دیدبان حقوق بشر: جهان پیام روشنی به طالبان داد که جنایت علیه بشریت پنهان نمیماند
شورای حقوق بشر سازمان ملل با تصویب یک قطعنامه، سازوکار مستقلی را برای تحقیق در مورد نقض حقوق بشر در افغانستان ایجاد کرد.
سازمان دیدبان حقوق بشر اعلام کرد که این قطعنامه به طالبان و تمام افراد مسئول جنایات در افغانستان هشدار میدهد که جنایت علیه بشریت پنهان نمیماند.
سازمان دیدبان حقوق بشر روز دوشنبه، ۱۴ میزان اعلام کرد که بر اساس این قطعنامه جدید یک نهاد مستقل تحقیقاتی برای جمعآوری شواهد نقضهای شدید حقوق بشر در افغانستان ایجاد میشود.
قطعنامه جدید سازمان ملل توسط اتحادیه اروپا پیشنهاد شده بود و با وجود مخالفت چین با آکثریت آرا تصویب شد.
دیدبان حقوق بشر در بیانیهاش گفته است نهادی که قرار است بر اساس قطعنامه ایجاد شود مأمور جمعآوری و حفظ شواهد جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و سایر نقضهای جدی حقوق بشری، شناسایی عاملان آن، و تهیه دوسیههایی خواهد بود که در محاکم ملی و بینالمللی برای پیگرد قضایی استفاده شوند.
فرشته عباسی، پژوهشگر افغانستان در دیدبان حقوق بشر گفت: «کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل پیام روشنی از عزم خود برای اطمینان از پاسخگویی عاملان جنایات بینالمللی جدی در افغانستان، چه در گذشته و چه در حال، به محکمهها فرستادند. راهاندازی سریع این سازوکار حیاتی است تا بتواند شواهد را گردآوری، آماده و حفظ کند و دوسیههای قضایی برای عاملان جنایات بینالمللی بسازد.»
خانم عباسی همچنین گفت: «اتحادیه اروپا با ارائه این قطعنامه برای ایجاد یک سازوکار تحقیقی درباره افغانستان، رهبری اصولی خود را نشان داده است. تصویب اجماعی این قطعنامه پیامی نیرومند علیه معیارهای دوگانه در عدالت و سلسلهمراتب قربانیان فرستاد و عزم جامعه جهانی را برای پاسخگو کردن عاملان جنایات بینالمللی نشان داد.»
پیش از این دیوان کیفری بینالمللی حکم بازداشت هبتالله آخندزاده و عبدالحکیم شرعی، رهبر و قاضیالقضات طالبان را به اتهام «جنایت علیه بشریت از نوع آزار و اذیت جنسیتی» صادر کرد.
دیدبان حقوق بشر در بیانیه تازه تأکید کرده است که انتظار میرود تمرکز ویژهای بر نقضهای جاری طالبان علیه زنان و دختران صورت گیرد؛ نقضهایی که مصداق «آزار و اذیت جنسیتی» به شمار میروند.
در قطعنامه جدید همچنین، مأموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر افغانستان تمدید شده است تا نظارت و گزارشدهی او در کنار فعالیت این سازوکار جدید ادامه یابد.
دیدبان حقوق بشر گفته است قطعنامه در پاسخ به درخواست نهادهای حقوق بشری افغان و بینالمللی برای پایان دادن به مصونیت ساختاریافته در افغانستان صادر شده است.
به تاریخ ششم سنبله سال جاری بیش از صد سازمان حقوق بشری در نامهای سرگشاده از شورای حقوق بشر سازمان ملل و اتحادیه اروپا خواستند با ایجاد یک سازوکار تحقیقاتی مستقل برای افغانستان، عاملان جنایات گذشته و جاری را پاسخگو کنند.
