با یک میلیون نیروی فعال؛ پاکستان ششمین ارتش بزرگ جهان را دارد

از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷، پاکستان به سرعت خود را به عنوان یکی از قویترین قدرتهای نظامی منطقه معرفی کرد.

از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷، پاکستان به سرعت خود را به عنوان یکی از قویترین قدرتهای نظامی منطقه معرفی کرد.
امروز این کشور از نگاه تعداد نیرو، ششمین ارتش بزرگ جهان را در اختیار دارد. اما قدرت پاکستان فقط در تعداد نیروهایش نیست؛ بلکه در ترکیبی از نیروی انسانی، تجهیزات پیشرفته نظامی، و حتی کلاهکهای هستهای نهفته است.
نیروهای دفاعی پاکستان به ۵ شاخه عمده تقسیم میشوند:

• ارتش، بزرگترین شاخه، با ۵۶۰ هزار نیروی آماده، ستون اساسی دفاعی کشور است.
• نیروی هوایی با ۳۰ هزار نیرو، آمادهی دفاع و حمله از آسمان است.
• نیروی دریایی با ۷۰ هزار نفر، حافظ مرزهای آبی در جنوب پاکستان است.
• نیروهای نظامینما با ۲۹۱ هزار نیرو که شامل نیروهای محلی میشود، نقش کلیدی در امنیت داخلی و مرزی دارند.
• نیروی استراتژیک با ۲۵ هزار نیرو که مأموریتش حفاظت از تأسیسات و کلاهکهای هستهای این کشور است.

در مجموع، پاکستان نزدیک به یک میلیون نیروی فعال دارد و در صورت نیاز میتواند بیش از نیم میلیون نیروی ذخیره را نیز به سرعت فعال کند.

اما یک ارتش قدرتمند بدون تأمین مالی قوی کامل نمیشود. پاکستان هر سال بخش قابل توجهی از بودجه خود را به امور دفاعی اختصاص میدهد. در سال مالی ۲۰۲۴/۲۵، از بودجه ۱۸.۸۷ تریلیون روپیهای، حدود ۲.۱۲ تریلیون روپیه برای بودجه دفاعی کنار گذاشته شده است. این رقم معادل ۱.۷ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است.
تجهیزات نظامی پاکستان
در طول دههها سرمایهگذاری در امور دفاعی، پاکستان زرادخانهای گسترده ایجاد کرده است:

• ۵۳۰۰ تانک و وسیله نقلیه زرهی، از جمله ۱۵۰۰ تانک جنگی
• ۴۶۰۰ واحد توپخانه، شامل توپهای مدرن، راکتاندازهای قدیمی و مدرن و خمپارهاندازها
• بیش از ۱۹۳۰ سلاح دفاع هوایی
• و همچنین شمار نامشخصی از راکتهای کروز و بالستیک زمین
این تجهیزات دستبهدست هم داده و یک چتر امنیتی قدرتمند در برابر تهدیدات هوایی ایجاد میکنند.

اما توان موشکی پاکستان فراتر از مرزهای این کشور است. موشکهای پاکستان میتوانند اهدافی تا فاصله ۲۷۵۰ کیلومتر را هدف قرار دهند. این محدوده شامل کشورهای همسایه مانند افغانستان، بخشهایی از آسیای میانه، خاورمیانه، و مهمتر از همه، رقیب اصلی پاکستان یعنی هند میشود؛ نکتهای که از اهمیت استراتژیک زیادی برای پاکستان برخوردار است.

بسیاری از این موشکها قابلیت حمل کلاهکهای هستهای را دارند. هرچند تعداد دقیق این کلاهکها محرمانه است، اما کارشناسان برآورد میکنند پاکستان حداقل ۱۷۰ کلاهک هستهای دارد و این عدد ممکن است به ۲۰۰ کلاهک در آینده نزدیک برسد.

آر ام میدیا، با شعار «صدای بیصداها» در لندن شروع بهکار کرد. این رسانه با محوریت مسائل حقوق بشری افغانستان تاسیس شده اما در عین حال میخواهد به جنبههای مختلف فرهنگ و اجتماع هم بپردازد.
این رسانه شامگاه سهشنبه، ۱۶ دلو، در مراسمی در مرکز لندن شروع به کار کرد؛ با حضور چهرههای سرشناسی چون ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان، همیش فلکنر، معاون وزیر خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه و افغانستان، و شماری از چهرههای حقوقبشری و فرهنگی افغانستان، ایران و بریتانیا.

دو زن فعال حقوقبشر با پیشینه کار روزنامهنگاری، این رسانه را راهاندازی کردهاند: حوریه مصدق، مسئول اسبق بخش افغانستان در سازمان عفو بینالملل و ناهید باقی، دیپلمات پیشین افغان در لندن. هر دوی آنها سالها کار حقوقبشری و روزنامهنگاری کردهاند.
خانم باقی در شروع مراسم گفت آر ام میدیا فقط بر مسائل حقوق بشری تمرکز نخواهد کرد بلکه میخواهد جنبههای مختلف زندگی و فرهنگ مردم افغانستان را به تصویر بکشد و صدای مردم آن کشور به ویژه زنان را به جهانیان برساند.
خانم مصدق هم گفت آر ام میدیا با کمک چند روزنامهنگار و فعال رسانهای رضاکار فعالیت خواهد کرد. او گفت روزنامهنگاری تحقیقی، از بخشهای اصلی کار این رسانه خواهد بود.
سخنرانان مراسم آغاز بهکار آر ام میدیا، شروع به کار این رسانه را به فال نیک گرفتند.
فوزیه کوفی، نماینده پیشین پارلمان افغانستان گفت آمار نشان میدهد که با بازگشت طالبان به قدرت، صدها رسانه به دلایل مختلف، از قطع بودجه گرفته تا محدودیتهای خفقانآور، خاموش شده و هزاران روزنامهنگار کار خود را از دستدادهاند.

خانم کوفی به جایگاه جاافتاده رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی در دوره جمهوریت اشاره کرد و گفت در دوره کاریاش در پارلمان، مردم عملکرد او و دیگر نمایندگان را از طریق رسانهها دنبال میکردند و اگر از طریق رسانهها آنها را در صحن مجلس نمیدیدند، میپرسیدند که چرا چند روز است کمکار شدهاید.
بنفشه یعقوبی، کمیشنر پیشین حقوق بشر افغانستان در همین راستا گفت که هر رسانه جدید از افغانستان و برای افغانستان، یک مشعل تازه است و یک صدای نو برای جامعهای که در خطر خاموشی کامل قرار دارد.
همیش فلکنر، معاون وزیر خارجه بریتانیا، بر توجه و علاقه حکومت این کشور به مسائل افغانستان و وضعیت آن کشور تاکید کرد و گفت دولت بریتانیا افغانستان و مردم آن را فراموش نخواهد کرد.
ریچارد بنت، گزارشگر حقوق بشر ملل متحد برای افغانستان هم ابراز امیدواری کرد که رسانههایی مانند آرم ام میدیا، به رساندن صدای مردم، به ویژه زنان افغانستان به جهان بیرون کمک کنند و در روند پاسخگو قرار دادن حاکمان آن کشور سهم بگیرند.
در مراسم شروع بهکار رسانه آر ام میدیا، در تالاری به فاصله چند قدمی از دفتر نخستوزیری بریتانیا در مرکز لندن، چهرههای آشنای دیگری نیز به نشانه پشتیبانی از این رسانه نوپا حضور داشتند؛ از جمله لیز دوسِت، مجری و خبرنگار باسابقه بیبیسی و بهروز آفاق، رئيس پیشین بخش اوراسیای بیبیسی که در گسترش فعالیت بیبیسی در افغانستان نقش برجستهای داشت.
"صدای بیصداها"

