این نخستین بازی از تور کریکت بنگلادیش بود که بین تیمهای ملی کریکت افغانستان و بنگلادیش در فارمت پنجاه آوره برگزار شد. قرعه را افغانستان برد و تصمیم به توپاندازی گرفت.
این بازی در ورزشگاه زاهور احمد چودری، در شهر چادوگرام بنگلادیش برگزار شد و تیم بنگلادیش که ابتدا توپزنی میکرد، در ٤٣ آور با از دست ٩ بازیکنش، توانست ١٦٩ دوش انجام دهد و بازی به دلیل ریزش باران متوقف شد.
فضلالحق فاروقی بازیکن افغانستان در این نیمه، سه بازیکن بنگلادیش را از بازی خارج کرد. راشد خان و مجیب الرحمن نیز دو ویکت دیگر از حریف گرفتند.
این مسابقه سه بار به خاطر ریزش باران از جریان افتاد و در نهایت افغانستان توانست با استفاده از قانون DLS بازی را با اختلاف ١٧ دوش به سود خود خاتمه دهد. در وقت دوم که افغانستان توپزنی میکرد، ابراهیم زدران توانست از ٥٨ توپ، ٤١ دوش انجام دهد و به پیروزی افغانستان کمک کند.
افغانستان ٢١.٤ آور بازی کرد و در حالی که دو ویکت خود را از دست داده بود، توانست ٨٣ دوش انجام دهد؛ اما به خاطر آن که در متود «دی ال اس» بهتر کار کرده بود، برنده اعلام شد تا در سریز سه روزه ٠-١ از بنگلادیش پیش بیفتد.
بر اساس متود DLS که یک متود ریاضی است، افغانستان در ٢١ آور باید ٦٧ دوش انجام میداد؛ اما بازیکنان افغان ٨٣ دوش انجام داده بودند. این بازی در مجموع سه ساعت و پانزده دقیقه به خاطر ریزش باران متوقف شد. همین مساله تعداد آورهای تیم بنگلادیش را به ٤٣ آور کاهش داد.
تیم بنگلادیش در ٢٠ آور ابتدایی مسابقه با سرعت نسبتا مناسب بازی میکرد؛ اما از دست دادن ویکت و شرایط هوا، سرعت آنها را کم کرد.
در این مسابقه فضلالحق فاروقی، بازیکن تیم ملی کریکت افغانستان به خاطر گرفتن سه ویکت از تیم بنگلادیش، بهترین بازیکن میدان انتخاب شد.
متود DLS یا (Duckworth–Lewis–Stern method) یک فرمول ریاضی است که برای محاسبه امتیاز هدف یا تعداد دوش مورد نیاز برای برنده شدن برای تیمی به کار میرود که در یک مسابقه کریکت آورهای محدود به خاطر ریزش باران در اختیار دارد.
این روش توسط دو فرد انگلستانی به نامهای فرانک داکورث و تونی لوئیس در سال ١٩٩٧ ابداع شد که در گذشته به عنوان روش داکورث- لوئیس (D/L) شناخته میشد. روش DLS در سال ١٩٩٩ توسط شورای بینالمللی کریکت پذیرفته شد.
در واقع این روش تعداد دوشها، آورها، ویکتهای از دست رفته، میانگین کسب دوشها و شرایط کلی امتیازگیری تیمی را که بازی کرده است میسنجد و بر اساس یک فرمول ریاضی واضح و شفاف تعداد آورها و شرایط بازی را برای نیمه دیگر بازی با توجه به زمان مسابقه سنجش و معرفی میکند. این روش برای وقت دوم و تیمی که بازی میکند، یک هدف مشخص و منصفانه از نظر آماری در نظر میگیرد. آماری که به همان دشواری هدف اصلی است.