ملا هبتالله، رهبر طالبان با صدور آنچه رهنمودی برای والیان خوانده شده، گفته است افغانهایی که به "بهانه مشکلات سیاسی یا اقتصادی" کشورشان را ترک میکنند برای کسب اقامت به "اسلام و نظام اسلامی" تهمت میزنند.
رهبر طالبان در این توصیهنامه نگرانیاش را از به خطر افتادن ایمان خانوادههای افغان ابراز کرده است.
ملا هبتالله که خود را از انظار عمومی پنهان کرده به والیهای افغانستان توصیه کرده با همکاری علما افرادی را که قصد مسافرت دارند ار رفتن منصرف کنند.
در حدود چهار ماهی که طالبان قدرت را در افغانستان قبضه کرده است، صدها هزار نفر به خصوص نسل جوان و تحصیل کرده، این کشور را ترک کرده و هزاران نفر روزانه بهدنبال پاسپورتاند تا راهی برای خروج از کشور پیدا کنند.
این در حالیاست که بر اساس گزارشها روزانه تا پنج هزار نفر به صورت قاچاق از مرزهای غربی افغانستان، به خصوص نیمروز وارد ایران میشوند. مرزهای سپین بولدک و تورخم نیز وضعیت مشابهی دارند.
در کنار جو خفقان و سرکوبگرانهای که طالبان بهوجود آورده، فقر و بیکاری روز افزون بسیاری خانوادهها را وادار به ترک کشورشان کرده است.
اما در آنچه رهنمودی برای والیها خوانده شده، ملا هبتالله آخندزاده میگوید عقاید، اخلاق و ارزشهای معنوی افرادی که خارج میروند با خطر مواجه میشود.
رهبر طالبان به خصوص به مهاجرت خانوادهها و زنان اشاره کرده که "به کشورهای غربی میروند و در آنجا با مسایل امنیتی و اخلاقی مواجه میشوند.
ملا هبتالله با بر شمردن شماری دیگر از مشکلات مهاجرت برای افغانها گفته که آنها "در مسیر راه و کمپها با حالات بدی مواجه میشوند، که سبب ناراحتی اقارب و هر افغان میشود."
رهبر طالبان افزوده که بهجای اینکه "لیاقت مسلکی" بسیاری از آنها برای رفاه و پیشرفت کشور خرج شود، در خارج صرف کارهای عادی و حتی "کارهای حقیر" میشود.
ظاهرا اشاره عالیترین مقام طالبان به مهاجرت گروهی هزاران کارمند و نیروی با تجربهای است که در طول بیست سال گذشته رشد کردند و بخش بزرگ از سرمایه کاری افغانستان را تشکیل میدادند.
در جریان عملیات تخلیه در کابل بیش از یکصد هزار نفر از همکاران سابق نیروها و سازمانهای خارجی، خبرنگاران، فعالان حقوق بشر و چهرههای برجسته نظامی و ملکی افغانستان را ترک کردند.
در حال حاضر نیز برخی کشورها برنامه خروج کارمندان محلی، خانوادههای شان و افرادی در معرض خطر را از افغانستان ادامه میدهند.
ملا هبتالله به والیها توصیه کرده که با "همکاری مسوولان ذیربط و علما با آنها دیدارهای مستقیم داشته باشند، مشکلات شان را بشنود و برای یافتن راههایحل آنها را کمک کنند."
این در حالی است که بسیاری از نیروهای تحصیل کردهای که در افغانستان ماندهاند بیکارند و شمار دیگر برای نجات خود و خانوادههایشان به کارهای شاقه، دستفروشی و دیگر فعالیتهای به گفته ملا هبتالله، حقیر روی آوردهاند.
در همانحال، طالبان متهماند که به کشتار هدفمند و سر به نیست کردن افسران و نیروهای امنیتی پیشین و مخالفانشان ادامه میدهند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که پس چگونه رهبری این گروه امیدوار است با صدور چنین توصیهای مانع از مهاجرت گسترده افغانها شود.
تا زمانی که طالبان از کشتار هدفمند و سر به نیست کردن کارمندان و ماموران نظامی و ملکی حکومت پیشین و فعالان مدنی، خبرنگاران و مخالفان سیاسی خود دست بر ندارند و همچنین زمینه کار و آموزش را برای زنان و دختران افغان فراهم نکنند، و با تشکیل حکومت همه شمول، جلب حمایتهای بینالمللی مانع فروپاشی اقتصادی و اجتماعی افغانستان نشوند، بعید به نظر میرسد که با صدور چنین توصیهنامههای بتوانند بر قصد و تلاش افغانها به مهاجرت به منظور یافتن شرایط بهتر برای زندگی مانع مهاجرت گسترده افغانها تاثیری بگذارند.
