چرا غرب برای سوریه آغوش باز کرد اما افغانستان را کنار گذاشت؟

آدام واینشتین، معاون بخش خاورمیانه در موسسه کوئینسی مستقر در امریکا، در مقالهای به مجله فارن پالیسی به توضیح رویکرد غرب نسبت به سوریه و افغانستان پس از به قدرت رسیدن حاکمان اسلامگرا در دو کشور پرداخته است.
واینشتین نوشته است که آغوش باز غرب به حکومت احمد شرع در سوریه و انزجار از حکومت طالبان در افغانستان، حقیقتی تلخ را آشکار میکند: «به رسمیت شناختن حکومتها کمتر بر پایه اصول حقوقی یا کنترول سرزمینی استوار است و بیشتر به تاریخ، ظواهر، انتخابهای راهبردی و اهمیتی که حکومتهای موردنظر برای غرب دارند، بستگی دارد.»
احمد شرع، رئیسجمهور موقت سوریه، اخیرا با رئیسجمهور امریکا در عربستان سعودی دیدار کرد و مورد تحسین دونالد ترامپ قرار گرفت. او همچنین با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز دیدار کرده و پرچم جدید سوریه نیز در سازمانملل برافراشته شده است.
همزمان، در حالی که نام افغانستان در فهرست سفربند ترامپ در سال ۲۰۱۷ نبود و سوریه حضور داشت، در فهرست مشابه جدید اما برعکس اتفاق افتاده است.
آقای واینشتین نوشته که استقبال گرم غرب از رهبر جدید سوریه برای برخی از رهبران «عملگرای» طالبان تکاندهنده است.
به باور واینشتین، احمد شرع برخلاف رهبر طالبان، مهارت قابل توجهی برای آوردن تغییر دارد. او که زمانی عضو القاعده بود و جایزه ۱۰ میلیون دالری بر سرش تعیین شده بود، به تدریج تغییرات زیادی از خود نشان داده است.
شرع با تغییر نوع پوشش از لباسهای مروج در بین جهادیها به یونیفورمی شبیه فیدل کاستروی جوان در دوران حکومتش در ادلب تا کت و شلوار مدرن پس از تسلط بر دمشق، تصویر خود را بازآفرینی کرده است.
در مقابل، ملاهبتالله آخندازده، رهبر طالبان اما همچنان در قندهار مخفی است. و بقیه مقامهای طالبان نیز تغییری در سبک لباس و ظاهر خود نیاوردهاند.

اما رویکرد غرب نسب به احمد شرع، تنها از تغییرات ظاهری او نمیآید. شرع پس از به قدرت رسیدن، تصمیمهای مهمی گرفته که نقش زیادی بر بهبود مناسبات حکومت او با غرب داشته است.
برخلاف هبتالله آخندزاده که زنان افغانستان را از عرصه عمومی حذف کرده، مکاتب دخترانه بالاتر از صنف شش را بسته و محدودیتهای شدید علیه زنان وضع کرده، احمد شرع بارها با هیئتهای زنان دیدار کرده و سبک زندگی سیکولار در سوریه کماکان پابرجا است.
دیاسپورای دو دسته
به باور معاون بخش خاورمیانه در موسسه کوئینسی، مسئله دیگری که در رویکرد غرب نسبت به سوریه و افغانستان نقش داشته، تفاوت در واکنش شهروندان و به ویژه دیاسپورای دو کشور به قدرتگیری حاکمان جدید است.
فارن پالیسی نوشته در حالی که بسیاری از سوریها آشکارا از سقوط بشار اسد استقبال کردند، واکنشها به بازگشت طالبان در افغانستان بسیار چنددستهتر بود.
طبق این نوشته، دیاسپورای افغانستان که سیاستمداران غربی بیشتر با آنها ارتباط دارند، به بازگشت طالبان به قدرت واکنش منفی نشان دادند اما هزاران سوری پس از تسلط احمد شرع بر دمشق، به کشور خود بازگشتند.
هرچند جوامع سوری و افغان در امریکا، در نگاه اول شباهتهای فروانی دارند؛ از جمله این که هر دو از جنگ گریختهاند، بیشتر شان در دهه ۲۰۱۰ مهاجرت کردهاند و طی سالها به سرعت افزایش یافتهاند، اما دو گروه دارای تفاوتهای سیاسی برجستهاند. بسیاری از افغانها از تهدیدات طالبان فرار کردهاند که اکنون این گروه در قدرت است اما بسیاری از سوریها از بشار اسد گریختند که در حال حاضر حکومت او سقوط کرده است.
