بازگشت طالبان به قدرت؛ فهرستی از حملاتی که به خارجیها در افغانستان انجام شده است
طالبان در آگست سال گذشته و بهدنبال خارج شدن نیروهای خارجی، کنترل افغانستان را بهدست گرفتند.
در این مدت حملاتی در افغانستان صورت گرفته است که هدف آن عمدتا شهروندان خارجی بوده است.
در زیر فهرستی از این حملات آمده است:
دسامبر، ۲۰۲۲
تازهترین حمله به اتباع خارجی پس از به قدرت رسیدن طالبان، دوازدهم دسامبر رخ داد. روز دوشنبه مردان مسلح به هتلی در مرکز شهر کابل حمله کردند که به گفته ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان این حمله با کشته شدن سه مهاجم پایان یافت.
هرچند طالبان گفتند که دو شهروند خارجی در این حمله زخمی شدند، اما شفاخانه ایمرجنسی در کابل گفت که ۱۸ زخمی و ۳ کشته به این شفاخانه منتقل شدهاند.
روز یکشنبه، یازدهم دسامبر نیز در درگیری فرامرزی طالبان با سربازان پاکستانی ۶ غیرنظامی پاکستانی و یک سرباز طالبان کشته شدند.
دوم دسامبر سفارت پاکستان در کابل هدف حمله و تیراندازی افراد مسلح قرار گرفت که یک محافظ امنیتی این سفارت زخمی شد.
اسلامآباد این حمله را تلاش برای ترور کاردار نمایندگی دیپلوماتیک اش در کابل خوانده است که از حمله جان سالم بدر برد. گروه داعش مسئولیت این حمله را به دوش گرفت.
سپتامبر، ۲۰۲۲
حمله به سفارت روسیه در کابل؛ وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که دو دیپلومات روس در یک انفجار انتحاری در نزدیکی سفارت این کشور در کابل کشته شدند.
آگست، ۲۰۲۱
در حمله انتحاری مرگبار داعش در ورودی میدان هوایی کابل، ۱۳ سرباز امریکایی و دستکم ۱۷۰ شهروند افغانستان کشته شدند.
این حمله زمانی صورت گرفت که با ورود طالبان به پایتخت، هزاران نفر به میدان هوایی کابل به قصد خروج از افغانستان هجوم آورده بودند.
الجزایر از نامهای بزرگ فوتبال نیست، اما نخستین حضورش در جام جهانی، برای همیشه این تورنمنت محبوب بینالمللی را تغییر داد.
بازیهای آخر مرحله گروهی جام جهانی فوتبال، در چهار دهه گذشته بهگونه همزمان برگزار میشود. دلیل این همزمانی، جلوگیری از تبانی تیمها و حفظ جذابیت بازیهاست.
اما الجزایر در این میان چهکاره است؟
در جام جهانی ۱۹۸۲ که در اسپانیا برگزار شد، یکی از تیمهای شگفتیساز، الجزایر، نماینده افریقا بود. این تیم در نخستین حضورش در جام جهانی، چند شگفتی آفرید و باعث یکی از تغییرات بنیادین در قوانین فیفا شد.
الجزایر با آلمان غربی، شیلی و اتریش همگروه بود. آلمان غربی، مدعی قهرمانی بود و دو تیم دیگر نیز از تیمهای صاحبنام فوتبال در اروپا و امریکای جنوبی بودند.
تیم الجزایر در نخستین بازی، آلمان غربی را ۲ بر ۱ شکست داد؛ بازی بعدی را ۲ بر صفر به اتریش واگذار کرد و در بازی سوم، که پس از مسابقه آلمان و اتریش برگزار شد، شیلی را ۳ بر ۲ شکست داد.
آلمان غربی و اتریش، دو همسایه اروپایی، یک روز پیش از بازی آخر الجزایر در برابر شیلی، مسابقه داشتند.
اعتراض تماشاگران به "تبانی" در بازی آلمان غربی و اتریش
آلمان غربی که برای صعود به یک گل نیاز داشت، در ده دقیقه اول صاحب گل شد و امتیاز لازم برای صعود را به دست آورد و پس از آن تا پایان مسابقه، هر دو تیم به جای تلاش برای ارایه یک مسابقه تماشایی و زیبا، خود را با توپ سرگرم کردند تا این اتفاق به شائبه (تبانی) میان دو تیم برای صعود هر دو تیم به مرحله بعدی دامن بزند.
