منابع از دانشگاه کابل خبر دادند که پس از نشر خبر تخریب مزار خلیلالله خلیلی، شاعر نامدار زبان فارسی، طالبان سنگ مزار او را بازگرداندند و محوطه را از انبار درختان قطعشده پاکسازی کردند. به گفته منابع، مسئولان دانشگاه از شب شنبه دوباره کار را در محوطه مزار خلیلی شروع کردند.
منابع از دانشگاه کابل پیشتر گفته بودند که تراکتورها از روز پنجشنبه در محل مزار خلیلالله خلیلی مشغول کار بودند. روز شنبه دانشجویان متوجه شدند که سنگ مزار خلیلالله خلیلی در جایش نیست اما پس از جنجالیشدن این رویداد، طالبان سنگ مزار او را شب شنبه بازگرداندند.
طالبان این محل را به انبار درختان قطع شده تبدیل کرده بودند. حمدالله فطرت، معاون سخنگوی طالبان روز یکشنبه یادداشتی را در اکس منتشر کرد که در آن نوشته شده است: «آرامگاه شاعر دری خلیلالله خلیلی در پوهنتون کابل ویران نشده بلکه چهاراطراف آن از خس و خاشاک پاککاری شده است.»
صفحات طالبان در شبکههای اجتماعی نوشتند که وزارت تحصیلات عالی تصمیم داشته است این محل را یک «پارک» بسازد.
خلیلالله خلیلی، شاعر، ادیب و اندیشمند بزرگ افغانستان در بهار ۱۳۶۶ در اسلامآباد، پایتخت پاکستان درگذشت و جسد او بر اساس وصیتش در گورستان آوارگان افغان در حومه شهر پیشاور به خاک سپرده شد. آقای خلیلی وصیت کرده بود که پیکرش در خاک وطنش دفن شود.
او در سالهای اخیر زندگی خود در شعری نوشته بود: «تابوت مرا جای بلندی بگذارید / تا باد برد بوی مرا بر وطن من.»
در سال ۱۳۹۱ کابینه افغانستان به رهبری حامد کرزی، رئيسجمهور پیشین تصمیم گرفت بقایای جسد آقای خلیلی را پس از ۲۵ سال از درگذشتش، از پاکستان به کابل منتقل کند.
بر اساس تصمیم شورای وزیران افغانستان جسد خلیلالله خلیلی در محوطه دانشگاه کابل و در نزدیکی آرامگاه سید جمالالدین افغان به خاک سپرده شد.
خلیلالله خلیلی یکی از بزرگترین شاعران معاصر زبان فارسی در افغانستان و از چهرههای برجسته ادب فارسی در قرن بیستم بود. او علاوه بر شاعری، نویسنده، استاد دانشگاه، مورخ و سیاستمدار نیز بود و نقشی مهم در شکلگیری ادبیات معاصر زبان فارسی داشت.
خلیلی در شعر کلاسیک فارسی به ویژه غزل و قصیده استاد بود و از اولین شاعران زبان فارسی بود که شعر نو نوشت.
خلیلالله خلیلی از افراد نزدیک به ظاهرشاه، آخرین پادشاه افغانستان بود و در زمان سلطنت او بهعنوان مقام بلندپایه دولتی و دیپلومات در کشورهای مختلف کار میکرد.
او بعد از حکومت ظاهرشاه افغانستان را ترک کرد و در اروپا و امریکا زندگی کرد.
پس از ۱۳۵۷ خورشیدی، آقای خلیلی از مخالفان حضور شوروی در افغانستان بود و در تبعید شعرهایی در حمایت از جنگ گروههای مجاهدین علیه شوروی سرود. او سالهای آخر زندگی خود را در پاکستان سپری کرد و در اسلامآباد جان باخت.
وزارت تجارت و صنایع طالبان اعلام کرد که نورالدین عزیزی، در رأس هیئتی برای اشتراک در نمایشگاه تولیدات و محصولات افغانستان عازم قزاقستان شد.
