آیا بقای حکومت طالبان تضمین شد؟

مقامهای طالبان از تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن این گروه استقبال گستردهای کردهاند، اما هنوز زود است که این اقدام را یک پیروزی بزرگ تلقی کنند.
مقامهای طالبان از تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن این گروه استقبال گستردهای کردهاند، اما هنوز زود است که این اقدام را یک پیروزی بزرگ تلقی کنند.
برخلاف تصور طالبان که گمان میکنند این تصمیم بقای آنان را تضمین کرده و راه را برای بازگشت به عرصه بینالمللی هموار میکند، این اقدام میتواند پیامدهای منفی و چالشبرانگیزی برای آینده سیاسی و اقتصادی این گروه بهدنبال داشته باشد.
این تصمیم ممکن است آرامش نسبی چهارساله در افغانستان را برهم زده و زمینهساز موج جدیدی از درگیریهای نیابتی در این کشور شود.
تشدید رقابتهای ژئوپلیتیکی
تصمیم روسیه برای بهرسمیت شناختن طالبان، بزرگترین تحول سیاسی در افغانستان طی چهار سال گذشته است که در تقابل آشکار با سیاستهای ایالات متحده و غرب اتخاذ شده است. این اقدام بیش از آنکه به حل بحرانهای افغانستان کمک کند، نشانهای از تشدید رقابتهای ژئوپلیتیکی میان قدرتهای شرق و غرب است.
روسیه، که همواره از بازگشت احتمالی غرب به افغانستان نگران بوده، با این تصمیم به دنبال تقویت نفوذ خود در آسیای مرکزی و جنوب آسیا و خنثیسازی نفوذ ایالات متحده است.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، بارها نسبت به احتمال بازگشت غرب به منطقه هشدار داده بود. پس از تغییر موازنه قدرت در سوریه و کاهش نفوذ روسیه در خاورمیانه بهویژه پس از خارج شدن حزب تحریر شام از فهرست تحریمهای امریکا و اعلام آمادگی واشنگتن برای همکاری با دولت اسلامگرای جدید در سوریه، مسکو با نزدیک شدن به طالبان، در پی جبران جایگاه ازدسترفته خود در منطقه است.
این اقدام پیامی روشن به غرب دارد: اگر ایالات متحده میتواند با حزب تحریر شام همکاری کند، روسیه نیز میتواند با طالبان وارد تعامل شود.
در چهار سال گذشته، غرب با احتیاط با مسائل افغانستان برخورد کرده و از مداخله مستقیم خودداری کرده است. اما تصمیم یکجانبه روسیه ممکن است معادلات را تغییر دهد. این اقدام میتواند کشورهای غربی را به سمت حمایت از مخالفان طالبان سوق دهد، چیزی که در سالهای اخیر شاهد آن نبودیم. این تحول میتواند آرامش نسبی حاکم بر افغانستان را به خطر انداخته و زمینهساز درگیریهای نیابتی جدیدی در منطقه شود.
پایان ادعای توازن در سیاست خارجی
طالبان از زمان بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱، مدعی اتخاذ سیاستی متوازن میان شرق و غرب، مبتنی بر حسن همجواری، اقتصادمحوری و احترام متقابل بودند. اما تاریخ سیاست خارجی افغانستان نشان داده که حفظ توازن در برابر قدرتهای بزرگ هرگز آسان نبوده است. تصمیم روسیه عملاً طالبان را به اردوگاه بلوک شرق سوق داده و ادعای بیطرفی این گروه را بیاعتبار کرده است.
تجربه تاریخی افغانستان نشان میدهد که عدم توازن در سیاست خارجی میتواند پیامدهای سنگینی داشته باشد. برای مثال، پس از پایان دوره ریاستجمهوری حامد کرزی، که توانسته بود روابط نزدیکی با ایران، روسیه و غرب برقرار کند، اشرف غنی با گرایش بیش از حد به ایالات متحده، زمینهساز مداخله کشورهای منطقه مانند ایران و روسیه در سقوط دولتش شد. حالا طالبان نیز با نزدیکشدن بیش از حد به روسیه، ممکن است بهای سنگینی در آینده بپردازند. مشخص است که مسکو بدون گرفتن امتیازات قابلتوجه، چنین تصمیم بزرگی را اتخاذ نکرده است.
مخالفت کعبه و مشروعیتبخشی کرملین
طالبان خود را تنها نظام اصیل اسلامی مبتنی بر شریعت در میان ۵۷ کشور اسلامی معرفی کرده و هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه، جایگاهی شبهپیامبرانه برای خود قائل است. با این حال، هیچیک از کشورهای اسلامی حاضر به شناسایی طالبان نشدهاند. حتی کشورهایی مانند پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، که در دهه ۱۹۹۰ طالبان را به رسمیت شناخته بودند، این بار از این اقدام خودداری کردهاند.