فارن پالیسی همچنین نوشت که در حالی که بیشتر سوریها چه در داخل و چه در خارج، پیرو مذهب سنیاند و حتی اگر از حکومت احمد شرع حمایت نکنند، آن را تهدید کمتری نسبت به رژیم بشار اسد میدانند و دروازه تعامل با حاکمان جدید را باز گذاشتهاند. با این حال، به نوشته آدام واینشتین، در مقابل، دیاسپورای افغان شامل تعداد زیادی از اقوام تاجیک و پشتون است که هرچند بیشتر آنها با طالبان مخالفاند، اما تاجیکها بهطور خاص با هر نوع گفتوگوی امریکا با طالبان مخالفت میکنند.
مقاله میافزاید که بیشتر دیاسپورای افغان در امریکا، خواستار انزوای طالبان، حفظ تحریمها و حتی حمایت از گروههای مقاومت علیه طالبان، مانند جبهه مقاومت ملی هستند. برخی هم تقریباً تنها بر اسکان افغانهای آسیبپذیر در خارج تمرکز کردهاند.
در مقابل، در جامعه سوری-امریکایی و در اروپا، گروههای فعالی برای تعامل با رهبری جدید سوریه فعالیت میکنند.
هرچند برخی از مخالفان سوری هشدار دادهاند که حکومت جدید، افراطگرایی، قتلعام و بازگشت استبداد را به همراه خواهد داشت، اما در حال حاضر این نگرانیها در میان موج آسودگی ناشی از پایان جنگ داخلی و شکنجههای اسد ناپدید شده است.
«برای غرب سوریه مهم است، نه افغانستان»
معاون بخش خاورمیانه در موسسه کوئینسی در مقاله خود افزود که شاید مهمترین دلیل رویکرد متفاوت غرب نسبت به افغانستان و سرویه، این «واقعیت تلخ» برای افغانهاست که در نگاه غرب سوریه مهم است، نه افغانستان.
در این نوشته آمده که هم مقامهای حکومت پیشین افغانستان و هم طالبان، این بیت معروف اقبال لاهوری، شاعر قرن بیستم، را تکرار میکنند: «آسیا یک پیکر آب و گل است/ملت افغان در آن پیکر دل است.»
اما واینشتین معتقد است که برخلاف برداشت سیاستمداران افغانستان، این کشور همواره در حاشیه نگه داشته شده و در نهایت اکنون در انزوا قرار گرفته است.
در مقابل، در نوشته آمده که سوریه هممرز با اسرائيل در قلب خاورمیانه در تقاطع منافع بازیگران بزرگی چون اسرائیل، ترکیه، ایران و روسیه واقع شده است. علاوه بر این، حضور گسترده کردها در شمال سوریه باعث شده این کشور برای ترکیه به یک اولویت امنیتی و ژئوپلیتیکی بدل شود، زیرا انقره همواره نسبت به تقویت نیروهای کرد در مرزهایش حساس بوده است.
از سوی دیگر، همسایگی سوریه با اسرائیل و تبدیلشدن آن به میدان فعالیت گروههای شبهنظامی ضداسرائیلی در زمان بشار اسد، نقش این کشور را در معادلات امنیتی خاورمیانه دو برابر کرده است.
تعامل با حاکمان دمشق و کابل
بنابر مقاله منتشرشده در فارن پالیسی، ایالات متحده برای تعامل با حاکمان جدید دمشق نسبت به فرانسه، آلمان و روسیه کندتر عمل کرده است. با این حال، اظهارات ترامپ درباره احتمال عادیسازی روابط، وعدهها برای کاهش تحریمها و انتصاب توماس باراک بهعنوان سفیر امریکا در ترکیه و فرستاده ویژه برای سوریه، همه نشان میدهند واشنگتن در قبال سوریه رویکرد تعامل زودهنگام را در پیش گرفته است.
اگرچه حکومت ترامپ با فرستادن هیئت امریکایی به کابل برای رهایی گروگانهای امریکایی و لغو جایزه برای سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، تا حدی تمایل به تعامل با طالبان نشان داده اما بازهم تفاوت آشکار است.
به باور واینشتین، هر دو رژیم اعم از طالبان و حاکمان دمشق، مشروعیتشان را از نه طریق جامعه جهانی بلکه به دست گرفتن قدرت و پر کردن خلاء یک دولت مسقوط گرفتهاند.
در نوشته آمده که با این حال، مشروعیت بدون شناسایی بینالمللی، کشور را منزوی نگه میدارد. واینشتین افزود اداره طالبان و حکومت شرع هر دو آمادگی برای تعامل با روسیه و حتی امریکا نشان دادهاند؛ اما واشنگتن همچنان در این زمینه متردد است.
واینشتین پیشنهاد داده که طالبان از رویکرد عملگرایانه احمد شرع بر اساس منافع افغانستان الگوبرداری کند و امریکا نیز باید از تجربه خود درس بگیرد و اگر نتایج مثبت از تعامل زودهنگام با سوریه حاصل شد، رویکرد واقعگرایانهتر در برابر دشمنان سابق خود، طالبان اتخاذ کند.