در بیانیه این سازمان آمده است تمامی افرادی که در اجرای فرمانها و سیاستهای ناقض حقوق بینالملل طالبان، مانند «قانون امر به معروف و نهی از منکر» نقش داشتهاند، مورد تحقیق قرار میگیرند و شواهد علیه آنها جمعآوری، حفظ و برای پیگردهای آینده آماده خواهد شد.
گفته شده است که این نهاد اقدامهای رهبری طالبان، روسای ولایتی، والیان و سایر مقامهایی را که مسئول شکنجه و بدرفتاری با زندانیان هستند بررسی میکند.
علاوه بر آن، مقامات مسئول محروم کردن زنان و دختران از حق آموزش، خدمات صحی و آزادی رفتوآمد نیز هدف تحقیق قرار خواهند گرفت؛ مواردی که مصداق آزار و اذیت جنسیتی به شمار میآیند.
در بیانیه دیدبان حقوق بشر آمده است که دامنه این تحقیقات محدود به طالبان نیست و شامل مقامهای دولت پیشین، جنگسالاران، نیروهای بینالمللی، گروههای مسلح غیردولتی و سایر عاملان نقضهای جدی در افغانستان نیز میشود.
دیدبان حقوق بشر از دبیرکل سازمان ملل خواسته است تا با فوریت این نهاد را عملیاتی کند، تا به گفته این سازمان بتواند کار بر مأموریت اصلی خود را آغاز کند.
این سازمان گفته است این موضوع بهویژه برای زنان و دخترانی که روزانه تحت محدودیتهای شدید طالبان زندگی میکنند، فوری است.
قطعنامه جدید این سازوکار را موظف میکند که همکاری نزدیکی با دادگاه داشته باشد و ضمن محکوم کردن «حملات و تهدیدها علیه دادگاه، مقامات منتخب، کارمندان و افرادی که با دادگاه همکاری میکنند»، بر اهمیت این همکاری تأکید دارد — بهویژه در پرتو تحریمهای امریکا علیه مقامهای دادگاه و کسانی که برای عدالت تلاش میکنند.
تاجالدین ایوالی، نماینده یونیسف در افغانستان هشدار داده که در آستانه فصل زمستان و بارندگیهای نامنظم، کودکان در معرض خطرات ناشی از سیلاب، عفونتها و موج سرما قرار گرفتهاند. او افزود که درخواست کمک ۲۱ میلیون دالری برای کمک به زلزلهزدگان تاکنون بهطور کامل تامین نشده است.
تاجالدین ایوالی، نماینده یونیسف در افغانستان روز دوشنبه، ۱۴ میزان در صفحه اکس بار دیگر از کشورهای کمککننده خواست تا در کنار کودکان افغانستان بهویژه در مناطق زلزلهزده بایستند.
پیشتر فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ هشدار داد که بدون اقدام کافی در هفتههای آینده، هزاران خانواده افغان با زمستان سخت مواجه خواهند شد و خطر مرگ و میر بیشتر افزایش خواهد یافت.
پیشتر سازمان نجات کودکان اعلام کرد که در زمینلرزه اخیر در شرق افغانستان نزدیک به ۱۲۰۰ کودک جان باختهاند؛ در میان جانباختگان بیش از ۵۰۰ دختر و ۶۵۰ پسر حضور دارند.
سازمانهای امدادی هشدار دادهاند که کودکان و زنان بیشترین آسیب را از زلزله اخیر دیدهاند و نیاز به فوری به حمایت دارند.
وزارت خارجه مالیزیا اعلام کرد رهبران پاکستان و مالیزیا خواستار تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شدند.
شهباز شریف و انور ابراهیم، رهبران پاکستان و مالیزیا همچنین بر اهمیت احترام طالبان به حقوق اساسی مردم افغانستان و ضرورت پایبندی این گروه به تعهدات بینالمللی تأکید کردند.
محمدشهباز شریف، نخستوزیر پاکستان روز یکشنبه ۱۳ میزان به مالیزیا سفر کرد. آقای شریف، تا تاریخ ۱۵ میزان در مالیزیا اقامت خواهد داشت.
