اپوزیسیون ونزویلا چه میکند که اپوزیسیون افغانستان نمیتواند؟
افغانستان و ونزویلا هر دو تحت کنترول رژیمهای توتالیتر و اقتدارگرا قرار دارند. با این حال، در ونزویلا گروههای اپوزیسیون سرانجام توانستند به انسجام کافی برسند تا رژیم نیکلاس مادورو را به چالش بکشند. این رویکرد سیاسی مهم چه درسی برای مخالفان طالبان میتواند داشته باشد؟
با این حال، سرنوشت اپوزیسیون در این دو کشور یکسان نیست. در ونزویلا، مخالفان با رهبری زن شجاعی چون ماریا کورینا ماچادو توانستهاند با اتحاد، انسجام و جلب حمایت جهانی، رژیم مادورو را به چالش بکشند. اما در افغانستان، اپوزیسیون هنوز پراکنده، سردرگم و بدون روایت واحدی است که بتواند مردم یا جامعه جهانی را با خود همراه سازد.
علیرغم تهدید و فشار، حضور در میدان و درخشش اپوزیسیون ونزویلا سبب شده که کمیته صلح نوبل جمعه ۱۸ میزان، جایزه معتبر صلح نوبل سال ۲۰۲۵ را به ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا اهدا کند.
کمیته نوبل ناروی اعلام کرد که این جایزه بهخاطر تلاشهای خستگیناپذیر ماریا کورینا ماچادو در ترویج حقوق دموکراتیک مردم ونزوئلا و مبارزهاش برای دستیابی به گذار عادلانه و مسالمتآمیز از دیکتاتوری به دموکراسی اهدا شده است.
پرسش اینجاست: ونزویلاییها چه کردند که افغانها نتوانستند؟
راز موفقیت اپوزیسیون ونزویلا
کلید اصلی موفقیت اپوزیسیون ونزویلا در انسجام و رهبری واحد آن نهفته است. ماریا کورینا ماچادو، زنی با پیشینهای در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، توانست نیروهای پراکنده را گردهم آورد و به اپوزیسیون روح تازهای بدمد. او از حاشیه سیاست برخاست و با ایجاد حزب «ونته ونزویلا» و سازماندهی جنبشهای مردمی، به چهرهای الهامبخش برای مردم تبدیل شد.
زمانی که دولت مادورو نامزدی او را در انتخابات ممنوع کرد، ماچادو عقبنشینی نکرد. او از نامزد دیگری، ادموندو گونزالس اوریا، حمایت کرد و نشان داد که هدفش فراتر از جاهطلبی شخصی است. این تصمیم هوشمندانه، اپوزیسیون را متحد کرد و روایتی واحد از مبارزه برای دموکراسی به جهان ارائه داد.
کمیته نوبل ناروی در هنگام اعطای جایزه صلح ۲۰۲۵ به او، از «تلاش بیوقفه برای تحقق حقوق دموکراتیک و انتقال مسالمتآمیز از دیکتاتوری به دموکراسی» تقدیر کرد. این جایزه نه تنها برای ماچادو، بلکه برای کل جنبش اپوزیسیون ونزویلا مشروعیت و اعتبار بینالمللی به همراه آورد.
ضعف بنیادین اپوزیسیون افغانستان
در افغانستان اما وضعیت متفاوت است. جریانهای مخالف طالبان - از گروههای سیاسی و مسلح گرفته تا فعالان مدنی و زنان شجاع - هرکدام مسیر جداگانهای را دنبال میکنند. هنوز نه یک آجندای مشترک وجود دارد، نه رهبری واحد. همین پراکندگی باعث شده که صدای اپوزیسیون ضعیف و گاه متضاد به گوش جهانیان برسد.
رهبران سیاسی مخالف طالبان در چهار سال گذشته بارها از اتحاد و همسویی سخن زدهاند. اما در فردای روز، هر کدام آجندای خود را دنبال کردهاند. برخی جریانها خواهان تعامل و همکاری با طالبان هستند. اما شماری دیگر، بر مبارزه مسلحانه و نظامی با طالبان تاکید میکنند. عدهای همچنان فکر میکنند که در دوره حکومت ۲۰ ساله خود در افغانستان قرار دارند و بدون انتقاد از ضعفهای آن دوره، آن را هنوز الگوی جایگزین میدانند. آنها نتوانستهاند از بازیهای کوچک در بستری از روابط سیاسی موهوم عبور کنند و واقعیت جدید در افغانستان را بپذیرند.
