که آن را رهبری میکند و از حضور در برابر دوربینهای مردم نمیترسد و اینکه او با تصویربرداری مخالفتی ندارد.
هبتالله آخندزاده در قانون جنجالبرانگیز امر به معروف و نهی از منکر، تصویربرداری و پخش تصویر موجودات زنده را ممنوع کرده است. قانونی که آینده رسانههای تصویری در افغانستان را به شدت تهدید میکند و اختلافاتی را در میان اعضای کابینه این گروه برانگیخته است.
در پی تصویب این قانون، طالبان فشارها را برای ممنوعیت پخش تصویر موجودات زنده از تلویزیونها در سرتاسر افغانستان شدت بخشیده است.
تعیین یک زن بهعنوان رئیس بانک مرکزی برای نخستین بار در تاریخ سوریه
در یکی از تازهترین اقدامها، حکومت انتقالی سوریه، میساء صابرین را به عنوان رئیس بانک مرکزی این کشور منصوب کرد. خانم صابرین نخستین زنی است که در تاریخ این بانک به ریاست آن میرسد.
پیش از این سمت، او معاون اول و همچنین مدیر نظارت بانک مرکزی سوریه بوده است.
انتصاب میساء صابرین احتمالا تمایل احمد شرع به مشارکت زنان در مدیریت عالی کشور را نشان میدهد. برعکس، اداره طالبان زنان را نهتنها از مشارکت در مشاغل عالی، بلکه از مشاغل دولتی بهطور کلی محروم کرده است. همچنین، زنان حق آموزش و مشارکت بدون تبعیض و جداسازی جنسیتی در اقتصاد کشور را از دست داده اند. این اقدام تاثیرات منفی بر اقتصاد و سلامت زنان افغان گذاشته است.
برخلاف انحلال وزارت امور زنان افغانستان، دفتر امور زنان سوریه به کار ادامه میدهد
حکومت موقت سوریه، عایشه الدبس را به عنوان مسئول دفتر امور زنان این کشور منصوب کرده است. با این انتصاب، عایشه الدبس نخستین زنی بود که در حکومت جدید سوریه به رهبری گروه اسلامگرای تحریر شام، به یک مقام رسمی دست یافته است.
عایشه الدبس فعال حقوق بشر و جامعه مدنی است. او پیشتر در زمینههای بشردوستانه در ادلب سوریه و کمک به آوارگان سوری در ترکیه فعالیت کرده است.
این انتصاب درحالی صورت گرفته که نگرانیهایی وجود داشت که در ساختار جدید نقش و حقوق زنان نادیده گرفته شود.
عایشه الدبس پس از انتصاب در مصاحبهای اعلام کرد که حکومت موقت سوریه فرصتهایی را برای حضور زنان در تمامی عرصههای اجتماعی، مطابق با توانمندیها و شایستگیهای شان فراهم خواهد کرد.
برعکس، طالبان وزارت امور زنان را منحل کرد و وزارت امر به معروف را جایگزین آن کرد که وظیفهاش سرکوب زنان و محروم کردن آنها از حقوق و آزادیهای بنیادی است.
هبتالله منزوی است
احمد شرع و نمایندگان او در روزهای گذشته به گستردگی مشغول ملاقات با مقامات و فرستادگان عالیرتبه کشورهای خارجی در دمشق بودهاند.
در یکی از مهمترین رویدادها، باربارا لیف، معاون وزیر خارجه ایالات متحده پس از دیدار هیئت دیپلماتیک امریکا با رهبر تحریر شام در دمشق گفت که واشنگتن جایزه ۱۰ میلیون دالری برای بازداشت احمد شرع را لغو کرده است.
باربارا لیف، معاون وزیر خارجه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در توجیه این تصمیم گفت که رهبر تحریر الشام متعهد شده است که اجازه ندهد گروههای تروریستی در سوریه فعالیت کنند و تهدیدی برای ایالات متحده یا کشورهای همسایه ایجاد کنند. برخلاف او، تاکنون جایزههای مشابه که توسط ایالات متحده امریکا و سازمان ملل بر سر رهبران طالبان تعیین شده، برداشته نشده است.
در نقطه مقابل، انزوای هبتالله آخندزاده در قندهار به یکی از برجستهترین ویژگیهای دوره رهبری او تبدیل شده است. در بیش از سه سال حکومت بر افغانستان، تنها یکبار در ماه جوزای ۱۴۰۲ ملاقات محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر در جریان سفرش به قندهار در جنوب افغانستان با هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان خبرساز شد.
جز این ملاقات، هبتالله آخندزاده هرگز با یک مقام خارجی دیدار نکرده است. هبتالله آخندزاده نه تنها از حضور در انظار عمومی خودداری کرده، بلکه در سطح دیپلوماتیک نیز تقریباً هیچ ارتباطی با جهان خارج ندارد.