آر ام میدیا (The Rights Monitor Media) کارش را با یک وبسایت چندرسانهای (مالتی میدیا) به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی آغاز کرده و در شبکههای اجتماعی نیز فعالیت میکند.
این رسانه یک رادیوی آنلاین نیز دارد و پادکستهایی با رویکرد حقوقبشری، مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی افغانستان را بررسی میکند.
دفتر مرکزی آر ام میدیا در لندن است، اما به گفته حوریه مصدق و ناهید باقی، مدیران این رسانه، شماری از روزنامهنگاران زن و مرد در داخل و خارج افغانستان، به صورت رضاکار یا داوطلبانه، با این رسانه همکاری میکنند.

دونالد ترامپ وعده خود را عملی و تعرفههایی را بر کانادا، مکسیکو و چین اعمال کرد تا به گفته خود ورود مهاجران غیرقانونی و ماده مخدر فنتانل را به امریکا تلافی کند.
این تعرفهها چیست، از جیب چه کسانی پرداخت میشود، چرا ترامپ میخواهد آن را اعمال کند و چگونه بر امریکاییها تاثیر میگذارد؟
با دستور اجرایی ترامپ، اعمال تعرفهها از حدود ساعت هشت صبح چهارشنبه ۱۷ دلو(به وقت افغانستان) اجرایی میشود.
بر اساس این دستورات، بر تمام کالاهای وارداتی از کانادا و مکسیکو تعرفه ۲۵ درصدی و بر صادرات نفت کانادا و کالاهای چینی تعرفه ۱۰ درصدی اعمال میشود. همه این تعرفهها تحت «قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی» هستند.
سران سه کشور چین، مکسیکو و کانادا بهسرعت به دستور اجرایی ترامپ واکنش نشان دادند و اتاوا و مکسیکوسیتی از وضع قوانین متقابل در برابر امریکا خبر دادند.
مقامهای کاخ سفید پیشتر هشدار داده بودند که اگر کانادا، مکسیکو و چین پاسخ متقابل دهند، نرخ تعرفهها افزایش خواهد یافت.
تعرفه چیست؟
هنوز مشخص نیست که این تعرفهها چقدر گسترده خواهند بود. ترامپ ممکن است برای برخی بخشها مانند نفت و گاز، استثنائاتی قایل شود یا تعرفهها را به گروههای خاصی محدود کند.
با توجه به اینکه حتی مشاوران ترامپ نیز در پیشبینی اقدامات بعدی او دچار مشکلاند، هر چیزی ممکن است قبل از اعمال تعرفهها رخ دهد.
تعرفه، مالیات بر کالاهای وارداتی از کشورهای خارجی به یک کشور است.
تعرفهها معمولا بهصورت درصدی از قیمت کالا که خریدار به فروشنده خارجی پرداخت میکند، اعمال میشوند.
ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین واردکننده کالا در جهان است. در سال ۲۰۲۲، ارزش کالاهای وارداتی به این کشور به ۳.۲ تریلیون دالر رسید.
در امریکا تعرفهها از سوی ماموران گمرک و حفاظت مرزی در ۳۲۸ بندر ورودی در سراسر کشور جمعآوری میشوند.
نرخهای تعرفه امریکا متفاوت است؛ بهطور مثال، این تعرفه برای خودروهای مسافری معمولا ۲.۵ درصد و برای کفشهای گلف شش درصد تعیین شده است.
تعرفهها ممکن است برای کشورهایی که امریکا با آنها توافق تجاری دارد، پایینتر باشند.
بهعنوان مثال، تا پیش از این بر اساس توافق تجاری میان امریکا، کانادا و مکسیکو، بیشتر کالاها میتوانستند بدون تعرفه بین سه کشور حرکت کنند.
اقتصاددانان جریان اصلی معمولا نسبت به تعرفهها بدبین هستند و آنها را روشی عمدتا ناکارآمد برای جمعآوری پول از سوی دولتها میدانند.
اقدامات ترامپ بر اساس کدام قوانین است؟
قانون فدرال امریکا به رئیسجمهور اختیارات گستردهای میدهد تا تعرفهها را بدون تایید کانگرس اعمال کند.
ترامپ به موجب «قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی» (IEEPA) این قدرت را دارد که یک وضعیت اضطراری اقتصادی ملی اعلام و با اجرای تعرفهها، واردات را به آمریکا مدیریت کند.
همچنین ترامپ میتواند تعرفهها را طبق بخش ۲۳۲ از «قانون گسترش تجارت» اعمال کند. این قانون به رئیسجمهور این اختیار را میدهد که تعرفهها را بر صنایع خاص اعمال کند.
این همان چیزی است که ترامپ در سال ۲۰۱۸ استفاده کرد، زمانی که تعرفههایی را بر آلومینیوم و فولاد وارداتی از کانادا، مکسیکو و اتحادیه اروپا اعمال کرد.
در آن سال مکسیکو با اعمال تعرفههایی بر گوشت خوک، پنیر و سایر کالاها به این اقدام پاسخ داد تا به تلافی به تولیدکنندگان امریکایی آسیب وارد کند.
در نهایت، امریکا و مکسیکو در سال ۲۰۱۹ به توافق رسیدند تا تعرفههای خود را لغو کنند.
چرا ترامپ میخواهد علیه این سه کشور خاص تعرفه اعمال کند؟
ترامپ قبل از ورود به دفتر ریاستجمهوری، تهدید کرده بود که تعرفههایی را علیه سه شریک تجاری بزرگ امریکا یعنی چین، مکسیکو و کانادا اعمال خواهد کرد.
او بهطور خاص گفته بود که میخواهد تعرفه ۲۵ درصدی بر مکسیکو و کانادا و تعرفه ۱۰ درصدی بر چین اعمال شود، تا زمانی که این کشورها با مهاجران و مواد مخدر غیرقانونی وارد شده به امریکا مقابله کنند.
ترامپ تعرفهها را بهعنوان یک ابزار چانهزنی قدرتمند میبیند، اما این سیاست هزینه بالایی دارد.
ترامپ تعرفهها را بهعنوان سیاستی میبیند که میتواند بر تولیدکنندگان و واردکنندگان امریکایی فشار بیاورد تا کالاها را در داخل کشور تولید کنند.
او میگوید این کار باعث ایجاد شغلهای بیشتر در کارخانهها، کاهش کسری بودجه فدرال و کاهش قیمت غذا میشود و این امکان را میدهند که دولت به حمایت از هزینههای مراقبت از کودکان بپردازد.
ترامپ خود را «مرد تعرفهها» نامیده و پیشتر تقریبا روی تمام واردات از چین، از پنلهای خورشیدی گرفته تا فولاد و آلومینیوم تعرفه وضع کرده است.
رئیسجمهور امریکا اخیرا گفته بود: «تنها کاری که باید انجام دهید این است که کارخانهتان را در ایالات متحده بسازید و دیگر هیچ تعرفهای نخواهید داشت.»
اما چنین کاری به سادگی انجامپذیر نیست چون اقتصاد جهانی برای دههها به هم پیوسته است. بهعنوان مثال، کشاورزان امریکایی نمیتوانند تا سالها به میزان تولید آووکادوهایی که مکزیک تولید میکند، دست یابند.
این به این معناست که واردکنندگان احتمالا هزینه تعرفهها را به مصرفکنندگان منتقل خواهند کرد، که باعث افزایش قیمتها خواهد شد.
امریکا در سالهای اخیر به تدریج از نقش خود پس از جنگ جهانی دوم در ترویج تجارت آزاد جهانی و کاهش تعرفهها عقبنشینی کرده است.
این تغییر واکنشی به از دست رفتن مشاغل تولیدی در امریکا است که به تجارت آزادِ بدون محدودیت و قدرت فزاینده چین نسبت داده میشود.
تعرفهها از جیب چه کسانی پرداخت میشوند؟
اطلاعات غلط زیادی درباره این که چه کسی در واقع تعرفهها را پرداخت میکند، وجود دارد.
