جنگ‌های نیابتی چهره عوض می‌کنند

ملک ستیز
ملک ستیز

پژوهشگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه

از سال‌ها به اینسو اسرائیل، ایران را به گسترش جنگ‌های نیابتی علیه خود متهم می‌کرد. واقعیت این‌ است که ایران بازیگران مهم ضداسرائیلی را در خاورمیانه تجهیز می‌کرد تا منابع و منافع یگانه دولت یهودی را در جهان به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم هدف قرار دهند.

این گروه‌ها مانند حزب‌الله لبنان، حماس فلسطین، حوثی‌های یمن و جهادیست‌هایی هستند که منابع نظامی و اقتصادی ایران را جذب می‌کردند و در تلاش تضعیف رژیم سیاسی در تل‌آویو بودند.

در آن‌سو ایران به‌دلیل نظارت گسترده‌ای که از سوی امریکا صورت می‌گیرد، مستقیما در جنگ با اسرائیل قرار نمی‌گرفت.

عامل دومی جنگ‌های نیابتی ایران علیه اسرائیل را قدرت بالای جنگی و تجهیزات پیش‌رفته ارتش اسرائیل شکل می‌داد.

بنابراین ایرانی‌ها در تلاش بودند تا جای ممکن از درگیری مستقیم با اسرائیل پا برون بکشند.
از همین‌رو گروه‌های نیابتی تحت پوشش جمهوری اسلامی ایران، این نقش را به خوبی بازی می‌کردند.

اما پس از هفت اکتوبر سال ۲۰۲۳ زمانی که حماس به اسرائیل حمله غیر قابل پیش‌بینی و دور از انتظاری را انجام داد و سپس جنگ غزه به گونه وحشتناکی آغاز شد، معادله تغییر کرد.

استراتژی اسرائیل به گونه جدی دست‌خوش دگرگونی شد و ارتش این کشور در تلاش نابودی نیابتی‌های ایران برآمد.

حمله حماس به اسرائیل
حمله حماس به اسرائیل

نیروهای استخباراتی اسرائیل که یکی از قدرتمندترین‌های استخبارات‌های جهان است، گفت که در پشت حمله حماس، دست حمایتی تهران قرار داشته است.

این رویکرد خشم اسرائیل و هم‌کار بزرگ و نزدیکش ایالات متحده امریکا را برانگیخت.

اسرائیل در حمایت قوی سیاسی و استراتژیک واشنگتن عملیات گسترده نظامی را که در تاریخ شکل‌گیری اسرائیل از سال ۱۹۴۷ سابقه نداشته است آغاز کرد و به جنگ دامن‌گستری تبدیل شد.

این جنگ شهرهای باریکه غزه را به ویرانه تبدیل کرد و قتل‌های گسترده غیرنظامیان سبب تخطی‌های گسترده حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق بشرخواهانه بین‌المللی شد.

اما با وجود آن ایالات متحده دست از حمایت نزدیک‌ترین شریک راهبری خود در منطقه و جهان بر نداشت.

جنگ غزه برای اسرائیل نیز گران تمام شد. اما دستاوردهای کلانی را برای حکومت دست‌راستی تحت رهبری بینامین نتانیاهو به بار آورد.
مهم‌ترین و شاید کلان‌ترین دستاورد این جنگ تضعیف گسترده نیابتی‌های ایران در منطقه بود. ارتش و استخبارات اسرائیل توانستند در قلب تهران، بیروت و صنعا اساسی‌ترین رهبران حماس حزب‌الله و حوثی‌ها را هدف قرار دهند.

ویرانی‌های غزه
ویرانی‌های غزه

نابودی رهبران گروه‌های نیابتی ایران توسط استخبارات و ارتش اسرائیل که در منطقه حرف نهایی را می‌زدند از جمله رهبران حزب‌الله و حماس، خیره‌کننده بود.

این حملات یک نمایش آشکار قدرت اطلاعاتی اسرائیل در منطقه بود.

ایران که حامیان و نیابتی اصلی خود را در منطقه در حد قابل ملاحظه‌ای از دست داده بود، در تلاش جایگزین بهتر برآمد.

اما اشراف اطلاعاتی اسرائیل این مجال را برای ایران نمی‌داد تا نیابتی‌های جدید، دوباره ظرفیت نبرد در برابر ارتش اسرائیل را حاصل کنند.

سپس ایران در تلاش یگانه نیروی بازدارنده در برابر پیش‌روی ازتش اسرائیل برآمد و آن تقویت نیروهای اتومی و بالا بردن دفاع فضایی خود شد.