در نهایت همین طور شد، آلمان و اتریش به مرحله حذفی صعود کردند و الجزایر با وجود پیروزی ۳ بر ۲ در برابر شیلی، از جام جهانی حذف شد.
از نگاه فدارسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)، آلمان و اتریش هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته بودند؛ اما این تبانی تاریخی که به رسوایی خیخن معروف شد، خشم تماشاگران در داخل ورزشگاه شهر خیخن اسپانیا و سراسر جهان را برانگیخت.
تماشاگران در ورزشگاه و حتی گزارشگران تلویزیونهای آلمان غربی و اتریش از این وضعیت ناراضی بودند.
تصاویری از تماشاگران خشمگین بازی منتشر شده است که به نشانه اعتراض به تبانی و فساد، بانکنوتها را با دست تکان میدهند.
از آن به بعد فیفا تصمیم گرفت بازیهای آخر مرحله گروهی را همزمان برگزار کند تا امکان تبانی تیمها کم شود.
شفیق شرق، اتشه فرهنگی پیشین افغانستان در ایران در این مطلب که برای افغانستان اینترنشنال فرستاده است، درباره «ماجرای طولانی» ثبت شب یلدا/چله به عنوان میراث فرهنگی مشترک بین افغانستان و ایران در یونسکو نوشته است.
شب یلدا چهارشنبه، نهم قوس امسال در یونسکو ثبت شد.
این مطلب بدون کم و کاست به نشر رسیده است و افغانستان اینترنشنال مسئول ادعای مطرح شده در آن نیست.
طرح ثبت شب یلدا در یونسکو
در سال ۱۳۹۷ ه.ش در حاشیه برنامهها و مراسم فرهنگی، چندینبار موضوع ثبت شب یلدا در سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل، یونسکو به عنوان میراث ناملموس مشترک بین افغانستان و ایران را آقایان محمدحسن طالبیان معاون سازمان -فعلاْ وزارت- میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و حجتالله ایوبی رییس کمیسیون ملی یونسکوی ایران، با من مطرح کردند.
البته طبق اطلاعات من، ایران بیعلاقه نبود که پیشتر از آن شب یلدا را در یونسکو به ثبت برساند اما چنین امری ممکن نبود زیرا قبلاْ میراث بیشماری بنام ایران در یونسکو به ثبت رسیده بود و ایران سهمیه لازم در یونسکو برای ثبت میراث جدید نداشت. در همین راستا، ایران از تاجیکستان خواهان همکاری شده بود ولی چون در آن سالها روابط تاجیکستان و ایران سرد بود، تاجیکستان به تقاضای ایران مبنی بر ثبت مشترک شب یلدا پاسخنداده بود.
در تاریخ ۲۷ قوس/آذر ۱۳۹۷، آقای شبان میرشکرایی از مسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران به دفتر من در سفارت افغانستان در تهران آمد و طی ملاقات رسمی، بار دیگر تقاضای ایران مبنی بر ثبت مشترک شب یلدا در یونسکو را مطرح کرد.
در مراسم رسمی تجلیل از یلدای سال ۱۳۹۷ در مجموعه فرهنگی تاریخی کاخ سعدآباد تهران با حضور مقامهای ایران و دیپلوماتهای خارجی، من که به نیابت از سفیر افغانستان شرکت و سخنرانی کردم، ضمن اشاره به موضوع ثبت شب یلدا و ابراز امیدواری مبنی بر ثبت مشترک آن در یونسکو، اطلاع دادم که تقاضای ایران را با کابل شریک کردهام، زیرا در همان تاریخ ۲۷ قوس/آذر ۱۳۹۷، گزارش ملاقاتم همراه با جزییات قبلی را طی مکتوبی با امضای دکتر نصیراحمد نور، سفیر کبیر و نماینده فوقالعاده افغانستان در تهران به وزارت امور خارجه و متعاقب آن، به وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان ارسال کرده بودم.