ترامپ تاکید میکند که این تعرفهها از سوی کشورهای خارجی پرداخت میشود اما در حقیقت، این واردکنندگان یعنی شرکتهای امریکایی هستند که تعرفهها را پرداخت میکنند و پول آن به خزانه امریکا میرود.
این شرکتها معمولا هزینههای بالاتر خود را به مشتریان شان منتقل میکنند و قیمتها را افزایش میدهند. به همین دلیل است که اقتصاددانان میگویند مصرفکنندگان معمولا در نهایت هزینه تعرفهها را میپردازند.
با این حال، تعرفهها میتوانند به کشورهای خارجی آسیب برسانند زیرا محصولات آنها گرانتر و فروش شان در خارج از کشور دشوارتر میشود.
شرکتهای خارجی ممکن است مجبور شوند قیمتها را کاهش دهند و سود خود را فدا کنند تا بتوانند تعرفهها را جبران و سهم بازار خود را در آمریکا حفظ کنند.
یانگ ژو، اقتصاددان دانشگاه فودان شانگهای، در یک مطالعه نتیجه گرفت که تعرفههای ترامپ بر کالاهای چینی بیش از سه برابر آسیب بیشتری به اقتصاد چین نسبت به اقتصاد امریکا وارد کرد.
چگونه تعرفهها بر مصرفکنندگان امریکایی تاثیر میگذارد؟
تعرفه ۲۵ درصدی بر تمام واردات از مکسیکو و کانادا باعث افزایش قیمت کالاها برای مصرفکنندگان خواهد شد.
کانادا یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت خام است و مکسیکو، بسیاری از میوهها و سبزیجات تازه را صادر میکند.
مکسیکو همچنین بزرگترین صادرکننده قطعات موتر به امریکاست.
چین نیز یکی از صادرکنندگان اصلی تراشههای الکترونیکی است که در وسایلی مانند تلفنها و لپتاپها استفاده میشود.
در مجموع، امریکا در سال ۲۰۲۳ میلادی حدود ۱.۲ تریلیون دالر کالا از کانادا، مکسیکو و چین وارد کرده است. این تنها واردات کالاهایی نیست که مصرفکنندگان مستقیما خریداری میکنند.
وقتی تعرفهها قیمت واردات را افزایش میدهند، این شامل مواد وارداتی است که برای تولید سایر کالاها در داخل ایالات متحده استفاده میشود. افزایش قیمت مواد اولیه در نهایت به مصرفکنندگان منتقل خواهد شد.
اندیشکده بنیاد مالیاتی برآورد کرده است که اعمال تعرفهها بر کانادا، مکسیکو و چین، مالیاتهای کلی را ۱.۲ تریلیون دالر افزایش خواهد داد.
ترامپ از این ایده که حکومت ایالات متحده از طریق تعرفهها درآمد بیشتری به دست بیاورد استقبال کرده است، اما در نهایت این مصرفکنندگان امریکایی خواهند بود که هزینهها را پرداخت خواهند کرد.
امریکاییها منتظر تاثیر تعرفهها بر قیمتها بودهاند.
در یک نظرسنجی از هریس/گاردین در ماه نوامبر، تقریبا دو سوم امریکاییها گفتند که اگر ترامپ تعرفههای گستردهای اعمال کند، انتظار دارند قیمتها افزایش یابد.
نقش تعرفهها در حمایت از صنایع داخلی
با افزایش قیمت واردات، تعرفهها میتوانند از تولیدکنندگان داخلی حمایت کنند.
این تعرفهها همچنین میتوانند به عنوان مجازات برای کشورهای خارجی به دلیل انجام شیوههای تجاری ناعادلانه، مانند یارانه دادن به صادرکنندگان خود یا فروش محصولات با قیمتهای غیرمنصفانه پایین، عمل کنند.
قبل از تاسیس مالیات بر درآمد فدرال در سال ۱۹۱۳ میلادی، تعرفهها یکی از منابع اصلی درآمد برای دولت امریکا بودند.
طبق گفته داگلاس اروین، اقتصاددان دانشگاه دارتموث که تاریخچه سیاستهای تجاری را مطالعه کرده است، از سال ۱۷۹۰ تا ۱۸۶۰، تعرفهها ۹۰ درصد از درآمدهای فدرال را تشکیل میدادند.
تعرفهها پس از جنگ جهانی دوم و با رشد تجارت جهانی از محبوبیت افتادند چراکه دولت به منابع درآمدی بسیار بزرگتری نیاز داشت تا هزینههای خود را تامین کند.
دولت امریکا در سال مالی که روز ۳۰ سپتامبر پایان یافت، حدود ۸۰ میلیارد دالر از تعرفهها و هزینهها جمعآوری کرد.
این مبلغ در مقایسه با ۲.۵ تریلیون دالر از مالیاتهای درآمد فردی و ۱.۷ تریلیون دالر از مالیاتهای تامین اجتماعی و بیمه سلامت سالمندان، بسیار ناچیز است.
با این حال، ترامپ میخواهد سیاست بودجهای مشابه آنچه در قرن نوزدهم بود را اجرا کند.
تعرفهها همچنین میتوانند برای فشار به کشورهای دیگر در مسائل مختلف و حتی غیر مرتبط با تجارت، استفاده شوند.
به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۹، ترامپ از تهدید تعرفهها به عنوان اهرمی برای متقاعد کردن مکزیکوسیتی به مقابله با موجهای مهاجران امریکای مرکزی استفاده کرد که از طریق سرزمین مکسیکو به امریکا میرفتند.
ترامپ حتی تعرفهها را به عنوان روشی برای جلوگیری از جنگها میبیند. او چند ماه پیش و در یک تجمع گفت: «من میتوانم این کار را با یک تماس تلفنی انجام دهم.»
ترامپ تهدید کرده بود که اگر کشوری بخواهد جنگی راه بیندازد، برایش تعرفه ۱۰۰ درصدی وضع میکند.
اقتصاددانان تعرفهها را خودزنی میدانند
تعرفهها هزینهها را برای شرکتها و مصرفکنندگانی که به واردات وابسته هستند، افزایش میدهند. همچنین احتمال دارد که موجب واکنشهای تلافیجویانه شوند.
اتحادیه اروپا در واکنش به تعرفههای ترامپ بر فولاد و آلومینیوم، محصولات امریکایی را از بوربن گرفته تا موتورسایکلهای هارلی-دیویدسون، مشمول مالیات کرد.
به همین ترتیب، چین نیز در پاسخ به جنگ تجاری ترامپ و به طور حسابشده برای آسیب رساندن به حامیان او در بخش کشاورزی، تعرفههایی را بر کالاهای امریکایی از جمله سویا و گوشت خوک وضع کرد.
یک مطالعه از سوی اقتصاددانان موسسه فناوری ماساچوست، دانشگاه زوریخ، هاروارد و بانک جهانی به این نتیجه رسید که تعرفههای ترامپ نتوانستهاند شغلهایی را به قلب امریکا بازگردانند.
این مطالعه نشان داد که تعرفهها «نه شغلها را افزایش و نه کاهش داد».
با وجود مالیاتهای ترامپ بر فولاد وارداتی در سال ۲۰۱۸، تعداد مشاغل در کارخانههای فولاد امریکا تقریبا ثابت و در حدود ۱۴۰ هزار باقی ماند.
در مقایسه، تنها والمارت ۱.۶ میلیون نفر را در امریکا به کار گرفته است.
طبق یافتههای مطالعه، بدتر از آن، مالیاتهای تلافیجویانهای بود که چین و دیگر کشورهای جهان بر کالاهای امریکایی وضع کردند و «تاثیرات منفی» بر اشتغال و بهویژه برای کشاورزان داشتند.
این تعرفههای تلافیجویانه تنها بهطور جزیی با میلیاردها دالر کمکهای دولتی که ترامپ به کشاورزان اختصاص داد، جبران شد.
تعرفههای ترامپ همچنین به شرکتهایی که به واردات هدفمند وابسته بودند، آسیب رساند.
اگرچه جنگ تجاری ترامپ به عنوان یک سیاست شکست خورد، اما بهعنوان ابزاری سیاسی موفق بود.
این مطالعه نشان داد که حمایت از ترامپ و کاندیداهای جمهوریخواه کانگرس در مناطقی مانند کارولینای شمالی و تنسی که بیشتر در معرض تعرفههای وارداتی قرار داشتند، افزایش یافت.

