توافقنامه دوحه نمرده است

گرچه اختلافات گسترده بر سر مسائل انگشت شمار، روابط سیاسی طالبان با جامعه جهانی را به بنبست رسانده و تلاشها برای باز کردن گره کور این روابط به نتیجهای نرسیده، اما راه برون رفت هنوز وجود دارد.
تحلیلگر سیاسی

گرچه اختلافات گسترده بر سر مسائل انگشت شمار، روابط سیاسی طالبان با جامعه جهانی را به بنبست رسانده و تلاشها برای باز کردن گره کور این روابط به نتیجهای نرسیده، اما راه برون رفت هنوز وجود دارد.
تا اینجا پافشاری طالبان بر این که صلح و امنیت در افغانستان برقرارشده، بناً اداره این گروه برای کسب رسمیت بینالمللی هم آماده است، نتیجهای نداشته است. با توجه به رفتار طالبان، انتظار هم نمیرود که مسئله به رسمیت شناسی این گروه به این زودی بر سر میز دولتهای عضو سازمان ملل قرار گیرد.
روشن نیست که این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، به خصوص که لحن اکثر اعضای این سازمان از طالبان انتقادی است.
به رغم روابط کموبیش نزدیک طالبان با برخی از دولتهای منطقه مانند چین و روسیه، اتفاق نظر کلی بر این است که اداره حاکم بر افغانستان شرایط لازم کسب مشروعیت را ندارد، اما میتواند موانع را از سر راه بردارد. در دولتها تمایل به همکاری با طالبان دیده میشود، اما این گروه باید برخی از شروط عمده را برآورده کند.
ظاهراً، راه عبور از این بنبست وجود دارد. طالبان و امریکا خود را به موافقتنامه دوحه که در حوت ۱۳۹۸ امضا شد، پایبند میدانند. به ویژه امریکا که در چارچوب این موافقتنامه ارزیابی مثبتی از توانایی طالبان در مهار گروههای تروریستی دارد، مسئلهای که فعلاً دغدغه اصلی واشنگتن در سیاست آن در قبال افغانستان است.
در بخشی از این موافقتنامه آمده است:«آتشبس دایمی و جامع موضوع آجندای گفتوگو و مذاکرات بینالافغانی خواهد بود. شرکتکنندگان مذاکرات بینالافغانی در مورد تاریخ و چگونگی آتشبس دایمی و فراگیر، از جمله میکانیسمهای اجرایی بحث خواهند کرد که همراه با تکمیل و توافق در مورد نقشه راه سیاسی آینده افغانستان اعلام خواهد شد.»
با بیرون شدن نیروهای امریکایی، طالبان تمایلی به گفتوگو با گروههای سیاسی افغان نشان نداده است که به دنبال فرار اشرف غنی، رییس جمهور سابق، از افغانستان بیرون شدند و در کشورهای همسایه ساکن گردیدند. با اینحال، بنیاد توافقنامه متزلزل نشده و این گروهها و کشورهای دخیل میتوانند بر اساس آن یک نقشه سیاسی برای آینده ترسیم کنند.
تاکید امریکا و جامعه جهانی بر ایجاد یک حکومت فراگیراست. طالبان بدون تن دادن به این بخش موافقتنامه، دستکم در کوتاه مدت نمیتواند روی همکاری امریکا حساب باز کند که تا حال نقش عمدهای در بهرسمیتشناخته نشدن طالبان در سطح بینالمللی، بازی کرده است.
گروههای سیاسی عمده مخالف هم بر آغاز گفتوگو با طالبان تاکید دارند و به قولهایی که طالبان درباره «مذاکرات بینالافغانی» به امریکا در دوحه داد، ارجاع میدهند.
در ادامه تاکید بر تشکیل «حکومت اسلامی جدید» در نتیجه مذاکرات بینالافغانی در موافقتنامه، خبر نویدبخش دیگر برای طالبان، کمکهای امریکا و احیاناً کشورهای دیگر «برای بازسازی» افغانستان و بدون «مداخله در امور داخلی» این کشور است که واشنگتن در دوحه متعهد شد. این وعده به مراتب سودی بیشتر از کمکهای اضطراری و بشردوستانه این کشورها برای طالبان دارد.
مشوق دیگر برای بازگشت طالبان به موافقتنامه دوحه برداشته شدن تحریمها است. در این سند آمده است: «با شروع مذاکرات بینالافغانی، ایالات متحده بازنگری اداری خود را در مورد تحریمهای فعلی امریکا و لیست پاداشها علیه اعضای امارات اسلامی افغانستان با هدف برداشتن این تحریمها آغاز خواهد کرد.»
امریکا و طالبان پیوسته بر اجرای موافقتنامه دوحه تاکید دارند که اگر به ویژه طالبان بخواهد افغانستان از گودال تاریک کنونی عبور کند، باید به یک روند سیاسی معنادار تن دهد.