این نمایشگاه از سوم تا هشتم عقرب در شهر شیکمنت قزاقستان با حضور بازرگانان و سرمایهگذاران افغان برگزار میشود.
وزارت تجارت و صنایع طالبان روز شنبه سوم عقرب در خبرنامهای نوشت که در این نمایشگاه تولیدات و محصولات افغانستان در بخشهای مختلف به نمایش گذاشته خواهد شد.
طالبان نوشت که این هیئت به دعوت سریک ژومانگارین، معاون نخستوزیر و وزیر اقتصاد قزاقستان به شهر شیکمنت سفر کرده است.
در خبرنامه آمده است که نزدیک به ۲۰۰ بازرگان، سرمایهگذار و کارآفرین افغان داخل و خارج کشور در این نمایشگاه شرکت کرده و محصولات خود را به نمایش میگذارند. به گزارش وزارت تجارت طالبان، در حاشیه این نمایشگاه، نشستهای تجاری دوجانبه نیز برگزار خواهد شد.
کالاهای افغانستان از جمله قالین، صنایعدستی، موادغذایی، نوشابههای غیرالکولی و انرژیزا، ذوبآهن و میوه خشک در این نمایشگاه به نمایش گذاشته خواهد شد.
رادیوی فرانسه گزارش داد که موزیم لوور در پاریس، شماری از گرانبهاترین جواهرات خود را به بانک فرانسه منتقل کرده است.
این جابجایی پس از آن انجام شد که افراد ناشناس روز یکشنبه ۲۷ میزان هشت قطعه جواهر گرانبها به ارزش بیش از صد میلیون دالر را از موزیم لوور دزدی کردند.
رادیوی فرانسه به نقل از منابع خود گزارش داد که انتقال برخی از اشیا و جواهرات گرانقیمت از گالری آپولو، محل نگهداری جواهرات سلطنتی فرانسه، روز جمعه تحت تدابیر مخفی پولیس انجام شده است.
بانک فرانسه که ذخایر طلای این کشور را در خزانهای بزرگ در عمق ۲۷ متری زیر زمین نگهداری میکند، تنها ۵۰۰ متر از موزیم لوور فاصله دارد و در سمت راست «سن» واقع شده است.
موزیم لوور و بانک فرانسه هنوز به درخواست خبرنگاران برای اظهار نظر پاسخ ندادهاند.
دزدان روز یکشنبه با استفاده از جرثقیل، در جریان ساعات بازدید عمومی، شیشه یکی از پنجرههای طبقه بالا را شکستند و وارد موزیم شدند. اقدامی که ضعفهای امنیتی موزیم پربازدید جهان را آشکار کرد. دزدان سپس با گرفتن تعدادی از جواهرات با ارزش با موترسایکل از محل فرار کردند.
وزارت داخله فرانسه روز یکشنبه ۲۷ میزان اعلام کرد که جواهرات دزدیده شده میراثی ارزشمند بودند.
تا کنون هیچ گروه یا فردی در پیوند به این دزدی بازداشت نشده است.
خبر این رویداد در سراسر جهان بازتاب گستردهای یافت و در فرانسه به بحثی درباره آنچه بسیاری آن را «تحقیر ملی» دانستند، دامن زد.
آرامگاه منسوب به یک عارف اسماعیلی به نام «دیوانهشاه معروف به شاه درویشان» در روستای خلخان ولسوالی زیباک بدخشان آتش زده شده است. منابع محلی، اعضای طالبان را بهدلیل آتشزدن این آرامگاه مقصر میدانند. ریاست اطلاعات و فرهنگ طالبان این رویداد را به «افراد ناشناس» نسبت داده است.
ریاست اطلاعات و فرهنگ طالبان بدخشان روز شنبه اعلام کرد که هیئتی را برای بررسی این رویداد به ولسوالی زیباک اعزام کرده است.
