مقاومت از محراب: آیا روحانیون بیشتری به صف منتقدان طالبان خواهند پیوست؟

روحانیت همواره نقشی پیچیده و تأثیرگذار در تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان ایفا کرده است. این تأثیرگذاری گاه چنان عمیق بوده که حتی به سقوط رژیمها انجامیده است. طالبان از میان جامعه ملاها و طلبهها برخاستهاند و هسته اصلی این گروه ملاها هستند.
ملاها در نظام طالبان نقشی کلیدی دارند: اعضای کابینه، والیان، فرماندهان نظامی، قضات، خطیبان، و ایدئولوگها عمدتاً ملا هستند. همچنین هبتالله آخندزاده از طریق شبکه غیرشفاف مالی از طریق ادارات دولتی، مدارس دینی و مساجد مخارج ملاها را تامین میکند.
در حقیقت، هویت و ایدئولوژی طالبان ریشه در مدارس دینی دارد. آنها از مدارس دینی برخاستهاند، از مدارس دینی جذب نیرو میکنند و ایدئولوژی خود را از طریق مدارس دینی و مساجد تکثیر میکنند. رابطه طالبان و ملاها آنقدر در هم تنیده است که طالبان بدون ملاها و طلبهها اصلاً بهشکل کنونی قابل تصور نیستند.
با این حال در چهار سال گذشته، افغانستان شاهد اعتراضها و مخالفتهایی از سوی شماری از ملاها و علمای دینی علیه سیاستهای طالبان و برعکس فشارهای بر جامعه مذهبی غیرطالبان بوده است.
در هشتم دلو ۱۴۰۳، شماری از علمای دینی در یک نشست خبری در کابل با حضور حدود ۱۵۰ نفر که در آن دستکم ۵۰ نیز حضور داشتند، علیه آنچه که آنان «بیعدالتی، انحصار قدرت، تکروی و تبعیض قومی طالبان» میخواندند اعتراض کردند.
این نشست خبری از معدود حرکتهای منسجم و جمعی روحانیون افغانستان علیه طالبان در چهار سال گذشته به شمار میرود. یک روز پس از این نشست، طالبان با واکنشی تند، شماری از برگزارکنندگان نشست خبری از جمله محمود حسن و عبدالقادر قانت را بازداشت، زندانی و شکنجه کردند.
این اولین اعتراض علمای دینی علیه طالبان نبود، پیش از آن نیز برخی از علمای دینی بهصورت انفرادی از سیاستهای طالبان انتقاد کرده بودند.
بیشتر بخوانید: عبدالسلام عابد در آخرین خطبهاش: امارت اسلامی به اشکال مختلف مانع صحبت کردن من میشود
محمود حسن
محمود حسن در سخنرانی خود در کابل از تمرکز قدرت در قندهار انتقاد کرد.
آقای حسن گفت علاوه بر ملا هبتالله آخندزاده، ۱۲ وزیر کابینه طالبان از ولایت قندهار هستند.
او با لحن تند از رهبران طالبان خواست که قدرت را منحصر به قندهار نکند، به انحصار قدرت پایان دهد و نمایندگان ولایات و اقوام دیگر را هم شامل قدرت کند.
محمود حسن، زاده روستای متای ولسوالی خنج ولایت پنجشیر است. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دینی آغاز کرد. سپس از دانشکده شرعیات دانشگاه کابل فارغالتحصیل شد. آقای حسن کارشناسی ارشد خود را در رشته شرعیات از جامعةالمصطفی العالمیه ایران دریافت کرده است.
محمود حسن در دوره جمهوریت، مدتی بهعنوان مشاور وزارت حج و اوقاف کار کرد. سپس او در ریاست اجراییه بهعنوان مشاور داکتر عبدالله عبدالله ایفای وظیفه میکرد.
محمود حسن از سخنرانان نشست هشتم دلو در کابل بود که از انحصار قدرت توسط طالبان در قندهار انتقاد کرد.
عبدالقادر قانت
عبدالقادر قانت زاده ولسوالی نمکآب ولایت تخار در شمالشرق افغانستان است. آقای قانت فارغالتحصیل مدارس دینی است. او در زمان جمهوریت در وزارت حج و اوقاف کار میکرد.