موافقتنامه دوحه در شرایط فعلی هنوز موضوعیت دارد، اما آنچه مهم است، جدی گرفتن آن از جانب طالبان است. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، افغانستان یک گام دیگر از بحران کنونی فاصله میگیرد.

هفتادوهشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل هفته پیش در نیویارک بدون حضور نماینده طالبان برگزار شد.افغانستان که تا سه سال پیش عضو فعال سازمان ملل بود، هیچ دولتی به نمایندگی از آن در نشست شرکت نکرد. نماینده دولت پیشین کرسی کشور را بدون پشتوانه دولتی نزد خود نگهداشته است.
نشست امسال از جهتهای مختلف هم برای افغانستان و هم برای طالبان اهمیت ویژه داشت. اصولاً، کشورهای عضو بعد از یک سال رایزنی و ارزیابی مسائل و چالشهای بینالمللی، موضع شان را در قبال کشورهای دیگر در نزد نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل اعلام میکنند.
طالبان پس از دو سال لابیگری و ارائه یک تصویر دستکاری شده مثبت از خود، انتظار داشت که کشورهای جهان در این نشست با این گروه برخورد گرمتر کنند. یعنی، طالبان را به عنوان یک واقعیت سیاسی و حاکم بر افغانستان بپذیرند و سطح ارتباطات و کار با آن را گسترش دهند. برخلاف انتظار این گروه، کشورهای مهم منطقه و جهان، نگرانیهای شان را از وضعیت افغانستان تحت حاکمیت طالبان ابراز داشتند.
عربستان سعودی که در دوره اول حکومتداری طالبان در دهه هفتاد خورشیدی، یکی از سه کشوری بود که دولت طالبان را به رسمیت شناخته بود، حالا وزیر خارجهاش در نشست سازمان ملل از وضعیت افغانستان ابراز نگرانی کرد. فیصل بن فرحان گفت: «افغانستان نباید پناهگاه امن تروریستها باشد.»
همینگونه، قطر که در برگشت طالبان به قدرت نقش حیاتی را بازی کرد، از وضعیت ناراض است. امیر قطر در سازمان ملل از طالبان خواست که اشتباهات گذشته را تکرار نکند.
حتا پاکستان، یار و متحد دیرین طالبان، نیز از وضعیت دل خوشی ندارد و متحدان طالبان دردسر امنیتی جدی برای این کشور شده اند. انوارالحق کاکر، نخست وزیر موقت پاکستان در سازمان ملل گفت که در مورد تهدید تروریسم از خاک افغانستان نگران است.
برعلاوه، ایران و تقریباً رهبران ۹ کشور مهم دیگر در قضیه افغانستان نیز موضع مشابهی داشتند و از حاکمیت طالبان ابراز نگرانی کردند.
پیام این نگرانیها برای طالبان بسیار واضح است: شما با غلبه نظامی و فشار بر مردم عام افغانستان به قدرت رسیده اید، اما ملاک تعامل کشورها با شما، رفتار تان است.
نشانههای آشتیناپذیری جهان با طالبان تنها به نشست سازمان ملل خلاصه نمیشود. رابطه طالبان با جهان در دو سال گذشته سیر نزولی داشته است. کشورهای منطقه که اکثر شان در اوایل از برگشت طالبان خشنود بودند، در ماههای اخیر نارضایتی در سیمای شان هویدا شده است. چین تنها کشوری است که رابطهاش با طالبان را با فرستادن سفیر جدید به کابل ارتقا داده است. گفته میشود که دلیل آن ناگزیریها و تهدید امنیتی ایغورها است که طالبان به آنها پناه داده است.

اما رابطهای که توجه همه را به خود جلب کرده، رابطه امریکا با طالبان است که تعریف آن در دو سال گذشته کمی دشوار بوده است. بسیاریها این رابطه را برای حفظ حاکمیت این گروه در افغانستان حیاتی میدانند.
واشنگتن در این دوسال بارها اعلام کرده که تعامل و موضعگیریاش در قبال طالبان و اهدای بیش از ۲ میلیارد دالر کمک مالی به افغانستان، فقط به دلیل حمایت از مردم و جلوگیری از بحران بشری در افغانستان است که به گفته سازمانهای خیریه بینالمللی با خطر جدی گرسنگی و بحران اقتصادی روبهروست.
بسیاری از تحلیلگران رابطه طالبان و امریکا را در این مدت یک رابطه ناخواسته میدانند که احتمالاً به منظور کنترول افکار عامه در امریکا است. با توجه به این که بایدن از نظر بخش مهمی از رایدهندگان مقصر سقوط دولت پیشین افغانستان و وضعیت آشفته پس از آن است، او میکوشد تا انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری در امریکا وضعیت در افغانستان از هم نپاشد و دستاویزی به رقیب انتخاباتیاش ندهد.
بسیاریها باور دارند که تاریخ انقضا این رابطه ناخواسته با برگزاری انتخابات پایان مییابد و خبری از تعامل و کمک چهل میلیونی هفتهوار امریکا به طالبان نخواهد بود و دولت طالبان به دنبال آن در مسیر فروپاشی قرار خواهد گرفت.