در غیاب یک بدیل روشن، کشورهای منطقه و جامعه جهانی ناچار شدهاند با طالبان به عنوان «واقعیت موجود» تعامل کنند. به تعبیر دیگر، چون بدیل قابل اعتمادی در برابر طالبان معرفی نشده، جهان چارهای جز همکاری و تعامل با رژیم حاکم در افغانستان ندارد.
روایتسازی و جلب حمایت جهانی
اپوزیسیون ونزویلا توانسته است روایت روشنی از مبارزه برای آزادی و عدالت بسازد. ماریا کورینا ماچادو با بهرهگیری از رسانهها، شبکههای اجتماعی و ارتباطات بینالمللی، تصویر واقعی از سرکوب، فقر و فساد در ونزویلا را به جهان نشان داده است.
پس از انتخابات پرتقلب ۲۰۲۴، اپوزیسیون با ارائه اسناد و مدارک روشن، جهان را قانع ساخت که مادورو مشروعیت ندارد. در نتیجه، کشورهای مهمی چون ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و از اپوزیسیون حمایت کردند.
در افغانستان، با وجود تلاشهای تحسینبرانگیز زنان و فعالان مدنی در برابر «آپارتاید جنسیتی» طالبان، هنوز چنین روایت یکپارچه و جهانی شکل نگرفته است. اعتراضات زنان، با وجود شجاعت و استقامتشان، بهدلیل نبود هماهنگی و رهبری متمرکز، کمتر در سطح بینالمللی اثرگذار شده است.
رهبری کاریزماتیک
ماریا کورینا ماچادو نمونهای از رهبری کاریزماتیک و فداکار است. او با وجود تهدیدات جانی، کشورش را ترک نکرد و در خفا به مبارزه ادامه داد. همین پایداری، او را به نماد امید و مقاومت مردم ونزویلا بدل کرد. رئیس کمیته نوبل ناروی درباره رهبر اپوزیسیون ونزویلا گفت: «او شعله دموکراسی را در تاریکی فزاینده روشن نگه داشت.»
در سوی دیگر، اپوزیسیون افغانستان فاقد چهرهای است که بتواند همه نیروهای سیاسی و اجتماعی را حول یک فکر و روایت واحد جمع کند. هر گروه ساز خود را میزند و این تفرقه، مهمترین مانع در برابر شکلگیری یک جنبش ملی مؤثر در برابر طالبان بوده است.
درس ونزویلا برای افغانستان
تجربه ونزویلا نشان میدهد که برای مقابله با رژیمهای مستبد، تنها شجاعت کافی نیست؛ انسجام، روایت مشترک، و رهبری متحد ضرورتی اجتنابناپذیر است.
اپوزیسیون افغانستان، با وجود فداکاریهای بسیار – بهویژه از سوی زنان – تا زمانیکه نتواند یک آدرس مشترک و فراگیر بسازد و صدایی واحد داشته باشد، قادر نخواهد بود تا طالبان را به اندازه کافی به چالش بکشد به طوری که حمایت تمامقد جامعه جهانی را به دست آورد.
اگر مخالفان بتوانند هدفی مشترک، استراتژی روشن و چهرهای مورد اعتماد برای رهبری خود بیابند، شاید روزی آنها نیز مانند مردم ونزویلا بتوانند امید و دموکراسی را از دل تاریکی بیرون آورند.
در واقع، سنگبنای موفقیت جریانهای آزادیخواه و مترقی در افغانستان در همسویی، وحدت، انسجام و خلق یک روایت یکدست، واحد و فراگیر ملی است. بدون شکلگیری چنین اتحاد و روایتی، چشمانداز روشنی برای موفقیت جریانهای دموکراتیک در افغانستان وجود ندارد.
مهم است که جریانهای سیاسی افغانستان فراتر از آدرسهای کوچک قومی و گروهی، در محور منافع ملی افغانستان جمع شوند. در غیر آن، در موجودیت رژیم کنونی در افغانستان، حاکمیت، تمامیت ارضی و موجودیت افغانستان به عنوان یک سرزمین کهن با تهدید روبروست.
جریانهای سیاسی برای احیای جایگاه از دست رفته خود چارهای جز بازسازی اعتماد عمومی، بازنگری در استراتژیها و برنامههای خود، و تعامل فعال و شفاف با جامعه ندارند.
مهم است که این جریانها نیز پاسخگو شوند و به مردم درباره عملکرد گذشته و آینده خود گزارش دهند.