توافقنامه دوحه که باعث شد ایالات متحده پس از ۲۰ سال جنگ، هزاران کشته و صدها میلیارد دالر هزینه، قدرت در افغانستان را که از طالبان گرفته بود، بار دیگر به طالبان تحویل دهد، در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ امضا شد.
ماه فبروری در گاهشمار میلادی ۲۸ روز دارد و هر چهار سال یکبار ۲۹ روزه میشود تا حساب و کتاب سال و ماه برابر شود. به این سال کبیسه میگویند. در گاهشمار خورشیدی هم، ماه حوت (اسفندماه) که ۲۹ روزه است، در سال کبیسه ۳۰ روزه میشود.
در فرهنگهای مختلف، نگرشهای گوناگونی درباره روز اضافه سال، یعنی ۲۹ فبروری وجود دارد. این روز برای عدهای روزی خوش اقبال است در حالی که برخی دیگر، آن را بدشگون و خبیث میشمارند.
در باورهای فولکلور یونانی و اوکراینی، ازدواج در سال کبیسه محکوم به شکست و جدایی است. نویسنده کتابی به نام «تکههای مرگ، افسانههای هویت: انسانشناسی آتنی» که در سال ۱۹۹۵ نوشته شده، توضیح میدهد که این خرافات، ناشی از هراس از شروع هر چیز جدید در آن دوران بوده است، بنابراین چنین باوری وجود داشته که هر ازدواج یا نامزدی در روز کبیسه، به طلاق یا حتی مرگ همسر منجر میشود.
یک باور خرافی دیگر در اسکاتلند وجود دارد که هر کس در روز کبیسه زاده شود، زندگی سرشار از درد و رنج خواهد داشت.
در سوی دیگر ماجرا، باورهای خرافی مثبت درباره روز کبیسه است. در برخی جوامع در شمال اروپا، مانند اسکاتلند، ایرلند و دنمارک، روز ۲۹ فبروری، روز مردان مجرد بوده است. در این روز برخلاف رسم معمول، زنان از مردان خواستگاری میکردهاند. گفته میشود که مارگرت، ملکه اسکاتلند در قرن سیزدهم میلادی، برای مردانی که پیشنهاد ازدواج زنان را رد میکردهاند، جریمه نقدی وضع کرده بود.
این باورهای خرافی مربوط به گذشته است و هرچه سواد در جوامع مختلف گسترش یافت، باور به خرافات کمتر شد. با این حال به نظر میرسد توافق روز کبیسه سال ۲۰۲۰ امریکا با طالبان، برای این گروه، خوشیمن و برای بسیاری از مردم افغانستان، به ویژه زنان و دختران، بدشگون و خبیث بوده است.
با این توافق که حکومت دونالد ترامپ به واسطه زلمی خلیلزاد آن را امضا کرد و در دوره جو بایدن اجرا شد، گروه طالبان پس از فرار اشرف غنی از کابل، بهگونه تمام و کمال قدرت در افغانستان را قبضه کرد. این گروه در بیش از دو نیم سال گذشته، در برابر هرگونه تغییر و تعادل در مواضع واپسگرایانه خود به ویژه درباره کار و آموزش زنان و رعایت حقوق بشر مقاومت کرده و روز به روز محدویتهای بیشتری بر مردم وضع میکند.
شورای امنیت سازمان ملل روز دوشنبه، هفتم حوت، نشستی درباره افغانستان برگزار میکند.
این نشست پشت دروازههای بسته برگزار میشود اما موضوعات اصلی آن تا حدودی روشن است:
ارائه گزارشی توسط رزمری دیکارلو، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور سیاسی از نتایج دومین نشست دوحه، ملاقات او با نمایندگان طالبان مستقر در دوحه و پیشرفتها در مورد رایزنیهای جهانی و منطقهای درباره اجماع جهانی درباره افغانستان و تعیین نماینده ویژه سازمان ملل.
دومین نشست دوحه
نشست دوحه در تاریخ ۱۸ و ۱۹ فبروری با حضور نمایندگان بیش از ۲۵ کشور بدون حضور طالبان برگزار شد. اما در آستانه این نشست، خانم دیکارلو، به صورت جداگانه با نمایندگان طالبان مستقر در دفتر سیاسی طالبان در دوحه، پایتخت قطر، دیدار کرد.
از جمله موضوعات کلیدی در نشست دوحه رسیدن به اجماع جهانی درباره افغانستان و تعیین نماینده ویژه سازمان ملل بود. طالبان با تعیین نماینده ویژه موافق نبودند. چین و روسیه نیز موافقت طالبان را مهم دانسته گفتند اگر این گروه رضایت دهند، آنها نیز موافق خواهند بود.
با این حال معلوم نیست طالبان در آخرین موضعگیری خود در دیدار با معاون سیاسی سازمان ملل چه گفتهاند. نتیجه این دیدار در نشست روز دوشنبه بحث میشود.