اظهارات خوشحال سعادت، از نظامیان دولت اشرف غنی درباره عوامل ناکامی دولتسازی و سقوط، با واکنشهای تند شهروندان افغانستان روبرو شده است. برخی پرسیدهاند چرا مراکز تحقیقاتی غرب افرادی را به سخنرانی درباره عوامل سقوط دعوت میکنند که خود بخشی از آن دولت ناکام بودهاند.
ساعت درشت و گرانقیمت خوشحال سعادت، نکتایی و لباسهای گرانقیمت افراد دیگری همچون او که در حکومت غنی بودند و حالا مدام در میزگردها حاضر میشوند، پرسشها را زاویه دیگری میبخشد. آرش یقین، تحلیلگر امور امنیتی در صفحهاش پرسیده: «دانشگاههای اروپایی و مراکز تحقیقاتی امریکایی فقط یک جنرال دولت فروپاشیده را دعوت میکنند تا درباره فساد در نیروهای امنیتی سخن بگوید در حالی که او ساعت هابلات به قیمت ۲۰ هزار دالر در دست دارد؛ در حالیکه میدانند معاش یک جنرال حدود ۶۰۰ دالر بود».
اشرافیت و تجملگرایی نوکیسههای حاکم هنگامی پررنگتر به چشم میآید که نهادهای بینالمللی هشدار میدهند افغانستان بر لبه پرتگاه فاجعه انسانی قرار گرفته است و میلیونها نفر از گرسنگی و فقر رنج میبرند.
جنرال محمد اجمل فایز، فرمانده پیشین پولیس بلخ یکی دیگر از نظامیان در واکنش به سخنان خوشحال سعادت در صفحه فیسبوکش نوشته است که خوشحال ۱۶ سال پیش ابتدا به عنوان ترجمان و بعد قوماندان بلوک و قوماندان تولی در یکی از قطعات ویژه پولیس کار کرده است. به گفته او این قطعه، «به خاطر ویژگیهای منحصر به فردش افغانستان کوچک نام گرفته بود» و برای افغانستان شگوفا، تامین عدالت اجتماعی و انسانیت میجنگید. فایز میگوید که سخنان سعادت او را به شدت متاثر کرده و او به فکر کودکان و زنان بیوهای فرو رفته که حالا هیچ پناهگاهی ندارند.
در سه ماه اخیر بعد از سرنگونی دولت جمهوری اسلامی بعد از ۲۰ تلاش جامعه جهانی و نیروهای داخلی، موضوع افغانستان بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفت: چرا دولتی با صرف میلیاردها دالر هزینه، طی چند هفته و نهایتا ظرف چند ساعت فروپاشید؟
موسسات تحقیقاتی و دانشگاهی غرب بیش از همه تلاش کردهاند تا این مسئله را واکاوی کنند. اما جای شگفتی است که بیش از همه افرادی به این موسسات دعوت شدهاند که خود بخشی از حکومت غنی بودهاند یا در ۲۰ سال گذشته، در بخشی از بدنه قدرت حضور فعال داشتهاند.
در این مناظرات خبری از فعالان سیاسی دیگر به خصوص افراد مستقل منتقد حکومت غنی نیست تا مسئله فروپاشی از حالت تکروایی و تکگفتاری بیرون شود.
ذبیحالله مجاهد پیامی منسوب به رهبر این گروه، درباره حقوق زنان منتشر کرده. در بند اول این پیام به صراحت باازدواج اجباری زنان مخالفت شده. در بند دوم هم گفته شده که «زن مال نیست، بلکه انسان آزاد و اصیل است و هیچکسی آن را در بدل صلح (بد) داده نمیتواند». این فرمان چه معنایی دارد؟
این فرمان رهبری طالبان نشان میدهد که این گروه پیام روشن جامعه جهانی را در قبال حقوق زنان، به خوبی دریافت کرده است. این دستور اگرچه کوتاه و مختصر است و در شش بند خلاصه شده، اما هوشمندانه و دقیق نوشته شده است. اگر طالبان حداقل به بندهای یک و دوی این دستور، بدون محدود ساختن آن با جملات شرطی ضمیمه، پایبند باشد، چنین رویکردی تحول و چرخش بزرگی در جامعه افغانستان میتواند محسوب شود.