در بیانیه مشترکی که وزارت خارجه مالیزیا منتشر کرده، آمده است که رهبران هر دو کشور بر «همبستگی امت اسلامی» و ضرورت حل مسائل بینالمللی از طریق راههای مسالمتآمیز مطابق با قوانین بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل تأکید کردند.
در بیانیه آمده است که رهبران دو کشور تعهد خود را نسبت به صلح و ثبات در افغانستان و آیندهای پایدار برای مردم آن کشور تأیید کردند.
آنها همچنین بر ضرورت تداوم تعامل با طالبان بهویژه برای مبارزه با تروریسم و جلوگیری از استفاده خاک افغانستان علیه سایر کشورها تأکید کردند.
این دو رهبر بر ضرورت ایجاد حکومت فراگیر، حفاظت از حقوق بنیادین مردم و ادامه کمکهای بشردوستانه و برنامههای ظرفیتسازی در افغانستان تأکید شد.
رهبران بر اهمیت حل عادلانه و پایدار بحران خاورمیانه تأکید کرده و از تلاشهای بینالمللی برای تحقق راهکار عملی جهت اعطای جایگاه دولت به فلسطین استقبال کردند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل، روز دوشنبه ۱۴ میزان، سازوکار تحقیق و بررسی نقض حقوق بشر در افغانستان را تصویب کرد. این سازوکار با مستندسازی موارد نقض حقوق بشر، زمینه را برای گزارشدهی، دادخواهی و محاکمه عاملان آن هموار میکند.
ملک ستیز، پژوهشگر حقوق و روابط بینالملل میگوید که این سازوگار تحقیقی برای حسابدهی عاملان نقض حقوق بشر در افغانستان است و کار بسیار مهمی برای نظارت بر حقوق بشر قلمداد می شود.
به گفته آقای ستیز، این خواسته اصلی فعالان حقوق بشر افغانستان بود که با اکثریت آرا در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد امروز تصویب شد.
آقای ستیز درباره کارکرد این سازوکار میگوید: «یک گروه کاری متخصص تشکیل خواهد شد که بخشهای مهم حقوق بشر در افغانستان را زیر چتر حمایتی ملل متحد با معیارهای بالا قرار خواهد داد و موارد نقض حقوق بشر را دنبال، مستندسازی، جنایات بشری را تحقیق کرده و آنها را به دادگاه های بین المللی مانند دادگاه دیوان بین المللی جزایی و دیوان بین المللی عدالت خواهد برد.»
فرشته عباسی، پژوهشگر افغانستان در سازمان دیدهبان حقوقبشر نیز آغاز این تحقیق را «گامی مهمی» توصیف کرد که «میتواند چرخه چند دههای مصونیت از مجازات را بشکند. او افزود: «اگر همین باعث شود که تنها یک فرمانده محلی پیش از ارتکاب تخلف به این فکر کند که پروندهای علیه او باز است، پس ارزشش را دارد.»
به گفته آقای ستیز، ماموریت بنت این توانایی را ندارد که موارد نقض حقوق بشر و جنایات بشری را مستندسازی کند اما این اداره تحقیق از چنین صلاحیتی برخوردار است.
نیویارک تایمز در یک گزارش تحقیقی گفته است که پاکستان درگیر شدیدترین تهدیدات امنیتی در یک دهه اخیر است؛ تهدیداتی که از یکسو با تشدید فعالیتهای طالبان پاکستانی تحت حمایت طالبان افغان دوباره احیا شده و از دیگرسو با نظارت ضعیف پاکستان در مناطق کوهستانی باعث تشدید حضور داعش شده است.
روزنامه نیویارک تایمز نوشته است که در کوههای ناهموار پاکستان، طالبان پاکستانی تحت حمایت طالبان افغانستان، جنگی مرگبار را علیه نیروهای امنیتی پاکستان بهراه انداختهاند؛ بزرگترین تهدیدی که این کشور جنوب آسیا در دوازده سال گذشته با آن روبهرو بوده است.