تحریک انصارالله، گروه شبهنظامیان اسلامگرای افراطی تاجیکستان، کتابی را زیر عنوان «قضیه تاجیکستان و شیوه آزادسازی آن از اشغال و استبداد» در ۲۱ سرطان منتشر کرد.
در بخشي ازاین کتاب ۱۰۰ صفحهای که درواقع مانیفست تحریک انصارالله است، آمده است جنگجویان این گروه وظیفه دارند تا برپايی نظام اسلامی و تطبیق شریعت در تاجیکستان برزمند و شهادتطلبي کنند.
در این کتاب افغانستان زیر سلطه طالبان به عنوان سرزمین الهی و تنها جغرافیای پاکی که تطبیق شریعت در آن کامل شده، معرفی شده است.
در مانیفست انصارالله، تنها چهار مذهب اهل سنت مشروع و اسلامي دانسته شده و بقیه مذاهب مانند تشیع و اسماعیلیه شرک و بدعت خوانده شدهاست.
گذشته از جزییات فراوان این کتاب که برای اکثرجنگجویان و نیز در مدارس دینی مناطق شمال افغانستان دردسترس است، حال و هوای طالبان تاجیکستاني در بدخشان نشان ميدهد که خود را برای وارد شدن به یک مرحله دیگر آماده میکنند. احتمالاً، آنها برای گسترش فعالیتهای خود در خاک تاجیکستان چراغ سبزی از سوی رهبري طالبان دریافت کردهاند.
اعضای انصارالله تاجیکستان سالها است که در مناطق شمالی افغانستان مستقر اند. اما، این حضور خیلی علنی نبوده و بیشتر آنها خود را در میان طالبان محلی افغانستان جا زده بودند. حالا، پس از تسلط مجدد طالبان حضور انصارالله اندک اندک علنیتر شده، تا جایی که مانیفست مبارزاتی چاپ میکنند.
منابع محلی تایید میکنند که مهدي ارسلان، رهبرانصارالله از یکماه به اینسو نیروهایش را در شهرستان اشکاشم منسجم کرده و در کندک این گروه در آنجا تمرین نظامی میکنند. عملیاتي هم که اداره امنیت ملي تاجیکستان در تاریخ ۱۵ سنبله بر یک پناهگاه تحریک طالبان تاجیکستان در خاک خودش انجام داد و منجر به کشته شدن سه جنگجوي این گروه شد، نشان میدهد که مرحله دوم فعالیت انصارالله عملاً آغاز شده است.
تحریک طالبان پاکستان
اما انصارالله تنها بخشی از ماجراهای فعلی بدخشان است، بخش دیگر و جدیتر ماجرای افزایش فعالیتهای تحریک طالبان پاکستان دراین ولایت است.
در همینحال، طالبان در کمتر از یک ماه گذشته بخشی از سلاحهای سنگین و توپخانه خود را به فرقه بدخشان، در مرکزاین ولایت منتقل کرده است.
منابع میگویند نبرد طالبان پاکستاني در روز ۱۵ سنبله در منطقه چترال پاکستان که در نوع خود نخستین نبرد جبههای طالبان پاکستانی با نیروهای امنیتی پاکستان دراین منطقه بود، از طریق بدخشان اکمالات نظامی شده بود.
منابع محلی تایید میکنند که یک فرمانده کارکشته تحریک طالبان پاکستان بنام مولوی عبدالبشیر که قبلا نیروهای این گروه را در کنر رهبری میکرد، در ۱۰ سنبله همراه با ۳۵ تن از جنگجویانش از طریق پریان پنجشیر وارد بدخشان شده و بعداً از راه ولسوالی کران و منجان، از مسیر کافرکوتل وارد چترال پاکستان شدند. گفته میشود که درحال حاضر بیشتر از صد جنگجوي تحریک طالبان پاکستان به رهبری یک فرمانده این گروه بنام مفتی محمد قاهر بلوچ در منطقه جخان ولسوالی جرم بدخشان حضور دارند.
راههایی که از طریق بدخشان به چترال پاکستان منتهی میشوند، عموما صعبالعبور و تابستانياند. در ضمن چون مسیرهای متعددی برای رسیدن به پاکستان وجود دارد، کنترول آن برای نیروهای مرزی پاکستان دشوار است. این همان مسیری است که درسالهای گذشته طالبان افغانستان برای اکمالات نظامی خود در بدخشان از آن استفاده میکردند.
درسالهای جنگ علیه شوروی سابق این مسیر مطمینترین راه برای اکمالات نظامی تمامی جبهات شمال شرق گروههای مجاهدین بود. حالا، برعکس نیروهای پاکستانی که سالها از این مسیر به آتش جنگهای افغانستان هیزم رساندند، اکنون نمیتوانند هیزمرسانی از این مسیر به آتشی که دارد دامن پاکستان را میگیرد، جلوگیری کنند.