رئیسجمهور ایالات متحده، بارها درباره سلاحهای امریکایی باقیمانده در افغانستان و ارزش آنها صحبت کرده است. دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی و مصاحبههای اخیر خود، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را اقدامی نابخردانه و شرمآورترین لحظه در تاریخ امریکا خوانده است.
به گفته او، این عقبنشینی منجر به باقی ماندن تجهیزات نظامی ایالات متحده در افغانستان شده که اکنون در اختیار طالبان، گروههای تروریستی و شبکههای جرایم سازمانیافته قرار دارد.
با آغاز دوره ریاستجمهوری ترامپ، این موضوع بار دیگر در محافل سیاسی و رسانهها مطرح شده است که: آیا ترامپ میتواند وعده خود را در مورد بازپسگیری سلاحهای امریکایی عملی کند؟
در این مقاله، ضمن بررسی کمکهای نظامی امریکا به نیروهای امنیتی افغانستان طی دو دهه گذشته، امکانسنجی عملیاتی شدن ادعای ترامپ را تحلیل میکنیم. در نهایت، به این پرسش پاسخ خواهیم داد که ترامپ دقیقاً درباره کدام سلاحها صحبت میکند، مقدار آنها چقدر است، چه کسانی به آنها دسترسی دارند، و آیا بازگرداندن آنها به امریکا امکانپذیر است؟
بیشتر بخوانید: سلاحهای امریکایی در دستان طالبان؛ چه تجهیزاتی جا ماندهاند؟
کدام سلاحها مدنظر ترامپ است؟
ترامپ بارها تأکید کرده که این سلاحها متعلق به ارتش امریکا بوده و به دلیل سوءمدیریت و خروج شتابزده، در افغانستان جا ماندهاند. بااینحال، او تاکنون فهرستی رسمی از این تجهیزات ارائه نکرده و منابع دولتی امریکا نیز آمار دقیقی منتشر نکردهاند. ترامپ ارزش این تجهیزات را ۸۰ میلیارد دالر اعلام کرده، اما برخی رسانهها این رقم را اغراقآمیز میدانند. بر اساس گزارش پنتاگون در اپریل ۲۰۲۲، ارزش تجهیزات نظامی امریکایی باقیمانده در افغانستان حدود هفت میلیارد دالر تخمین زده شده است.
بخش عمدهای از نیروهای ناتو، بهویژه نظامیان امریکایی، پس از سال ۲۰۱۴ از افغانستان خارج شدند و تجهیزات خود را یا تخریب کردند یا با خود بردند. اما با سقوط دولت افغانستان، بخشی از سلاحها و تجهیزات بهدست طالبان افتاد.
بر اساس گزارشهای رسمی، امریکا بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ حدود ۵۹۹ هزار قبضه سلاح به نیروهای امنیتی افغانستان تحویل داده است، که شامل ۳۵۸ هزار قبضه سلاح سبک مانند M16، M4 و سلاحهای تکتیرانداز میشود. همچنین، امریکا ۲۰۸ فروند هواپیما و هلیکوپتر، ۷۵ هزار وسیله نقلیه، و هزاران تجهیزات نظارتی و ارتباطی به افغانستان داده است.
بیشتر بخوانید: بازار سلاحهای امریکایی در منطقه 'دره آدمخیل' در حومه پیشاور
آیا انتقال این تجهیزات ممکن است؟
اکنون طالبان و گروههای تروریستی به این سلاحها و تجهیزات دسترسی دارند. گزارشهای متعددی نشان میدهد که بخشی از این تسلیحات در بازار سیاه افغانستان و پاکستان فروخته شده و برخی حتی به خاورمیانه و کشمیر راه یافتهاند. اخیراً تصاویری منتشر شده که نشان میدهد نیروهای ویژه ارتش ایران نیز از سلاحهای امریکایی M4 استفاده میکنند.
حتی در برخی از حملات داعش، مثل تیرباران هزارهها در ولایت دایکندی، از سلاحهای امریکایی استفاده شد.
گزارشهای معتبر رسانهای وجود دارد که نشان میدهند افراد طالبان از همان روز اول قدرتگیری در هر ولسوالی و ولایت، سلاحها، تجهیزات و وسایط فراوانی را غارت کرده و در بازار آزاد به فروش رساندهاند. بر بنیاد گزارشها، اکنون نیز سلاحهای امریکایی در بازار آزاد داخل افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان خرید و فروش میشود.
با در نظر گرفتن شرایط کنونی، بازپسگیری این سلاحها تقریباً غیرممکن است. حتی اگر طالبان با چنین معاملهای موافقت کند، جمعآوری و انتقال این حجم از تجهیزات، به زمان و هزینه هنگفتی نیاز دارد. علاوه بر این، بسیاری از این تسلیحات بهدلیل استفاده طولانی یا اقدامات تخریبی، دیگر کارایی ندارند.
خطرات این سلاحها برای امنیت منطقه و جهان
گروههای افراطگرای مستقر در افغانستان، مانند طالبان، القاعده، داعش، تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی)، و سایر گروههای جهادی، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و جهان به شمار میروند. افزایش دسترسی این گروهها به تسلیحات پیشرفته، توانایی عملیاتی آنها را تقویت کرده و به گسترش ناامنی دامن میزند.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، توان عملیاتی گروههای تروریستی در پاکستان و ایران بهشدت افزایش یافته است. در همین حال، گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد گروههای تروریستی در خاورمیانه از سلاحهای امریکایی برای انجام حملات خود استفاده کردهاند.
بیشتر بخوانید: واکنش پاکستان به اظهارات ترامپ درباره پس گرفتن سلاحهای امریکایی از طالبان
جمعبندی
به نظر میرسد ترامپ، با مطرح کردن این موضوع، بیشتر بهدنبال جلب حمایت داخلی و تحت فشار قرار دادن طالبان برای امتیازگیری در توافقنامه دوحه یا برنامههای آینده امریکا در افغانستان است.
در عمل، بازپسگیری این سلاحها از طالبان و دیگر گروههای تروریستی بسیار دشوار و غیرعملی به نظر میرسد. راهحل واقعی، نه در بازگرداندن این تجهیزات، بلکه در حمایت از جریانهای ضدطالبان و ایجاد یک دولت قانونی و مردمی در افغانستان است. تنها در این صورت میتوان از سوءاستفاده از این سلاحها جلوگیری کرد و امنیت منطقه را تأمین کرد.