در خبرنامه آمده است که حدود ۷۰ درصد از سازه این قبر تخریب شده است.
برخی از منابع محلی در ولسوالی زیباک به افغانستان اینترنشنال گفتند این آرامگاه از سوی جنگجویان طالبان به آتش کشیده شدهاست. آنها افزودند که «کسی جز افراد طالبان در این منطقه جرائت و امکان انجام چینین کاری را ندارد».
عبدالرحمن کسرا، معاون گماشتهشده طالبان در ولسوالی زیباک گفت ارگانهای کشفی در تلاش شناسایی عاملان این رویداد اند. مسئولان فرماندهی پولیس طالبان در زیباک گفتند بررسیها درباره این رویداد جریان دارد و تاکنون علت و انگیزه آتشسوزی روشن نیست.
اطلاعات دقیق درباره زندگینامه دیوانهشاه در منابع عمومی در دسترس نیست. اما مردم محل در ولسوالی زیباک به او بهعنوان یکی از رهروان ناصر خسرو بلخی، شاعر و فیلسوف قرن پنجم احترام میگذارند.
باشندگان محل در زیباک گفتند نسخههایی از آثار شعری دیوانهشاه نیز در آرامگاهش وجود داشت که در اثر آتشسوزی از بین رفته است.
خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان هشدار داد که اگر گفتوگوهای جاری میان اسلامآباد و طالبان به نتیجه نرسد، پاکستان ممکن است وارد «جنگ آشکار» با افغانستان شود.
این اظهارات زمانی منتشر شد که مذاکرات طالبان و پاکستان در استانبول جریان دارد.
وزیر دفاع پاکستان روز شنبه در گفتوگو با خبرنگاران در سیالکوت گفت: «با کسانی که در دوحه مذاکره کردیم، همه در پاکستان بزرگ شدهاند.»
خواجه آصف، ریاست هیئت پاکستان در مذاکرات دوحه را بر عهده داشت. از جانب طالبان، یعقوب مجاهد، وزیر دفاع، و عبدالحق وثیق در گفتوگوها حضور داشتند. در مذاکرات دوحه، دو طرف بر آتشبس فوری توافق کردند. اکنون دور دوم این گفتوگوها در استانبول جریان دارد.
وزیر دفاع پاکستان با اشاره به روابط پرتنش میان دو طرف گفت: «ما چهل سال از افغانها میزبانی کردیم. کسانی که در دوحه با آنها گفتوگو کردیم، در پاکستان بزرگ شدهاند. با این همه، نمیدانم چرا افغانستان چنین رفتاری با ما دارد.»
او افزود که در حال حاضر، طالبان افغانستان بهعنوان نیروی نیابتی هند علیه پاکستان عمل میکند.
خواجه آصف همچنین گفت که مهاجران افغان بخش بزرگی از بازار کار و تجارت پاکستان را در اختیار گرفتهاند و تاکید کرد: «ما باید تنها یک هدف داشته باشیم و آن این است که بهعنوان همسایه، با اخوت و احترام در کنار هم زندگی کنیم.»
او در بخشی از صحبتهایش به نتیجه مذاکرات دوحه اشاره کرد و گفت که «در چهار تا پنج روز گذشته هیچ حادثهای رخ نداده، اما اگر مذاکرات به توافق نرسد، با افغانستان وارد جنگ آشکار خواهیم شد.»
پس از توافق طالبان و پاکستان در دوحه، حملات تحریک طالبان پاکستان متوقف شده است. این گروه متحد طالبان افغانستان پس از توافق صلح طالبان افغان با حکومت پاکستان، هیچ حملهای علیه نیروهای امنیتی پاکستان در ایالت خیبرپختونخوا انجام نداده است.