جمله «زن مال نیست، بلکه انسان آزاد و اصیل است»، به تنهایی سنت و رویکرد دیرپای جامعه دینی و مردسالارانه افغانستان را زیر سوال میبرد و حتا میتوان با دیدی خوشبینانه گفت که فرای قانون اساسی سابق است؛ چرا که این پیام فقط به آدرس جامعه جهانی فرستاده نشده، بلکه که یک سوی دیگر ماجرا، مخاطب آن جامعهای است که حقوق زنان در آن، با احساس تملک همراه بوده و هیچگاه زنان به عنوان افراد مستقل و آزاد پنداشته نشدهاند. این که طالبان با استناد به این دو بند اساسی، اجازه میدهد زنان آزادانه کار کنند و آزادانه درباره سرنوشت شخصی خود تصمیم بگیرند، بحث دیگری است که باید در عمل دید.
یقینا چارچوب فقهی و شریعت طالبان پیچیدهتر از آن است که در این پیام بگنجد؛ با آن هم اگر خوشبینانه به این دستور بنگریم، این پیام چرخش قابل توجهی را در رویکرد طالبان نسبت به حقوق زنان نشان میدهد.
در چهار بند دیگر این دستور بیشتر به مسئله حقوق زنان بیوه و ازدواج مجدد آنان پرداخته شده است. در قسمت سوم، بار دیگر تاکید شده که «زن بیوه را نه برادر شوهر به زور به نکاح گرفته میتواند و نه کس دیگری. زن بیوه در مورد نکاح و تعیین سرنوشت خود صاحب اختیار است». در ادامه همین بند البته در بخش توضیحی گفته شده که مسئله «جلوگیری از فتنه و فساد در نظر گرفته شده باشد». این جمله شرطی میتواند صاحب اختیاری زنان و حقوقی را که رهبر طالبان نام برده، زیر سوال ببرد و سبب شود تا آن حقوق به بهانه «جلوگیری از فساد و فتنه» نقض گردند. این جمله شرطی در مورد رضایت دختران بالغ در ازدواج، دوباره تکرار شده است.
علاوه بر مسئله ازدواج اجباری که شدیدا مورد انتقاد جامعه جهانی بوده، مسئله میراث زنان نیز یکی از موارد جنجالی در فقه اسلامی قلمداد میشده است. رهبری طالبان در این فرمان سعی کرده تا به طور اجمالی به آن نیز بپردازد. در بند پنجم گفته شده که زن از شوهر، اولاد و پدر «حق میراث و سهم ثابت دارد».
در این دستور از چهار نهاد حکومت طالبان، از جمله وزارت حج و اوقاف، اطلاعات و فرهنگ، ستره محکمه، و ولسوالیها و ولایات خواسته شده تا این نکات را در دستور کار خود بگنجانند.
طالبان در سه ماه گذشته از تمام توان خود استفاده کرد تا جای پایی در مجامع بینالمللی پیدا کند اما عدم واگذاری کرسی افغانستان در سازمان ملل، بار دیگر به این گروه نشان داد که بدون مشروعیت داخلی نمیتواند مشروعیت جهانی کسب کند. حقوق زنان، مسئلهای است که کسب مشروعیت داخلی و خارجی مستقیما به آن وابسته است. این پیام طالبان اگرچه فقط بخشی از مطالبات زنان را برآورده میکند، اما بخش دیگر حقوق اساسی زنان مانند کار و آموزش هنوز برآورده نشدهاند.
پیش از این رهبران کشورهای مسلمان دیگر، از جمله قطر و مالیزیا از طالبان خواسته بودند که از الگوی این کشورها در رویکرد خود نسبت به زنان استفاده کند.
به نوشته والستریت جورنال، طالبان میگویند عوامل مخفی این گروه سالها در درون نهادهای حکومت افغانستان نفوذ داشتهاند.
برخی از رهبران ارشد طالبان به این روزنامه گفتهاند که با خروج امریکا این عوامل از مخفیگاههای خود در کابل و شهرهای بزرگ بیرون شدند و به کمک طالبان شتافتند.
این مقامها گفتهاند که عوامل نفوذی طالبان در هیات افرادی با ریش تراشیده، شلوار جین و عینک آفتابی در بیشتر ادارات، از وزارتخانهها گرفته تا دانشگاهها، مراکز تجاری و سازمانهای امداد جا به جا شده بودند.