عدم تمایل مقامهای خارجی به سفر به کابل بیشتر ناشی از سیاستهای طالبان است که واکنشهای تند جهانی را به دنبال داشته است. چنانچه، سرکوب زنان در حاکمیت طالبان چنان تشدید یافته است که بازیگر سرشناس امریکایی در جلسه سازمان ملل گفت که گربهها و پرندهها بیشتر از زنان افغان آزادی دارند.
آیا احمد شرع، هبتاللهی دیگر نخواهد شد؟
احمد شرع، رهبر تحریر شام، شخصیتی است که از میان یک گروه اسلامگرای شورشی ظهور کرده و اکنون در جایگاهی قرار گرفته که بسیاری او را نماینده یک تغییر در رویکرد این گروه میدانند. با این حال، بررسی پیشینه و بستر فعالیت او اهمیت زیادی در ارزیابی این موضوع دارد که آیا او واقعاً مسیری متفاوت از رهبران مشابهی مانند هبتالله آخندزاده در پیش خواهد گرفت یا خیر.
احمد شرع از ابتدای فعالیت خود به عنوان رهبر تحریر شام، تلاش کرده است تا تصویری متفاوت از گروههای مشابه اسلامگرا به نمایش بگذارد. او در سالهای اخیر، بر خلاف رویکرد سنتی و سختگیرانه بسیاری از گروههای اسلامگرا، به تعامل با کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی تمایل نشان داده است. در عین حال، این تغییرات بیشتر جنبه تاکتیکی داشته و هنوز مشخص نیست که این رویکرد بازتر تا چه حد به اصول بنیادین گروه و آینده سیاسی سوریه تعهد دارد.
نکته دیگر، ساختار و سابقه تحریر شام است که از یک گروه شورشی با گرایشهای ایدئولوژیک شدید تشکیل شده است. در گذشته، بسیاری از گروههای مشابه پس از به قدرت رسیدن به سمت ایجاد حکومتهای تکحزبی حرکت کردهاند و اختلافنظرها را بهشدت سرکوب کردهاند. این خطر درباره تحریر شام و رهبری احمد شرع نیز وجود دارد، بهویژه اگر بخشی از این تغییرات صرفاً برای جلب حمایتهای بینالمللی طراحی شده باشد.
توجه به عملکرد او در آینده نزدیک، بهویژه در موضوعاتی مانند تدوین قانون اساسی، برگزاری انتخابات، و تعامل با اقوام و گروههای مختلف سوریه، تعیین خواهد کرد که آیا احمد شرع واقعاً قصد دارد سوریه را به مسیری متنوعتر و دموکراتیکتر هدایت کند یا اینکه او نیز در نهایت به محدودیتهای ایدئولوژیک و سیاسی گروه خود تن خواهد داد.
پرسش کلیدی این است که آیا احمد شرع توانایی و تمایل واقعی به حفظ حقوق شهروندی و احترام به حقوق بشر را دارد یا اینکه سیاستهای او در نهایت، مشابه دیگر حکومتهای ایدئولوژیک اسلامگرا، به سوی تمرکز قدرت و محدود کردن آزادیها سوق خواهد یافت؟ تنها زمان و عملکرد او در موقعیتهای بحرانی آینده میتواند پاسخ این پرسش را روشن کند.
دو اسلام متفاوت
تفاوتهای بنیادین میان اسلام تحریر شام تحت رهبری احمد شرع و اسلام طالبانی به رهبری هبتالله آخندزاده بهخاطر رویکردهای متفاوت این دو گروه در زمینه سیاست، حقوق بشر و تعامل با جهان خارج است. تحریر شام بیشتر به سمت تعامل با جامعه بینالمللی، برگزاری انتخابات و پذیرش برخی اصول دموکراتیک حرکت کرده است، در حالی که طالبان تحت رهبری هبتالله بر یک سیستم حکومتداری اسلامی مبتنی بر شریعت سختگیرانه تاکید دارند و با هر نوع مشارکت سیاسی یا اجتماعی مخالفاند. این تفاوتها بهویژه در حقوق زنان، ارتباطات دیپلوماتیک و آزادیهای فردی بارز است.
علیرغم این رویکردهای سختگیرانه، طالبان میگویند که هدفشان برقراری نظم اسلامی است، اما این نظم به قیمت حذف آزادیهای فردی و حقوق انسانی تمام میشود. در نهایت، شیوه حکومتداری طالبان بهجای ایجاد ثبات، به تعمیق بحرانها و انزوای بیشتر افغانستان منجر شده است.