والی جدید
نکته مهم دیگر آغاز به کار والی جدید بدخشان است. قاری محمد ایوب خالد از فرماندهان برجسته و مورد اعتماد رهبر طالبان به حساب میآید.هرچند که فرمان انتصاب او به عنوان والی بدخشان از سوی رهبری طالبان دوماه قبل صادر شده بود اما گفته میشود مخالفت فصیحالدین فطرت، لوی درستیز ارتش طالبان که تاجیکتبار و اهل بدخشان است، سبب شد که مولوی خالد در آن زمان نتواند بر کرسی ولایت در بدخشان تکیه زند.
قاری خالد قبلاً والی کنر و فرمانده قول اردوی الفاروق را در بلخ بود. او چندان شناخته شده نیست، اما در گروه طالبان به عنوان فرمانده جنگنده و با دیدگاههایی به شدت افراطیاش شناخته میشود.نکته مهم این است که او تطبیق کامل شریعت درافغانستان و گسترش دامنه شریعت درسراسر کشورهای اسلامی را وجیبه دینی خود میداند و حمایتش از مسلمانان کشورهای دیگر را انکار نمی کند.
والی جدید بدخشان به حلقهای از طالبان تعلق دارد که انزوای بیالمللی طالبان را نمیفهمد و اهمیتی برای اعتبار بینالمللی حاکمیت طالبان قایل نیست.
برعلاوه، تغییرات گستردهای که والی جدید در بدو ورودش در تیم امنیتی و اداری ولایت ایجاد کرده، نشان میدهد که او اعتماد چندانی به طالبان محلی ندارد و تمام طالبان محلی و تیم امنیتی قبلی را از پیرامون ساختمان ولایت دور کرده است.
بدخشان به رغم شهرت تاریخی و فرهنگیاش، به عنوان یک ولایت دور افتاده از مرکز، صعب العبور و کوهستانی هیچگاه به اندازه اکنون در تحولات افغانستان مهم نبوده است. این ولایت همزمان برای پاکستان، تاجیکستان واوزبیکستان از یکسو، و گروههای شبهنظامی تیتیپی، انصارالله و داعش خراسان مهم است.

از شهر شلوغ پیشاور عبور میکنیم و از مسیر خیابان «کوهات» به آرامی وارد دامنه «دره آدمخیل» میشویم. کوههای اطراف به هم نزدیک میشوند و صدای شلیک گلوله به گوش میرسد. مشتریان قبل از خرید، سلاحها را امتحان میکنند تا مطمین شوند درست کار میکنند.
در میان کوههای زیبای آدمخیل، مغازههای پر از اسلحه و کارخانههای کوچک سلاحسازی در دو رسته بازار، همسفرم را حیرتزده کرد.
تولید تسلیحات نظامی در «دره آدمخیل» از حدود ۱۳۰ سال پیش، در دوره اشغال منطقه توسط بریتانیا آغاز شد. بازار این کارخانهها در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی که جهاد افغانستان علیه شوروی سابق جریان داشت، گرم شد.
من و همسفرم وارد دکانی میشویم که دو نوع اسلحه امریکایی M4 و M21 جلو در مغازه آویزان است.
دکاندار میگوید: قیمت یک تفنگ امریکایی از ۴۰۰ هزار روپیه پاکستانی آغاز میشود و تا ۷۵۰ هزار روپیه پاکستانی میرسد. او میگوید میتواند سلاح را در هر جای پاکستان به خریدار تحویل دهد.
یکی دیگر از دکانداران که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید: «سلاحها و مهمات آمریکایی مانند گلوله، دوربینهای شببین و لباسهای زرهی در این بازار آورده میشود».
به گفته او این سلاحها از اعضای طالبان افغانستان و سربازان دولت سابق در این کشور خریداری شده است.
به گفته این دکاندار «این یک تجارت زنجیرهای است. سلاحها از مسیرهای صعبالعبور قاچاق و به پاکستان آورده میشود و اینجا بازار گرمی دارد».
این مغازهدار، فروش سلاحهای امریکایی را «بازار خاصی» میداند. همه نمیتوانند این سلاحها را بخرند چون قیمت آن بالاست، اما با این حال این سلاحها به مقدار زیادی فروخته میشود.
فروشنده تجهیزات امریکایی در بازار آدمخیل میگوید سلاحهای امریکایی که از ناتو در افغانستان بهجا مانده، علاوه بر پاکستان به کشورهای دیگر نیز میرود. او گفت این سلاحها از طریق ایران به عراق، سوریه، ترکیه و از شمال افغانستان به کشورهای آسیای میانه نیز قاچاق میشود.
در جریان گفتوگو، دو جوان تیرهپوست کوتاهقد با یک مترجم افریدی، وارد مغازه شدند و به زبان عربی شروع به سخن گفتن کردند: «ما از مسقط، [پایتخت عمان] آمدهایم و سلاح کار داریم.»
او اول یک اسلحه امریکایی را امتحان کرد و بعد متوجه یک سلاح روسی شد. به همراهش گفت: «این سلاح خوبی است.»