از دیگرسو نظارت و کنترول ضعیف پاکستان بر مناطق کوهستانی غرب کشور در مرز با افغانستان، با حضور جنگجویان گروه داعش تشدید شده است. افزایش فعالیتهای گروههای شبهنظامی، جایگاه پاکستان را بهعنوان یک قدرت نظامی در جنوب آسیا تهدید کرده است.
با اینحال، به گفته تحلیلگران امنیتی، طالبان پاکستانی سختترین چالش امنیتی را در سالهای اخیر برای پاکستان ایجاد کردهاند.
براساس گزارش موسسه مطالعات صلح پاکستان، حملات تروریستی در پاکستان در سال گذشته به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۱۵ رسید که عمدتا ناشی از عملیاتهای تحریک طالبان پاکستانی بود. طبق شاخص جهانی تروریسم، این حملات پاکستان را به دومین کشور آسیبدیده از تروریسم در جهان تبدیل کرده است.
هم طالبان پاکستانی و هم جنگجویان داعش در باجور، در مرز افغانستان، فعالیت دارند؛ منطقهای که در سالهای اخیر شاهد رویدادهای خشونتبار بسیاری بوده است. از آغاز سال جاری تاکنون، دستکم ۴۸ حمله پهپادی توسط ارتش، طالبان پاکستانی و گروههای دیگر در سراسر ایالت خیبر پختونخوا صورت گرفته است.
عبدالرحیم، یک دستفروش خیابانی، به نیویارکتایمز گفت: «هر بار که دولت عملیاتی را آغاز میکند و ما را آواره میسازد، شورشیان دوباره به افغانستان میروند و بعد برمیگردند.»
پرل پاندیا، تحلیلگر دادههای مکان و رخداد درگیریهای مسلحانه مستقر در امریکا، گفت: «تحریک طالبان پاکستانی اکنون بیشتر بر درگیری مستقیم و حمله به نیروهای نظامی تمرکز دارد.» او افزود که پاکستان تلاش کرده از یک عملیات تمامعیار نظامی پرهیز کند، اما در عین حال به شکایات محلی نیز توجهی نکرده است. او افزود: «رویکرد ترجیحی دولت برای عملیاتهای موقت و محلی احتمالا در بلندمدت موفق نخواهد بود.»
یک مقام ارشد نظامی پاکستان که نخواست نامش فاش شود، گفت طالبان پاکستانی «دست در دست طالبان افغان» دارند، اما اذعان کرد که چون این گروه از هدفگیری غیرنظامیان پرهیز کرده، از واکنش گسترده مردم محلی در امان مانده است.
احمد شریف چودری، سخنگوی نیروهای مسلح پاکستان، در مصاحبه با نیویارکتایمز خطاب به طالبان افغانستان گفت: «ما فقط یک خواسته داریم: اجازه ندهید از خاک شما برای بیثبات کردن پاکستان استفاده شود.»
مقامات طالبان در افغانستان هرگونه حضور گروههای مسلح را در کشور رد کردهاند. حافظ ضیا احمد تکل، سخنگوی وزارت خارجه طالبان، به نیویارکتایمز گفت: «امارت اسلامی اجازه نخواهد داد هیچکس از خاک افغانستان برای تهدید کشورهای همسایه، منطقه یا جهان استفاده کند.»
یک منبع معتبر از جبهه مقاومت ملی به افغانستان اینترنشنال گفت که تلفات این جبهه تاکنون به ۵۳۷ نفر رسیده است.
به گفته این منبع، جبهه مقاومت ۱۴۹ زخمی و ۱۲ معلول داده و ۴۷۷ نفر از نیروهایش «اسیر» شدهاند.
این مقاله وضعیت جبهه مقاومت و دلایل تلفات بالای نیروهای آنرا بررسی میکند.