در مکتوبها، شرایط و مواردی مورد نیاز برای ثبت مشترک شب یلدا را نیز شرح داده بودم زیرا برای اقدام به ثبت مشترک شب یلدا در یونسکو، همزمان با موافقت دولت افغانستان، نیاز بود یلدا از قبل به عنوان میراث ناملموس فرهنگی در افغانستان به ثبت ملی رسیده باشد و نیز مستندات و مدارک مورد نیاز گردآوری شده باشد.
پاسخ منفی رسول باوری
چند هفته از مکتوبهای ارسالشده به مرکز گذشت. جوابی از کابل دریافت نکردیم. با درک حساسیت و اهمیت موضوع، در گروه مشترک کاری که برای انجام هماهنگی بین اتشههای فرهنگی و وزارت فرهنگ افغانستان ایجاد شده بود، پیام گذاشتم و از مقام مسئول خواهش کردم که موضوع را پیگیری کند اما بازهم جوابی دریافت نشد.
چند روز دیگر نیز گذشت. برای ادای مسئولیت، ضمن ارسال مکتوب از طریق واتساپ به آقای محمد رسول باوری، معاون فرهنگی وقت وزارت فرهنگ افغانستان، پیام صوتی گذاشتم و از او که مسئول درجه یک امور فرهنگی در مرکز بود، خواهان همکاری شدم. شناخت دقیق از آقای باوری داشتم و از قبل واکنش ایشان را میدانستم. آقای باوری به پیام من واکنش بسیار منفی و تند سلیقهای نشان داد که چون در قید حیات نیست، نمیخواهم پیامش را نقل قول کنم.
میتوانستم واکنش مرحوم باوری و موضوع ثبت شب یلدا در یونسکو را رسانهای بسازم و از مردم طالب همکاری شوم، اما همگانی کردن موضوع نه تنها کمکی نمیکرد که باعث میشد موضوع سیاسی شود، در نطفه بخشکد و هیچگاه انجام نشود.
با پاسخ منفی آقای باوری، نگران شدم که یلدا در یونسکو به ثبت برسد و افغانستان شامل نباشد. آگاهی داشتم که در همان سال (۱۳۹۷)، ایران برای ثبت زودتر شب یلدا در یونسو، تقاضای مشارکت در پرونده ثبت این شب را در یونسکو بایکی دیگر از کشورهای منطقه نیز مطرح کرده بود. به رایزن فرهنگی آن کشور که از قبل شناخت و روابط کاری داشتیم، تماس گرفتم و تقاضای دیدار و ملاقات کردم. او پذیرفت و به پیشنهاد من، قرار شد پایان هفته در رستوانتی در تهران باهم ببینیم.
پایان هفته فرا رسید. طی دیدار، نخست از اوسوال کردم که آیا جشن شب یلدا در کشور آنها نیز برگزار میشود؟ گفت شاید در چند روستای هممرز با ایران تجلیل شود اما مطئن نیست.
عین سوال را او از من پرسید. در پاسخ گفتم که تجلیل از یلدا در افغانستان به درازای تاریخ قدمت دارد. سپس موضوع تقاضای ایران مبنی بر ثبت مشترک شب یلدا در یونسکو را مطرح کردم. او نیز تایید کرد که تقاضای مشابه از آنها نیز صورت گرفته است. گفتم که افغانستان فعلاْ آماده همکاری در ثبت مشترک شب یلدا نیست و تقاضا کردم که تا زمان آمادهشدن افغانستان برای همکاری، آنها نیز منتظر بمانند.
پس از چند بگو مگو، خوشبختانه به تقاضای من پاسخ مثبت داد. بدین ترتیب، پیگیری موضوع ثبت مشترک شب یلدا به تعویق افتاد اما من به پیگیری موضوع در جانب کشور خودم، همچنان ادامه دادم و هر زمان که مقامات ذیربط به تهران سفر کردند، موضوع را به طور شفاهی نیز مطرح نمودم اما بینتیجه بود.