مشعل خان، دکاندار، چند میل سلاح امریکایی را روبروی ما گذاشت. به نظر میرسد برخی از این سلاحها قبلا استفاده شدهاند. روی برخی از آنها نام و یادبود مالکان قبلی آنها نوشته شده است.
از زرور افریدی، دکاندار، پرسیدم که آیا به اعضای تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) نیز سلاح میفروشد؟
دکاندار گفت: «بعد از فرار امریکا [از افغانستان]، هزاران میل سلاح به اینجا آمد، ما نمیبینیم که خریداران چه کسانی هستند. یک اصل این بازار این است که سلاح را بفروش ولی شناسنامه خریدار را نگاه نکن».
علاوه بر سلاحهای اصلی، بازار از سلاحهای کپی شده از سلاحهای امریکایی پر است. به نظر میرسد دیگر مردم کلاشینکف روسی را فراموش کرده و اکنون مدل امریکایی 21M4 مد شده است.
خوشحال خان، فروشنده اسلحه میگوید: «قیمت یک میل M4 امریکایی که در اینجا ساخته میشود یکصد و پنجاه هزار روپیه پاکستانی و قیمت M4 اصلی بین چهار صد تا پنجصد روپیه پاکستانی است».
مقامات پاکستانی پیش از این بارها شکایت کردهاند که تحریک طالبان پاکستانی با استفاده از دوربینهای شببین و سلاحهایی که نیروهای امریکایی در افغانستان بهجا گذاشتند، سربازان آنان را میکشند.
بهجا ماندن تجهیزات امریکایی در افغانستان، انتقادهای گستردهای را در امریکا نیز برانگیخته است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا پیش از این گفته موترها و تسلیحات نظامی امریکایی در اثر تصمیمهای اشتباه جو بایدن، رئیسجمهور امریکا در افغانستان بهجا ماند.
بازار آزاد خرید و فروش تجهیزات نظامی امریکایی در منطقه آدمخیل در حومه پیشاور، تایید میکند که انبار اسلحه در این بازار میتواند خطری برای منطقه باشد.
هنوز معلوم نیست که آیا پاکستان، به شکایت از امریکا بخاطر بهجا ماندن تجهیزات نظامی در افغانستان اکتفا میکند، یا اقدام عملی برای مهار خطری که امنیت این کشور را تهدید میکند انجام خواهد داد.

لی شانگفو، وزیر دفاع چین، نزدیک به سه هفته است که دیده نشده و گزارش شده که چندین جلسه را از دست داده است. غیبت جنرال لی بهدنبال برکناری غافلگیرکننده چین گانگ، وزیر خارجه چین در جوزای امسال اتفاق افتاده است که برای یک هفته از انظار غایب بود.
در سیاست داخلی چین چه میگذرد؟
در حالی که گمانهزنیها درباره سرنوشت لی شانگفو، وزیر دفاع گمشده چین افزایش یافته است، رام امانوئل، سفیر امریکا در جاپان روز جمعه، ۲۴ سنبله ادعا کرد که شانگفو در «حصر خانگی» است.
در آخرین مورد از روند مرموز ناپدید شدن مقامات ارشد حزب کمونیست چین، گمان میرود وزیر دفاع چین که حدود سه هفته است در انظار عمومی دیده نشده، تحت بازجویی قرار گرفته باشد.
جنرال لی شانگفو آخرین بار روز سهشنبه، هفتم سنبله هنگام سخنرانی در مجمع صلح و امنیت چین و افریقا در بیجینگ دیده شد. آخرین سفر خارج از کشور او هم در ماه اسد به مسکو و مینسک بود. جایی که در حاشیه یک کنفرانس امنیتی با مقامهای روسیه و الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس دیدار کرد.
جنرال لی شانگفو از سوی امریکا بهدلیل خرید اسلحه از بزرگترین زرادخانه روسیه، روس آبارون اکسپورت، در سال ۱۳۹۷ تحریم شد.
مقامهای چینی بارها گفتهاند که میخواهند این تحریمها لغو شود تا گفتوگوها بین ارتش دو طرف تسهیل شود.
لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، در جریان کنفرانس دفاعی در سنگاپور در ماه جوزای امسال تلاش کرد با لی گفتوگو کند اما این دیدار از یک دست دادن فراتر نرفت.
گاردین روز جمعه، ۲۴ سنبله به نقل از فایننشال تایمز نوشت که مقامهای ارشد دولت امریکا معتقدند لی تحت بازجویی است.
همچنین خبرگزاری رویترز گزارش داد که لی ۶۵ ساله، قرار بود در نشست سالانه همکاریهای دفاعی به میزبانی ویتنام در مرز این کشور با چین در روزهای ۱۶ و ۱۷ سنبله شرکت کند، اما در حال حاضر این نشست پس از اعلام ناگهانی بیجینگ درباره «وضعیت سلامتی وزیر دفاع» به هانوی، به تعویق افتاده است.