آقای قانت در نشست اعتراضی هشتم دلو، بیانیه اعتراضی علمای دینی را خواند. از همین رو هدف تعقیب طالبان قرار گرفت. در نهایت او در پنجم جوزا، به دست طالبان بازداشت شد.
مولوی عبدالقاهر، خطیب مسجد جامع روضه شریف
خطبه انتقادی روز جمعه ۲۶ ثور مولوی عبدالقاهر، خطیب مسجد روضه شریف در شهر مزار شریف واکنش طالبان را برانگیخت.
مولوی عبدالقادر در این خطبه گفت: «قبیلهگرایی زمینه شکست نظام اسلامی را فراهم کرده و در طول ۱۴۰۰ سال از پیدایش اسلام، نتیجه نداده است.»
این سخنان واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت. حتی برخی مقامهای طالبان، از جمله صلاحالدین سالار، معاون استخبارات وزارت دفاع طالبان از او حمایت کردند.
مولوی عبدالقاهر زاده اندراب ولایت بغلان است. او در دوران کودکی در اثر بمباران شوروی خانوادهاش را از دست داد. تحصیلات دینی خود را در مدرسه دیوبندی پاکستان به پایان رساند و در سال ۱۳۸۸ با تأسیس دارالعلوم امام مسلم در بلخ، به فعالیتهای مذهبی و دینی پرداخت.
این روحانی با نفوذ از منتقدان سرسخت نظام پیشین نیز بود. او از طریق شبکه پیامرسان مسلم و رادیو مسلم از جمهوری اسلامی افغانستان انتقاد میکرد.
طالبان بهرغم انتقادهای تند مولوی عبدالقاهر در خطبه نماز جمعه تاکنون نتوانسته است او را بازداشت کند. گزارشها نشان میدهد که یکبار در خطبه نماز جمعه بیستوششم ثور طالبان سعی کردند این روحانی با نفوذ را بازداشت کنند اما با واکنش نمازگزاران مواجه شدند.
پیش از این نیز برخی علمای دینی مثل مولوی عبدالشکور حنیف، خطیب مسجد جامع عرضبیگی در قندوز، بهدلیل انتقاد از طالبان از مقام خود برکنار و تحت تعقیب قرار گرفت. از سرنوشت او اطلاعی در دست نیست.
سرکوب دیگر جریانهای مذهبی
طالبان تنها به برخورد با روحانیون منتقد در میان اهل سنت اکتفا نکردهاند. این گروه پیش از این نیز اقدامات سرکوبگرانهای را علیه طیفهای متنوع دینی در افغانستان به اجرا گذاشتهاند.
حزب تحریر
حزب تحریر که یک جریان فکری-سیاسی است و عمدتاً با گفتمان خلافت اسلامی شناخته میشود. اعضای حزب تحریر، تنها چند هفته پس از حاکمیت طالبان مورد تعقیب طالبان قرار گرفتند، اعضا و رهبران این حزب بارها بازداشت و فعالیتهای آنان در افغانستان ممنوع اعلام شد. طالبان علاوه بر حزب تحریر فعالیت تمامی احزاب سیاسی را در افغانستان ممنوع کرده است.
حزب تحریر در حقیقت یک جریان افراطگرای بینالمللی است. این جریان سیاسی-مذهبی هدف خود را احیای خلافت اسلامی و ایجاد یک حکومت واحد اسلامی در جهان میداند.
این جریان ایدیولوژيک در بسیاری از کشورها بهدلیل مخالفت صریح با نظم سیاسی حاکم ممنوع یا غیرقانونی اعلام شده، ولی همچنان بهصورت مخفی یا علنی فعال است.
جمعیت اصلاح افغانستان
جمعیت اصلاح نیز یک جریان مذهبی است که به لحاظ فکری از اخوانالمسلمین تاثیرپذیر است. جمعیت اصلاح در بیست سال جمهوریت فعالیتهای غیرمسلحانه گسترده داشت و از سیاستهای دولت به تندی انتقاد میکرد. با این حال اعضای جمعیت اصلاح پس از اسد ۱۴۰۰ تحت فشارهای طالبان قرار گرفتند.