جبهه آزادی، که چند ماه پس از جبهه مقاومت ملی افغانستان تشکیل شد، نیز تلفاتی را متحمل شده است. این جبهه مدعی است که از زمان ایجادش تا اکنون تنها ۱۲ نفر کشته داده است. براساس سیاست رسمی این جبهه شمار زندانیان و زخمیان خود را اعلام نمیکند.
اطلاعات و تحلیلهای ارائهشده در این مقاله، بر پایه گفتوگوهای مستقیم با نیروهای جبهه مقاومت و جبهه آزادی، اعضای دفتر سیاسی این جبههها، کارشناسان نظامی، و شماری از منابع محلی جمعآوری شده است.
این مقاله تلاش میکند با تکیه بر روایتهای میدانی و تحلیلهای کارشناسانه، آنچه در جغرافیای جنگ میگذرد را بازتاب دهد.
در شب دوازدهم سنبله ۱۴۰۴ در پی یک درگیری مسلحانه در ولسوالی نهرین ولایت بغلان، قیوم کهگدای، یکی از فرماندهان برجسته کوماندوی جبهه مقاومت ملی افغانستان کشته شد. این حادثه نه تنها ضربهای به ساختار فرماندهی محلی این جبهه وارد کرد، بلکه بار دیگر انگشت انتقاد را به ضعفهای امنیتی و نفوذ طالبان در صفوف مخالفان نشانه رفت.
پیش از او، صمد کهگدای مشهور به «فرمانده حمزه» از بستگان قیوم کهگدای، در هفتم سرطان ۱۴۰۳ همراه با فرمانده خیرالله در شبیخون طالبان جان باخته بود. در آن زمان انتشار بیاحتیاطانه ویدیوهایی که موقعیت فرمانده حمزه را لو میداد در شبکههای اجتماعی، باعث شد طالبان او را پیدا کنند. قیوم کهگدای نیز سرنوشت مشابه داشت. محل اختطافی او توسط یک نفوذی طالبان که در قطار همرزمانشان جاگرفته بود، شناسایی شد و در نهایت او کشته شد.
عبدالصمد حمزه کهگدای، فرمانده جبهه مقاومت در نهرین که در سرطان ۱۴۰۳ در کمین طالبان کشته شد
نمونههایی از رویدادهای مشابه در اندراب، سالنگ و دیگر نقاط نیز دیده شدهاند. فرماندهان شناختهشدهای مانند خیرمحمد خیرخواه، اسدالله اندرابی، اکمل امیر و بصیر اندرابی در چهار سال اخیر جان باختهاند. انتشار اطلاعات، ضعف در پروتکلهای امنیتی، نبود هماهنگی و اختلافات داخلی از دلایل اصلی این تلفات گزارش شده است.
کارشناسان نظامی میگویند طالبان به گونه پیوسته از یک سلسله تاکتیکهای ساده اما مؤثر برای شکار نیروهای مقاومت استفاده میکند: نفوذ، کمین، اغفال با استفاده از ارتباطات، و بهرهبرداری از رسانههای اجتماعی.
طالبان عمدتا از ساختارهای استخباراتی محلی، اطلاعات مردمی و شبکههای پیچیده نفوذ بهره میبرد. در مقابل جبهه مقاومت و آزادی تاکنون نتوانستهاند به گونه لازم زیرساختهای اطلاعاتی خود را نسبت به ماه نخستین مقاومت تقویت کنند. کما این که بخش عمدهای از نیروهای این دو جبهه، نظامیان ارتش پیشین اند که آموزشهای کلاسیک نظامی دیدهاند، اما در جنگهای چریکی و غیرمتقارن تجربه و مهارت لازم را ندارند.
بسم الله تابان، کارشناس نظامی و از افسران پیشین پولیس به این باور است که استفاده اعتیادآور شهروندان از رسانههای اجتماعی و «قهرمانسازیهای کاذب» بر جنگجویان مقاومت هم تاثیر گذاشته و در مواردی سبب شده است که آنان نیز زیر تاثیر جو حاکم فضای مجازی عکسها و ویدیوهایی از خود نشر کنند که سبب افشای هویت و موقعیت آنان شده است.