رام امانوئل، سفیر امریکا در جاپان، روز گذشته در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) پستی منتشر کرد و کابینه شی جین پینگ را به رمان «و سپس هیچکس نبود» آگاتا کریستی، تشبیه کرد.
او مدعی شد که جنرال لی در جلسه برنامهریزی شده با فرمانده نیروی دریایی سنگاپور حضور نداشته زیرا او را «حصر خانگی» کردهاند.
امانوئل اما منبعی برای درستی این ادعا ارائه نکرد.
ناپدید شدن وزیر دفاع چین اما به دنبال برکناری غافلگیر کننده وزیر امور خارجه این کشور، چین گانگ، در ماه جوزا و پس از یک هفته غیبت مرموز اتفاق میافتد.
به نوشته گاردین از آن زمان تاکنون هیچ اطلاعات یا نشانهای از وجود چین گانگ در دست نیست.
در موردی مشابه، شی جین پینگ در ماه اسد امسال دو جنرال ارشد نیروی موشکی را در روند یک تغییر اساسی در رهبری شاخه نظامی، جایگزین کرد.
فرمانده سابق، لی یوچائو نیز از هفتهها قبل در انظار عمومی دیده نشده بود و هیچ توضیحی درباره برکناری او ارائه نشده است.

به گفته تحلیلگران، رهبر چین از زمان به قدرت رسیدن در سال ۱۳۹۲، در یک حرکت گسترده و غیرقابل بخشش به منظور از بین بردن فساد، مخالفان سیاسی خود را نیز هدف قرار داده است. او همچنین سرکوب ویژهای در ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) صورت داده است و اکنون با گذشت بیش از یک دهه از عمر قدرتمندترین حکومت تمرکزگرا در چین از زمان مائو تسه تونگ، مقامات ارشد این کشور عمدتا از متحدان شی هستند.
بیل بیشاپ، تحلیلگر مسایل چین نوشت: «وجود فساد در چنین سطح بالایی در حالی که شی وارد یازدهمین سال رهبری ارتش آزادیبخش خلق چین میشود، شگفتانگیر است.»
درو تامپسون، یکی از اعضای ارشد مدرسه سیاست عمومی لی کوان یو، به گاردین گفت که برای جامعه بینالمللی آنچه بر سر لی و چین گانگ آمده «نمونهای از عملکرد یک سیستم غیرشفاف و شرایطی نگرانکننده» است.
تامپسون که یکی از مقامهای سابق وزارت خارجه امریکا نیز هست، گفت: «این که وزیران امور خارجه و دفاع چین در عرض سه ماه ناپدید شدند، به نوعی تکاندهنده است. این افراد دو تن از مذاکرهکنندگان خارجی مهم هستند اما چین خود را متعهد به توضیح به جامعه بینالمللی نمیداند. چگونه و چرا این وزرا ناپدید شدند؟ این نشان میدهد که چین در حال حاضر درگیر سیاست داخلی خود است.»
جنرال لی شانگفو در ماه حوت ۱۴۰۱، پس از چند ماه که به عنوان عالیترین عضو کمیسیون مرکزی نظامی ناظر بر نیروهای مسلح مشغول به کار بود، به عنوان وزیر دفاع منصوب شد.
زندگینامه و عنوان جنرال لی پس از انتشار خبر ناپدید شدن او در وبسایتهای چین همچنان باقی است.
این در حالی است که پس از حذف چین گانگ، عنوان وزیر امور خارجه به سرعت از کنار نام او در سایتهای اینترنتی چین پاک شد؛ هر چند برخی از آنها دوباره بازنویسی شدند.
برکناری چین گانگ دوره هفت ماهه وزارت او را به کوتاهترین دوره وزارت خارجه تاریخ چین تبدیل کرد.

شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در نشست سران گروه ۲۰ در دهلینو شرکت نکرد و این امر باعث گمانهزنیها در مورد تنش با هند و عقبنشینی تاکتیکی این کشور شده است. روزنامه گاردین روز دوشنبه در گزارشی به انواع احتمالها درباره غیبت او پرداخته است.
هلن دیویدسون در مقالهای که روز جمعه، ۱۷ سنبله، در وبسایت گاردین منتشر شد، به گمانهزنیها درباره حضور نیافتن شی جینپینگ در نشست گروه جی ۲۰در روزهای ۱۸ و ۱۹شهریور (سنبله) پرداخت.
تصمیم رئیسجمهور چین برای شرکت نکردن در آخرین نشست گروه جی ۲۰، گمانهزنیهای گستردهای را به دنبال داشته است.
شی جینپینگ از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۱۳، در تمام نشستهای گروه جی ۲۰ چه به صورت حضوری و چه مجازی شرکت کرده بود، اما وزارت امور خارجه چین روز دوشنبه ۱۲ سنبله اعلام کرد لی چیانگ، نخستوزیر این کشور به جای او رهبری هیئت چین در نشست جی ۲۰ را بر عهده خواهد داشت.
چین بازیگری مهم در عرصه اقتصاد و سیاست جهانی است و غیبت رهبر آن در این نشست پرسشهای فراوانی برانگیخته است.
نماینده رهبر چین چهقدر اختیارات دارد؟
آماندا هسیائو، تحلیلگر ارشد چین در گروه بینالمللی بحران گفت: «با توجه به اینکه شی جینپینگ کسی است که همه تصمیمها را میگیرد، برای رهبران جهان ارتباط منظم و مستقیم با او اهمیت بیشتری پیدا میکند تا فرصتی برای انتقال دیدگاه دولتهای خود به شخص او داشته باشند.»
تعداد کمی از رهبران جهان به اندازه شی جینپینگ قدرت را در دستان خود متمرکز کردهاند.
در گذشته اگر یکی از رهبران در نشست گروه جی ۲۰ غیبت داشت، نمایندهای به جایش فرستاده میشد که قدرت و مسئولیت لازم هم به او تفویض شده بود. جا یان چونگ، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه ملی سنگاپور گفت که مشخص نیست لی چیانک، برای انجام چه کاری دارای اختیار است.
این محقق گفت: «نخستوزیر چین میتواند چه تصمیمهایی از نظر نقشآفرینی در بیانیه سران بگیرد یا هر اتفاقی که ممکن است در حاشیه نشست روی بدهد؟»
چونگ یادآور شد: «لی چیانک چه تضمینی به نهادهای دیگر در مورد تعهد بیچینگ در قبال توافقات حاصل میتواند بدهد؟»
دولت چین توضیحی در مورد حضور نیافتن شی در اجلاس جی ۲۰ نداده است و به نظر نمیرسد چنین تصمیمی هم داشته باشد.
ابهام درباره سلامتی پینگ یا فرار او از حواشی احتمالی؟
تنها چند هفته پس از آن که شی جینپینگ سخنرانی خود را در اجلاس بریکس در آفریقای جنوبی از دست داد، عدم حضور او در نشست گروه جی ۲۰ در هند سوالاتی را در مورد سلامتی او برانگیخت.
همچنین این غیبت در بحبوحه اختلافات و تنشهای متعدد بین بیچینگ و سایر دولتها از جمله ایالات متحده، ژاپن و هند بهعنوان کشور میزبان گروه جی ۲۰ و همسایگان منطقهای رخ داده است که با چین اختلافات مرزی دارند.
برخی تحلیلگران معتقدند شی با اجتناب از حضور در اجلاس جی ۲۰، سعی کرده است تا از مکالمات ناراحتکنندهای پیشگیری کند که احتمال داشت در حاشیه این نشست پیش بیاید.
از طرفی، بیچینگ به دلیل روابط نزدیک خود با روسیه و امتناع از محکوم کردن حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، تحت فشار فزایندهای قرار دارد.
برخی تحلیلگران معتقدند شی ممکن است تا حدی به خاطر همبستگی با پوتین از حضور در نشست گروه جی ۲۰ اجتناب کرده باشد. پوتین مشمول حکم دادگاه کیفری بینالمللی برای جنایات جنگی است و به این دلیل در این نشست شرکت نکرد.
بسیاری از کشورهای شرکتکننده در اجلاس از بهروزرسانی اخیر نقشه ملی چین عصبانی هستند. نقشهای که در آن چین بهطور یکجانبه ادعا میکند چندین منطقه مورد مناقشه متعلق به این کشور است.
از سوی دیگر دستگاه تبلیغاتی بیچینگ فعالیت خود را بر رهاسازی آب فوکوشیمای جاپان متمرکز کرده است.

تمرکز بر بریکس و شانگهای بهجای جی ۲۰
همین یک سال پیش، شی از دولتها خواست که همکاریها را در سازمانهای چند جانبه، بهویژه جی ۲۰ تقویت کنند، اما از آنجایی که کشورهای عضو گروه «چهارگانه» (امریکا، استرالیا، هند و جاپان)، «آکوس» (استرالیا، بریتانیا و امریکا) و جی ۲۰ به علت توسعه نظامی و روابط بیچینگ با روسیه، با چین مخالفت میکنند، شی به دنبال ارتقای همکاریهایی مانند بریکس است که به نظر او بیشتر روی جهان «جنوبی» و کمتر تحت سلطه غرب متمرکز هستند.
هسیائو گفت: «بیچینگ ممکن است در جی ۲۰ فرصتهای محدودی برای پیشبرد اهداف خود ببیند یا اینکه نیازی به سرمایهگذاری چندانی روی آن نداشته باشد، زیرا آنها پلتفرمهای چند جانبه دیگری مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس دارند که از طریق آن چین میتواند اعمال نفوذ بیشتری داشته و دستور کار و نتیجه اجلاس را کنترل کند.»
