در پی حملات هوایی پاکستان در کابل، منابع گفتند که موتر حامل نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستانی هدف قرار گرفت، اما او از این رویداد جان سالم به در برد.
حافظ گلبهادر، از رهبران نظامی گروه تیتیپی نیز گاهی ظاهرا به کابل سفر میکند که مایه درد سر برای طالبان افغان شده است.
نور ولی محسود و حافظ گلبهادر، هر دو از رهبران پرنفوذ طالبان پاکستانیاند که از دل قبایل وزیرستان برخاستهاند و در شکلگیری و دوام تحریک طالبان پاکستان و چند جریان موازی دیگر نقش محوری داشتهاند.
هر دو با تجربه جنگ در افغانستان به میدان آمدهاند، با شبکه حقانی و طالبان افغان پیوندهای دیرینه دارند و در مقاطع مختلف علیه ارتش پاکستان جنگیدهاند.
در این نوشته میکوشیم به زندگی و نقش این دو چهره محوری طالبان پاکستانی بپردازیم:
نور ولی محسود
نور ولی محسود که همرزمانش به او «ابو منصور عاصم» نیز میگویند، قبلا به عنوان قاضی شرعی و سپس مسئول شاخه کراچی تحریک طالبات فعالیت میکرد. پس از کشته شدن مولوی فضلالله در حمله هوایی امریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی، شورای رهبری تحریک طالبان پاکستانی، نور ولی محسود را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کرد. نقش و جایگاه محسود در تحریک طالبان پاکستانی نور ولی محسود پس از بهدستگرفتن رهبری، برای بازسازی ساختار ازهمپاشیده تحریک طالبان پاکستان تلاش کرد. او شاخههای جداشده، از جمله «جماعتالاحرار» و «حزبالاحرار» را دوباره متحد ساخت و تمرکز عملیات را بر نیروهای امنیتی پاکستان گذاشت.
در سال ۲۰۱۹، ایالات متحده نام او را در فهرست تروریستان جهانی افزود و شورای امنیت سازمان ملل نیز او را مشمول تحریمها کرد. به گزارش مرکز مبارزه با تروریسم در سال ۲۰۲۳، در دوره رهبری محسود، تحریک طالبان پاکستانی تلاش کرد خود را از گروهی پراکنده به سازمانی منسجم و هدفمند تبدیل کند و از حملات کور علیه غیرنظامیان فاصله بگیرد.
رابطه محسود با طالبان افغان نور ولی محسود در دهه هفتاد خورشیدی و پس از ۲۰۰۱ در خاک افغانستان جنگیده بود و از همان زمان با طالبان افغان پیوندهای شخصی و سازمانی داشت. پس از بازگشت طالبان به قدرت در کابل، این روابط دوباره فعال شد.
از دید سازمان ملل، طالبان پاکستانی و افغان همپیمان ایدئولوژیک هم هستند و از نظر عملیاتی نیز همکاریهای مستمر دارند. گزارش ناظر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۲۳ رابطه طالبان افغان و تحریک طالبان پاکستان را «نزدیک و همزیستانه» توصیف کرده است و گفته که تیتیپی با استفاده از پناهگاههای امن در افغانستان، حملات خود را علیه اهدافی در پاکستان سازماندهی میکند. تحقیق مشترک عبدالسید و توره هامینگ در مرکز «سیتیسی سنتینل» وابسته به آکادمی نظامی وستپوینت نشان میدهد که پس از ۲۰۲۱، تحریک طالبان پاکستانی تسلیحات پیشرفتهتری بهدست آورده است، ساختار فرماندهی خود را بازسازی کرده و نیروهایش را میان افغانستان و پاکستان جابهجا کرده و تمرکز اصلی این گروه بر حملات علیه نیروهای امنیتی پاکستان قرار گرفت. گزارش مؤسسه مطالعات صلح پاکستان (پایکس) در آغاز سال ۲۰۲۵ نیز نشان داد که تنها در سال ۲۰۲۴، پاکستان شاهد بیش از پنجصد حمله