به باو او: «فشار طالبان بر مردم، نبود ارتباطات مصون میان جنگجویان و فرماندهان و نفوذ طالبان در میان جنگجویان مقاومت بیشتر سبب افزایش تلفات این نیروها در اوایل بوده است».
با این حال، جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی مدعیاند که عملیاتهای زیادی را علیه طالبان انجام داده و تلفاتی به طالبان وارد کردهاند.
هرچند فعالیت جبهههای نظامی پیوسته از سوی طالبان انکار میشود، اما واقعیتهای میدانی و گزارشهای نهادهای بینالمللی به ویژه سازمان ملل حضور فعال و درگیری مستمر نیروهای مقاومت در برابر طالبان را تایید کرده است.
خیرمحمد خیرخواه، فرمانده جبهه مقاومت در اندراب که در جدی ۱۴۰۱ به دست طالبان کشته شد
استراتژی بقا زمانی که جغرافیایی در دست مخالفان طالبان نیست
با وجود تلفات سنگین و عدم دسترسی به هیچ ولسوالی یا منطقهای بهطور رسمی، جبهات ضد طالبان توانستهاند بقای خود را در یکی از دشوارترین شرایط جنگی حفظ کنند.به نظر میرسد این امر با استفاده از دو مولفه کلیدی امکانپذیر شده است:
نخست: استفاده از ساختارهای اجتماعی سنتی
افغانستان جامعهای با پیوندهای عمیق خویشاوندی، قبیلهای و فرهنگی است. در چنین جامعهای، روابط خانوادگی و قومیتی حتی در دل جنگ، حفظ شدهاند. جنگجویان جبهههای مقاومت و آزادی با بهرهگیری از این ساختار اجتماعی، در میان مردم پنهان شده، حمایت و اطلاعات میگیرند.
حتی در مواردی، روابط پنهانی میان جنگجویان طالب و مقاومتگران، به دور ازچشم فرماندهان شکل گرفته است. این روابط که گاه بر پایه شناخت قدیمی، منافع مشترک یا حتی خویشاوندی شکل میگیرد، فضاهایی برای تنفس و حفظ بقا فراهم کردهاند.
دوم: اقتصاد جنگ و شبکههای غیررسمی
جنگ در افغانستان نه تنها یک پدیده امنیتی است، بلکه بدل به یک منبع درآمد نیز شده است. فروش اطلاعات، تبادل جنگافزار و ایجاد شبکههای مشترک میان گروههای متخاصم، بخشی از واقعیتهای پیچیده جنگ افغانستان است.
به نظر میرسد نیروهای مقاومت با ورود به این فضا هرچند گاه ناخواسته و گاه ناگزیر توانستهاند بقای فیزیکی خود را حفظ کنند. در برخی موارد، تعامل با مردم، خرید اطلاعات، و حتی دادن باج برای فرار از دامها به بخشی از زندگی روزمره جنگجویان بدل شده است.
طالبان ادعای تسلط صد در صدی بر خاک افغانستان را دارد، اما حضور مقاومتگران در کوهها، درهها و در میان مردم نشان میدهد که این سلطه نهتنها کامل نیست، بلکه در حال فرسایش است.
کارشناسان نظامی به این باورند که شاید تلفات سنگین نیروهای مقاومت و آزادی در نخست نشانی از شکست تدریجی آنان باشد؛ اما در تحلیل عمیقتر، بقای آنان در نبود جغرافیا و منابع رسمی، خود یک پیروزی استراتژیک به شمار میرود.
افزایش تلفات، انتقادات از تاکتیکهای تکراری و نبود شفافیت در رهبری، نقاط ضعف جدی هستند. اما پیوندهای اجتماعی، حمایت سنتی مردمی که مخالف طالباناند و ظرفیتهای پنهان ساختارهای محلی، فرصتهاییاند که میتوانند به بازسازی یک راهبرد موثر برای دوام مقاومت علیه طالبان کمک کند.