طرح دوباره ثبت میراث فرهنگی در یونسکو
در سال ۱۳۹۹ بار دیگر موضوع ثبت میراث فرهنگی در یونسکو، در افغانستان واکنشبرانگیز شد. با استفاده از فرصت، بار دیگر نامهای به وزارت اطلاعات و فرهنگ نوشتم و موضوع ثبت مشترک شب یلدا را یادآوری کردم.
در تاریخ ۲۱ دلو/بهمن ۱۳۹۹ با آقای عبدالغفور لیوال، سفیر وقت افغانستان در تهران، در جلسهیی در کمیسیون ملی یونسکوی ایران شرکت کردیم. موضوع جلسه ایجاد انجمن کشورهای فارسی زبان تحت نام « آیتا» بود. در جلسه بار دیگر موضوع ثبت شب یلدا مطرح شد. جانب ایران گفت که پرونده یلدا از سوی آنها تکمیل شده و منتظر شریکشدن بقیه کشورها میباشند. آقای نظامالدین زاهدی، سفیر جمهوری تاجیکستان در تهران نیز، از آمادگی کشورش برای تکمیل پرونده شب یلدا سخن گفت. من بار دیگر وعده سپردم که موضوع را پیگیری کنم.
بار دیگر طی مکتبوبی موضوع را با وزارت اطلاعات و فرهنگ شریک کردم. در عین زمان، سفارت أفغانستان در پاریس، سفارت ایران در کابل، نمایندگیهای افغانستان و ایران در یونسکو نیز پیگیر موضوع بودند.
موافقت کابل با ثبت شب یلدا در یونسکو
سرانجام در تاریخ ۵ حوت/اسفند ۱۳۹۹ وزارت اطلاعات و فرهنگ ضمن موافقت با ثبت مشترک شب یلدا با ایران در یونسکو، از اعزام هیاتی به تهران خبر داد و در تاریخ ۲۰ حوت/اسفند ۱۳۹۹هیاتی مرکب از دو تن از کارشناسان ریاست فرهنگ مردم به تهران آمد.
اعضای هیات کارشناسان خوب و با حسن نیت بودند. آنها اسناد و مدارک لازم را با خود آورده بودند. هرچند تصاویر و ویدیوها در فرصت اندک گردآوری و تهیه شده بود و کافی نبود، اما برای شروع کافی بود. هیات را من همراهی میکردم. اعضای هیات روی نسخه فارسی متن پرونده مشترک با جانب ایرانی کار کردند.
هیات به کابل بازگشت و کار تهیه نسخه انگلیسی متن پرونده مشترک و دستهبندی اسناد و مدارک، به عهده من و آقای شبان میرشکرایی باقی ماند.
من و آقای میرشکرایی چندین شب و روز کلمه به کلمه و جمله به جمله روی متن انگلیسی پرونده کار کردیم. موضوعات اختلافی را با آقای عبدالغفور لیوال، سفیر وقت افغانستان در تهران و بعد از اخذ مشوره ایشان، نظر نهایی را با آقای میرشکرایی که تجربه تهیه متن پرونده ثبت مشترک نوروز در یونسکو را نیز داشت، شریک کردم.
کابل هم به آقای لیوال و هم به من صلاحیت امضای پرونده از جانب افغانستان را داده بود. آقای لیوال از من خواست که امضا کنم. من پیشنهاد کردم که به دلیل اهمیت پرونده و اینکه از جانب ایران، در سطح معاونوزیر پرونده امضا میشود، بهتر است او از جایگاه سفیر کبیر و نماینده فوقالعاده افغانستان در تهران پای پرونده امضا کند تا اعتبار پرونده کاهش نیابد.
آقای لیوال- با تمام اختلافات سلیقهای که با هم داشتیم- با جبین گشاده پذیرفت و با آنکه ساعات کاری به پایان رسیده بود، تا ناوقت در دفتر کارش منتظر ماند.
سرانجام من و آقای میرشکرایی با پرونده مشترک رسیدیم و بدین ترتیب، عصر روز ۳۰ مارچ ۲۰۲۱ مطابق ۱۴۰۰/۱/۱۰ ه.ش پرونده با امضای آقای لیوال از جانب افغانستان و امضای آقای محمدحسن طالبیان، معاون سازمان-فعلاْ وزارت- میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تکمیل شد و بعدا به یونسکو ارسال گردید.
