بازی هند و پاکستان با طالبان

در آستانه سقوط حکومت اشرفغنی، هند از نخستین کشورهایی بود که درهای سفارت خود را در کابل بست و دیپلوماتهایش را از افغانستان بیرون کشید.
در آستانه سقوط حکومت اشرفغنی، هند از نخستین کشورهایی بود که درهای سفارت خود را در کابل بست و دیپلوماتهایش را از افغانستان بیرون کشید.
کشوری که بیست سال نزدیکترین متحد و همکار دولت افغانستان بود، نه تنها کوچکترین تلاشی برای جلوگیری از سقوط حکومت نکرد، بلکه خود پیشگام نواختن آهنگ فروپاشی شد.
با سقوط دولت افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، هند نزدیکترین متحدان و همکاران افغان خود را در میدان رها کرد. در همان دو روز نخست، شماری از همکاران و دیپلوماتهایش را از کابل بیرون برد و همه روابط و تماسهایش را با متحدان سابق قطع کرد. حتی وزیران و مقامهاییکه در هند تحصیل کرده بودند پشت سر گذاشته شدند. هزاران جلد پاسپورت مقامها و کارمندان دولت پیشین در سفارت هند مفقود شد.
این نخستین بار نبود که هند به متحدانش در کابل پشت میکند. وقتی حکومت داکتر نجیبالله فروپاشید، هند عین کار را کرده بود. تمام روابط خود را با متحدانش قطع کرد و به هیچ کسی ویزا نداد.
سقوط حکومت برای هند یک سرخوردگی بیسابقه در سیاست خارجیاش نسبت به افغانستان بود. تقریباً همه باور داشتند که دهلی نو بزرگترین بازنده تحولات پس از ۲۰۲۱ است؛ کشوری که طی دو دهه بیش از سه میلیارد دالر در پروژههای عمرانی و توسعهای در افغانستان هزینه کرد و هزاران نیروی انسانی پرورده بود. برداشت غالب این بود که همه سرمایهگذاریهای دو دههای هند در یک چشم برهم زدن نابود شده است.
در نخستین سال حاکمیت طالبان، هند میلی به بازگشت به میدان افغانستان نداشت. هنوز در شوک سقوط رژیم همکار خود در کابل بود. اما پس از گذشت یک سال، همه چیز برعکس شد. هند که تصور میکرد پاکستان -دشمن دیرینهاش- به عمق استراتژیک خود در افغانستان رسیده، ناگهان با ناباوری دید که ورق برگشته است: پاکستان نه تنها به عمق استراتژیک دست نیافته، بلکه در همان دامی گرفتار آمده که برای رقیبش گسترده بود. طالبان بدون چشمداشت و مطالبه، یکی پس از دیگری خواستههای هند را برآورده میکردند.
نیروی نیابتی که بلای جان شد
با سقوط دولت عمران خان در پاکستان، آتشبس شکننده میان تحریک طالبان پاکستان و اسلامآباد شکست. تلاشهای طالبان افغانستان برای میانجیگری هم به جایی نرسید. چند نشست مشترک میان نمایندگان پاکستان و تیتیپی در کابل برگزار شد، اما دولت جدید پاکستان سیاست مدارا را کنار گذاشت و از این گروه خواست بیقید و شرط تسلیم شود.
ارتش پاکستان فشار را بر طالبان افغان نیز افزایش داد تا سران تیتیپی را تحویل دهد و مانع فعالیت آزادانه آنان در افغانستان شود. حتی برخی رهبران تیتیپی در کابل و ولایتهای دیگر ترور شدند. در واکنش، حملات این گروه به نیروهای پاکستانی شدت گرفت و خونینترین عملیاتها از جمله حمله جنوری ۲۰۲۳ پیشاور صدها کشته و زخمی برجا گذاشت. ارتش نیز حملات خود را گسترش داد که موجب تلفات غیرنظامیان و نارضایتی در مناطق قبایلی شد.