در مذاکرات جاری در استانبول، شش مقام از وزارتهای داخله، دفاع و خارجه طالبان و هفت دیپلومات و مقام امنیتی پاکستان شرکت دارند. در این دور گفتوگوها، دو طرف درباره جزئیات اجرای توافقنامه دوحه رایزنی میکنند. پاکستان از طالبان خواسته است تا جلو فعالیت تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان را بگیرد و طالبان نیز از اسلامآباد خواسته است که از حمایت مخالفان این گروه دست بردارد.
اسماعیل میاخیل، رئیس سابق تلویزیون ملی افغانستان در مقالهای که به افغانستان اینترنشنال فرستاد، نوشت که زلمی خلیلزاد بار دیگر در نقش «میانجی خودخوانده» به صحنه بازگشته و با استفاده از شبکههای خود در تلاش است طالبان را از طریق پروژههای اقتصادی و لابی بینالمللی مشروعیت ببخشد.
زلمی خلیلزاد بار دیگر در صحنه افغانستان ظاهر شده است؛ نه بهعنوان نماینده رسمی، بلکه بهحیث یک «میانجی خودخوانده» که میان طالبان و منافع خارجی در رفتوآمد است. فعالیتهای اخیر او مرزهای میان دیپلوماسی، لابیگری شخصی و تلاش برای بازسازی اعتبار از دسترفته را مخدوش کرده است.
چند هفته پیش آقای خلیلزاد در سفری که «غیررسمی» خوانده شده، وارد کابل شد. با این حال او با پروتکل کامل از سوی امیرخان متقی وزیر خارجه طالبان مورد استقبال قرار گرفت؛ استقبالی که معمولا برای فرستادگان رسمی انجام میشود، نه شهروندان عادی.
صحنهای که در آن یک دیپلومات امریکایی غیرمنتخب، از سوی رژیمی که به رسمیت شناخته نشده، خوشآمد گفته میشود پیام عمیقی داشت: مردی که هنوز میکوشد ثابت کند توافق ناکام دوحه میتواند کارا باشد.
روز جمعه زلمی خلیلزاد بار دیگر در صحنه ظاهر شد. اینبار در نشستی میان عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رئیسالوزرای طالبان و شهیرالطقی، رئیس اجرایی شرکت دلتا انترنشنل از عربستان سعودی. این نشست بر سرمایهگذاریهای نفت، گاز و انرژی تمرکز داشت و شامل بحث درباره مشارکت احتمالی عربستان در پروژه تاپی (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، هند) میشد.
طالبان و دلتا انترنشنل توضیح ندادهاند که چرا زلمی خلیلزاد در این نشست حضور داشت یا نقش او در پروژههای نفت و گاز چیست.
این حضور تصادفی نیست، آقای خلیلزاد پیشینه طولانی در پروژههای انرژی منطقوی دارد.
در دهه ۱۹۹۰ او بهعنوان مشاور یونوکال (Unocal) کار میکرد و در طرح نخستین خرید گاز از طریق افغانستان، تحت کنسرسیوم سنتگس (CentGas)، مشوره میداد. پروژهای که شامل شرکت دلتا اویل سعودی نیز بود. شرکتی که امروز از آن بهعنوان پیشزمینه یا نسخه ابتدایی دلتا انترنشنل یاد میشود. هرچند هیچ پیوند تجاری مستقیمی تأیید نشده است، اما همزمانی شبکهها چشمگیر است: سه دهه بعد، همان شبکه تجارتی خلیجی دوباره در کابل فعال شده و خلیلزاد باز هم در محور جلسه حضور دارد.
در یکی از گفتوگوهایی که با محمداشرف غنی رئیسجمهور پیشین افغانستان داشتم، بخشی از آن در یکی از پادکستها نیز ضبط و منتشر شده است، او بهصراحت گفت که زلمی خلیلزاد در جریان مذاکرات و پروژههای منطقوی، بهویژه در بخش گاز و انرژی، با چهرههای خاص امریکایی و منطقهای در تماس بوده است.