ثبت شب یلدا در یونسکو
در ماه نوامبر ۲۰۲۲ قبل از برگزاری اجلاس ذیربط یونسکو، فعالان فرهنگی افغانستان و ایران برای کاملتر کردن مستندات پشتیبان متن مشترک پرونده ثبت شب یلدا، تثبیت مردمی بودن جشن شب چله/یلدا و جلوگیری از احتمال مسترد شدن پرونده، کارزار گردآوری مستندات بیشتر را به راه انداختند و نیز طومار آنلاین را به امضا رساندند. شهروندان دو کشور در کارزار گردآوری مستندات و امضای طومار آنلاین سهم گسترده گرفتند و رسالت خویش را در پاسداری از یلدای باستانی ادا کردند.
ریاست روابط فرهنگی وزارت أمور خارجه در ایجاد هماهنگی، سفارت افغانستان در پاریس و دیپلوماتهای ما در نمایندگی یونسکو که مسئولیت نهایی به عهده آنها بود، زحمات زیادی کشیدند و به ویژه قبل از برگزاری اجلاس تصمیمگیری، لابیگری کردند تا پرونده مسترد نشود. به همین ترتیب در جانب ایران نیز نهادها و شخصیتهای مختلف به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل و پیگیر موضوع بودهاند.
خوشبختانه در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲ شب چله/یلدا به عنوان میراث فرهنگی ناملموس مشترک بین افغانستان و ایران، در یونسکو به ثبت رسید و دلهای دوستداران این آیین باستانی را شادمان کرد.
به امید چیرگی نور بر ظلمت جاری در افغانستان و با آرزوی اینکه تاجیکستان و بقیه کشورهاییکه یلدا در آنها گرامیداشت میشود نیز به یلدای مشترک در یونسکو ملحق شوند، این یادداشت را با شعری از علیمدد رضوانی شاعر مهاجر افغانستانی به پایان میبرم:
سفیر ایران در افغانستان معتقد است که گروه طالبان برای افغانستان، منطقه و جهان یک فاجعه و مصیبت است، اما ایران چارهای جز استفاده از این فرصت ندارد و میتواند مانند لشکر مغول، طالبان را متمدن کند.
در فایلهای هکشده خبرگزاری فارس که از سوی گروه بلکریوارد افشا شده، متن کامل سخنان ماه گذشته بهادر امینیان، سفیر جمهوری اسلامی در کابل، در جمعی در تهران نشر شده است.
آقای امینیان پس از توضیحاتی درباره ماهیت و عملکرد گروه طالبان و مشکلاتی که جمهوری اسلامی، علیرغم همکاری با طالبان، با این گروه دارد، گفته است: «ما هیچ راهی نداریم مگر این که در کنار طالبان بایستیم و از آنها استفاده کنیم.»
او سپس طالبان را با لشکر مغول مقایسه میکند و میگوید: «ما تجربه تاریخی داریم که مغولها به کشور ما آمدند اما فرهنگ و تمدن ما آنقدر غنی بود که از مغولها استفاده کردیم. آنها را مسلمان و شیعه کردیم. مروج زبان فارسی کردیم. الان هم اگر بتوانیم از این کارها کنیم، فرصت آن فراهم است. کنار آنها بایستیم و تمام نقاط منفی آنها را کنترل کنیم. این کار را میتوانیم انجام دهیم.»
سفیر ایران در کابل در این سخنرانی میگوید که سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) از گروه طالبان حمایت میکند. او بدون اشارهبه جزییات، میگوید «حمایت موساد از طالبان حداقل یک زخم بزرگی بین ما و طالبان ایجاد کرده است.»
او معتقد است که طالبان با وجود اینکه دو دهه با امریکا جنگیده، اما ضدامریکایی نیست و اگر جمهوری اسلامی دیر بجنبد «آمریکاییها به راحتی میتوانند آنها را مصادره کنند». به باور این دیپلمات ارشد ایرانی، امریکایها با وجود خروج از افغانستان اکنون «افغانستان را به گروگان گرفتهاند».