شورای امنیت سازمان ملل گفته است که نشست روز دوشنبه مطابق قطعنامه ۲۷۲۱ این شورا برگزار میشود که در تاریخ ۲۹ دسامبر سال ۲۰۲۳ نهایی شد. در این قطعنامه از دبیر کل سازمان ملل درخواست شده بود تا در مشورت با کشورهای ذینفع در امور افغانستان، یک نماینده ویژه برای افغانستان تعیین کند و در مدت دو ماه نتیجه گفتوگوها و رایزنیها با جوانب مختلف را به شورای امنیت گزارش دهد.
انتظار میرود در نشست روز دوشنبه، نتیجه این گفتوگو با جزئیات به بحث گرفته شود.
بحران حقوق بشری در افغانستان
همچنان انتظار میرود در نشست دوشنبه، اعضای شورای امنیت که تعهدات مشترک در مورد زنان، صلح و امنیت (WPS) را امضا کرده، در آغاز نشست بیانیه مشترکی درباره افغانستان بخوانند. فرانسه، جاپان، سوئیس، بریتانیا و امریکا شامل این کشورها هستند.
به نظر میرسد تاکید به مواضع زنان افغانستان و خواستههای حقوقبشری آنها یکی از موضوعات اصلی بیانیه مشترک این کشورها باشد.
نمایندگان بریتانیا و سوئیس در دومین نشست دوحه نیز با نمایندگان جامعه مدنی افغانستان دیدار کردند و به حمایت از حقوقبشر و حقوق زنان درافغانستان تاکید کردند.
گزارش هماهنگکننده سازمان ملل و تشکیل گروه تماس
همچنان انتظار میرود در نشست دوشنبه، برخی نکات کلیدی گزارش فریدون سینیرلی اوغلو، هماهنگ کننده ملل متحد برای افغانستان، بحث شود. یکی از این موضوعات تشکیل «گروه تماس» است که برای هماهنگیهای بیشتر کار خواهد کرد.
در گزارش سینیرلی اوغلو سه راهبرد عملی برای اجرای توصیههای سازمان ملل برای رسیدن به یک اجماع جهانی درباره افغانستان و تعامل معنادار و ساختارمند کشورها با طالبان، پیشنهاد شده است.
اول، تشکیل یک گروه بزرگ متشکل از نمایندگان ویژه کشورهای عضو در مورد افغانستان که در اولین نشست دوحه شرکت کردند؛
دوم، تشکیل یک گروه کوچک تماس متشکل از چند کشور؛
سوم، تعیین فرستاده ویژه سازمان ملل متحد.
به باور سازمان ملل این سه راهبرد می توانند برای تقویت رایزنیهای تاثیرگذار میان کشورها و گفتوگوهای بینالافغانی موثر باشد.
قرار است در نشست دوشنبه در این باره بحث و گفتوگو شود و گزارشی از پیشرفتهای احتمالی در این زمینه ارائه شود. چین و روسیه درباره اعضای «گروه تماس» شک وتردیدهای را مطرح کردهاند.
البته آنتونی گوترش در مورد «گروه کوچک تماس» گفته که «این موضوع باید توسط کشورهای عضو تصمیمگیری شود.»
با این حال، او پیشنهاد کرده است که «چنین گروهی میتواند شامل پنج عضو دائمی شورای امنیت، گروهی از کشورهای همسایه و نمایندگان سازمانهای کمککننده باشد.»
هرچند انتظار میرود نشست روز دوشنبه، شورای امنیت به ارزیابی دیکارلو از دومین نشست دوحه، دیدار جداگانه او با نماینده طالبان و پیشرفت در رایزنیها درباره تعیین فرستاده ویژه سازمان باشد اما ممکن است تقسیمکار میان یوناما و نماینده ویژه سازمان ملل و تبیین صلاحیتهای این دو نیز بحث شود.
«کریمی قدوسی در شبرغان افغانستان به دنیا آمده است. نام واقعی او "جمعه" است» این جمله در روزهای اخیر در بسیاری از رسانهها و روزنامههای ایرانی بازنشر شده است.
جواد کریمی قدوسی، نماینده راستگرای شهر مشهد در مجلس ایران است که به تازگی جواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی را به خیانت و نفاق و عامل امریکا بودن متهم کرده است.
اما چرا نام شبرغان و افغانستان وارد این دعوا شده و آیا این نماینده پارلمان ایران، واقعاً متولد مرکز ولایت جوزجان است؟
بریده سایت خبر آنلاین که مطلب عصر ایران را بازنشر کرده است
نه. اول اینکه جواد کریمی قدوسی، متولد مشهد است. مطرح شدن نام افغانستان و شهر شبرغان، مقابلهبهمثل سایت خبری - تحلیلی عصر ایران در پاسخ به چند ادعای این سیاستمدار راستگرا درباره وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی است.