تاکتیک «بیاعتنایی» برای ایجاد اشتیاق
او یادآور شد که از سوی دیگر عدم حضور شی میتواند یک نوع تاکتیک باشد چرا که بیچینگ با کمتر در دسترس قرار دادن خود برای جی ۲۰، تقاضای بیشتری برای حضور رئیسجمهور این کشور در آینده ایجاد میکند. در نتیجه میتواند فضای بیشتری برای اعمال نفوذ به دست آورد.
برخی گمانهزنیها هم حاکی از آن است که غیبت او در راستای بیاعتنایی عمدی به میزبان اجلاس یعنی هند است. کشوری که روابطش با چین به سرعت به سردی میرود.
اختلافات مرزی بین چین و هند در منطقه هیمالیا به خشونت کشیده شده و ارتش هند همزمان با این اجلاس، در حال برگزاری رزمایشهایی در مرزهای خود بود.
با این حال مائو نینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین این هفته به خبرنگاران گفت که روابط بین دو کشور «به طور کلی باثبات» است و رهبران چین «همیشه از میزبانی هند در اجلاس امسال حمایت کردهاند».
در مقابل سوبرهمانیام جایشانکار، وزیر امور خارجه هند، به خبرگزاری بینالمللی آسیانیوز (ایانآی) گفت که غیبت شی بر توانایی گروه در زمینه تهیه بیانیه نهایی تاثیری نخواهد گذاشت.
اما جان فیتزجرالد، کارشناس چین و استاد بازنشسته دانشگاه سوینبرن معتقد است این بیاعتنایی، پیامی بالقوه به کشورهای دیگر دارد.
به گفته او، دلیل واقعی غیبت شی هرچه میخواهد باشد اما تا وقتی جهان اینطور فکر میکند که عدم حضور او به معنای آن است که «هند به چین احترام نمیگذارد»، شی جین پینگ به طرز تحسینآمیزی به هدفش رسیده است.
جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده امیدوار بود در اجلاس جی ۲۰ با شی جین پینگ دیدار کند.
نشست احتمالی بعدی در حاشیه اوپک در ماه نوامبر برگزار میشود.
بیل بیشاپ، نویسنده و تحلیلگر خبرنامه سینوسیسم گفت که بیجینگ ممکن است فکر کند شرایط برای دیدار بایدن و شی هنوز کاملا مناسب نیست.
او روز جمعه ۱۷ سنبله در این خبرنامه نوشت: «یعنی امریکا هنوز اشتباههای خود را برنگردانده و به مسیر صحیح روابط با چین بازنگشته است.»
به گفته بیشاب، با عقبنشینی چین از اجلاس دهلینو، شاید ایالات متحده برای بازگشت به «مسیر صحیح» مشتاقتر شود.
بازی جدید چینیها: رهبری مرموز و غیر قابل پیشبینی
سایر تحلیلگران در برشمردن دلال غیبت شی جینپینگ به مجموعه مسایل و بحرانهای داخلی در چین، از جمله سیل گسترده و خشم عمومی از نحوه برخورد مقامات با آن و بدتر شدن وضعیت اقتصادی اشاره کردهاند.
بیشاپ گفت: «او مسایل داخلی زیادی دارد که باید با آنها برخورد کند و شاید مانند مائو، اکنون ترجیح میدهد نخستوزیر خود را به بیشتر جلسات خارج از کشور بفرستد، در حالی که خودش در خانه میماند تا به مسایل داخلی رسیدگی کند و به دیگران اجازه دهد تا با مقامهای خارجی دیدار کنند.»
از سوی دیگر، مقاله اخیر نشریه اقتصادی نیکی آسیا، که ادعا میکند شی از سوی بزرگان سیاسی چین توبیخ شده، ناباوری ناظران چین را برانگیخته است، اما تا حدودی به شواهدی از وجود اختلاف میان نخبگان حزب کمونیست چین اشاره دارد که میتواند دلیل مناسبی برای ماندن شی در خانه باشد.
ونتی سونگ، کارشناس چین در دانشگاه ملی استرالیا گفت: «تمرکزگرایی قدرت شی به این معنی است که کل نظام سیاسی هرچه بیشتر به رهبری مستقیم او در طیف وسیعتری از مسایل سیاسی متکی میشود و در غیاب او، این ماشین سیاست، کارایی لازم را نخواهد داشت.»
با وجود این به گفته ناظران، با افزایش هزینه غیبت شی، به ناچار تعداد سفرهای بینالمللی او کاهش مییابد.
آلسیو پاتالانو، استاد جنگ و استراتژی در شرق آسیا در کینگز کالج لندن گفت: «شی کمتر درگیر تاثیری است که غیبت او در یک مجمع بینالمللی ممکن است بر درک جهانی از کشورش داشته باشد.»
پروفسور پاتالانو معتقد است نگه داشتن دیگران در «حدس و گمان چرایی غیبت شی» بخشی از کتاب بازی جدید چینی است.
به گفته او، شی ظاهرا به این نتیجه رسیده است که هر چقدر خواندن حرکت بعدی او برای دیگران دشوارتر باشد، مزایای بیشتری برایش به همراه خواهد داشت.