رهبران طالبان به گستردگی در حال رایزنی و مشورت در مورد پیامدهای بازگشت دونالد ترامپ به قدرتاند. تلاش برای قانع کردن هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در قندهار و حلقه اطراف او، در موازات تلاش برای گشودن کانال جدید گفتوگو با امریکا، جریان دارد.
هبتالله آخندزاده نگران است که مبادا دیپلوماتهای طالبان با ایالات متحده امریکا بر سر تصمیمی به توافق برسند که دستهای او را در قندهار ببندد. او همچنین اعتماد چندانی به رابطه عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رئيسالوزرا با دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید امریکا، ندارد.
طالبان، از مدتها پیش از طریق دفتر خود در قطر با نمایندگان ایالات متحده و اتحادیه اروپا در ارتباطاند.
دونالد ترامپ پیش از رسیدن به قدرت، نمایندهای به مذاکره بین حماس و اسرائیل فرستاد و تلاشهایش به آتشبس در نوار غزه منجر شد.
در آستانه مراسم تحلیف دونالد ترامپ، طالبان سهیل شاهین، دیپلومات کهنهکار خود را که تجربه مذاکره با جامعه جهانی را در کارنامه دارد، به عنوان سفیر جدید خود در دوحه تعیین کرد.
در هفتههای اخیر، هبتالله آخندزاده چندین بار از ملا حسن آخند رئیسالوزرای طالبان، عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رئیسالوزرا و امیرخان متقی وزیر امور خارجه خواست که برای مشورت در مورد آمادگی طالبان به روی کار آمدن اداره ترامپ در امریکا به قندهار بروند. آخندزاده در این دیدارها توصیههایی نیز به مقامات طالبان داشته است.
آیا طالبان، حضور محدود اطلاعاتی امریکا در افغانستان را میپذیرد؟
منابع آگاه از میان طالبان در قندهار به افغانستان اینترنشنال گفتند که امریکاییها قصد دارند حضور اطلاعاتی محدود در افغانستان برای کنترول القاعده و داعش داشته باشند، اما هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در برابر این درخواست مقاومت میکند.
مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ، در این مورد هر از گاهی اظهارنظر کرده است، اما واشنگتن هنوز این درخواست را به طور رسمی مطرح نکرده است.
طالبان میکوشد به تیم دونالد ترامپ پیام بدهد که این گروه مشکلی با حضور امریکا در افغانستان ندارد، اما این حضور نباید بر سیاستهای داخلی و خارجی طالبان تأثیری بگذارد.
حضور امریکا در افغانستان احتمالاً فاقد نفوذ اطلاعاتی نخواهد بود زیرا واشنگتن بارها اعلام کرده است که به «چشمها و گوشهای بیدار» نیاز دارد که به آنها در نظارت و مدیریت وضعیت امنیتی منطقه کمک کند.