تروریستی بود که در نتیجه آن دستکم هشتصد و پنجاه نفر کشته شدند. امسال اما شرایط بسیار بدتر شده و در همین اواخر بود که مرکز پژوهشها و مطالعات امنیتی پاکستان (سیآراساس) اعلام کرد که سطح خشونتهای مرتبط با گروههای تندرو و عملیاتهای ضدتروریسم در این کشور طی سهماهه گذشته بهگونه بیسابقهای افزایش یافته و در این ۳ ماه ۹۰۰ تن در پاکستان کشته شدهاند. بخش عمده این حملات در ایالتهای خیبرپختونخوا و بلوچستان رخ داده و به باور ارتش پاکستان، تیتیپی نقش اصلی را داشته است. طالبان افغان در سال ۲۰۲۲ میانجی چند دور گفتوگوی تحریک طالبان پاکستانی با دولت آن کشور بود که به آتشبس موقتی انجامید، اما تیتیپی در پایان همان سال پایان آتشبس را اعلام کرد و حملاتش را از سر گرفت. با این حال، پیوندهای فکری و ایدئولوژیک دو گروه همچنان حفظ شد و تحریک طالبان پاکستان از پیروزی طالبان در کابل به عنوان «الهامبخش جهاد در منطقه» یاد کرد. با وجود انکار مکرر کابل، مقامهای پاکستانی همواره معتقد بودهاند که رهبران تیتیپی در افغانستان پناه گرفتهاند. در آخرین مورد، ساعاتی قبل از شنیده شدن صدای انفجارها در کابل، وزیر دفاع پاکستان گفت که «صبرمان به سر آمده است.» دیدگاه ایدئولوژیک دیدگاههای نور ولی محسود بر آموزههای مکتب دیوبندی و ایده «جهاد شرعی علیه دولت پاکستان» استوار است. او در کتاب مفصل خود با عنوان انقلاب محسود، حاکمیت قانون سکولار در پاکستان را «غیر اسلامی» خوانده و جنگ مسلحانه را «وظیفه دینی» توصیف کرده است.
در سالهای اخیر، محسود تلاش داشت چهره گروهش را از رفتارهای خشن و بیضابطه داعش خراسان جدا کند و آن را به عنوان نسخهای منظمتر از «جهادگرایی بومی» معرفی نماید؛ اگرچه در عمل، حملات تیتیپی همچنان موجب تلفات غیرنظامی میشد. پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، حمله روز گذشته پاکستان به نور ولی محسود، دومین حمله هوایی توسط یک کشور خارجی در پایتخت کشور است.پیش از او، ایمنالظواهری، رهبر پیشین شبکه القاعده، در حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکا در تابستان ۲۰۲۲ در کابل کشته شد. رویدادی که پرسشهایی جدی درباره حضور و فعالیت گروههای تندرو در خاک افغانستان برانگیخت.
گلبهادر
حافظ گلبهادر از تبار «مدهخیل» قبیله اُتمانزی وزیرستان است. روایتهای معتبر او را فرزند محیطی میدانند که از دهه ۱۳۶۰ خورشیدی با جهاد افغانستان، شبکههای مذهبی-نظامی و رفتوآمد جنگجویان خارجی گره خورد.
گزارش «جیمزتاون» میگوید او درسهای دینی را در یکی از مدارس دیوبندیِ ملتان گذراند، به جنگ افغانستان رفته و بهتدریج با حلقه شبکه حقانی پیوند یافته است. برخی منابع، نسبت او را به «میرزاعلیخان مشهور به فقیر ایپی» نماد مقاومت وزیرستان در برابر بریتانیا و سپس دولت نوپای پاکستان نیز ذکر میکند.
از ظهور تا «توافقهای صلح»
به گزارش مرکز پژوهشی جیمزتاون، نام حافظ گلبهادر نخستینبار در سال ۲۰۰۵ بر سر زبانها افتاد؛ زمانی که ارتش پاکستان برای بیرون راندن جنگجویان خارجی از شمال وزیرستان عملیات گستردهای آغاز کرد. در آن روزها، او یکی از فرماندهان محلی بود که همزمان با درگیریهای پراکنده در کوهستانها، مسیر گفتوگو با مقامهای دولتی را نیز باز نگه داشت.
چند ماه مذاکره میان میانجیهای مذهبی و قبایلی سرانجام به امضای «توافق صلح وزیرستان شمالی» در سپتامبر ۲۰۰۶ انجامید؛ توافقی که به روایت پایگاه جیمزتاون، با نقشآفرینی چهرههایی چون جلالالدین حقانی و ملا دادالله ممکن شد. در آن دوران حتی از نامهای منتسب به ملا عمر یاد میشد که طالبان محلی را به پرهیز از جنگ مستقیم با دولت پاکستان تشویق کرده بود.
پس از امضای این توافق، گلبهادر بهتدریج جایگاه خود را بهعنوان «فرمانده کل طالبان شمال وزیرستان» تثبیت کرد و ساختار مالی و اداری منطقه را از گردآوری مالیات تا اجرای احکام محلی زیر فرمان خود گرفت.
نسبت با تحریک طالبان پاکستانی؛ نزدیکی و فاصله
با تشکیل تحریک طالبان پاکستانی در دسامبر ۲۰۰۷، گلبهادر در آغاز به عنوان معاون بیتالله محسود معرفی شد، اما اندکی بعد به دلیل مخالفت ملا عمر با گسترش جنگ علیه دولت پاکستان، از این گروه فاصله گرفت و تمرکز خود را بر میدان افغانستان گذاشت.
به نوشته جیمزتاون، او در فبروری ۲۰۰۸ بار دیگر با مقامهای اسلامآباد به تفاهم رسید و از استفاده بیتالله محسود از خاک شمال وزیرستان برای حمله به ارتش پاکستان انتقاد کرد. در فبروری ۲۰۰۹، گلبهادر همراه با بیتالله محسود و ملا نذیر، ائتلافی به نام «شورای اتحادالمجاهدین» ایجاد کرد تا هماهنگی در جنگ افغانستان را افزایش دهد.
مؤسسه پژوهشی دیآیآیاس دنمارک نوشته است که او در اواخر سال ۲۰۱۱ ائتلاف دیگری به نام «شورای مراقبه» با حضور شبکه حقانی، ملا نذیر و حلقه گلبهادر تشکیل داد. هدف این شورا، پرهیز از درگیری مستقیم با دولت پاکستان و تمرکز بر جنگ در افغانستان عنوان شده بود. این الگو بعدها در رفتار میدانی فرماندهان وزیرستان نیز تداوم یافت.
جبههها و نامهای فرعی
از سال ۲۰۲۳ به اینسو، در کنار نام تحریک طالبان پاکستانی، عناوینی چون «تحریک جهاد پاکستان» و «جبهه انصارالمهدی خراسان» نیز بر سر زبانها افتادهاند. به این نامها در واقع شاخهها و بازوهای وابسته به تحریک طالبان پاکستان و طیف حافظ گلبهادر دانسته میشوند. این گروهها از نظر نوع عملیات، اهداف و لحن تبلیغاتی تفاوت چندانی با بدنه اصلی تیتیپی ندارند و بیشتر بهعنوان پوشش رسانهای یا بازوی عملیاتی برای فعالیت در مناطق خاص معرفی میشوند.
پرونده حافظ گلبهادر تصویری از یک «فرمانده میانجی» را نشان میدهد؛ چهرهای که در دو دهه گذشته، هم در توافقهای صلح نقش داشته و هم در نبردهای خونین مرزی حضور یافته است. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴، چند دور توافق و گسست را تجربه کرد و در جریان عملیات «ضرب عضب» شبکهاش بهشدت تضعیف شد.
پیروزی بزرگ پاکستان پاکستان در ماههای اخیر بارها از طالبان افغان خواست تا جلو فعالیتهای تحریک طالبان پاکستانی را از خاک افغانستان بگیرد؛ درخواستی که همواره با انکار حضور آنان توسط طالبان روبرو میشد. اما حضور نور ولی محسود و گلبهادر در کابل نشان داد که طالبان نه در این زمینه و نه در پرونده ایمنالظواهری، رفتار صادقانهای با امریکا و پاکستان نداشته است. بهنظر میرسد اسلامآباد با هدف قرار دادن رهبر تحریک طالبان پاکستانی در کابل پیام روشنی به دنیا فرستاد که رابطه ایدئولوژیک طالبان افغان و تیتیپی پیوندی عمیق و چندلایه دارد.