«طالبان جریان ضد فارسی است»
سفیر جمهوری اسلامی ایران در این سخنرانی، گروه طالبان را یک جریان ضد فارسی معرفی میکند. او در توضیح علت این برداشت میگوید «چون (طالب) پشتون است و فارسی بلد نیست... قبلاً زبان رسمی آنها فارسی بود ولی الان به تدریج فارسی را کنار میگذارند».
او میگوید که «طالبان برای زبان فارسی، یک مصیبت غیرقابل جبران است» و تاکید میکند که جمهوری اسلامی میتواند و باید این مشکل را حل کند.
طالبان «فاجعه و باعث شرمساری است»
بهادر امینیان معتقد است که گروه طالبان یک فاجعه و باعث شرمساری افغانستان و مسلمانان است.
او میگوید: «طالبان برای شیعیان افغانستان فاجعه اندوهبار بوده است. برای زنان یک کابوسی دامنهدار است. (آنها) اصلاً زنان انسان نمیدانند... طالبان برای زبان فارسی مصیبت غیرقابل جبران است. طالبان برای جوانان ناامیدی مطلق است. برای فرهنگ و تمدنی ایرانی خانمان برانداز است. برای اقوام افغانستانی به ویژه تاجیک و ازبک فلاکتی ادامه دار است. برای اسلام و مسلمانان می تواند یک شرم باشد، باعث سرشکستگی باشد؛ برای پاکستان عموما یک فاجعه و (باعث) تجزیه است. برای آمریکا میراثی شرمسارانه است. یعنی طالبان یک موجود غیرقابل تحمل است. برای اقتصاد ایران رکود کسادی است».
اندکی از شیعیان افغانستان پیرو خامنهایاند
آقای امینیان همچین به مشکلات شیعیان در افغانستان اشاره میکند و میگوید اقلیت شیعه افغانستان «علیرغم هزینههای سنگین ایران فروپاشیده شدهاند». او آنچه را پراکندگی و بیسر و سامانی شیعیان افغاستان خوانده، نتیجه عمکلرد ضعیف جمهوری اسلامی میداند.
سفیر جمهوری اسلامی نگران است که علی خامنهای (مرجع تقلیدی جمهوری اسلامی) کمترین پیرو را در افغانستان دارد و «اکثر شیعیان افغانستان مقلد آیتالله سیستانی، فیاض و شیرازی هستند».
سفیر جمهوری اسلامی در کابل، به کمکهای گسترده این رژیم به شیعیان کشورهای مختلف و تاثیر آن بر وضع شیعیان اشاره میکند و می گوید: «ما شیعیان زیادی در لبنان، در یمن، در عراق داریم، همه آنها الان (با کمک جمهوری اسلامی) یک عزت و شکوهی گرفتهاند و سازماندهی شدند. اما متاسفانه در افغانستان با این که ما بیشترین امکانات و بیشترین فرصتها را نسبت به شیعیان داریم، این اتفاق نیفتاده است.»
کانال سلیمانی برای رابطه با طالبان
بهادر امینیان در بخش دیگری از سخنرانی خود که متن کامل آن در فایلهای هک شده خبرگزاری فارس نشر شده، به نقش قاسم سلیمانی، فرمانده کشته شده سپاه قدس برای برقراری رابطه جمهوری اسلامی و گروه طالبان اشاره میکند.
او می گوید که با وجود سیاست جمهوری اسلامی در حمایت از دولت پیشین افغانستان «حاج قاسم (سلیمانی) کانالی را برای ما باز کرد و امروز ما واقعا با فرصت استثنایی روبرو هستیم. اگر این (کانال) نبود، فاجعه بود».
«اگر حرف بزنم طالبان من را راه نمیدهند»
سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل او به عنوان نماینده وزارت خارجه، اجازه ندارد هر حرفی را در رسانهها بیان کند و برای برخی مسائل، با کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیسجمهور ایران در امور افغانستان، تقسیم کار کرده است.
او میگوید «اصلاً اگر برخی حرفها را من بزنم طالبان من را به افغانستان راه نمیدهد. بنابراین از من نخواهید». آقای امینیان اضافه میکند: «حرفهایی که من در مورد طالبان زدم اگر یکی از آنها به افغانستان درز پیدا کند، من چطوری باید به افغانستان برگردم؟»
او همچنین نگران است که اگر در باره برخی مسائل افغانستان اظهار نظر کند، به کاظمی قمی بربخورد و دخالت در حوزه کاری او محسوب شود.