سران طالبان در کابل و قندهار که زیر فشار اسلامآباد قرار داشتند، بهدنبال نزدیکی به دهلی نو برآمدند. چهرههای برجستهای چون ملا یعقوب آشکارا از رابطه با هند استقبال کردند. منابع میگویند هند به طالبان پیشنهاد فرستادن نیرو برای آموزش نظامی داده بود و پذیرفته بود که زخمیهای طالبان را درمان کند. روابط ملا یعقوب با هند از همینجا رقم خورد.
وزیر خارجه طالبان با معاون وزیر خارجه هند در دبی دیدار کرد. هند پس از دو سال وقفه، کمکهای بشردوستانهاش به افغانستان را از سر گرفت و فصل تازهای از روابط اقتصادی و تجاری را با طالبان گشود.
بعد اصلی استراتژی پاکستان در قبال افغانستان، جلوگیری از نفوذ هند و وابستگی کابل به دهلی بود. پاکستان همواره خواستار حکومتی در کابل بود که با دهلی روابط دوستانه نداشته باشد. این خواستهای بود که طی بیست سال گذشته بارها به دولتهای افغانستان گوشزد میکرد. اما طالبان، نیرویی که اسلامآباد برای بازگشتش به قدرت سرمایهگذاری کرده بود، درست بر یکی از خطوط سرخ پاکستان که رابطه با هند بود، قدم گذاشت. طالبان حتی از معدود رژیمهایی بود که حمله به گردشگران در کشمیر را محکوم و آن را «تروریستی» خواند؛ حملهای که کار لشکر طیبه بود، گروهی که زمانی متحد دیرینه طالبان افغان محسوب میشد.
فشارهای دیپلوماتیک و سیاسی پاکستان برای متقاعد کردن طالبان به مهار تیتیپی نتیجهای نداد. اسلامآباد ناچار به کمک چین متوسل شد. اما ظاهراً تلاشهای چین هم ثمری نداشت؛ چنانکه وزیر خارجه این کشور در سفر اخیرش به کابل آشکارا از نارضایتیاش نسبت به عملکرد طالبان گفت و خواستار توجه جدیتر به نگرانیهای امنیتی منطقه شد.
در روابط میان طالبان و پاکستان، رویداد مرگبار قطار جعفر اکسپرس در ۱۱ مارچ ۲۰۲۵ در بلوچستان نقطه عطفی بود. در این حمله، دستکم ۳۵۴ نفر عمدتاً نیروهای امنیتی پاکستان گروگان گرفته شدند. پس از عملیات گسترده ارتش پاکستان اکثر گروگانها آزاد شدند، اما ۱۸ تن آنان جان باختند.
ارتش پاکستان مدعی شد که ۳۳ شورشی را نیز کشته است. در پی بزرگترین گروگانگیری در تاریخ پاکستان، اسلامآباد رسماً طالبان را متهم کرد که با هند در طراحی این حمله همدست بوده است. اسلامآباد گفت که حمله در افغانستان طراحی و سازماندهی شده است.
اسلامآباد سالهاست هند را به حمایت از جداییطلبان بلوچ متهم میکند، اما این نخستین بار بود که پای طالبان هم به ماجرا کشیده شد. حالا گزارشها از هماهنگی میان تحریک طالبان پاکستان و جداییطلبان بلوچ در حملات به اهداف دولتی در پاکستان حکایت دارد.
در پی این رویدادها، پاکستان از اظهارات دونالد ترامپ برای بازپسگیری جنگافزارهای امریکایی از طالبان افغان حمایت کرد. بیرغبتی امریکا برای بازپسگیری جنگافزارها سبب شد که پاکستان طرحی را نیز در اختیار امریکاییها قرار دهد. اسلامآباد گفت که بهتر است سلاحها از بازار سیاه خریداری شود. در واقع، پاکستان رسماً خواهان «خلع سلاح» طالبان شد.