خالد پشتون، نماینده سابق قندهار در مجلس، به افغانستان اینترنشنال گفت که امریکا به دنبال حضور اطلاعاتی در افغانستان است و برخی گمانهزنیها حاکی از این است که «هنوز هم گروههای اطلاعاتی امریکایی در افغانستان حضور دارند.»
آقای پشتون گفت: «من مطمئن هستم که امریکا به حضور اطلاعاتی در افغانستان علاقمند است.»
یک مقام طالبان میگوید: « امریکاییها در نشستهای دوجانبه در دوحه، بارها خواستار حضور اطلاعاتی در افغانستان شدهاند و برخی ولایتها را نیز مشخص کردهاند.»
گفته میشود امریکاییها در روند مذاکرات دوحه، خواستار داشتن پایگاههای نظامی در برخی مناطق افغانستان، کنترول بر پایگاه هوایی بگرام و همچنین حضور برخی نظامیان در سفارت خود بود، اما طالبان در برابر این خواستها مقاومت کردند. رئیسجمهور جدید امریکا نیز چندین بار در سخنان خود به بازگشت به بگرام اشاره کرده است.
همکاری طالبان با امریکا برای مهار داعش
به باور منابع نزدیک به طالبان، یک شرط مهم هبتالله آخندزاده این است که هیچگونه مداخلهای از سوی کشورهای خارجی، از جمله امریکا، در برابر محدودیتها و فرمانهای اعمال شده توسط طالبان در طول سه سال و نیم گذشته صورت نگیرد.
حضور اطلاعاتی امریکا در افغانستان به نظر میرسد که تصمیم سادهای نباشد. طالبان در حال حاضر در جنگ با داعش خراسان است و به مشاوران خود گفته است که بدون کمکهای اطلاعاتی امریکا، کنترول داعش خراسان برای آنها دشوار خواهد بود.
اما نحوه این همکاری، بزرگترین سوال برای هبتالله آخندزاده است. به نظر میرسد که او مخالف این نوع همکاری است، با این حال مشکلی با تبادل اطلاعات و همکاریهای استخباراتی ندارد.
منابع استخباراتی افغان میگویند که طالبان بدون کمکهای اطلاعاتی امریکا نمیتوانند بر داعش خراسان غلبه کنند. این منابع گفتند در حال حاضر اطلاعات به طور مستقیم میان طالبان و امریکا برای مقابله با داعش خراسان مبادله میشود.
کانالهای مستقیم ارتباطی
در کابل، ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رئیسالوزرای طالبان، ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع و سراجالدین حقانی، وزیر داخله، همگی نسبت به روابط با امریکا انعطافپذیر هستند.
بر اساس اطلاعات فاششده از نشستهای قندهار، اعضای کابینه طالبان خواستهاند که رهبرشان ملا هبتالله برخی تصمیمات خود را نرمتر کند تا با دولت جدید ترامپ روابط خوبی برقرار کند. نخستین گام، باید حل مسئله محدودیتها بر آموزش دختران و زنان باشد تا خواستههای افغانها و کشورهای غربی پاسخ مثبت بگیرد.
سهیل شاهین، سفیر طالبان در قطر، نیز به پیروزی ترامپ در انتخابات اشاره کرده و گفته بود که طالبان علاقهمند به روابط مثبت با امریکا هستند.
شاهین در زمان اولین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ به توافق صلح در دوحه اشاره کرد و گفت: «به نظر میرسد آقای ترامپ فردی عملگرا باشد و به نظر من، ما باید در حل مشکلات واقعبین باشیم.»
او پیش از این نیز ابراز امیدواری کرده بود که در دوران ریاستجمهوری ترامپ، حکومت طالبان به رسمیت شناخته شود.
اما ایالات متحده برای پیشرفت در روابط با طالبان به اقدامات آشکار نیاز دارد، در حالی که بسیاری از این اقدامات تحت تأثیر فرمانهای ملا هبتالله قرار گرفتهاند.
منابع آگاه در کابل میگویند که در جریان سفر برخی مقامات طالبان مقیم کابل به قطر و امارات متحده عربی از دیپلوماتها و مقامات اطلاعاتی امریکا خواسته شده که با این گروه تعامل کنند و بخشهای قنسولی و توسعهای سفارت خود را در کابل بازگشایی کنند.
مقامات طالبان در کابل امیدوارند که دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید امریکا، تحریمهای اعمالشده علیه آنها را لغو کرده و در بازسازی افغانستان با آنها همکاری کند.
عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت خارجه طالبان از رئیسجمهور منتخب امریکا درخواست کرده که نام رهبران طالبان را از فهرست سیاه حذف کند، تحریمهای بانکی را بردارد و داراییهای مسدودشده را آزاد کند تا روابط بهتری بین دو طرف شکل بگیرد.
استانکزی اخیراً در نشستی گفت که دونالد ترامپ باید سیاستهای جو بایدن را تغییر دهد و با تدوین سیاست جدیدی برای افغانستان، راه را برای دوستی با طالبان باز کند.
او گفت: «از طرف امارت اسلامی افغانستان میدان برای امریکا باز است. اگر آنها بخواهند با ما دوست شوند، ما کاملاً دست دوستی به آنها میدهیم.»
استانکزی از ترامپ خواست که حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد و سفارت امریکا را در افغانستان بازگشایی کند. او افزود: «ما بیست سال با امریکا جنگیدیم، اما اکنون خواهان برقراری روابط هستیم، مشروط بر اینکه امریکا به توافق دوحه پایبند بماند.»
تحلیلگران سیاسی، اظهارات اخیر طالبان را نشاندهنده تمایل آنها به تعامل و انعطافپذیری میدانند. این اظهارات نمیتواند صرفاً دیدگاههای شخصی استانکزی محسوب شود، بلکه به نظر میرسد که پس از مشورت با رهبری طالبان مطرح شدهاند.
با این حال یکی از مسائل مهم در حال حاضر، ایجاد یک کانال ارتباطی مستقیم و ویژه میان طالبان و امریکا برای مذاکرات است.
عمر داوودزی، وزیر امور داخله سابق افغانستان، به افغانستان اینترنشنال گفت که طالبان خواهان ارتباط مستقیم هستند و در این ارتباط، به جای ملا برادر، خودِ ملا هبتالله مستقیماً وارد صحنه خواهد شد.

عمر داودزی بر این باور است که هبتالله آخندزاده میخواهد خود را بهجای عبدالغنی برادر برای مذاکره با امریکا معرفی کند.
به گفته داودزی، توافق دوحه با امریکا را عبدالغنی برادر امضا کرده و ترامپ تنها او را میشناسد، اما هبتالله این موضوع را نمیپذیرد و میخواهد یک کانال ارتباطی مستقیم بین ترامپ و قندهار ایجاد شود.
او به افغانستان اینترنشنال گفت: «موضوع دوم برای هبتالله مهم است؛ ملا برادر در مذاکرات با امریکا حضور داشت، توافقنامه را او امضا کرد و ترامپ هم او را میشناسد.»
داودزی در مورد خواستههای هر دو طرف گفت: «طالبان به امریکا خواهند گفت که در امور داخلی ما مداخله نکند و امریکا نیز از آنها خواهد خواست که در مسائل منطقهای از این کشور حمایت کنند و در بسیاری از موارد با امریکا همسو باشند.»
در حال حاضر، امریکا در کابل سفارت ندارد و تمام مذاکرات خود با طالبان را از طریق دوحه پیش میبرد.