آنها میگویند زمانیکه اسلحه بهدست گرفتند و برای سقوط شهرها از داخل وارد عمل شدند، همسایهها و همکارانشان متعجب شدند.
مولوی محمد سلیم سعد، از رهبران ارشد طالبان که پیش از سقوط کابل یک گروه عملیات انتحاری و بمبگذاری را در داخل پایتخت ر هبری میکرد میگوید: ما در هر سازمان و ادارهای نفر داشتیم. این واحدها در کابل حضور داشتند و کنترل موقعیتهای استراتژیک را بهدست گرفتند."
مردان مولوی سعد به نیروی بدر شبکه حقانی وابستهاند. این چهره طالبان که بر امنیت میدان هوایی کابل نظارت دارد میگوید: "حتی در دفتری که امروز اداره میکنم نفر داشتیم."
جنگ ۲۰ ساله افغانستان معمولا به عنوان نبرد شورشیان طالبان و نیروهای امریکایی و افغان شناخته میشود اما سرانجام این جنگ را یک شبکه بزرگ زیرزمینی از عوامل شهری برد.
در ۱۵ آگست، زمانی که اشرف غنی از کابل فرار کرد، همین عوامل بودند که کنترل پایتخت را بهدست گرفتند و نیروهای متعارف طالبان، در بیرون شهر بودند.
محمد رحیم عمری، از فرماندهان میانه نیروی بدر یکی از این عوامل مخفی طالبان است.
او در یک تجارت خانوادگی "سوخت" در کابل کار میکرد و روز سقوط کابل برای عملیات فراخوانده شده بود.
او و دوازده نفر دیگر از افرادش ماموریت یافتند یک مرکز استخباراتی را در شرق پایتخت در کنترل بگیرند. بعدا آنها افسرانی را که در مرکز بودند از تخریب کامپیوترها و اسناد موجود بازداشتند.
به همین ترتیب، برخی دیگر از عوامل مخفی ماموریت یافتند کنترل سایر نهادهای دولتی و نظامی از جمله میدان هوایی کابل را بهدست گیرند.
این نیروها پیش از رسیدن جنگجویان طالبان کنترل اطراف میدان هوایی را بهدست گرفتند.
یک عامل مخفی به نام ملا رحیم وظیفه داشت تا امنیت موسسه باستانشناسی افغانستان و گنجینههای موجود در آن را بهدست بگیرد.
مولوی عمری به والستریت جورنال گفته که نیروی بدری هستههای مختلفی ایجاد کرده بود که روی وظایف مختلف، از استخدام جنگجو گرفته تا جمعآوری کمک مالی و تبلیغات کار میکردند.
او میگوید این نیروها حالا یکجا شدهاند و او خودش معاون آمر حوزه ۱۲ پولیس کابل است.
البته موفقیت این عوامل در تقویت موضع و نفوذ شبکه حقانی در درون گروه طالبان کمک زیادی کرده است.
نیروی بدری توسط بدرالدین حقانی تاسیس شد که در حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکا در سال ۲۰۱۲ در پاکستان کشته شد و حالا تحت فرماندهی برادرش سراجالدین حقانی است که وزیر داخله طالبان شده است.
کامران یکی دیگر از عوامل مخفی طالبان در کابل است که مسوولیت او امنیت دانشگاه کابل و وزارت تحصیلات عالی بوده است.
این مرد ۳۰ ساله از ولایت میدن وردک میگوید در سال ۲۰۱۷، زمانی که ماستریاش را در رشته ادبیات زبان عربی در دانشگاه کابل میخواند شروع به استخدام نیرو برای طالبان کرده بود.
او به روزنامه والستریت جورنال گفته است که در این مدت حدود ۵۰۰ نفر عمدتا دانشجو را جذب طالبان کرده بود؛ اما برای اینکه شناسایی نشود ریش خود را تراشیده، شلوار جین و دریشی پوشیده و عینک آفتابی به چشم زده بود.
او میگوید بیشتر دوستانش که ریش داشتند هدف قرار گرفتند، بسیاری افراد پایین رتبه بازداش شدند اما او توانسته که این مجموعه را رهبری کند و بازداشت هم نشود.
کامران زمانی که در ماه آگست با اسلحه عرض اندام میکند، آن وقت بسیاری دوستان، همصنفیها و معلماناش متوجه میشوند که او یک طالب است.