آقای کریمی قدوسی در پستی در شبکه اجتماعی اکس ادعا کرده بود که جواد ظریف در جوانی از سربازی در ایران فرار کرده و در ارتش امریکا خدمت کرده است، برای اعضای خانواده خود شهروندی امریکا گرفته و خودش هم تابعیت ایالات متحده را دارد. او حتی ادعا کرده بود که آقای ظریف از سوی امریکا کارمند سازمان ملل شده و با اعمال نفوذ واشنگتن، به وزارت خارجه جمهوری اسلامی تحمیل شده است.
برای هیچکدام از این ادعاها سند و مدرکی ارائه نشده و به نظر میرسد نماینده مجلس ایران، در پاسخ به انتقاد محمدجواد ظریف از عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به او حمله کرده است.
رسانههای نزدیک به طیف سیاسی موسوم به میانهرو و اصلاحطلب در ایران، با طرح چند ادعای بدون پشتوانه درباره جواد کریمی قدوسی، خواستهاند به او و همفکرانش یادآوری کنند که ادعاهایش درباره وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی، چقدر عجیب و خندهدار است.
این جوابیه که یک سایت نوشته و سایتهای و روزنامههای دیگر آن را بازنشر کردهاند، چنین عنوانی دارد: آقای کریمی قدوسی! به شناسنامهتان نگاه کردهاید که محل تولدتان را شبرغان در افغانستان ذکر کرده است؟
در این جوابیه، در آغاز فهرستی از ادعاهایی که نویسنده مطلب از اول تاکید میکند که نادرست است، در کنار انتصاب کریمی قدوسی به ارتباط با اسرائيل، تامین هزینههای تبلیغات انتخاباتی او از سوی موساد و استفاده او از شناسنامه یک کودک درگذشته ایرانی، نوشته شده: «کریمی قدوسی در شبرغان افغانستان به دنیا آمده است. نام واقعی او "جمعه" است.»
در جمهوری اسلامی این نخستین بار نیست که نام افغانستان دستمایه کنایه و مضحکه میشود. چند سال پیش، حسن روحانی رئيسجمهور وقت ایران، در یک سخنرانی درباره الکترونیکی شدن انتخابات در کشورش به خنده گفت «این انتخابات را الکترونیکی کنید بابا، افغانستان هم این کار را کرد» و بعد صدای قهقهه حاضران شنیده شد.
[@portabletext/react] Unknown block type "facebook", specify a component for it in the `components.types` prop
سالها پیش از آن، سریالی به نام چارخونه از تلویزیون ایران نشر میشد که دو شخصیت افغان به نامهای شنبه و چهارشنبه داشت.
شنبه، با بازی جواد رضویان، یک کارگر ساده و سادهدل افغان بود که برای یک خانواده ایرانی در تهران کار میکرد. چهارشنبه (رضا شفیعی جم) پسر کاکای شنبه بود که یک خانواده ایرانی را فریب داده و به امید دست یافتن به خانه، نام حامد برخود گذاشته و با دختر خانواده ازدواج کرده بود.
اعتراض به دستانداختن هویت و لهجه افغانی در این سریال نه تنها باعث اعتراض کاربران شبکههای اجتماعی و رسانههای افغانستان شد بلکه صدای سفارت افغانستان در تهران را هم درآورد.
این تصور که مردم افغانستان نام روزهای هفته را بر روی فرزندان خود میگذارند، با دو شخصیت شنبه و چهارشنبه در سریال چارخونه در ایران جدیتر شد.
روزنامهها و سایتهای اصلاحطلب در ضدحمله اخیر خود به یک سیاستمدار راستگرا هم نام جمعه را برای او انتخاب کردهاند که بهنظر میرسد ریشه در همان تصور دارد. البته گفتنی است که جمعه به دلیل اینکه یک واژه قرآنی است، در میان نامهای مردان در افغانستان وجود دارد، اما دیگر روزهای هفته الزاماً نه.
[@portabletext/react] Unknown block type "facebook", specify a component for it in the `components.types` prop
نکته دیگر این است که در جمهوری اسلامی ایران اگر کسی متولد افغانستان باشد، به مقامی نمیرسد. متولد عراق اگر باشد مشکلی نیست و شماری از مقامهای ارشد جمهوری اسلامی، متولد عراقاند. اما افغانستان گویا منطقه ممنوعه است. این موضوع مطلب مفصل جداگانهای میطلبد.
به کتاب فروشی میروم که قرار است از اولین کتاب من رونمایی شود. آهسته آهسته مردم از راه میرسند. آدمهایی از کشورها و شهرهای مختلف. دوست، آشنا و غریبه. با شروع برنامه و معرفی کتاب، پس از خواندن چند پاراگراف با فرانسوی شکسته، در تشویق حضار غرق میشوم. نوبت به سوالات میرسد.
با سوالهایی مواجه میشوم که خودم هم جوابی برای آنها ندارد. این زنان کجایند؟ خانههای امن چه شد؟ زندانیان زن در چه وضعیتی بهسر میبرند؟ آینده افغانستان چه میشود؟ چرا مردم ساکتاند و فقط تحمل میکنند؟
من که بعد از ترک افغانستان دچار بحران مهاجرت، سردرگمی، عذاب وجدان نجاتیافتگان و سایر حسهای مختلط و متضاد شدهام جواب دادن به جای مردمی که در کشور باقی ماندهاند برایم دشوار است. بعضی سوالها هم که برایشان جوابی ندارم.
حرفهایم تمام میشود. در نگاه حاضران تشویق و ستایش برق میزند. باید کتابها را برای علاقهمندان امضا کنم. صف طولانی از مردم برای امضا گرفتن شکل گرفته است. زنی میآید و میگوید: «ببین مرسل، درست است من مادرت نیستم اما آرزو داشتم تو دخترم بودی». زن دیگری میگوید: «باورم نمیشود در این سن کم آدم این همه زندگی کرده باشد.» مردی میپرسد: «چطور و با چه امیدی کنار آمدی، چطور از پس این مشکلات برآمدی؟» لبخند میزنم و میگویم: «به تاریکی قمری دارم» سر در نمیاورد، لبخند میزند و میرود.
این همه تشویق و استقبال از کتاب «کی فریاد ما را خواهد شنید؟» برایم دلگرمکننده بود. شرکتکنندگان در مراسم رونمایی کتاب، آدمهایی از ملیتها و کشورهای مختلف بودند. از افغانستان هم بودند. برای من قسمت که نوستالژی داشت این بود که در قلب پاریس کتابم را به زبان فارسی برای بعضی دوستانم با نوشتن « به امید آزادی» امضا کنم. زمانی که نوشتم به امید آزادی، دلم برای افغانستان تنگ شد. غم نبودن در سرزمین خودم و رونمایی از کتابم، رویای دیرینهام در کابل سراسر وجودم را گرفت و در همان چند ثانیه گویا پرتاب شدم به افغانستان.
جامعه سنتی، مذهبی و زنستیز، جایی که زنان نقششان با رضایت یا بدون رضایت، فقط به ارایه خدمات برای مردان خلاصه میشود. شب در بستر میخوابند و همسرانشان را باید راضی نگه دارند. صبح روز بعد هم که هوا روشن میشود، همه پی کار خود میروند. زنان دوباره در آشپزخانه و مردان در سر کار، هیچ کسی از خشونت علیه زنان سخن نمیگوید، گویی همه پذیرفتهاند که با زن باید خشونت کرد. مانند ضربالمثلی که معلوم نیست از کجا آمده اما بسیاری با آن آشنایی دارند که میگوید «زن یعنی بزن». این چرخه را اکثریت زنان جامعه، برای حفظ آبروی خانواده تحمل کردهاند.
دلم برای همان جامعهای شور زد که این روایتها را از آن گردآوری کردهام. هنگام نوشتنشان اشک ریختم. دل و نادل برای نوشتنشان بودم. با خودم کلنجار رفتم و در نهایت تصمیم گرفتم چاپ شوند. بمانند برای تاریخ، تا در آیندهها از آن درس بگیریم. چون باور دارم قصهها زمانی که مستند میشود میتواند کمکی باشد برای متوقف کردن چرخه خشونت. این داستانها از افغانستان بعد از حاکمیت دوباره طالبان نیست بلکه از دو دهه جمهوریت است که انتظار میرفت افغانستان جای بهتری برای زنان شده باشد؛ که نشد.
آنچه در این مدت کوتاه مواجه شدم استقبال گرم خوانندگان غربی بود. کتابها در همه کتابفروشیها به فروش رفت. هرچند کتاب با استقبال اجتماع افغانستان چه در داخل و چه در خارج مواجه شد اما از طرف دیگر با انبوهی از پیام و نظرهای مردم، عمدتا مردان مواجه شدم که حاوی آزار و اذیت جنسی بود. مخاطبانی که دغدغهشان کتاب نبود بلکه عکسی بود که من از خودم با کتاب نشر کرده بودم. عکس کاملا پوشیده بود اما نظریات و پیامهای مملو از فحش و ناسزاهای جنسیتزده بود که گویا من آبروی مردان افغانستان را با آنچه از خشونت حرف زدم در میان جامعه جهانی بردهام، یا اینکه آبروی اسلام و مسلمان افغانستان را با نوع پوششم بردهام. این حملات به خوانندگان غربی کتاب ثابت میکردند که در صورت دست یافتن این جماعت معترض به من، متن کتاب چقدر واقعی بود و حتی شاید فاجعه فرخنده تکرار میشد.
این داستانها در داخل افغانستان، برای جامعهای که خشونت را زندگی میکند و یا اعمال میکند شاید جذابیت زیادی نداشته باشد. چون میدانند اگر زنان خشونت پیدا و پنهان را بشناسند و یا روایت کنند موقعیت اجتماعی این شهروندان در خطر میافتد، پس همان بهتر که زنان سکوت کنند.