سلاحهای امریکا؛ کمکها و مطالبات
ترامپ یک روز پیش از مراسم تحلیف خود گفت که در ازای کمک به طالبان، سلاحهای باقیمانده امریکا در افغانستان را پس خواهد گرفت.
به گفته داودزی، این سلاحها مسئلهای حیثیتی برای امریکا است و او چندینبار در کارزار انتخاباتی خود به این موضوع اشاره کرده است.
اما آیا طالبان آمادهاند که این سلاحها را به ایالات متحده بازگردانند؟
عمر داودزی در گفتوگو با افغانستان اینترنشنال در این باره گفت: «وضعیت هنوز روشن نیست، اما به نظر من موضوع مهم برای ترامپ این است که در مرحله اول سلاحهای خود را از طالبان پس بگیرد، زیرا این مسئله را توهین به امریکا میداند و میخواهد تسلیحاتش را بازگرداند.»
به باور داودزی، ممکن است طالبان پیشتر از امریکا وعده دریافت کمک در ازای تسلیم سلاحها را گرفته باشند.
داوودزی این وضعیت را با موضع امریکا و ملا محمد عمر، رهبر سابق طالبان در رابطه با استرداد اسامه بنلادن مقایسه میکند و میگوید: «موضوع به همان نقطهای میرسد که در دوران ملا عمر بود؛ اگر طالبان در ازای دریافت کمک، سلاحها را به امریکا تحویل دهند، این به حیثیت آنها ضربه خواهد زد، اما اگر سلاحها را تحویل ندهند، این مسئله برای ترامپ بهانهای میشود که گامهای دیگری بردارد.»
ترامپ برای سه ماه آینده تمام کمکهای امریکا، از جمله کمکهای بشردوستانه به افغانستان را متوقف کرده است، اما در سخنان خود به توقف کامل این کمکها اشاره نکرده، که نشان میدهد این کمکها ممکن است به شکل «معاملهای» از سر گرفته شوند.
ذاکر جلالی، مشاور وزارت خارجه طالبان، پس از تبادل یک زندانی طالب و یک زندانی امریکایی، گفت که با آغاز کار دولت ترامپ، انتظار میرود که هر دو طرف پیشرفتهای بیشتری داشته باشند. جلالی گفت: «این تبادل نه تنها از این نظر اهمیت دارد که یک افغان آزاد شده و به خانوادهاش پیوسته است، بلکه از این جهت نیز مهم است که کانالهای ارتباطی بین طالبان و ایالات متحده باز شده و دو طرف میتوانند مذاکرات سودمندتری داشته باشند.»
یک مقام محلی طالبان در مورد تمایل به مذاکره به افغانستان اینترنشنال گفت: «ملا هبتالله فرزند خود را در این مسیر قربانی کرده است و به هیچ وجه از اصول اسلامی عدول نخواهد کرد، اما علاقهمند است که درباره مسائل امنیتی و همکاریهای دوجانبه گفتوگو کند.»
آیا امکان از سرگیری گفتوگوهای بینالافغانی وجود دارد؟
طالبان تاکنون تمایل چندانی به درخواست امریکا برای آغاز گفتوگوهای بینالافغانی بر اساس توافق دوحه نشان نداده است.
رهبران طالبان در قندهار و کابل نه آماده تقسیم قدرت با سیاستمداران افغان هستند و نه برای بحث در مورد تشکیل یک حکومت فراگیر جدید آمادگی دارند.
شماری از سیاستمداران در کابل از جمله حامد کرزی، رئیسجمهور سابق افغانستان، عبدالله عبدالله، رئیس سابق شورای عالی مصالحه ملی و گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی، زیر حاکمیت طالبان زندگی میکنند. دیپلوماتهای امریکایی همچنان از راههای مختلف با این سیاستمداران در تماس هستند.
برخی منابع نزدیک به سیاستمداران در کابل به افغانستان اینترنشنال گفتهاند که در آستانه تشکیل دولت جدید امریکا به رهبری دونالد ترامپ، برخی مقامات طالبان با شماری از سیاستمداران سابق افغانستان دیدار کردهاند.
رهبران طالبان از برخی سیاستمداران مقیم کابل خواستهاند پیام آمادگی آنها برای مذاکرات جدید با دولت امریکا تحت شرایط خاص را منتقل کنند.
سایر سیاستمداران افغان نیز منتظر دولت جدید امریکا به رهبری ترامپ هستند و امیدوارند که او توافق دوحه را که با طالبان امضا کرده، بهطور کامل اجرا کند.

حامد کرزی، رئیسجمهور سابق افغانستان، بارها در دیدارهای خود با نمایندگان بینالمللی تأکید کرده است که گفتوگوهای بینالافغانی باید آغاز شود.
این مذاکرات یکی از بخشهای اساسی و مهم توافقنامه دوحه محسوب میشود، اما طالبان تاکنون به آن توجهی نکرده است.
برخی منابع میگویند که طالبان اخیراً از حامد کرزی خواستهاند که در بازگرداندن سیاستمداران افغان در تبعید و روند آشتی ملی با این گروه همکاری کند، اما دفتر کرزی تاکنون این گزارشها را تأیید نکرده است.
آقای کرزی در ماههای اخیر به چندین کشور سفر کرده، اما تأکید دارد که بدون روند آشتی و مذاکرات بینالافغانی، سیاستمداران افغان که از کشور خارج شدهاند، حاضر نیستند تحت شرایط کنونی طالبان به افغانستان بازگردند.
عمر داودزی درباره توافق سیاسی گفت: «آغاز گفتوگوهای سیاسی و روند سیاسی برای طالبان مهم است، زیرا پیامدهای آن به بهبود وضعیت حقوق بشر منجر خواهد شد. من فکر میکنم که چنین شرایطی در آینده ایجاد خواهد شد.»
رهبران طالبان تاکنون به درخواست کرزی برای مذاکرات بینالافغانی پاسخ مثبتی ندادهاند، اما بسیاری از سیاستمداران بر این باورند که دولت جدید امریکا به رهبری دونالد ترامپ طالبان را تحت فشار قرار خواهد داد تا بر اساس توافق دوحه، گفتوگوهای بینالافغانی را آغاز کرده و زمینه تشکیل یک حکومت فراگیر را فراهم کند.
دونالد ترامپ به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۲۵ برای دومینبار به عنوان رئیسجمهور امریکا وارد کاخ سفید شد.
ترامپ پس از ورود به کاخ سفید، بلافاصله کمکهای مالی امریکا به طالبان را متوقف کرد و هشدار داد که سلاحهای امریکایی باقیمانده در افغانستان را از طالبان پس خواهد گرفت.
اما تمام این تحولات و تحلیلها در حالی صورت میگیرد که سیاست دولت ترامپ در قبال افغانستان هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است.