کامران که شغل جدیدش رییس امنیت دانشگاه کابل است میگوید: "بسیاری از کارمندان وزارت و تمام کارکنان دانشگاه مرا می شناختند. آنها از دیدن من شگفتزده شدند."
هستههای مشابه طالبان در دیگر شهرهای بزرگ افغانستان نیز فعالیت داشتند.
فرشته عباسی، وکیل افغان میگوید مدتها به مردی که در کنار او در کمپ بارون در نزدیکی میدان هوایی کابل کار میکرد مشکوک بود. تا اینکه یک روز پس از سقوط کابل میبیند این مرد با کلاشنیکوف در تلویزیون ظاهر شد و آنوقت متوجه میشود که او در واقع یک فرمانده طالبان بوده است.
این فرمانده که به اسد مسعود کوهستانی معروف است در مصاحبه با سیانان گفته که زنان باید صورتشان را بپوشانند.
یک نفر آگاه با سابقه کاری آقای کوهستانی میگوید او با یک پروژه که از سوی امریکا تمویل میشد کار میکرد و قبلا هم به عنوان آمر مالی آژانس سازمان ملل کار کرده بود.
مولوی سعد، فرمانده بدری میگوید زمانی که ساعت هفت صبح ۱۶ آگست برای گرفتن کنترل میدان هوایی کابل شدند، در نگاه اول از دیدن افرادی مثل خانم عباسی تکان خوردهاست.
او میافزاید: "دردآور است که ببینی زنان افغان زندگی خود را گذاشته و به خارج فرار میکنند. نسل ۲۰ سال گذشته افغانستان هرگز ما را ندیده بودند و از ما میترسیدند."
دیدهبان حقوق بشر از اعمال سختگیریهای تازه گروه طالبان بر خبرنگاران و افزایش محدودیتها در افغانستان تحت سیطره این گروه انتقاد کرده است.
این گروه از تهدید به مرگ خبرنگارانی سخن میگوید که از طالبان انتقاد میکنند و شیوهنامه این گروه برای کار رسانهها را ویران گرانه میداند.
وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان که غربیها آن را پولیس مذهبی مینامند، دو روز پیش شیوهنامهای به رسانهها داد که کار آنها را به برداشت سختگیرانه این گروه از شریعت اسلامی و آنچه ارزشهای جامعه افغانی خوانده شده محدود میکند.
پتریشیا گاسمن، معاون آسیایی دیدهبان حقوق بشر میگوید شیوهنامه جدید طالبان برای رسانهها در کنار تهدیدهای روز افزون خبرنگاران "نشاندهنده تلاش گسترده طالبان برای خاموش کردن انتقادها" و از بین رفتن فضا برای کار و فعالیت هنری زنان است.
این سازمان مستقر در نیویورک به مواردی از تهدید خبرنگاران توسط افراد و مقامهای طالبان اشاره میکند.
در یک مورد، به نوشته دیدهبان حقوق بشر، والی طالبان در یک ولایت، یک خبرنگار را که از بازرسی خانه به خانه انتقاد کرده بود به دفتر کار خود فراخوانده و او تهدید کرده است که اگر بار دیگر چنین گزارشهایی نشر کند، او را در میدان شهر بهدار خواهد آویخت.
در مورد دیگر که در گزارش دیدهبان حقوق بشر اشاره شده، گروهی از افراد مسلح طالبان به دفتر یک رسانه هجوم برده و به خبرنگاران هشدار دادهاند که از این پس از لفظ طالبان برای حاکمیت این گروه استفاده نکنند و بهجای آن "امارت اسلامی افغانستان" بگویند.
به نوشته دیدهبان حقوق بشر، در پی انتشار گزارشی از تجلیل سراجالدین حقانی، سرپرست تحتپیگرد وزارت داخله طالبان از بمبگذاران انتحاری، مقامهای استخباراتی این گروه به رسانهها در یک ولایت دستور دادهاند که به جای بمبگذار انتحاری، از واژه استشهادی استفاده کنند.
این سازمان حقوقبشری میگوید مدیران و خبرنگاران رسانهها از محدودشدن فضای کار رسانهای شکایت دارند.
سردبیر یک رسانه ولایتی به دیدهبان حقوق بشر گفته است که بسیاری از همکارانش از ترس جان خود دست از کار کشیدهاند.