در چهار سال گذشته رسانه، انتشارات، مدارس، موسسات تربیتی و حلقات فکری این جریان یا بسته شدند یا تحت فشار شدید فعالیت خود را به حال تعلیق درآوردند.
برخی از اعضای جمعیت اصلاح در افغانستان حتی مورد سوء قصد قرار گرفتند.
بهگونه مثال عبدالسلام عابد، روحانی مشهور نزدیک به جمعیت اصلاح در نخستین ماههای پس از تسلط طالبان از موقف خود بهعنوان خطیب مسجد جامع عبدالرحمن در مرکز شهر کابل برکنار شد.
عابد در آخرین خطابهاش در مسجد عبدالرحمن گفت: «چهار ماه شده که امارت اسلامی آمده و در این چهار ماه به اشکال مختلف نمیخواهد من صحبت کنم.»
پس از این خطبه انتقادی عبدالسلام عابد در اثر انفجار مواد منفجره جاسازی شده در موترش زخمی شد و سپس مجبور شد به ترکیه فرار کند.
بیشتر بخوانید: ممنوعیت آموزش زنان؛ مولوی عبدالسلام عابد از طالبان خواست از رهبری خود اطاعت نکنند
سلفیها
در چهار سال گذشته سلفیها نیز بهویژه در شرق کشور هدف حملات مرگبار قرار گرفتند. پس از کشتار چهرههای مطرح سلفی انگشت اتهام بهسوی استخبارات طالبان نشانه رفته است.
یوناما در گزارشی که در جولای ۲۰۲۲ منتشر کرد، به مواردی از بازداشت، شکنجه و قتل علمای سلفی توسط طالبان اشاره کرده است.
منابع معتبر محلی میگویند که در دوران ریاست داکتر بشیر در استخبارات ننگرهار، هر روز اجساد افراد ناشناس در مناطق مختلف شهر جلالآباد، بهویژه در آبهای کانال ننگرهار پیدا میشد.
حتی برخی از اجساد به شکل، آویختن از دار، از درختان باغهای کنار کانال آویزان شده بودند.
یافتههای بخش انگلیسی بیبیسی نشان داده است که در جیب بعضی از این اجساد نامههایی گذاشته شده بود. در این نامهها نوشته شده بود که کسانی که به داعش بپیوندند به این سرنوشت دچار میشوند.
بر اساس گزارشها، بیشتر این اجساد ناشناس از روحانیون دینی پیرو مکتب «سلفی» بودند که به اتهام ارتباط با داعش به قتل رسیده بودند.
براساس گزارشها، هبتالله آخندزاده رهبر طالبان، داکتر بشیر، چهره جنجالی استخبارات این گروه را از از ریاست ضدجاسوسی استخبارات برکنار کرده است. اما خبر برکناری او به گونه رسمی تایید نشده است.
داکتر بشیر مسئول ریاست ضد جاسوسی در ریاست عمومی استخبارات طالبان است.
او پیش از این، رئیس استخبارات طالبان در ولایت ننگرهار بود.
او متهم است که چهرههای مهم و مشهور سلفیها به اتهام عضویت در گروه داعش کشته است.
بیشتر بخوانید: سرنوشت سلفیها در حکومت طالبان؛ از اخراج ملا امامان از مساجد تا قتلهای مرموز
فشار بر روحانیون شیعه
مشکلات جامعه علمای دینی شیعه با طالبان نسبت به علمای سنی متفاوتتر و پیچیدهتر است.
پس از به قدرت رسیدن طالبان، برگزاری مراسم مذهبی شیعیان، بهویژه مراسم عاشورا و اربعین، محدود یا تحت تدابیر شدید امنیتی قرار گرفت. این موضوع نارضایتی روحانیون شیعه را به همراه داشت.
در ماه عقرب ۱۴۰۳ منابع محلی از هرات به افغانستان اینترنشنال گفتند طالبان دو روحانی با نفوذ شیعه را در شهرک جبرئیل بازداشت و به جای نامعلوم منتقل کرده است. به گفته منابع، محمد اکبری و حسین عظیمی، پیشتر به محدودیتهای طالبان علیه مراسم عاشورا اعتراض کرده بودند.
منابع گفتند که محمد اکبری، رئیس پیشین شورای علمای شهرک المهدی جبرئیل و مسؤل حوزه علمیه آل یاسین و حسین عظیمی، مسؤل پیشین روابط شورای علمای جبرییل و ملا امام مسجد سیدالشهداء است.
این روحانیون بعدا از بازداشت رها شدند.
بررسیها نشان میدهد که طی حدود چهار سال از حاکمیت دوباره طالبان، دستکم هفت عالم دین در ولایتهای قندهار، فاریاب، کاپیسا و کابل کشته شدهاند و بیش از ۱۰ عالم دیگر در ولایتهایی چون پنجشیر، کاپیسا، غزنی، هرات، بغلان و کابل بازداشت شدهاند. یوناما نیز در گزارشی در جولای ۲۰۲۲ به قتل علمای دینی، به دست طالبان اشاره کرده، هرچند آمار دقیقی ارائه نکرده است.
بیشتر بخوانید: طالبان دو روحانی با نفوذ شیعه در شهرک جبرئیل هرات را بازداشت کرد
پرسش کلیدی: اصلاح یا براندازی؟
این اقدامها نشان میدهد که طالبان نهتنها مخالفان سیاسی، بلکه هر جریان دینیِ خارج از انحصار ایدیولوژیک خود را بهعنوان تهدیدی علیه مشروعیت خود تلقی کرده و به حذف یا خنثیسازی آن میپردازد.
هرچند طیف گستردهای از ملاها و علمای دینی از شبکه غیرشفاف مالی و نظامی که در محور هبتالله آخندزاده شکل گرفته سود میبرند، اکثر کرسیهای قدرتمند طالبان در دست ملاهاست و روحانیون در مساجد و مدارس دینی از طالبان معاش میگیرند، با این حال هر از گاهی برخی از صداهای مخالفت با سیاستهای طالبان از گوشه و کنار افغانستان شنیده میشود.
هنوز مخالفتهای پراکنده ملاها با طالبان در حدی نیرومند نیست که بتواند چالش بزرگی برای این گروه مذهبی خلق کند.
روشن نیست که در آینده آیا میتوان این اعتراضها را بهعنوان شکلی از «مقاومت نرم» علیه طالبان تلقی کرد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، آیا این مقاومت گسترش خواهد یافت؟ آیا هدف آن اصلاح ساختار قدرت طالبان است یا سرنگونی کامل نظام آنان؟
پاسخ به این پرسش دشوار و پیچیده است. زیرا پس از تسلط مجدد طالبان در اسد ۱۴۰۰، جامعه روحانیت افغانستان به سه دسته تقسیم شده است:
۱. طیف گسترده روحانیون همسو با طالبان
۲. روحانیون ساکت و بیطرف
۳. روحانیون منتقد و عملگرا
محمد شعیب صیقل، از پژوهشگران علوم دینی، بر این باور است که علمای مستقل بخشی از نارضایتی عمومی مردم از طالبان را نمایندگی میکنند. به گفته او بسیاری از علمای از نظر تیوری و مبنایی با طالبان مشکل دارند.
اما فضای ترس و ارعابی که طالبان ایجاد کردهاند مانع از اعتراض علنی آنان میشود. با این حال، به باور او «اگر جرقهای در گوشهای از کشور زده شود و امید به تداوم آن ایجاد شود، علما ممکن است فتوای جهاد علیه طالبان صادر کرده و خواستار براندازی نظام آنان شوند.»
طالبان بدون حمایت حوزههای دینی مشروعیت خود را در میان اقشار سنتی از دست خواهند داد. چرا که قدرت آنان بر پایهی گفتمان دینی و ابزارهای مذهبی بنا شده است. به همین دلیل، آنان هرگونه صدای مخالف در این حوزه را با شدت سرکوب میکنند. با این حال این سرکوب میتواند به انفجار خشم پنهان و شکلگیری یک حرکت مردمی بینجامد که تهدیدی برای بقای تمامعیار طالبان تلقی خواهد شد.