بازار ارز افغانستان پس از یک دوره طولانی ثبات نسبی، درگیر بیثباتی و شوک شده است. نرخ تبادله یک دالر به فراتر از ۸۰ افغانی رسیده و این در حالی است که در اوایل ماه جدی یک دالر در برابر ۷۰ افغانی تبادله میشد.
نوسان شدید در ارزش پول افغانی، پس از آن شدت گرفت که دولت جدید امریکا کمکهای این کشور را به حالت تعلیق درآورد.
بیشتر بخوانید: امریکا تمام کمکهای خارجی خود را به جز کمکهای نظامی به اسرائیل و مصر قطع میکند
بانک مرکزی تحت کنترول طالبان در کمتر از دو هفته گذشته، ۶۳ میلیون دالر را در بازار مالی تزریق کرد و سیاستهای به شدت سختگیرانه را بر تبادله ارز وضع کرد. با وجود این اقدامات، ارزش پول افغانی همچنان در حال کاهش است و چشمانداز روشن برای مهار این بحران، دستکم در کوتاهمدت متصور نیست.
این روند در کمتر از دو هفته و به صورت حیرتانگیز، تصور طالبان از ثبات و پایداری حاکمیتشان را نابود کرد و نشان داد که پایههای حاکمیت این گروه به شدت لرزان و آسیبپذیر است و طالبان فاقد توانایی مدیریت بحران اند.
عملکرد قدرتمند پول افغانی در بیشتر از سه سال گذشته، وابسته به میلیاردها دالر کمکهای نقدی بود که از طریق کرویدور بشردوستانه سازمان ملل، وارد افغانستان میشد. این منابع ارزی، ضمن کند کردن روند فروپاشی کامل اقتصادی و مالی، منجر به ثبات نسبی ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی و مهار تورم شد.
بیشتر بخوانید: لیلام ۲۵ میلیون دالر در بازار؛ قیمت دالر از ۸۰ افغانی هم بالاتر رفت
امریکا، به تنهایی بزرگترین کمککننده به افغانستان بوده است. از نزدیک به ۷ میلیارد دالر کمک به افغانستان، امریکا بیشتر از ۵۰ درصد را به خود اختصاص داده است. پیامد قطع شدن این حجم عظیم منابع مالی، برای اقتصاد شدیدا وابسته افغانستان، جبرانناپذیر خواهد بود و طالبان نیز از پس لرزههای آن در امان نخواهد ماند.

بیشتر بخوانید: رئیس شورای پناهندگان ناروی از پیامدهای تعلیق کمکهای امریکا به افغانستان هشدار داد
پیامدهای کاهش ارزش افغانی
یکی از پیامدهای مهم تعلیق کمکهای امریکا، شوک وارده در بازار ارزی افغانستان است. بر اساس معیارهای تخصصی و بر مبنای ویژگیهای اقتصاد بحرانزده افغانستان، کاهش ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی، دستکم از مسیر سه مکانیزم مشخص، بحران انسانی و فقیر فراگیر در افغانستان را تشدید میکند.
کاش قدرت خرید مردم: به صورت فوری، کاهش کمکها، حدود ۲۳ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و احتمالا یک بخش مهم برنامههای سازمانهای بینالمللی متوقف خواهد شد. در این میان، زنان و کودکان بیشترین آسیب را میبینند.
بر اساس گزارش سازمان ملل، کمکهای بشردوستانه، نفوس درگیر با ناامنی اضطراری غذایی را از ۸.۷ میلیون نفر به ۳.۱ میلیون و تعداد افرادی را که به سختی میتوانند نیازهای غذایی شان را تامین کنند از ۱۴.۱ میلیون به ۱۱.۶ میلیون نفر کاهش داده است. این کمکها با سرپا نگهداشتن سیستم بهداشتی، تآمین امنیت غذایی و عرضه خدمات به کودکان درگیر سوءتغذیه را به صورت چشمگیر بهبود بخشیده است.
با توجه به اینکه بخش قابل ملاحظه کالاهای اساسی وارداتی اند، کاهش ارزش پول افغانی با افزایش قیمتها، قدرت خرید خانوادهها را کاهش داده و افراد بیشتری زیر خط فقر سقوط خواهد کرد.
کاهش دسترسی به کالاهای اساسی
بخش قابل ملاحظهای کالاهای اولیه و اساسی در سبد مصرفی خانوادهها از بیرون از افغانستان وارد میشوند. بهخصوص واردات مواد غذایی، دارو و تجهیزات صحی، به شدت به توانایی اقتصاد کشور در تأمین ارز وابسته است. کاهش قابل ملاحظه کمکها و ارزش پول افغانی، واردات این کالاهای اساسی را تحت تأثیر قرار میدهد و دیر یا زود، بازار افغانستان با کمبود این کالاها روبرو خواهد شد. از سوی دیگر، تعلیق کمکها، توانایی مبارزه با چالشهای مانند سوءتغذیه هزاران کودک و مادرو فراهم کردن کالاهای ضروری برای شرایط اضطراری مانند بحرانهای محیط زیستی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
کاهش رشد اقتصادی
بر علاوه مواد غذایی و کالاهای اساسی، یک بخش قابل ملاحظه اجناس وارداتی شامل تجهیزات سرمایهای، تکنالوژی و مواد خام برای سرمایهگذاری در داخل افغانستان است. واردات این اجناس برای تقویت توان تولیدی و سرپانگهداشتن سکتور خصوصی، حیاتی است. کاهش ارزش پول افغانی، واردات تجهیزات سرمایهای را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این محدودیت، احتمال روبهرو شدن شماری از سرمایهگذاریهای خصوصی به ورشکستگی را تشدید و ظرفیت محدود تولیدی در داخل را نیز کاهش خواهد داد.
چالش ساختاری
ثبات ارزی، وابسته به توانایی اقتصاد کشور در راستای فراهم ساختن منابع پایدار ارزی است. کسری عظیم تراز تجاری افغانستان، نشاندهنده چالش ساختاری عمیق است که به عنوان فاکتور تعینکننده در تعیین ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی عمل میکند. در بیشتر از سه سال گذشته، خلا کمبود ارز توسط کمکهای خارجی جبران شد. بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی، کسر تراز تجاری تجمعی در یازده ماه سال ۲۰۲۴ با افزایش ۵۳ درصدی به ۸.۱ میلیارد دالر رسیده است. به همین دلیل، هر تلاش بانک مرکزی تحت کنترول طالبان برای مهار بی ثباتی در بازار ارز، بدون جریان کمکهای بینالمللی، با شکست حتمی روبهرو خواهد شد.
از سوی دیگر، سواستفاده سیستماتیک و گسترده طالبان از کمکهای مالی بینالمللی و نقض گسترده حقوق زنان و دختران، کمکهای جامعه جهانی به افغانستان را به صورت گسترده کاهش داده است. در سال ۲۰۲۴ کمکهای امریکا، بریتانیا و آلمان تا ۹۰ درصد کاهش را نشان میدهد.
جریان کمکهای مالی برای افغانستان و بهخصوص ثبات در اقتصاد کلان کشور از اهمیت حیاتی برخوردار است و هیچ جایگزین فوری برای این منابع مالی وجود ندارد. ادامه این کمکها، مستلزم احترام به حقوق بنیادین شهروندان افغانستان و بویژه زنان و ایجاد ساختار فراگیر سیاسی است. طالبان، تاکنون در برابر درخواستهای جامعهجهانی و مردم افغانستان مقاومت کرده و با نقض سیستماتیک حقوق بشر، مردم را در کام بدترین بحران انسانی و حقوق بشری قرار داده است. ادامه این سیاستها و تداوم بحران اقتصادی، سرنوشت تلخی برای حاکمیت طالبان رقم خواهد زد.