او گفته است که مقامهای محلی طالبان به رسانهها دستور دادهاند گزارشهای خود را قبل از انتشار، با آنها در میان بگذارند.
طالبان که در حکومت قبلی خود به هیچگونه رسانه غیردولتی اجازه فعالیت نمیداد و تلویزیون را ممنوع کرده بود، این بار میگوید به آزادی بیان و رسانهها "در چارچوب شریعت اسلام" احترام میگذارد.
این در حالی است که برداشت این گروه از شریعت اسلامی بسیار تنگ و سختگیرانه نسبت به کشورهای اسلامی دیگر است.
در کنار این نگاه تنگ، در سه ماهی که از حاکمیت جدید این گروه در پی خروج امریکا و فرار اشرف غنی میگذرد، گزارشهای زیادی از محدود کردن کار رسانهها و بازداشت و شکنجه روزنامهنگاران منتشر شده است.
دیدهبان حقوق بشر میگوید این فضای رعب و وحشت، باعث میشود بسیاری از روایتها درباره رویدادهایی مانند اخراج اجباری و خشونت، ناگفته بماند.
طالبان یک فرمان ۸ مادهای پیش روی نمایندگان رسانههای تصویری گذاشتهانند که فعالیت آنها را به برداشت سختگیرانه این گروه از شریعت اسلامی و ارزشهای جامعه افغانی محدود میکند.
ذبیحالله مجاهد، معین وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان، روز یکشنبه در نشستی با مسوولان رسانههای افغانستان به آنها گفت که این گروه در صورتی از رسانهها حمایت میکند که "در چارچوب شریعت سلامی و مطابق شریعت اسلامی نشرات کنند."
سخنگوی طالبان گفت رسانهها باید برنامههایی بر اساس راهنماییهای دین اسلام و شریعت نشر کنند.
در این نشست همچنین وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان هشدار داد که برخی رسانهها به گفته او برنامههایی در تضاد با شریعت اسلامی و سنتهای افغانی نشر میکنند.
این در حالی است که از زمان روی کار آمدن طالبان در حدود ۱۰۰ روز گذشته، بسیاری از رسانههای غیردولتی افغانستان از کار افتاده یا برنامههای تفریحی و سرگرمی خود را به شدت محدود کردهاند.
محمد خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان هشدار داد که رسانهها نباید فلمهای خارجی نشر کنند که به گفته او مخالف ارزشهای اسلامی و فرهنگ افغانی است.
در پایان این نشست ماموران امر و به معروف و نهی از منکر طالبان اطلاعیهای پیش روی نمایندههای رسانههای گذاشت که فعالیت آنها را محدود به نگاه سختگیرانه این گروه از اسلام و جامعه میکند.
این شیوهنامه از رسانهها میخواهد:
این اطلاعیه شیوهنامه از رسانهها میخواهد:
برنامهها و نمایشهای تحقیرآمیز نشر نکنند
نشراتشان خلاف ارزشهای اسلامی و انسانی نباشد
مجریان زن حجاب اسلامی داشته باشند
زنان نمایش اجرا نکنند و بازیگری نکنند
سریالها یا نمایشهایی نشر نکنند که در آن نقش پیامبران و صحابه (یاران پیامبر مسلمانان) تمثل شود.
شرایطی که طالبان برای فعالیت رسانهها وضع کرده، نه تنها بسیار محدودکننده و سختگیرانه است، بلکه مبهم و قابل تفسیر به رای است.
در کنار اینکه برداشت این گروه از شریعت اسلامی، سختگیرانهتر از جامعه اسلامی دیگر است، شرطهای دیگری مانند خودداری از نشر برنامههای توهینآمیز یا مخالف منافع ملی، گنگ و مبهم است.
این گروه در اطلاعیه خود بر رعایت حجاب اسلامی توسط مجریان زن تاکید کرده، بدون اینکه الگوی حجاب مورد نظر خود را روشن کند.
تنها مورد حجاب مورد تایید طالبان که در سه ماه اخیر به نمایش گذاشته شده، زنان سراسر سیهپوش و نقابداری بودند که در اوایل به قدرت رسیدن این گروه، در چند شهر به نفع طالبان و با حمایت آنها تظاهرات کردند و در یک دانشگاه در کابل گردهمایی برگزار کردند.
اگر حجاب مورد نظر وزارت امر و به معروف و نهی از منکر طالبان، چنین پوششی باشد، مجریان زن باید اینگونه در برنامهها ظاهر شوند: