شیخی که در پشت نقاب‌ها پنهان است

ملک ستیز
ملک ستیز

پژوهشگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه

هر قدر که هبت‌الله، رهبر نام نهاد طالبان بیش‌تر سخن می‌گوید، به همان پیمانه چهره‌ بحث‌برانگیزش نمایان‌تر می‌شود. سخنرانی اخیر وی به مناسبت عید که در قندهار ارائه شد، واکنش‌های زیادی را برانگیخت.

او که یک بازیگر مهم در صحنه سیاست افغانستان است، چهره‌اش را در پشت پنج نقاب پوشانده است. این‌جا این نقاب‌ها را از چهره ناپیدا و مرموز او بر می‌دارم.

نقاب نخست، عاشق قدرت و امتیاز

هبت‌الله در مدت نزدیک به چهار سال تقریبا همه‌ منابع قدرت، ذخایر اقتصادی افغانستان و ظرفیت بشری طالبان را در انحصار خود دارد.

او با حاکمیت بلامنازعه بر منابع قدرت توانسته است مخالفین خود را حذف کند یا در زیر سیطره قدرت خود درآورد. این‌کار از یک‌سو به نفع اوست و اما از سوی دیگر خطرات زیادی را به بار آورده است. مخالفین سرسخت او از جمله سراج حقانی که در ظاهر از امیرالمومنین اطاعت می‌کند، اما در اصل بسیار خشمگین است. تمرکز قدرت در قندهار می‌تواند هرآن سبب اغتشاش جدی سیاسی شده و پایه‌های قدرت قندهار را به لرزه درآورد.

نقاب دوم، بازیگر فعال استخباراتی

هبت‌الله بازی‌های استخباراتی را به خوبی بلد است. سخنرانی اخیر او نمایانگر یک اصل بود که طالبان هیچ آسیبی به کشورهای منطقه از جمله پاکستان و ایران نمی‌رساند. او تلاش کرد با لحن آرام و گذرا، نقش این دولت‌ها در افغانستان را نادیده گیرد، تا منافع آن‌ها آسیب نبیند.

هبت الله در این سخنرانی آدم آگاه از تعاملات منطقه‌ای و جهانی وانمود شد و تلویحا اطمینان داد که بازی استخبارات منطقه را خوب بلد است و آن را رعایت خواهد کرد. از این‌رو از گروه‌های تاثیرگذار ضد پاکستانی و ایرانی که روابط خوبی با طالبان دارند، به صورت گذرا عبور کرد. این رویکرد استخباراتی نشانگر بازی‌های پشت پرده‌ او در سازمان‌های جاسوسی منطقه را بر ملا می‌کند.

نقاب سوم، معامله‌گر سیاسی

هبت الله در سخنرانی اخیر خود پیام‌های واضح به کشورهای جهان فرستاد. او گفت ما می‌دانیم شما از ما چه می‌خواهید. وضعیت زنان، وضعیت حقوق بشر، آزادی‌های شهروندی و ایجاد دولت فراگیر، از خواست‌های شما هستند. هبت الله گفت که طالبان برای همه‌ این خواست‌ها جاگزینی ارایه کرده که برای مردم افغانستان بسیار «بهتر» است.

این ملای زیرک در واقع پیش‌شرط‌های خود را برای امتیازگیری مطرح کرد. او تلاش داشت تا اجندای جامعه جهانی را شناسایی و معرفی کند و در مقابل دستور کار خود را در برابر آن مطرح سازد. این رویکرد راه را برای تعاملات بعدی طالبان باز می‌کند.

رهبر طالبان با طرح این تعامل در پی امتیازات راهبردی و اقتصادی است که زیرکی سیاسی او را در معامله‌گری به نمایش می گذارد.

نقاب چهارم، دیکتاتوری مطلق

وقتی رهبر طالبان را برای سخنرانی دعوت کردند، درمی‌یافتید که القاب گوناگون مانند امیرالمومنین، مجاهد کبیر، رهبر خبیر، شیخ‌الحدیث و....برای معرفی این ملای ناپیدا چنان ردیف شدند که گویا هیچ جایگزینی برایش وجود ندارد و کشور و مردم افغانستان باید شکرگذار از داشتن چنین فرصتی باشند.

در جریان سخنرانی به خوبی روشن بود که شما با یک دیکتاتور مواجه هستید. او ادبیات تحمیلی، حاکمانه و آمرانه را به آسانی به کار می‌بُرد و در مقابل نافرمانی، شرایط و پیامدهای ناگوار را مطرح می‌کرد. این روش نشانگر یک دوره سیاه تحمیل دردناک ایدیولوژیک مذهبی بر گرده‌های مردم افغانستان است.

نقاب پنجم، توهم فکری

هبت‌الله با یک باور خیره کننده به خود به عنوان رهبر و امیر مسلمانان جهان سخن می‌گفت. او به عنوان امیر درباره وضعیت مردم فلسطین صحبت کرد و آن‌را با الفاظ تُند نکوهش کرد. امیرالمومنین در حالی از فقر و دربه‌دری مردم فلسطین یاد کرد که در افغانستان بیش‌تر از ۲۲ میلیون انسان در شرایط فقر و گرسنگی به سر می‌برند.

او از عدالتی برای جهان اسلام یادآور شد که در افغانستان کلا زیرپا گردیده است. او که میلیاردها افغانی را صرف بودجه نظامی و ساختارهای سیاسی خود کرده است، مردم فقیر را به فراموشی سپرده است. کسی که میلیون‌ها کودک را از آموزش، میلیون‌ها زن را از کار و صدها هزار انسان مستعد را بیکار کرده است، سخن از انصاف و شریعت برای جوامع اسلامی زد.

وقتی شما با رهبری مواجه هستید که رخ خود را با این پنج نقاب پنهان کرده است، چگونه می‌توانید به آینده خود و کودکان تان در کشوری تحت رهبری او اعتماد کنید. آیا راهی به جز دوری و فرار از چنین شرایطی باقی می‌ماند؟

طبیعی است که مردم اعتماد خود را به سخنان چنین افراد که خود برعلیه آن‌چیزی که می‌گویند عمل می‌کنند، از دست می‌دهد. این ملای ناپیدا که چهره‌اش از مردم پنهان است، سخنانش را از نام دین و خداوند بیان می‌کند. این ویژگی رهبران ایدیولوژیک مذهبی است. آنان سخنان خود را با نام خدا، آیات و احادیث آغاز می‌کنند و سپس گفته‌های غرض‌آلود سیاسی خود را در پوشش آن قرار می‌دهند. چنین رویکردی ضربه شدید به ارزش‌ها و باور های مردم به دین و آیین شان وارد می‌کند.

وقت آن‌ست که رسانه‌ها، نهادهای روشنفکری و روشنگری، انجمن‌های مدنی و شخصیت فرهنگی افغانستان بر این سخنرانی‌های مضر نقد بنویسند و افکار عامه را روشن سازند. روشنگری و گردش اطلاعات سالم نقش این سخنرانی‌ها را تضعیف خواهد کرد و نخواهد گذاشت تا مردم از این بیش با سخنان میان‌تهی این چهره‌های مجهول‌الشخصیت فریب بخورند.