فصل تازه جنگ نیابتی
پاکستان که تلاشهایش برای اقناع طالبان ناکام بوده، اکنون راهبرد دیگری را پیش گرفته است. اسلامآباد برای نخستینبار نشست مخالفان طالبان را میزبانی میکند. ظاهراً این نشست از طرف یک مرکز تحقیقاتی غیردولتی برگزار میشود.
رسانهای شدن بحث و حساسیتهایی که در پی داشت، نشست ظاهراً کماهمیت را به یک رویداد مهم تبدیل کرد. واکنش گسترده و تند مقامات برجسته طالبان نیز نشاندهنده اثرگذار بودن ایده برگزاری نشست است. زیرا طالبان به خوبی میدانند که تبعات چنین نشستهایی چه میتواند باشد. آنان از طریق همین گونه نشستها در قطر، اسلامآباد و مسکو به قدرت بازگشتند.
در این میان، خشم هند از نشست مخالفان طالبان در اسلامآباد جالب توجه است. رسانههای هندی مخالفان طالبان را نکوهش کردند که چرا چنین دعوتی را پذیرفتهاند. برخی منابع میگویند دیپلوماتهای هندی به مخالفان طالبان پیام دادهاند که از سفر به پاکستان خودداری کنند.
برای مقابله با این روند، دهلی نو امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان را به هند دعوت کرد. اما سفر او، همچون سفرش به پاکستان، زیر فشار امریکا لغو شد.
به هر حال، دهلی فصل تازهای از رقابت و جنگ نیابتی را در افغانستان گشوده است. هند همانند ۲۰ سال گذشته، به برخی وزارتخانههای طالبان پول عملیاتی میدهد. هند در پی چین، روسیه، پاکستان و ایران، قنسولگری و نهادهای دیپلماتیک افغانستان را به طالبان واگذار کرد. طالبان افغان برای هند یک نیروی کمهزینه و ارزان است. از این رو، دهلی در پی تقویت و حفظ رژیم طالبان است، زیرا این گروه چنانچه اسلامآباد مدعی است، با حمایت از مخالفان پاکستان، ناامنی و بحران را به داخل آن کشور صادر میکند. دهلی میداند هیچ نیرویی همچون طالبان قادر به تحقق اهدافش در پاکستان به ویژه در خیبرپختونخوا و بلوچستان نیست.
پاکستان اما هنوز با تردید و مدارا با طالبان رفتار میکند. این کشور با توجه به نفوذ گستردهای که در درون طالبان دارد، امیدوار است تا بتواند منافع و اهدافش را برآورده کند. اما تجربه چهار سال گذشته نشان داده که طالبان هر روز از اسلامآباد دورتر میشوند. طالبان دیگر صرفاً یک گروه ایدئولوژیک نیست؛ بلکه به بازیگری سیاسی بدل شده که بهخوبی میداند چگونه از احساسات قومی و ناسیونالیستی ضد پاکستانی در میان افغانها برای دست یافتن به اهدافش بهره ببرد. رویکرد قومی طالبان، زنگ خطری به پاکستان است.
به هر رو، تجربه نشان داده است که استفاده از گروههای افراطگرا به عنوان ابزار سیاست خارجی-امنیتی و نیروی نیابتی در رقابتهای منطقهای نتیجهای جز بیثباتی و رشد افراطیت و خشونت در پی نداشته است و این گروههای ایدیولوژیک و افراطی اگر توانستهاند خلاف منافع پاکستان عمل کنند، روزی میتوانند خلاف منافع هند نیز عمل کنند.
نگاه امنیتیمحور و استخباراتی به منطقه و استفاده از این گروهها به نفع صلح و ثبات منطقهای نیست و روند همگرایی منطقهای و توسعه اقتصادی در منطقه را ضربه میزند و به تداوم چرخه خشونت در منطقه کمک میکند.