امریکایی‌ها وضعیت را با دقت حراست می‌کردند. امریکایی‌ها می‌گویند که تهران در صدد غنی‌سازی بیش‌از حد اورانیوم است تا سانترفیوژهای اتومی را برای دست‌یابی به سلاح کُشنده جمعی تقویت کنند.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جدید امریکا که مهم‌ترین حامی اسرائیل و رهبر سیاسی آن نتانیاهو است نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران فرستاد.

شرایط نامه بسیار سنگین بود. ایرانی‌ها باید غنی‌سازی اورانیوم را به صورت عاجل متوقف می‌کردند و برای مذاکره روی شرایط استفاده اتوم برای تنها برنامه‌های تقویت انرژی آماده می‌شدند.

مذاکرات در مسقط پایتخت عمان آغاز شد. اما نتیجه‌ ملموسی به بار نیاورد.

شرایط امریکایی‌ها بسیار سنگین بود و سطح غنی‌سازی اورانیوم که حتی نیازمندی‌های انرژی ایران را برآورده نمی‌ساخت برای تهران قابل قبول نبود.

یگانه گزینه‌ که عبارت از استفاده قوه قهریه یعنی حملات جنگی بود، سر میز دونالد ترامپ قرار گرفت.

اسرائیل خود را آسیب‌پذیرترین دولت جهان در صورت تقویت نیروهای اتومی ایران می‌پندارد. این بخاطری‌ست که رهبران سیاسی ایران شعار «نابودی اسرائیل» را همیشه تکرار کرده و حتا در مجامع دیپلومات از گفتن آن دریغ نکرده‌اند.

دکترین ترامپ تصمیم عجیبی گرفت. او از ورود مستقیم و تحت شرایط به جنگ با ایران پا برون کرد.

اما در عوض در حمایت جدی ارتش و سیاسیون اسرائیل برآمد.

ترامپ دستور داد تا تمام امریکایی‌ها در منطقه خاورمیانه که نیازی برای حضورشان نیست به امریکا برگردند.

این حکم ترامپ، پیام جنگ اجتناب‌ناپذیر را به گوش جامعه جهانی مخابره کرد.

دو روز بعد یعنی ۱۳ جون حملات اسرائیل به ایران آغاز شد.

حملات ارتش به کمک مستقیم استخبارت اسرائیل بسیار حساب‌شده اجرا شد.


این حملات که توسط پهبادها، راکت‌های هوشمند و نیروهای رزمی فضایی اسرائیل اجرا شد ۲۰ تن از رهبران کلیدی ارتش و دانشمندان فزیک اتومی ایران را کشت و به زیرساختارهای ایران صدمه زد.

جنگ تمام‌عیار میان دو کشور مهم در خاورمیانه زبانه کشید که پیامدهای دردناکی را به بار خواهد آورد.

اسرائیلی‌ که بر ضد نیرو‌های نیابتی ایران در منطقه جنگ را آغاز کرد، حالا خود به یک بازیگر نیابتی تبدیل شده است.

حمله نیروی هوایی اسرائیل به تهران
حمله نیروی هوایی اسرائیل به تهران

امریکا که مستقیما در این جنگ داخل نشد توانست همکار اصلی استراتژیک خود را در این جنگ به نیابت گیرد.

هرچند امریکا به ایران اخطار کرده است که اگر به پایگا‌ه‌هایش در منطقه آسیبی برسد، از حمله به ایران و ورود مستقیم به جنگ دریغ نخواهد کرد.

اسرائیل امیدوار است که ایرانی‌ها پای امریکا را در جنگ بکشانند.

اما ایرانی‌ها به خوبی می‌دانند که ورود امریکا در این جنگ فرمول معامله را در نبردهای خاورمیانه به کلی دگرگون خواهد کرد.

از همین‌رو امریکایی‌ها در تلاش هستند تا از طریق ارتش اسرائیل به خواست دیرینه تل‌آویو و واشنگتن برسند که آن‌هم تضعیف همه‌جانه نیروهای اتومی ایران خواهد بود.

امریکا به‌عنوان ابرقدرت جهان نمی‌خواهد دشمن دیرینه‌اش به قدرت اتومی خاورمیانه تبدیل شود و شرکای مستقیمش در خاور میانه را بسان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت را تهدید کند.

پس این جنگ برای امریکا بسیار امیدبخش است.

در حقیقت این جنگ، جنگ امریکا با ایران است که توسط اسرائیل اجرا می‌شود.

نتانیاهو برای بقای خود به جنگ نیاز دارد. از سوی دیگر اسرائیل به‌عنوان یک دولت برای بقای خود نیاز به تضعیف ایران دارد. پس چه بهتر که امریکا پول و تجهیزات فراهم کند و ارتش و استخبارات اسرا‌ئیل به میدان آید.