کشورهای اسلامی در نشستهای بینالمللی، از جمله کنفرانس سال گذشته در اسلامآباد، بارها سیاستهای طالبان، بهویژه محدودیتهای شدید علیه زنان، را مغایر شریعت اسلامی دانستند.
در چنین شرایطی، بهرسمیتشناختهشدن توسط روسیه – کشوری غیراسلامی با سابقه دشمنی با جریانهای اسلامگرا در افغانستان – پرسشهای جدی در میان حامیان طالبان ایجاد کرده است. چگونه گروهی که خود را پرچمدار اسلام ناب میداند، باید توسط کاخ کرملین مشروعیت یابد؟ این تناقض، مشروعیت ادعایی طالبان را در جهان اسلام بیش از پیش زیر سوال برده است.
بحران مشروعیت داخلی
طالبان با چالشهای عمیق داخلی مواجهاند که به رسمیتشناسی توسط روسیه نمیتواند آنها را حل کند. این گروه از مقبولیت و مشروعیت داخلی برخوردار نیست و خاطرات تلخ خشونتهای طالبان در مسیر بازگشت به قدرت همچنان در ذهن مردم زنده است. بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، از جمله بازگشت گسترده مهاجران، کاهش کمکهای بینالمللی و محدودیتهای شدید علیه زنان، نارضایتی عمومی را تشدید کرده است.
طالبان با برگزاری انتخابات مخالفاند و رهبر خودخوانده این گروه بدون هیچ پشتوانه مردمسالارانه یا شرعی به قدرت رسیده است. به رسمیتشناسی توسط کرملین نمیتواند خلای مشروعیت داخلی طالبان را پر کند.
آیا روسیه بقای طالبان را تضمین میکند؟
روسیه، که خود درگیر جنگ اوکراین و بحرانهای خاورمیانه است، در موقعیتی نیست که بقای طالبان را تضمین کند. تصمیم یکجانبه مسکو ممکن است کشورهای غربی یا منطقهای را به حمایت سیاسی و تسلیحاتی از مخالفان طالبان ترغیب کند، امری که در چهار سال گذشته مشاهده نشده بود.
علاوه بر این، ایالات متحده در چهار سال گذشته بیش از ۳.۵ میلیارد دالر کمک اقتصادی به افغانستان ارائه کرده که نقش کلیدی در پایداری رژیم طالبان داشته است. تصمیم روسیه میتواند به قطع کامل این کمکها و اعمال تحریمهای جدید منجر شود.
روسیه و هیچ کدام از کشورهای منطقه قادر نیست که خلای کمکهای غرب و امریکا را در افغانستان پر کند.
کوریای شمالی یا ونزویلای جدید
در خوشبیانهترین حالت، پیشقدم شدن روسیه در به رسمیت شناسی طالبان، ممکن است اداره این گروه را چیزی شبیه کوریای شمالی و ونزویلا کند.
اگر طالبان علاوه بر روسیه، توسط چین و برخی کشورهای آسیای مرکزی نیز به رسمیت شناخته شوند، خطر تبدیلشدن افغانستان به کشوری منزوی مانند کوریای شمالی یا ونزویلا افزایش مییابد. چنین حکومتی، با مشروعیت حداقلی، تحت حمایت چند قدرت خاص و بدون تعامل معنادار با جامعه جهانی، نمیتواند پاسخگوی نیازهای مردم افغانستان باشد.
بقای طالبان بیش از آنکه به حمایت خارجی وابسته باشد، به اصلاح سیاستهای داخلی و جلب اعتماد مردم افغانستان بستگی دارد. تا زمانی که طالبان به تعهدات خود در قبال مردم، از جمله تامین مشارکت سیاسی و اجتماعی، رعایت حقوق زنان، احترام به تنوع قومی و مذهبی، و جلوگیری از فعالیت گروههای تروریستی عمل نکنند، به رسمیتشناسی توسط روسیه نهتنها بقای آنها را تضمین نمیکند، بلکه میتواند به انزوای بیشتر، تشدید بحرانهای داخلی و حتی آغاز درگیریهای نیابتی جدید منجر شود.
این تصمیم، آرامش نسبی چهارساله در افغانستان را در معرض خطر قرار داده و ممکن است طالبان را در مسیری مشابه کوریای شمالی یا ونزویلا قرار دهد؛ کشوری منزوی، با مشروعیت شکننده و فاقد پشتوانه مردمی.