بسیاری میپرسیدند «چرا کتاب به زبان فارسی نشر نشده؟» میخواهم بگویم که در افغانستان کتابهای زنان و قصههای زنان خیلی خواننده ندارد. اما بله! این کتابها در غرب استقبال میشود. مردم جهان بیرون، میخواهند ببینند زنانگی در کشوری که زمان در آن متوقف شده و زن را کسی انسان بهحساب نمیآورد، چه حسی دارد. میخواهند بخوانند و بدانند زندگی زنان در افغانستان، یک کشور بهشدت سنتی و مذهبی چه رنگی دارد.
همچنان در افغانستان، کشوری که من از آن میآیم، سرانه کتابخوانی خیلی پایین است. فرهنگ کتابخوانی متاسفانه خیلی بالا نیست،اگر هم کسی کتاب بخواند، آن را نمیخرد، دنبال پیدیاف رایگان کتاب میگردد. من دهها پیام با آدرس دریافت کردم که وطنداران خارج نشین فرستادند و خواستند که برای شان کتاب بفرستم. و چون کتاب را نوشتهام هزینه پست را هم باید بپردازم. در حالی که مخاطبان غربی کتاب، هر کدام چند جلد کتاب میخرند، برای خود، آشنایان و حتی برای تحفه دادن به دوستان شان در مناسبتهای مختلف.
روی هم رفته خوشحالم که از وضعیت زنان در افغانستان، روایتها و مشاهدات را نوشتم. از کشوری میآیم که نام نویسنده زن به سختی شنیده میشود یا کار، فکر و خواستههای زنان، به شدت نادیده گرفته میشود. اما اینجا در غرب، مردم برای گرفتن امضای همان نویسنده صف میکشند.
دومین روز نشست دوحه با حضور دستکم ۲۵ دیپلومات از کشورهای مختلف اما بدون حضور طالبان به پایان رسید، اما به نظر نمیرسد این پایان توجه جامعه جهانی به افغانستان باشد. سرنوشت افغانستان هنوز زیر ذرهبین جهان قرار دارد.
من با جمعی از خبرنگاران افغانستان اینترنشنال یکروز پیش از تاریخ برگزاری نشست، در هتل در دوحه، محل برگزاری این نشست رسیدم. تیمی از وزارت خارجه قطر و سازمان ملل متحد در محل نشست در حال پذیرایی از شرکتکنندگان بودند. آمادگیها بسیار بالا بود و یکی از مسئولان برگزاری نشستهای ملل متحد با لحن شوخیآمیز به من گفت: «این نشست بن نیست اما بوی آن را میدهد.»
بعد از مدتی، دیپلوماتها داشتند دستهدسته به محل نشست میرسیدند. کمکم هتل شلوغ شد. در این فرصت، دیده میشد که دیپلوماتها و نمایندگان ویژه برخی کشورها، در دهلیز، رستورانت و لابی هتل نشستهای جداگانه برگزار میکنند.
یک مقام وزارت خارجه قطر به من گفت که آمار دقیق را نمیداند اما حدود ۲۵ تا ۲۸ نماینده ويژه برای افغانسان، به نشست دوحه دعوت شدهاند. سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه اروپا نیز در میان دعوتشدگاناند.
با این حال، نشست سازمان ملل خالی از گروههای مخالف طالبان است.
نقش کشورهای منطقه
شام یک روز پیش از آغاز نشست دوحه، روشن شد که نقش کشورهای منطقه در این نشست برجسته است. در نخست به نظر میرسید توافق شده که به کشورهای منطقه، نقش بیشتری داده شود تا آنها از نفوذ خود بر طالبان کار گیرند و این گروه را متقاعد به همکاری با جامعه جهانی کنند. اما کمکم، اختلافها در میان دیدگاههای کشورها منطقه نمایان شد.
دیپلوماتهای حاضر در نشست دوحه، به گونه هماهنگ سعی میکردند از هرگونه مصاحبه و ارائه جزئيات درباره نشست خودداری کنند. نمیخواستند چیزی به رسانهها درز کند؛ تصمیمی که بعدتر معلوم شد عمدی بوده است. پافشاری دیپلوماتها به ندادن اطلاعات حتی در صحبتهای غیررسمی جالب بود و مرا کنجکاوتر کرد. دو دیپلومات غربی به من گفتند که برای نمایش همصدایی جامعه جهانی، جمعاً تصمیم گرفته شد که تمام گفتنیها باید از نشانی سازمان ملل و در صورت امکان، تنها در نشست خبری روز پایانی جلسه مطرح شود.
با این حال، به نظر میرسید برخی کشورها سعی میکردند این تصمیم را نادیده بگیرند و دیدگاههای خود را مطرح کنند. حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه جمهوری اسلامی برای افغانستان در این دسته بود. آقای قمی بارها درباره نشست دوحه در صفحه کاربری خود در شبکه اکس نوشت. او از دیدار خود با نمایندگان برخی کشورهای منطقه، و همچنین رئيس دفتر سیاسی طالبان در دوحه خبر داد. نماینده ویژه جمهوری اسلامی همچنین در یادداشتهای خود در اکس تاکید کرد که هر توافقی درباره افغانستان باید تحمیلی نباشد.
روز اول نشست
در نخستین روز نشست دوحه، جلسههای متعدد چندجانبه میان نمایندگان کشورهای مختلف درباره افغانستان برگزار شد. شرکت پیهم نمایندگان کشورها در این جلسهها و جریان رایزنیهای جدی میان آنها، در روز اول نشست کاملاً مشهود بود.
از دلایل عمده نشستهای حاشیهای چندجانبه نمایندگان کشورها، نبود توافق یا اجماع در میان آنها در خصوص مسئله افغانستان بود. ملل متحد تلاش میکرد هرگونه برخورد کشورها و موضع آنها در قبال طالبان هماهنگ و جمعی باشد. به گفته یکی از دیپلوماتهای حاضر در نشست، این هماهنگی سبب افزایش فشارها بر طالبان و انعطافپذیری این گروه در مورد خواستها و انتظارات مردم افغانستان و جامعه جهانی خواهد شد؛ آنچه که طالبان در حدود دو و نیم سال حکومت خود به آن تن نداده است.
از موارد عمده و جنجالی بحث تعیین نماینده ویژه ملل متحد برای افغانستان بود، چیزی که چین، روسیه و ایران موافقت با آن را مشروط بر تایید طالبان کردهاند. تلاش سازمان ملل بر این بود که نشست دوحه، دستیابی به توافق جمعی درباره تعیین نماینده ويژه و نهایی کردن آن بود.
هدف از معرفی نماینده ویژه ملل متحد، ایجاد یک مرجع با صلاحیت برای حلوفصل سیاسی مسئله افغانستان گفته شده است. این نماینده ماموریت خواهد داشت که با تمام طرفهای ذینفع در افغانستان، شامل طالبان، جامعه مدنی، زنان و کشورهای منطقه، گفتوگو کند و زمینه تصمیمهای عملی برای تعامل بیشتر با حاکمان کنونی افغانستان را فراهم سازد.
ملل متحد همچنین با تعیین نماینده ویژه، سعی میکند که قدرت و اهرم فشار بر طالبان سنگینتر شود تا این امر این گروه را مجبور به پذیرش خواستهای جامعه مدنی افغانستان، حقوق زنان و همچنین مهار تروریسم و قاچاق مواد مخدر کند.
در نخستین روز نشست دوحه، مخالفان تعیین نماینده ویژه ملل متحد برای افغانستان، نمایان شدند: ایران، چین و روسیه. رایزنیها در این مورد جریان داشت و نمایندگان بیجینگ، تهران و مسکو و اسلامآباد باهم دیدارهایی نیز انجام دادند.
از افغانستان، پنج نفر به نمایندگی از جامعه مدنی و زنان در نشست دوحه شرکت کردند: لطفالله نجفیزاده، فیض زلاند، میترا مهران، محبوبه سراج، شاهگل رضایی. یک افغان دیگر نیز به این نشست دعوت شده بود اما حضور نیافت. نام او تا اکنون اعلام نشده است.
روز دوم نشست
در روز دوم نشست دوحه، سه دور جلسه پشت دروازههای بسته میان نمایندگان ویژه کشورها برگزار شد اما نمایندهای از طالبان حضور نداشت، چرا که شرایط این گروه از سوی ملل متحد پذیرفته نشد و سفر امیرخان متقی، وزیر خارجه این گروه به دوحه اتفاق نیفتاد.
اندکی پس از پایان جلسه دور اول، یک دیپلومات غربی به من گفت که از بحثهای جدی این جلسه تعیین نماینده ویژه بود. به گفته او، روسیه، چین و ایران در آنجا موضعشان را اعلام کردند و گفتند که تعیین نماینده ویژه بستگی به رضایت طالبان دارد. نمایندگان این کشورها گفتند که اگر طالبان به تعیین نماینده ویژه رضایت دهند، آنها نیز مخالفتی با آن ندارند.
اختلافات دیگری هم آشکار شد. نماینده روسیه از دیدار با نمایندگان جامعه مدنی و زنان افغانستان خودداری کرد. مسکو در بیانیهای در این مورد گفت که نمایندگان افغانستان در نشست دوحه به طور «غیرشفاف» و بدون تایید طالبان تعیین شدهاند. بعدتر منابع دیپلوماتیک به افغانستان اینترنشنال گفتند که حسن کاظمی قمی، نماینده جمهوری نیز «بنابر خواست طالبان» از دیدار با نمایندگان جامعه خودداری کرد.
بعد از ظهر روز دوم جلسه دوحه، نشست خبری آنتونیو گوترش، دبیرکل ملل متحد با پانزده دقیقه تاخیر برگزار شد. به نظر میرسید نمایندگان کشورها تا آخرین دقایق نشست، درباره اینکه آقای گوترش در نشست خبری چه بگوید، به نتیجه نرسیدند.
آنتونیو گوترش سخنانش را با خوشبینی آغاز کرد و گفت که همه کشورها توافق دارند که افغانستان بیشتر از این در بحران فرو نرود و بخشی از جامعه جهانی باشد. گوترش اما اذعان کرد که راه درازی تا رسیدن به این هدف در پیش است.
دبیرکل ملل متحد همچنین افزود که نشست بعدی درباره افغانستان برگزار میشود و نماینده ویژه بعد از توافق جمعی، کارهای هماهنگی را انجام خواهد داد. آقای گوترش گفت تلاش میشود که نشست بعدی با حضور طالبان برگزار شود.
امتناع طالبان از شرکت در نشست دوحه، واکنشهای زیادی را در میان دیپلوماتها به دنبال داشت. برخیها گفتند که طالبان روند کار ملل متحد را کند کرده و برای تعیین نماینده ویژه، موافقت این گروه مهم است. تعدادی شرکت نکردن طالبان در نشست دوحه را «اشتباه بزرگی» خواندند که نشان میدهد طالبان با جامعه جهانی همکار نیست یا تمایل به چنین همکاری ندارد. دبیرکل ملل متحد هم در سخنانش گفت که طالبان میخواهد به رسمیت شناخته شود، اما به خواستههای جامعه جهانی گوش نمیدهد.
برخی دیگر اما از غیبت طالبان در نشست دوحه خوشحال بودند. آنها معتقدند که این اقدام نشان داد که نمایندگان افغانستان، جامعه مدنی و زنان این کشور اند. با امتناع طالبان از حضور در نشست دوحه، چهار نفر از جامعه مدنی و زنان، با دیپلوماتهای خارجی درباره وضعیت افغانستان گفتوگو کردند و عملا نمایندگان افغانستان در این نشست بودند. شرکتکنندگان افغان نشست دوحه با نمایندگان امریکا، بریتانیا، هالند و ناروی نیز گفتوگو کردند.
شرکت نمایندگان جامعه مدنی و زنان در نشست دوحه، نشان داد که ملل متحد در غیبت طالبان نیز با افغانها گفتوگو میکند.
دوحه امروز میزبان یکی از «مهمترین» نشستها درباره افغانستان است. نمایندگان دستکم ۲۵ کشور جهان گردهم آمدهاند تا درباره دستیابی به رویکرد جامع جهانی برای تعامل با افغانستان تحت کنترول طالبان رایزنی کنند.
دیدارهای دوجانبه هیئتهای مختلف در دوحه و گفتوگو درباره افغانستان از همان شام شنبه که نمایندگان کشورها دوحه به رسیدند، آغاز شد.
نشست دوحه جلسات متعدد طرفهای مختلف را در بر میگیرد که عمدهترین آنها، جلسهای میان نمایندگان کشورها به میزبانی دبیرکل سازمان ملل است. به گفته منابع ما در دوحه، در این جلسه هئیتهای کشورها روی شکلدهی اجماع جهانی در قبال تعامل با افغانستان تحت کنترول طالبان گفتوگو خواهند کرد.
به گفته منابع، کشورها در مورد تعامل طالبان دیدگاههای مختلفی دارند و رسیدن به موضع مشترک، کار دشواری است. در عین حال، چگونگی رویکرد جهانی در قبال افغانستان و طالبان برای منطقه و جهان از واشنگتن بحث اساسی است.
از چالشهای عمده دستیابی به اجماع جهانی برای تعامل با افغانستان این است که ملل متحد و نمایندگان کشورها باید چین، روسیه و ایران را، که راوبط نزدیک با طالبان دارند، قناعت بدهند. چین و روسیه به قطعنامه سازمان ملل، که خواستار تعیین نماینده ویژه جدید برای حل مناقشه در افغانستان شده بود، رای ممتنع دادند.
به گفته منابع، دو جلسه دیگر روز دوشنبه برگزار خواهد شد. در نشست اولی درباره این رایزنی میشود که جامعه جهانی کمکهایش را به افغانستان تحت کنترول طالبان افزایش یا کاهش دهد؛ کمکهایی که تعدادی از فعالان و منتقدان طالبان باور دارند که به دست حاکمان کنونی افغانستان میرسد و این گروه از آن برای تقویت پایههای حاکمیت خود استفاده میکند.
منابع گفتند که شرکتکنندگان این نشست همچنین درباره اینکه جامعه جهانی حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد یا خیر و اینکه چگونه میتوان عنصر تعامل را به عنوان نفوذ بر طالبان استفاده کرد، رایزنی خواهند شد.
دوحه بعد از ظهر دوشنبه نشست دیگری با حضور آنتونیو گوترش و نمایندگان کشورها برای افغانستان برگزار خواهد شد. در این جلسه درباره چگونگی نقشهراه حلوفصل سیاسی موضوع رایزانی خواهد شد.