«پنجشیر بدون شلیک یک گلوله تسلیم شد»
سفیر جمهوری اسلامی در توجیه عملی نبودن اقدام نظامی علیه طالبان، حتی مقاومت پنجشیر را هم انکار میکند و ادعا میکند که ولایت پنجشیر بدون شکلیک یک گلوله تسلیم شد. این درحالی است که طالبان چند هفته در پنجشیر با نیروهای مقاومت درگیر بودند مقاومت هنوز در پنجشیر و برخی نقاط دیگر از جمله اندراب بغلان ادامه دارد.
بهادر امینیان میگوید: «جریانهای مقاومت با طالبان نجنگیدند. پنجشیر بدون شلیک یک گلوله تسلیم شد. احمد مسعود دوست من است. من با ایشان به پنجشیر رفته بودم؛ آنها اصلاً اهل جنگیدن نبودند. پس ببینید ما که نمیتوانیم با اینها (طالبان) بجنگیم، اینها بیخ گوش ما هستند، ما هیچ راهی نداریم».
«هبتالله گفت یک قطره آب به ایران نمیدهیم»
بخش دیگری از سخنان بهادر امینیان، سفیر ایران در کابل، به مشکل آب میان کشورش و افغانستان اختصاص دارد.
او میگوید در جریان سفر وزیر نیروی ایران به کابل، ملا برادر، معاون رئیسالوزرای طالبان گفته است که «امیرالمؤمنین گفته ما نباید یک قطره آب هم (به ایران) بدهیم».
سفیر ایران میگوید حتی اگر طالبان آب را از سد کمال خان آزاد کنند، تمام راه تا ایران، کویرِ تفیده و تشنه است و آبی به ایران نمیرسد.
نگاه «نژادپرستانه» ایرانیها به افغانستان
بهادر امینیان در جمعی که خبرگزاری فارس آنها را «اصحاب رسانه» خوانده، از نگاه نژادپرستانه ایرانیها به مردم افغانستان میگوید.
سفیر جمهوری اسلامی در کابل میگوید: «اصولاً نگاه ما ایرانی ها، نگاه نژادپرستانه و تحقیرآمیز نسبت به افغانستان است. وقتی بحث افغانستان به میان میآید از لفظ افغانی که لفظ تحقیرآمیز است، استفاده میکنیم. ما همه چیز را از دست دادهایم و این در سیاستگذاریهای ما هم وجود دارد.»
به باور این دیپلمات ایرانی، اگر یک کارتنخواب (بیخانمان) اروپایی به ایران برود، مردم و مسئولان میخواهند با او عکس بگیرند، اما همین مردم و مسئولان، با مهمانی که از شرق میآید، نگاه تحقیرآمیز دارند و خود را بالاتر میبینند.
حنا ربانی اولین مقام پاکستانی نیست که به افغانستان تحت کنترول طالبان میرود؛ این گروه سال پیش میزبان مقامی بالاتر از خانم ربانی بود، یعنی وزیر خارجه پاکستان و پیش از آن، سفر سه روزه رئیس آیاسآی به کابل که به باور ناظران، به تشکیل کابینه طالبان انجامید.
خانم ربانی اولین مهمان زن طالبان هم نیست. این گروه در ۱۵ ماهی که از تسلطش بر افغانستان میگذرد، بارها میزبان مقامهای زن از سازمانهای بینالمللی و کشورهای غربی بوده است.
پس چرا سفر حنا ربانی به کابل، اینگونه مورد توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی قرار گرفته است؟
پاکستان متحد اصلی گروه طالبان است، در مجامع بینالمللی برای این گروه لابی میکند و هرچند حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته، اما سیاستهای سختگیرانه و زنستیزانه این گروه را به نام اسلام و سنتهای قبیلهای توجیه میکند.