رئیسجمهور غنی تأکید کرد که خلیلزاد و شماری از مشاوران امریکایی او در تلاش بودند تا با طرح دوباره پروژه تاپی و جلب حمایت پاکستان، یک چارچوب اقتصادی و سیاسی ایجاد کنند که طالبان را بهعنوان نیرویی باثبات در منطقه معرفی کند و مسیر انرژی آسیای مرکزی را به سوی جنوب باز کند. او گفت که این طرح عملا در تضاد با منافع ملی و استقلال افغانستان قرار داشت.
بار دیگر، در حالیکه طالبان هر روز حقوق اساسی شهروندان افغانستان، بهویژه زنان را پایمال میکنند، در هر ولایت شکنجه وجود دارد، خلیلزاد عملاً چشم بر تمام این واقعیتها بسته است. او بهجای همسویی با صدای قربانیان و نیروهای غیرطالبان، در تلاش است با رژیمی همکاری کند که مشروعیت ملی و بینالمللی ندارد. او همهروزه با طالبان همکاری میکند.
بسیار روشن است که آقای خلیلزاد میکوشد نشان دهد توافقی که او میان طالبان و ایالات متحده امریکا امضا کرد، در واقع یک «موفقیت» بوده است؛ توافقی که قرار بود صلح بیاورد، اما کشور را به پرتگاه سقوط برد.
بدتر از آن او اکنون به گونهای غیررسمی و بدون پنهانکاری بهعنوان مدافع و لابی طالبان عمل میکند، با حضور و گفتوگوهای پنهان، رژیم طالبان را مشروعیت میبخشد و در سطح خصوصی، کشورها و سرمایهگذاران را به تعامل با طالبان تشویق میکند. بهجای آنکه از ناکامی بیاموزد، گویا مصمم است آن را توجیه کند. این دیگر دیپلوماسی نیست، بلکه غرور در لباس تعامل است.
او هنوز هم به این باور است که برخی طالبان بهویژه آنانی که در کابلاند، به ویژه شبکه حقانی «طالبان خوب» اند، در حالیکه رهبران قندهار مشکل اصلی بهشمار میروند. او فکر میکند میتواند از طریق حقانیها اصلاحات بیاورد. این توهم توسط تیمهای تبلیغاتی همنظر با او تقویت میشود، اما برای مردم عادی افغانستان، چنین تفاوتی وجود ندارد، سرکوب، سرکوب است؛ چه از سوی حقانی باشد و چه از آدرس هبتالله.
اگر زلمی خلیلزاد واقعا به آینده افغانستان باور دارد، باید نفوذ و دسترسی خود را نه برای لابی در حمایت از طالبان یا بازگشت به بازار انرژی، بلکه برای ایجاد یک روند ملی و فراگیر بهکار گیرد، روندی که طالبان و غیرطالبان را در چارچوبی از حقوق و آزادیهای شهروندی، نمایندگی از مردم و کسب اعتبار بینالمللی گردهم آورد.
افغانستان به دیدارهای پنهانی، قراردادهای خصوصی یا نمایشهای سمبولیک نیاز ندارد. این کشور ما به صداقت نیاز دارد و به سیاسیونی که جرات داشته باشند اشتباهات خود را بپذیرند و تلاش کنند مسئولیت آنرا به گردن گیرند و بهتر از گذشته عمل کنند.
بازسازی این سرزمین از سایه توافقهای ناکام یا خطوط لوله فرسوده بهدست نخواهد آمد.
افغانستان زمانی دوباره ساخته میشود که مردان و زنان باهم و بهصورت شفاف کار کنند تا آنچه شکسته ترمیم شود. تاریخ به یاد نخواهد داشت که چه کسی برحق بود؛ تاریخ به یاد خواهد داشت که چه کسی جرات کرد تا چیزها را درست کند.