دبیرکل ملل متحد و نمایندگان کشورها در این جلسه این موضوع را بررسی میکنند که آیا روش مشابه نشست بن برای حل مسئله افغانستان انتخاب شود یا اینکه به پیشنهادهای فریدون سینیرلیاوغلو، هماهنگکننده ویژه ملل متحد، توسل صورت گیرد.
آقای سینیرلیاوغلو در ارزیابی خود، که در ماه نوامبر به دبیرکل ملل متحد ارائه کرد، پیشنهاد تعیین یک نماینده ویژه را برای پیشبرد گفتوگوهای بینالافغانی داده بود.
برپایه پیشنهاد هماهنگکننده ملل متحد، نماینده جدید این سازمان باید با تشکیل یک گروه تماس، زمینه گفتوگو میان طرفهای مختلف افغان و شرکای بینالمللی افغانستان را تسهیل کند.
گفتوگو با شرکتکنندگان افغان
سازمان همچنین روز دوشنبه جلسه دیگری با شرکتکنندگان افغان نشست دوحه برگزار خواهد کرد. در این نشست، لطفالله نجفیزاده، به نمایندگی از جامعه مدنی، و شاهگل رضایی، میترا مهران و محبوبه سراج، به نمایندگی از زنان حضور مییابند.
به گفته منابع ما در جلسه با شرکتکنندگان افغان، که برای دو ساعت برنامهریزی شده، مشورههای آنها برای جامعه جهانی گرفته خواهد شد. در این نشست شرکتکنندگان افغان همچنین ارزیابیشان از وضعیت کنونی افغانستان و راهحلهای پیشنهادی خود را ارائه خواهند کرد.
سازمان ملل در را به رای طالبان باز نکرد
در هفتههای گذشته طالبان در دیدار با برخی مقامهای سازمان ملل و دیپلوماتهای خارجی، بارها از رایزانیهایشان درباره شرکت نشست ملل متحد سخن زدند. امیرخان متقی گفته بود که اگر شرایط این گروه پذیرفته نشود، بهتر است که در نشست دوحه شرکت نکند.
طالبان همچنین در بیشتر این نشستها بارها این موضع خود را تکرار کردند که با موجودیت یوناما، به تعیین فرستاده ویژه دیگر ملل متحد برای افغانستان نیازی نیست.
در نهایت، شرطهای طالبان پذیرفته نشد و یک روز قبل از آغاز نشست دوحه، هنگامی که نمایندگان کمکم به محل اقامت خود در هتل «چهار فصل» حضور مییافتند، این گروه با نشر اعلامیهای از شرکت نکردن خود در این نشست خبر داد.
طالبان دو شرط عمده برای شرکت در نشست دوحه گذاشته بودند: اول، مقامهای بلندپایه این گروه با دبیرکل ملل متحد دیدار کنند و دوم، هیچ شرکتکننده افغان دیگری غیر از آنها در نشست نباشد.
به گفته منابع، سازمان ملل ایمیلهای طالبان درباره این شرطها را «اصلا پاسخ نداد.»
منابع همچنین گفتند طالبان برای قبولاندن شرطهای خود در مورد نشست دوحه به پنج یا شش کشور نیز پیام فرستاندند، اما پاسخ نگرفتند.
تعیین نماینده ويژه و مخالفان آن
منابع ما از قطر دومین نشست دوحه را آغاز یک «پروسه» مهمی عنوان میکنند که میتواند به نتایج موفقیتآمیزی دست یابد یا ناکام شود.
روسیه و ایران، از مخالفان این رونداند که سازمان ملل میخواهد در آن نقش تعیینکننده داشته باشد.
مسکو پیش از این گفته بود که از تصمیم دبیرکل سازمان ملل برای تعیین نماینده ویژه در امور افغانستان تا زمانی که طالبان آن را تایید نکند، حمایت نخواهد کرد.
با این حال، منابع گفتند که مخالف سرسختتر روند دوحه جمهوری اسلامی است. حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه ایران برای افغانستان است. او رفتارهایی شبیه زلمی خلیلزاد میکند و به دنبال محدودسازی حضور امریکاییها در منطقه است.
برپایه اطلاعات منابع مطلع، ایران روند آشتی افغانستان را «گروگان» گرفته و میخواهد در خصوص افغانستان به عنوان یک بسته منطقهای در کنار یمن، فلسطین و سوریه گفتوگو شود. غرب اما میگوید که مسئله افغانستان جدا است و باید حوزه مشترک همکاری جهانی باشد نه بخشی از یک بسته منطقهای.
پاکستان در حال حاضر در حال گذار از انتخابات است و موضوع مشخصی درباره نتایج احتمالی نشست دوحه ندارد.
همچنین امریکا چندان تمایلی به رهبری و داشتن نقش تعیینکننده در گفتوگوهای دوحه نشان نداده است.