مقامها و دیپلماتهای زن کشورهای غربی در سفر به کابل، موهای سر خود را میپوشانند و لباسهای تاریک و گشادی میپوشند که نشان دهد حساسیتهای رهبران سنتگرای طالبان را درک میکنند. حنا ربانی از جنس آن مقامها نیست.
خانم ربانی مسلمان است و از کشور زادگاه گروه طالبان میآید. او برخلاف دیپلماتهای زن غربی، مجبور نیست در ظاهر و رفتار خود تغییری مطابق میل طالبان وارد کند.
مقامهای ارشد طالبان دست به سینه به استقبال او به میدان هوایی کابل میروند. حنا ربانی مشکلی با دست دادن با مردان ندارد، اما مردان طالب که به استقبال او آمدهاند، با مردان همراه معاون وزیر خارجه طالبان دست میدهند، ولی خانم ربانی را دست به سینه و با اندکی تعظیم خوشآمد میگویند.
این زن حامی گروهی است که زنان را پوشیده در نقاب میخواهد و به آنها اجازه نمیدهد بدون همراهی مردی که محرم شرعی خوانده میشود، از محل زندگی خود دور شوند.
اما به باور بسیاری در افغانستان، پاکستان این محدودیتها را فقط برای افغانستان میخواهد، همانگونه که برای طالبان مهم نیست آیا حنا ربانی هم با محرم شرعی به کابل آمده است یا نه؟
وال استریت ژورنال به نقل از مقامات امریکایی و دیپلوماتهای اروپایی گزارش داد که امریکا از کییف خواسته تا قبل از زمستان به فکر آغاز مذاکرات صلح با مسکو باشد.
آنها احساس میکنند که با فرارسیدن زمستان، شاید نیروهای اوکراینی به موفقیتهای بیشتر نظامی دست نیابند و جنگ طولانی شود.
مقامات غربی نگران پیامدهای سیاسی و انسانی افزایش بهای غذا و انرژی؛ تلفات انسانی و هزینههای نظامی جنگ برای اوکراین و کشورهای غربی اند.
یک دیپلومات اروپایی به وال استریت ژورنال گفت: «موضع ما این است که زمان آغاز گفتگوهای صلح به عهده اوکراینیها است. اما چه بهتر اگر زودتر آغاز شود.»
امریکا و برخی کشورهای اروپایی نگراناند که ارسال سلاح به اوکراین، از ذخایر نظامی آنان کاسته است و این روند نمیتواند پایدار بماند. تنها امریکا تا اکنون نزدیک به ۱۹ میلیارد دالر کمک نظامی، به شمول محمولههای سلاح، به اوکراین ارسال کرده است.
یک مقام غربی گفت: «ما یک مشکل عملی در برابر پیشرفت نظامی اوکراین میبینم و آن کمبود مهمات است.»
رئیس جمهور بایدن در ۱۰ نوامبر در کاخ سفید در مورد آغاز مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین گفت: «باید دیده شود که آیا اوکراین آماده سازش است یا خیر. آنها در حالیکه زخمهای جنگ بر تن شان تازه است، باید این تصمیم را بگیرند.»
پس از سفر جک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، به کییف در ۴ نوامبر، ولودیمیر زلنسکی آمادگی مشروط خود برای آغاز مذاکره با روسیه را اعلام کرد. سالیوان در این سفر به نمایندگی از کاخ سفید گفته بود که اگر اوکراین آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام دارد، حمایتهای بیشتری به دست آورده میتواند.
دیپلوماتهای اروپایی به وال استریت ژورنال گفتند که مشاور امنیت ملی امریکا به حکومت اوکراین توصیه کرده است که برای مذاکرات باید مطالبات واقعبینانه، از جمله صرف نظر کردن از خواست بازپس گرفتن شبه جزیره کریمه، را دنبال کند.
با این حال، زلنسکی و مشاوران او هشدار دادند که افزایش فشار بر اوکراین برای مصالحه و گفتگو با ولادیمیر پوتین چیزی شبیه تسلیم شدن است.
برخی از مقامات امریکایی و اروپایی نیز گفتهاند که اوکراینیها با توجه به پیشرفتهای نظامی شان، از جمله بازپسگیری خرسون، دلیل اندکی برای پذیرش خواستهها و شرایط روسیه دارند.